امروزه، ما از هر زمان دیگری روشهای بیشتری برای انجام این کار داریم. بلاگها، وبسایتها، رسانههای اجتماعی، ویدئو، ایمیل، روزنامههای الکترونیک و غیره. این ابزارها به بازاریابها امکان میدهند تا خود به نوعی به انتشاردهنده اطلاعات تبدیل شوند و بسیار مقرون به صرفهتر و گستردهتر از کانالهای ارتباطی سنتی چون نامهنگاری مستقیم، تبلیغات و روابط عمومی هستند.
بازاریابی محتوا معایبی نیز دارد. این نوع بازاریابی نمیتواند رابطه علت و معلولی مستقیمی ایجاد کند؛ یعنی داشتن یک وبلاگ معمولا منجر به فروش مستقیم نخواهد شد. همچنین اندازهگیری نتایج معمولا کار دشواری است؛ از این نظر بازاریابی محتوا چیزی شبیه روابط عمومی است. هر برنامه- بازاریابی باید از طیفی از کانالها برای دسترسی به مشتری استفاده کند و از اینرو پیامهایش از منابع چندگانه تامین میشوند.
بازاریابی محتوا یکی از ابزارهای متنوعی است که به وسیله آن یک شرکت میتواند پیامهایش را به مشتریهای خود ارسال کند و آنها را برای خرید متقاعد کند.
در فعالیتها و برنامههایتان برای بازاریابی در مورد اینکه مشتریهایتان چه کسانی هستند و به چه چیزی نیاز دارند، آگاه باشید و همواره پیامرسانیها و اهداف روشنی برای هر کاری که انجام میدهید، داشته باشید.
1. از بحثهای فروش پرهیز کنید
بازاریابی محتوا ربطی به فروختن چیزی ندارد. اگر فقط به صحبت در مورد اینکه محصول يا خدمات شما چقدر عالی است بپردازید، مشتریها به سرعت پیامتان را رد میکنند. شما باید بینش و اطلاعاتی را که مشتریهایتان نیاز دارند، ارائه دهید. اگر کسبوکار شما در زمینه فروش پرده و تجهیزات آن است، ویدئوهایی تولید کنید که به مشتریها نشان بدهد چگونه میلهپردهها و آویزهای کوتاه را نصب کنند. به این ترتیب میتوانید منبعی از اعتماد و حسننیت را که به هیچ روش دیگری نمیتوان به دست آورد، بسازید.
2.محتوایی ایجاد کنید که نقاط اصلی را پوشش دهد
ایجاد محتوای اصلي میتواند زمانبر و پرهزینه باشد. شما باید گنجینهای از محتوا داشته باشید که آماده کشف باشد. کتابخانه مقالات آموزشی، پژوهشی، ارائهها و ویدئوهای خود را جستوجو کنید. از حیطه خاص خود خارج شوید تا ببینید که آیا حیطههای دیگر سازمان محتوایی دارند که به این منظور آنها را بررسی کرد یا نه. در صورتی که شانس داشته باشید میتوانید محتوای موجود را برای استفاده در کانالهای مختلفی که دارید بازتولید کنید و دیگر مجبور به تولید محتوای جدید نخواهید بود.
به هنگام تهیه (یا بازتولید) محتوا، به یاد داشته باشید که مشکلات مشتریها باید رفع شود، اطلاعاتی که آنها نیاز دارند را انتخاب کنید و آنچه را که ممکن است آنها را از خرید کردن باز دارد حذف کنید. برای نمونه اگر در یک کسبوکار خردهفروشی بهبود محیط خانه مشغول هستید، ممکن است مشتریهایی داشته باشید که ازپروژههای نوآورانه خوششان بیاید و نحوه سروکار داشتن با آنها را درک کنند. به این ترتیب مشتریهای بیشتری به شما در مورد اطلاعات خوب و پاسخ به سوالهایشان اعتماد میکنند و تمایل بیشتری به انجام معامله با شرکت شما در آینده خواهند داشت.
3. تنظیم سوالات و پاسخها برای ایدهسازی محتوا
کار را از وبسایت خود آغاز کنید. وبسایت شما جایی است که اغلب مشتریها جستوجوی اطلاعات خود را از آنجا آغاز میکنند. مطمئن شوید که محتوای وبسایت شما کامل و مفید است. سوالات مشتریها را رصد کرده و مطمئن شوید که میتوانند به سهولت به پاسخهای موجود در سایت شما دسترسی داشته باشند. برخی انواع کسبوکارها میتوانند از یک «ستون» تعاملی استفاده کنند که در آنجا سوالاتی را مطرح کنند و پاسخهای سریعی دریافت کنند، همه اینها روی سایت منتشر میشوند. سوالات مشتریها و حتی شکایتهای آنها روشی عالی برای به دست آوردن بینشی در مورد نوع محتوایی که مشتریها میخواهند، محسوب میشود.
4. برای کسبوکار خود یک وبلاگ طراحی کنید
زمانی که وبسایتتان دارای محتوای مفید و غنی شد، طراحی یک وبلاگ را آغاز کنید. این وبلاگ باید از (seo) بهره ببرد که به معنای بهینهسازی سایت برای سهولت بررسی موتورهای جستوجو است و باید روی وبسایت شما میزبانی شود. اگر وبلاگ شما روی یک سرویس وبلاگدهی میزبانی میشود هر کلیک و «لایک» که مشتریها انجام دهند به سرویسدهنده میرسد و نه شرکت شما. وبلاگ شما باید هر هفت تا 10 روز با محتوای جدید بهروز شود تا افراد مجددا به آن سر بزنند. فراموش نکنید که انتشار پستهای جدید وبلاگ را روی توئیتر، گوگلپلاس و دیگر رسانههای اجتماعی که با کسبوکار شما مرتبط هستند، منتشر کنید. اغلب نرمافزارهای وبلاگنویسی همواره این کار را به طور خودکار انجام میدهند.
5. باز تولید محتوای وبلاگ برای تولید مقالات آموزشی
مقالات آموزشی مطالب طولانیتری هستند که جزئیاتی بیشتر از پستهای وبلاگ دارند. این مطالب میتوانند به روشهای مختلفی توزیع شوند.
• دسترسیپذیری را در توئیتر، گوگلپلاس و... با پیوند به موضوع در سایت خود اعلام کنید.
• وبلاگی ایجاد کنید که برخی از ویژگیهای عالی شما را برجسته کند و به مقالات آموزشیتان پیوند داشته باشد.
• یک ویدئوی یوتیوب (سه دقیقهای یا بیشتر) تهیه کنید که نکات اصلی را شامل شود و پیوندهایی به موضوعتان ایجاد کنید. این کار لزوما نباید پرهزینه باشد، ولی باید متن خوبی داشته باشد.
6. ویدئو را امتحان کنید.
ویدئوها علاوه بر تبلیغ مقالات آموزشی، روشی عالی برای ارائه محتوای شما در بازار هستند. شما بسته به ماهیت کسبوکار خود میتوانید به مشتریها در مورد نوع محصول یا خدمات خود آموزش بدهید و به آنها نشان دهید که چگونه از محصولات شما استفاده کنند یا صرفا دیدگاه خود را بیان کنند. اینها میتوانند درسایت شما، روی یوتیوب، فلیکر، و راههای ارتباطی دیگر پست شوند. به یاد داشته باشید که ویدئوهای خود را تا حد امکان کوتاه و جذاب بسازید.
7. ارتقای محتوا از طریق رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی یکی از بهترین روشها برای توزیع محتوا هستند و از آنها میتوان به انواع روشها استفاده کرد:
• تکههای کوتاهی از محتوای بازاریابی خود را انتخاب کنید و آنها را در توئیتر و گوگلپلاس... منتشر کنید و به محتوای کامل پیوند بدهید.
8. تنظیم محتوا برای یک خبرنامه الکترونیک
از افراد بخواهید تا برای یک خبرنامه الکترونیک ثبتنام کنند و خبرنامه را بدون اجازه برایشان نفرستید. محتوای خبرنامه میتواند بخشهای منتخبی از محتوای جذاب باشد. این خبرنامه را ساده، با گرافیک سبک و بهینه برای مشاهده روی موبایل تنظیم کنید. به خاطر داشته باشید که اطلاعاتی را به مشتریها بدهید که میتوانند برای حل مشکلات خود در زندگی و کارشان مورد استفاده قرار دهند.
9. بهبود عناوین برای سایت
هنگامی که آماده انتشار محتوای خود هستید به خاطر داشته باشید که باید آنها را برای سایت طوری بهینه کنید که افراد بتوانند آن را بیابند. عناوین بسیار مهم هستند چون تقریبا همه آن چیزی است که مردم در فهرستبندی موتور جستوجو میبینند، بنابراین باید جذاب باشند. پس عنوان مطلب شما باید هم برای خواننده فریبنده باشد و هم شامل کلیدواژههایی باشد که مردم هنگام جستوجو کردن برای آن موضوع به کار میگیرند (تا به موتورهای جستوجو امکان بدهد تا محتوای شما را در زمینه مناسب بیابند). عنوانها اغلب پس از نوشتن مطلب انتخاب میشوند، اما به همان اندازه که به متن دقت کرده و توجه دارید، نیازمند توجه هستند. برای این کار زمان بگذارید و آن را سرسری نگیرید.
فکر کنید که کدام کلیدواژهها باید در عنوان باشند و سپس چیزی که جالب توجه باشد را انتخاب کنید. اگر موتور جستوجو محتوای شما را به طور مطمئنی ارائه دهد، اما خواننده فکر کند که خواندن مطلب خستهکننده است، دستاورد مهمی محسوب نمیشود. عنوان باید برآیند طبیعی مطلب باشد: اگر مطالب طنز دارید یک عنوان خندهدار انتخاب کنید.
10.به اصول گرامری و تلفظی دقت کنید
به پایههای گرامری، تلفظ و دیگر قواعد درست نوشتن متعهد باشید. اینکه محتوای شما از نظر ادبی صحیح باشد و دارای ساختار و ویرایش مناسبی باشد، حائز اهمیت است. بد نوشتن، غلط تایپی و گرامر ضعیف خوانندهها را از متن زده میکند.
بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، از جمله واژههایی هستند که در سالهای اخیر به صورت گسترده در فضای رسانه ها به کار گرفته میشوند. در این نوشته، قصد داریم مفهوم بازاریابی محتوا را شفافتر کرده و مسیر را برای درسهای تخصصی که در ادامه سری استراتژی محتوا مطرح خواهیم کرد، هموارتر نماییم.
با توجه به اینکه تاکنون به صورت پراکنده درباره بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا حرفهای زیادی در متمم مطرح کردهایم و از این به بعد میخواهیم به صورت زیربنایی و تخصصی به این موضوع بپردازیم، در کنار هر یک از جملات و توضیحات، اگر قبلاً مطلبی را مطرح کرده باشیم، به صورت توضیح بیشتر: … لینک مربوط به آن را میگذاریم تا دوستانی که از این نقطه با ما همراه شدهاند، در پیگیری مطالب دچار مشکل نشوند.
اگر حدود پانزده دقیقه از وقت خود را در اختیار ما قرار دهید، تلاش میکنیم تا حد خوبی، دلایل شگل گیری و جدی شدن بحث بازاریابی محتوا را مطرح کنیم. در درسهای بعدی، مفهوم دقیق تر محتوا، نحوه اندازه گیری و ارزیابی محتوا و همینطور شیوه تدوین استراتژی محتوا را مرور خواهیم کرد.
آیا بازاریابی محتوا به کار من ربطی دارد یا اصلاً به درد من میخورد؟
استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا از چه سخن میگویند؟
اگر بپذیریم که بازاریابی محتوا شیوه ای برای فروش است میتوانیم بگوییم که هرکس چیزی برای فروختن دارد، میتواند به بازاریابی محتوا هم به عنوان یک ابزار و گزینه نگاه کند.
دقت داشته باشید که ما فروش را به معنای عام آن به کار میبریم. همان تعبیری که استیونسن میگفت:
به عبارتی، همانطور که یک تولیدکننده چای، تلاش میکند چای خود را به مشتریان بیشتری بفروشد و هر مشتری هم میزان بیشتری از چای او خریداری کند، یک نویسنده هم در حال فروختن کتاب خود به مردم یا به ناشر است و دوست دارد کتابش را به قیمت بیشتری و به تعداد خوانندگان بیشتری بفروشد.
حتی کسانی که اساساً هدفشان کسب مادیات نیست و به صورت غیرانتفاعی فعالیت میکنند هم با این معنای عام فروش فروشنده محسوب میشوند.
به عنوان مثال، یک موسسه خیریه هم که از کودکان سرطانی حمایت میکند، درگیر فرایند فروش است.
این موسسه، میخواهد که مردم، خریدار حرفها و خواستهها و خدماتش باشند. بنابراین تلاش میکند مخاطبان خود را افزایش دهد و از هر کدام از مخاطبان خود هم، کمک و حمایت بیشتری دریافت کند.
حالا بیایید در یک سازمان، به مدیر واحد پاسخگویی تلفنی به مشتریان فکر کنیم.
عموم شرکتها، واحد پاسخگویی به مشتریان را چندان جدی نمیگیرند.
یا کم سابقه ترین و غیرمتخصصترین کارکنان خود را به این بخش میفرستند.
عملاً مدیر این واحد هم مشکل فروش دارد. نه به معنای اینکه از واحدهای دیگر پول بگیرد و خدمات ارائه دهد.
بلکه به این معنا که اعتبار این واحد افزایش یافته، در جلسات رسمی سازمان، حرفهایش خریدار بیشتری داشته و نظرات این واحد بتواند بر سیاستهای کلان سازمان، تاثیرگذار باشد.