گاهی یک گناه، آبروی یک عمر را بر باد می دهد.
چرا گناه تهمت، بسیار بزرگ است؟
چون تهمت به گناه، چیزی را نابود می کند
که قابل بازخرید و بازسازی نیست!
چرا بعضی از مجرمان و متخلفان، حاضرند ده ها میلیون بدهند،
ولی یک شب به عنوان متهم با مجرم، در بازداشت نمانند؟
چون حیثیت اجتماعی و آبروی یک عمر را
در معرض خطر می بینند و آن یک شب،
مثل یک لکه سیاه در صفحه سفید کارنامه شان نمایان می شود.
آن که مخفیانه گناه می کند،
آن که از خلاف های خود ردّ پا و نشانی
بر جای نمی گذارد، گرچه در ظاهر نزد مردم آبرومند است
ولی نزد خدا و رسول او بی آبروست؛
چرا که خداوند از اعمال و کردارمان باخبر است.
کسی که از علم الهی پروا ندارد و خود را زرنگ می شناسد،
مثل همان کبکی است که سر در زیر برف می کند
و می پندارد هیچ کس او را نمی بیند. آیا این جهالت
و ساده انگاری و خامی نیست؟!
آنان که رسوای جماعت می شوند و گرفتار پشیمانی،
اگر می دانستند به احتمال یک درصد، شاید خلاف و خیانت و گناهشان
علنی می شود ودر نیتجه، سرمایه عظیمی چون «آبروی اجتماعی»
نابود می گردد، هرگز سراغ فساد نمی رفتند.
اما چه کنند؟ شیطان، فریبکار و دروغ گوست.
وعده بی اساس می دهد و کارها را به گونه ای دیگر آراسته و پرداخته می کند.
صیادان مگر شیوه ای جز این دارند؟
شیطان هم شکارچی ساده لوحان و غافلان است.
اگر چنان جلوه ندهد، کسی در پی او نمی رود!
افسوس ! انسان در مقابل دسیسه ها و نقشه های پیچیده
و پنهان ابلیس، چه قدر ساده و سطحی است!
پیامبر الهی آمده اند تا بگویند:
مواظب «کمین» راه سعادت خود باشید و راه را عوضی نروید.
به تابلوهای هشدار دهنده و سر راهمان نگاه کنیم! 1
1 . جواد محدثی، از همدلی تا همراهی، ج 4، ص 92.