نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: با بی حجابها سعه صدر داشته باشیم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض با بی حجابها سعه صدر داشته باشیم





    با سلام

    به نظر من و خیلی ها چطور برخورد کردن با کسی که بی حجاب یا بد حجاب است خیلی و خیلی و خیلی مهم و ضروریست

    چرا که چگونگی برخورد ما ارتباط مستقیمی با پذیرش یا عدم پذیرش حجاب از طرف او دارداز این نوع برخوردها نمونه های فراوانی وجود دارد

    همانطور که قبلا در یکی از مطالب به نقل از نوه امام خمینی خاطره ای را از برخورد امام با خانوم بدحجاب بیان کردیم

    امروز هم نمونه ای از برخورد امام موسی صدر با خانم‌هایی که حجاب سفت و سختی نداشتند را برایتان آماده کرده ایماین ماجرا به نقل از فاطمه طباطبایی خواهرزاده امام موسی صدر بیان شده

    فضایی که دایی جان با آن برخورد داشتند، با فضایی که ما در قم و نجف بودیم، خیلی متفاوت بود. مثلا می‌دیدم که خانم‌هایی می‌آمدند که دایی جان خیلی با آنان خوب برخورد می‌کنند و می‌گویند خیلی متدین‌اند، خیلی خوبند، در حالی که به لحاظ ظاهری اینطور نبود. شاید بار اول این برای من یک مقدار نامأنوس بود که خانمی حجاب نداشته باشد ولی متدین حساب شود.

    بعد می‌دیدم که دایی جان ابتدا مقداری از فرد تعریف می‌کنند بعد می‌نشینند با او صحبت می‌کنند و می‌گویند این ‌خانم خیلی خیّر است. خیلی خانم نیکوکاری است. برای همین متدین حساب می‌شود. بعد می‌دیدم که این خیلی متفاوت است از آن چیزی که من از کلمۀ خوب در ذهنم داشتم. بعد به مرور با گروه‌های مختلفی که آنجا می‌آمدند آشنا شدم. خانم‌هایی می‌آمدند که فعالیت‌های نظامی داشتند. این برای من خیلی عجیب بود. چون آن موقع چنین چیزی نبود. بعد از انقلاب برای ما عادی شد ولی آن موقع مثلا می‌دیدم که خانمی می‌آمد که چریک بود. بعد دایی جان خیلی از او تعریف می‌کرد. بعد می‌دیدیم که خانمی که با او صحبت می‌کردند خیلی متفاوت است از فرد قبلی. هر دو هم می‌آیند با ایشان صحبت می‌کنند، بعد از هر دو هم تعریف می‌کنند که انگار هر دو خیلی خوبند.



    امضاء


  2. تشكرها 2


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اینکه خانمی چریک باشد و مبارز باشد و وقتی در این محیط می‌آید خیلی مورد پذیرش باشد، آن هم با آن شکل و شمایل، مقبول و مورد پذیرش است و با صفات ممتازی که از او یاد می‌شود، فضایی بود که برای ما جالب بود.

    برخورد امام موسی صدر با افراد

    من این را از ایشان شنیدم ولی روش کارشان را نمی‌دیدم. از بعضی افراد که آنجا بودند و تعریف می‌کردند که مثلا این خانم معلم چیست و اینطور کار می‌کند و اینطور بحث می‌کند و اینطور تعلیم می‌دهد. ولی مواجهه‌شان را با افراد تحت تربیتشان ندیده بودم و از خانم‌هایی که می‌آمدند نقل می‌کردند، می‌شنیدم.

    محیطی که من بودم و کسانی که می‌آمدند و به نظر من دیندار می‌آمدند، افرادی بودند که یا مثلا پوشیه داشتند یا چیزی که آن زمان پیچه می‌گفتند. یک چیز مشکی بود و غیر از پوشیه بود که می‌افتاد روی صورت. مانند نقاب بود و سیاه بود. کل صورت را می‌گرفت و صورت اصلا پیدا نبود. منتها نمی‌چسبید به صورت. بهش می‌گفتند پیچه. مثل سایه‌بان بود. چادر‌ها هم چادر بندی بود که الان هم دوباره مد شده و بعضی از خانم‌ها می‌پوشند؛ بندی به کمرشان می‌بندند و پایینش مانند دامن می‌شود و بالایش هم مانند چادر. لباس این بود. اتفاقا خانم آیت‌الله بروجردی و مادربزرگم، بی‌بی‌جون از اینها می‌پوشیدند. حتی همین پیچه را هم می‌زدند. بی‌بی‌جون وقتی که رفتند لبنان پیچه را گذاشتند کنار و پوشیه شد. پیچۀ ایشان پوشیه شد و چادرشان هم اینطور شد، به جای چادر بندی.


    امضاء


  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آن زمان خب این چیز‌ها بود و کسانی که من می‌دیدمشان که می‌گفتند خانم‌های مؤمن و مذهبی هستند، این پوشش را داشتند و غیر از این کسی را نمی‌دیدیم. بعد هم که می‌آمدیم تهران مثلا خانم‌هایی بودند که دیگر بی‌حجاب بودند و اگر در خط و کارهای دیگری بودند، مثلا هنرپیشه و خواننده بودند، فرم دیگری بودند. برای من این بود که خانم مذهبی این شکل هست و خانم بی‌دین هم آنطور هست. بعد لبنان که ‌رفتم می‌دیدم که خانم‌هایی می‌آیند با‌ همان پوشش‌هایی که من فکر می‌کردم که یا بی‌دین هستند یا هنرپیشه هستند و در آن قالبند، اما دایی جان خیلی ازشان تعریف می‌کنند که خیلی خانم مذهبی است و خیلی اخلاقی است و خیلی خیر است و خیلی کمک می‌کند. فهمیدم که پس می‌شود چیزی غیر از آنکه در ذهن من بود هم باشد. این تفاوت را آنجا احساس کردم که همۀ بی‌حجاب‌ها الزاما بی‌دین نیستند. آنجا دیدم افرادی هستند که واقعا حجاب ندارند اما خیلی دین دارند و کار خیر می‌کنند، کار فرهنگی می‌کنند. این اتفاق برای من خیلی جالب بود.

    تعامل امام با خانم‌هایی که حجاب سفت و سختی ندارند

    می‌دیدم خانم‌هایی که مسیحی یا مسلمان بودند و حجاب درستی نداشتند، حتی دعوت می‌کردند و امام موسی صدر می‌رفتند منزلشان. اینها را یادم هست ولی موسیقی را نمی‌دانم که گوش می‌کردند یا نه. من ندیدم که بگذارند. اینها را هم از دیگران شنیدم، از خودشان یادم نیست. وقتی هم که ایشان می‌آمدند خانه اینجور نبود که خیلی رادیو روشن باشد. حتی اگر هم روشن بود خاموش می‌شد که خود ایشان را ببینند و با‌هاشان صحبت کنند.

    می‌دیدم که خانمی می‌آید و بی‌حجاب هست و می‌رود در دفتر ایشان و بحث می‌کند و کار می‌کند و سؤال شرعی‌ و مذهبی‌اش را می‌پرسد، سؤال فرهنگی دارد و در خیریه کار می‌کند و از ایشان کمک می‌گیرد. ایشان هم با او بحث می‌کند و بعد هم می‌آید از او تعریف می‌کند که مثلاً ایشان مؤسسۀ خیریه دارد و کمک می‌کند. می‌دیدم که مهمانشان می‌شوند و می‌روند خانه‌شان و می‌گفتند که ناهار مهمان این خانمند. فضای لبنان با فضای ایران خیلی متفاوت بود. قم و شهری که من بودم و علمای قم هم محیطشان خیلی متفاوت بود با محیط لبنان و بیروت.



    امضاء


  7. تشكرها 2


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    برخورد امام موسی‌ صدر با بی‌ حجابی دانشجو



    تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت
    ۱۵:۵۲


    در بخشی از خاطرات خواهرزاده امام موسی صدر آمده است: «یادم هست که یک بار درباره یک نفری گفتیم که او روسری سر نمی‌کند و حجاب ندارد، پس اجازه ندهیم که در انجمن اسلامی باشد. اما امام صدر گفتند که افراد را به هر علتی طرد نکنیم و همه با هم همکاری کنیم.»

    این بخشی از خاطراتی است که خواهرزاده امام موسی صدر درباره او تعریف کرده است؛ خاطراتی که در دومین روز از بازگشایی نمایشگاه کتاب تهران در غرفه مؤسسه فرهنگی امام موسی صدر مطرح و در سایت این مؤسسه منتشر شده است:

    فاطمه صدرعاملی، همسر مرحوم سیدصادق طباطبایی است که هر دو از خواهرزاده‌های امام موسی صدر هستند. او در دومین روز از بازگشایی نمایشگاه کتاب تهران در غرفه مؤسسه فرهنگی امام موسی صدر حضور یافت تا جای خالی همسرش را با دوستدارانش گرامی بدارد و برای کسانی که دلتنگ شنیدن صدای او و سخنان شیرینش از «دایی جان» بودند، از او بگوید.


    امضاء



  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در میان انبوه پرسشگران و دوستداران فرصتی کوتاه دست داد تا با دکتر صدرعاملی هم‌کلام شویم و از او بخواهیم تا با چند خاطره و سخن از دکتر طباطبایی ما را میهمان کند.

    از او خواستیم تا برای شروع خاطره‌ای بگوید؛ کمی تأمل کرد و گفت که در حال حاضر نمی‌تواند خاطره‌ای را به یاد بیاورد اما دوست دارد درباره شیوه رفتاری و برخورد دکتر طباطبایی در زمان بیماری بگوید که فکر می‌کند خالی از لطف نیست و این گونه تعریف کرد:

    «دوست دارم در مورد رفتارشان در دوران بیماری بگویم. خیلی خوش‌بین بود و هیچ وقت شکایتی از مریضی نداشت. دوست نداشت ناله کند و برای همین همیشه می‌گفت خوبم. اگر هم یک وقت نکته منفی‌ای را می‌خواست بگوید، مثلاً اینکه غدد لنفاوی‌اش ورم کرده، قبل از آن چند چیز مثبت می‌گفت که ریه‌ام بهتر شده، ماهیچه‌های گلویم درد نمی‌کند و ... بنابراین، همیشه جنبه مثبت ماجرا را بزرگ می‌کرد.



    امضاء



  10. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آخرین باری که دکتر رفتیم، شرایط طوری بود که تشخیص دادند ادامه درمان دیگر فایده‌ای ندارد، اما خودش دوست داشت که درمان ادامه پیدا کند و ناامید نشویم. ما را به بخشی بردند که در آنجا معمولاً بیمارانی بستری می‌شوند که امیدی به معالجه‌شان نیست. اما ایشان باز هم امیدش بسیار زیاد بود، در‌ همان بخش هم سرحال بود و با پرستار‌ها که توضیحاتی می‌خواستند مفصل و با خوش‌رویی حرف می‌زد. بعد از 48 ساعت که در بیمارستان بود و شیمی درمانی هم انجام نشد، خودش احساس کرد که دیگر شرایط خوب نیست و در واقع خداحافظی کرد و از پیش ما رفت. اما رفتار خوش‌بین و آرامش در دوران بیماری در یاد ما ماندگار شد.»

    از دایی جان امام موسی صدر، و نامه معروف صوتی‌اش برای صادق جوانِ در حال سفر می‌پرسیم که چه تأثیری بر او داشته است و آیا خودش هم چنین روشی را برای فرزندانش در پیش گرفته بود؟ و می‌شنویم:

    امضاء



  11. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «امام موسی صدر آمادگی در او می‌دید که چنین توصیه‌هایی در آن نامه صوتی کرده بود و بسیار هم در او تأثیر داشت. پیگیر مطالعات اسلامی بود که البته خودش هم علاقه داشت، اما تشویق‌های ایشان این کار را جدیت بیشتری بخشیده بود. امام صدر گفته بودند که موسیقی کلاسیک غرب را هم یاد بگیر و او هم همین کار را کرد. در مورد رفتار با مردم هم یادم هست که امام موسی صدر می‌گفت هیچ‌کس را به دلیل اینکه در خط شما نیست طرد نکنید، طباطبایی هم همینطور بود و با همه خوب رفتار می‌کرد.»

    «خودش هم با بچه‌ها همین رابطه را داشت، اما به طور مدون چیزی برایشان ننوشته بود. اما همین توصیه‌ها را داشت، بخصوص به دخترم که در زمان رشد او بیشتر حضور داشت، اما در زمان تولد و بزرگ شدن پسرم بیشتر در حال سفر به ایران و جاهای دیگر بود.»

    امضاء



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi