. اکنون این شیطان است که بر شما مسلط شده
و عظمت حضور خدا را در دلهایتان به غیبت کشانده .
پس ننگ بر شما و مقصد و مقصود شما.
ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم
اما پیش روى ما قومى است که
از پس ایمان ، به کفر رسیده است.
و قومى که غرقه ستم است هماره
از ساحل لطف و رحمت خدا دور باد
((... امید نه ، که آرزو دارى این امت برگشته از امام ،
این قبیله پشت کرده به رائد، این قوم روبرتافته از قائد
با این کلام تکان دهنده و سخنان هشیارکننده ،
ناگهان به خود بیاید، آب رفته را به جوى بازگرداند
و حرمت شکسته را ترمیم کند.
اما پاسخ ، فقط صداى شیهه اسبانى است
که سم بر زمین مى کوبند و بى تابى
سوارانشان را براى هجوم تشدید مى کنند.
دوست دارى حجاب از گوشهایشان بردارى
و صداى ضجه سنگ و خاك و کلوخ را به آنها بشنوانى
و بفهمانى که از سنگ و خاك و کلوخ کمترند
آنها که چشم بر تابش آفتاب حقیقت مى بندند.
دوست دارى پرده از چشمهایشان بردارى
و ملائک را نشانشان دهى که چگونه صف در صف ،
گرداگرد امام حلقه زده ان
د و اشک چشمهایشان شبنم آسا
بر گلبرگ بالهایشان نشسته و گریه هایشان
خاك پاى امام را تر کرده است.
فرشتگانى که ضجه مى زنند:
اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء(1)
و امام با تکیه بر دستهاى خدا، در گوششان زمزمه مى کند: