اصحاب «رس»، «ميمنه»، «مشئمه» كه در قرآن كريم بيان شده چه كساني هستند؟
واژهي رس در اصول به معناي اثر مختصر است. مثلاً گفته ميشود رس الحديث في نفس
(كمي از گفتار او را به خاطر دارم). جمعي از مفسران بر اين عقيدهاند كه رس به معناي
چاه است. به هر حال ناميدن اين قوم به اين نام به خاطر آن است كه اثر كمي از آنها به
جاي مانده يا به جهت آن است كه آنها چاهاي آب فراوان داشتند و يا به واسطهي فرو كشيدن
چاههايشان، هلاك و نابود شدند.
در اين كه اين قوم چه كساني بودند در ميان مورخان و مفسران گفتگو بسيار است:
1- بسياري عقيده دارند كه اصحاب رس طايفهاي بودند كه در يمامه زندگي ميكردند و پيامبري
به نام حنظله بر آنها مبعوث شد و آنان وي را تكذيب كردند و در چاهش افكندند. حتي بعضي
نوشتهاند كه آن چاه را پر از نيزه كردند و دهانهي چاه را بعد از افكندن او با سنگ بستند تا آن
پيامبر شهيد شد.
2- گفته شده اينها قوم شعيب پيامبر بودند و بت ميپرستيدند. داراي اغنام و چاههاي آب بوده كه
از آنها بهره برداري ميكردهاند و رس نام چاه بزرگي بوده و در حالي كه آنها در پيرامون آن بودهاند،
ويران شده و همهي آنها را به زمين فرو برده است.
3- بعضي از تفاسير اصحاب رس را از بقاياي قوم عاد و ثمود ميشناسند و بئر معطله و قصر مشيد1
را نيز مربوط به آن ميدانند و محملشان را در حضرموت ذكر كردهاند. ثعلبي در عرائس التيجان اين
قول را معتبرتر دانسته است. مرحوم طبرسي در مجمع البيان و فخر رازي در تفسير كبير و آلوسي
در روح المعاني از جمله احتمالاتي كه نقل كردهاند، اين است كه آنها مردمي بودند كه در انطاكيهي
شام زندگي ميكردند و پيامبرشان حبيب نجار بود.