نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: گنج قارون

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    گنج قارون

    چرا خداوند گنج قارون را در بين مردم تقسيم نكرد؟





    در این جریان هدف اصلی عبرت آموزی از سرنوشت ثروتمندان مغرور و متکبر بوده است و این عبرت آموزی

    با مجازات قارون و تنبیه او و فرو فرستادن او و اموال و دارایی او به قعر زمین بوده و با تقسیم ثروت و دارایی

    او در بین بینوایان این درس آموزی و پند گیری حاصل نمی شد . به عبارت دیگر در این ماجرا جنبه عبرت آموزی

    و مجازات ثروتمند متکبر مغرور مهم تر از جنبه رسیدگی به محرومان بوده است زیرا برای رسدگی به محرومان

    و رفع فقر آنها راه های فراوان دیگری وجود داشت ولی برای تنبیه قارون و عبرت شدن سرنوشت او برای دیگران

    راه دیگری وجود نداشت .

    برای آشنایی بیشتر با جزییات این داستان توجه شما را به شرح و تفسیر آیات مورد بحث جلب می نماییم :


    بر فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ

    عَظِيمٍ (79)وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ (80)

    فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ (81) وَ أَصْبَحَ

    الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا

    لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (82)


    ترجمه:

    79- (قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه طالب حيات دنيا بودند گفتند: اى كاش

    همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!

    80- كسانى كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند واى بر شما! ثواب الهى بهتر است براى كسانى

    كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند، اما جز صابران آن را دريافت نمى‏كنند.

    81- سپس ما، او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم، و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند،

    و خود نيز نمى‏توانست خويشتن را يارى دهد.

    82- آنها كه ديروز آرزو مى‏كردند بجاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: واى بر ما گويى

    خدا روزى را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد، يا تنگ مى‏گيرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده

    بود ما را نيز به قعر زمين فرو مى‏برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى‏شوند!

    معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى‏شوند، يك شاخه آن جنون نمايش ثروت است، آنها از

    اينكه ثروت خود را به رخ ديگران بكشند لذت مى‏برند، از اينكه سوار مركب راهوار گرانقيمت خود شوند و

    از ميان پابرهنه‏ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بيفشانند و تحقيرشان كنند احساس آرامش خاطر

    مى‏كنند! گرچه همين نمايش ثروت غالبا بلاى جانشان است زيرا كينه‏ها در سينه‏ها پرورش مى‏دهد، و

    احساسات را بر ضد آنها بسيج مى‏كند، و بسيار مى‏شود كه همين عمل زشت و شرم‏آور طومار زندگى

    آنها را درهم مى‏پيچد، و يا ثروتشان را بر باد مى‏دهد!.

    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ممكن است اين كار جنون‏آميز انگيزه‏اى مانند تطميع افراد طمعكار و تسليم افراد سركش داشته باشد،

    ولى آنها حتى بدون اين انگيزه اين عمل را انجام مى‏دهند، اين يك نوع هوس است نه برنامه و نقشه.

    به هر حال قارون از اين قانون مستثنى نبود، بلكه نمونه بارز آن محسوب مى‏شد، قرآن در يك جمله در آيات

    مورد بحث آن را بيان كرده مى‏فرمايد:

    قارون با تمام زينت خود در برابر قومش (بنى اسرائيل) ظاهر شد (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ‏).

    تعبير به فى زينته گوياى اين حقيقت است كه او تمام توان و قدرت خود را به كار گرفت تا آخرين زينت و

    بالاترين ثروت خود را به نمايش بگذارد و ناگفته پيدا است كه مردى با اين ثروت چه‏ها مى‏تواند انجام دهد؟!

    در تواريخ داستانها، يا افسانه‏هاى زيادى در اين زمينه نقل شده است، بعضى نوشته‏اند قارون با يك جمعيت

    چهار هزار نفرى در ميان بنى اسرائيل رژه رفت، در حالى كه چهار هزار نفر بر اسبهاى گرانقيمت با پوششهاى

    سرخ سوار بودند كنيزان سپيدروى با خود آورد كه بر زين‏هايى طلايى كه بر استرهاى سفيدرنگ قرار داشت

    سوار بودند، لباسهايشان سرخ، و همه غرق زينت‏آلات طلا! بعضى عدد نفرات او را هفتاد هزار نوشته‏اند و

    مسائل ديگرى از اين قبيل.

    ولى ما حتى اگر اينها را مبالغه‏آميز بدانيم باز نمى‏توان انكار كرد كه او چيزهاى بسيارى براى نمايش دادن

    در اختيار داشت.

    در اينجا- طبق معمول- مردم به دو گروه شدند: اكثريت دنياپرست كه اين صحنه خيره‏كننده قلبشان را از جا

    تكان داد و آه سوزانى از دل كشيدند و آرزو كه اى كاش به جاى قارون بودند، حتى يك روز، و يك ساعت، و يك

    لحظه! چه زندگى شيرين و جذابى چه عالم نشاطانگيز و لذت بخشى؟ چنان كه قرآن مى‏گويد: كسانى كه

    طالب زندگى دنيا بودند گفتند اى كاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتيم!

    (قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ).

    به راستى كه او بهره عظيمى از نعمتها دارد! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ).

    آفرين بر قارون و بر اين ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟ و چه حشمتى تاريخ مثل او را به خاطر ندارد،

    اين عظمت خدادادى است! ... و مانند اين حرفها.

    در حقيقت در اينجا كوره عظيم امتحان الهى داغ شد، از يك سو قارون در وسط كوره قرار گرفته، و بايد امتحان

    خيره‏سرى خود را بدهد، و از سوى ديگر دنياپرستان بنى اسرائيل در گرداگرد اين كوره قرار گرفته‏اند.

    و البته مجازات دردناك، مجازاتى است كه بعد از چنين نمايشى باشد، و از آن اوج عظمت به قعر زمين فرو رود!

    ولى در مقابل اين گروه عظيم گروه اندكى عالم و انديشمند، پرهيزگار و با ايمان كه افق فكرشان از اين مسائل

    برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، كسانى كه شخصيت را با معيار زر و زور نمى‏سنجيدند، كسانى كه ارزشها

    را در امكانات مادى جستجو نمى‏كردند، كسانى كه بر اينگونه نمايشهاى مسخره هميشه لبخند تمسخرآميز

    مى‏زدند، و اين مغزهاى پوك را تحقير مى‏كردند آرى گروهى از آنها در اينجا بودند چنان كه قرآن مى‏گويد:

    كسانى كه علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند واى بر شما! چه مى‏گوئيد؟ ثواب و پاداش الهى

    براى كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است


    (وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً).

    و سپس افزودند: اين ثواب الهى تنها در اختيار كسانى قرار مى‏گيرد كه صابر و شكيبا باشند

    (وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).

    آنها كه در مقابل زرق و برقهاى هيجان‏انگيز و زينتهاى دنيا استقامت به خرج مى‏دهند، آنها كه در برابر

    محروميتها مردانه مى‏ايستند، و در مقابل ناكسان سر فرو نمى‏آورند، آنها كه در بوته آزمايش الهى، آزمايش

    مال و ثروت و ترس و مصيبت، همچون كوه پا بر جا مى‏ايستند آرى اينها لياقت ثواب الهى را دارند.

    مسلما منظور از جمله الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دانشمندان مؤمن بنى اسرائيل است كه در ميان آنها مردان بزرگى

    همچون يوشع بودند، ولى جالب اين است در برابر جمله الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا كه در باره گروه اول آمده،

    تعبير به الذين يريدون الحياة الآخرة نمى‏كند بلكه تنها تكيه بر علم مى‏كند، چرا كه علم خمير مايه و ريشه

    ايمان و استقامت و عشق به ثواب الهى و سراى آخرت است.

    ضمنا تعبير به الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ پاسخ كوبنده‏اى است به قارون كه خود را عالم مى‏دانست، قرآن مى‏گويد:

    عالم اينها هستند كه افق فكرشان اين چنين بلند است، نه تو خيره‏سر و مغرور! و به اين ترتيب باز هم

    مى‏بينيم كه ريشه همه بركات و خيرات به علم و دانش حقيقى بازمى‏گردد.

    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    قارون با اين عمل طغيان و سركشى خود را به اوج رسانيد، ولى در تواريخ و روايات در اينجا ماجراى ديگرى

    نقل شده است كه نشانه نهايت بيشرمى قارون است و آن اينكه: روزى موسى ع به قارون گفت: خداوند

    به من فرمان داده كه حق نيازمندان زكات مالت را بگيرم، قارون هنگامى كه از كم و كيف زكاة با خبر شد و

    با يك حساب ساده فهميد چه مبلغ هنگفتى را بايد در اين راه بپردازد سر باز زد، و براى تبرئه خويش به مبارزه

    با موسى ع برخاست، در ميان جمعى از ثروتمندان بنى اسرائيل برخاست و گفت: مردم! موسى مى‏خواهد

    اموال شما را بخورد، دستور نماز آورد پذيرفتيد، امور ديگر را نيز همه پذيرفتيد، آيا زيرا اين بار هم مى‏رويد كه

    اموالتان را به او بدهيد؟! گفتند: نه، ولى چگونه مى‏توان با او مقابله كرد؟

    قارون در اينجا يك فكر شيطانى به نظرش رسيد، گفت من راه خوبى فكر كرده‏ام، به عقيده من بايد براى

    او پرونده عمل منافى عفت ساخت! بايد به سراغ زن بدكاره‏اى از فواحش بنى اسرائيل بفرستيم تا به سراغ

    موسى برود و او را متهم كند كه با او سر و سرى داشته! آنها پسنديدند و به سراغ آن زن فرستادند و گفتند:

    آنچه خودت بخواهى به تو مى‏دهيم كه گواهى دهى موسى با تو رابطه نامشروع داشته! او نيز اين پيشنهاد

    را پذيرفت، اين از يك سو. از سوى ديگر قارون به سراغ موسى آمد و گفت: خوب است بنى اسرائيل را جمع

    كنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى پذيرفت و آنها را جمع كرد.

    گفتند: اى موسى! دستورات پروردگار را بازگو، گفت: خداوند به من دستور داده كه جز او را پرستش نكنيد،

    صله رحم بجا آوريد و چنين و چنان كنيد، و در مورد مرد زناكار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد،

    سنگسار شود! آنها (ثروتمندان توطئه‏گر بنى اسرائيل) در اينجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى!! گفت: آرى،

    حتى اگر خود من باشم!! در اينجا وقاحت را به آخرين درجه رساندند و گفتند: ما مى‏دانيم كه تو خود مرتكب

    اين عمل شده‏اى، و به سراغ فلان زن بدكاره رفته‏اى، و فورا به دنبال آن زن بدكاره فرستادند و گفتند:

    تو چگونه گواهى مى‏دهى؟

    موسى ع رو به او كرد و گفت: به خدا سوگندت مى‏دهم حقيقت را فاش بگو! زن بدكاره با شنيدن اين سخن

    تكان سختى خورد، لرزيد و منقلب شد و گفت:

    اكنون كه چنين مى‏گويى من حقيقت را فاش مى‏گويم، اينها از من دعوت كردند و پاداش سنگينى قرار دادند كه

    تو را متهم كنم، ولى گواهى مى‏دهم كه تو پاكى و رسول خدايى! در روايت ديگرى آمده است كه آن زن گفت:

    واى بر من، من هر كار خلافى را كرده‏ام اما تهمت به پيامبر خدا نزده‏ام، و سپس دو كيسه پولى را كه به او

    داده بودند نشان داد و گفتنيها را گفت.

    موسى ع به سجده افتاد و گريست، در اينجا بود كه فرمان مجازات قارون زشت‏سيرت توطئه‏گر صادر شد.

    در همين روايت آمده است كه خدا فرمان خسف (فرو رفتن در زمين)

    را در اختيار موسى ع قرار داد .

    در اينجا قرآن مجيد مى‏گويد: ما او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ).

    آرى هنگامى كه طغيان و سركشى و تحقير مؤمنان تهيدست، و توطئه بر ضد پيامبر پاك خدا، به اوج خود

    برسد، دست قدرت الهى از آستين بيرون مى‏آيد و به حيات طغيانگران پايان مى‏دهد، چنان آنها را درهم

    مى‏كوبد كه زندگى آنها عبرتى براى همگان مى‏گردد.

    مساله خسف كه در اينجا به معنى فرو رفتن و پنهان گشتن در زمين است، بارها در طول تاريخ بشر واقع شده

    است كه زمين لرزه شديدى آمده و زمين از هم شكافته شده و شهر يا آبادى‏هايى را در كام خود فرو بلعيده

    است، ولى اين خسف با موارد ديگر متفاوت بود، طعمه اصلى او فقط قارون و گنج هاى او بود.

    عجبا! فرعون در امواج نيل فرو مى‏رود، و قارون در اعماق زمين، آبى كه مايه حيات است مامور نابودى فرعونيان

    مى‏شود، و زمينى كه مهد آرامش است گورستان قارون و قارونيان.

    مسلم است كه در آن خانه قارون تنها نبود، او و اطرافيانش، او و هم‏سنگرانش او و ياران ظالم و ستمگرش

    همه در اعماق زمين فرو رفتند.

    اما او گروهى نداشت كه وى را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمى‏توانست خويشتن را يارى دهد!

    (فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ).

    نه جيره‏خوارانش، و نه دوستان صميميش و نه اموال و ثروتش، هيچيك او را از چنگال عذاب الهى نجات ندادند،


    و همه به قعر زمين فرو رفتند!.


    تفسير نمونه، ج‏16، ص: 163 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري

    در دانشگاه ها، كد: 1/100112015)


    منبع:
    اداره مشاوره نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاه ها
    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi