داستان قوم تُبَّع
پادشاهان یمن را به عنوان تُبَّع که جمع آن تبایعه است مىخواندند، چنان که پادشاهان روم را قیصر،
و پادشاهان مصر را فرعون، و پادشاهان ترک را خاقان، و پادشاهان ایران را کسرى مىنامیدند.
تبایعه یک سلسله از شاهانى بودند که در یمن داراى تمدن عظیم و تشکیلات کشورى و لشگرى بودند،
و با قدرت عظیمى زندگى مىکردند، بعضى از آنها از خوبان بودند و بعضى از آنها روش طاغوتها را
داشتند.نام یکى از آنها اسعد ابوکرب بود که مطابق پارهاى از روایات، خودش خوب بود، ولى قومش در
گمراهى به سر مىبردند و به هلاکت رسیدند.
اسعد پادشاه مقتدرى بود و با لشگر مجهز خود، بسیارى از شهرها و بلاد را فتح کرده و تحت پرچم خود
در آورده بود.در مورد فتح مدینه و مکه، سرگذشت شیرینى دارد که نظر شما را به آن جلب مىکنیم:
تُبع (اسعد ابوکرب) در یکى از سفرهاى کشورگشایى خود، براى فتح مدینه، نزدیک مدینه آمد، و مدینه
را محاصره کرد، براى علماى یهود پیام فرستاد که من سرزمین مدینه را ویران مىکنم، تا هیچ یهودى در آن
نماند و فقط آیین عرب در آنجا حاکم گردد.
اعلم علماى یهود به نام شامول در آن جا بود گفت: اى پادشاه! اینجا شهرى است که هجرتگاه پیامبرى
از دودمان اسماعیل است که در مکه متولد مىشود. سپس بخشى از اوصاف پیامبر اسلام صلى الله علیه
و آله و سلم را بر شمرد، تُبع گویا سابقه ذهنى در این باره داشت، گفت: بنابر این من از تخریب این شهر
صرف نظر مىکنم.