نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: حسين (علیه السلام) زيباساز حيات‌

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,875
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    حسين (علیه السلام) زيباساز حيات‌




    حسين (علیه السلام) زيباساز حيات‌





    چكيده‌


    در مواجهه با پديده هاي زيبا، در انسان ميل فطري بيدار مي‌شود كه انفعال نفساني مي‌يابد. امتداد اين ميل زيباخواهي به سوي زيبا كردن حيات انساني به وسيله پديده زيباست؛ نه كمتر... امّا علي رغم اين، با وجود پديده‌هاي زيبا در زندگي، نوع آدميان زندگي خويش را زيبا نمي‌بينند، ولو لحظات زيبا دارند. از سوي ديگر، با كساني مواجه مي‌شويم كه ادعا دارند زندگي‌شان زيباست و حال اين كه پديده زيبايي در آن نمي‌بينيم،بلكه به چشم ما و قول خود آنها در بلا، زيبايي ديده‌اند!

    چگونه زندگي اينها از بلا زيبا مي‌شود و ما نمي‌توانيم در خلا زندگي زيبا داشته باشيم؟! بارزترين نمونه آن دسته،بازماندگان كربلايند....گام اول در زيبا سازي حيات، برقراري ارتباط زيبا با پديده‌هاي زيبا مي‌باشد. وقتي پديده زيبايي را مي‌خواهيم به خود منضم‌ّ كنيم مي‌تواند با دو وصف زشت يا زيبا صورت‌گيرد كه بدون وصف زيبا حتي با آمدن پديده زيبا، زندگي زيبا نمي‌شود....

    اين اوصاف زيبا وجود محسوس ندارند و وجود مفهومي دارند و اگر بخواهيم واجد آنها شويم، بايد در مواجهه با آنها همان اتفاقي بيفتد كه در پديده محسوس با ما مي‌افتد.ملموس و محسوس شدن اينها مشكل جدي اخلاق هم هست، ولي در مكتب ما امام (ع) مجسمه اين زيبايي‌ها است كه قرابت با او به حس و شهود اين زيبايي‌ها مي‌انجامد و ازاين رو زيباسازي حيات با تولي و تبري تلازم دارد....

    براي ژرف‌انديشان، مشهود است كه حتي به انضمام زيبايي پديده‌هاي زيبا، باززندگي الزاماً زيبا نمي‌شود، يعني زيبايي وصف حيات نمي‌گردد و هنوز زيبايي‌ها در حاشيه زندگي ما قراردارند. از اين رو گام دوم در زيبا سازي حيات با تعيين فاصله با پديده‌ها براي‌كشف زيبا از زيبا نماست....سپس به اين مطلب مهم متوجه مي‌شويم كه در عالم مُلك هيچ پديده زيباي حسي واقعاً منضم به ما نمي‌شود.

    انضمام ها همه نسبت هاي اعتباري فرضي و مجازي‌اند. ملكيت، زوجيت، رياست و... همه ساخته ذهن‌اند و هيچ مابه ازا يا منشأ انتزاع خارجي هم ندارند. از اين رو بين ما و پديده‌هاي زيبا هميشه فاصله‌اي است و آنها بيرون از ما در حاشيه زندگي ما مي‌مانند و فقط آنات و لحظه‌هايي را براي ما زيبا مي‌كنند....بلايا هم زيبانما را از زيبا مشخص مي‌كنند و هم ميزان پايداري زيبايي‌ها را مي‌نمايانند و غير از اين، در خدمت عمومي يك دسته خدمات خاص هم براي عده‌اي دارند كه به غيب ايمان دارند و باور كرده‌اند كه مُعطي شي‌ء نمي‌تواند فاقد شي‌ء باشد و به همين جهت در پي ايجاد سنت واقعي با اويند....هر چه از عالم ماده فاصله بگيريم، به علت از بين رفتن تزاحم، تناسب و زيبايي بيشتر، درك هم لطيف تر مي‌شود.

    بدين دليل براي اين دسته؛ در گردونه بلا و شكستن قالب ها و آينه‌هاي مجاز، حقيقت زيبا بيشتر رخ مي‌نماياند و چون اين تعالي همراه نوعي سلوك معنوي است و جان، ترقي كرده است، لحظات زيبايي ندارند، بلكه حياتشان به آن مقام ترقّي كرده و زيبا شده است (حيات طيبه).امام (ع) خود بهترين، زيباترين و پايدارترين صنع زيباي خداست.

    همه زيبايي‌هاي عالم ماده و مثال از جان او گذشته است، چون او مجراي فيض خداي زيبايي‌هاست. ديگر اين كه، درك زيبايي‌هاي امام منجر به ايجاد نسبت با او مي‌شود، اما اين نسبت ديگر مجازي و فرضي نيست، بلكه وجود حقيقي است كه منشأ انتزاع در خارج دارد و «تولّي» نام داد. مقام تولي، انضمام به حيات امام و رسيدن به «حيات محمدي» است كه در پي گذشتن از «خود» در رسيدن به آستان امام «حلّت بفنائك» حاصل مي‌شود...،

    در كربلا هر چه بلا بيشتر مي‌شود، زيبايي‌هاي حقيقي و پايدار عالم مثال و عقل بيشتر جلوه مي‌كند و جان شهيدان بدان گره مي‌خورد... به طور كلي ايمان و تولي جوهره حيات انساني است و همه زيبايي هايي كه مؤمن از آن برخوردار مي‌شود، تجلي وصف جان خود اوست كه خداي صورت آفرين شكل قصر و قصور و... صورتگري كرده‌است: (لكن اللّه حبب اليكم الايمان و زينه في قلوبكم).


    محسن قنبریان



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,875
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    منتهاي حس زيباجويي‌

    انسان در مواجهه با پديده‌هاي زيبا، به مقدار زيبايي و ميزان درك آن، از آن متأثر مي‌شود و حس خاصي به او دست مي‌دهد. اما به راستي اين انفعال نفساني تا كجا امتداد دارد؟ آيا با فروبردن لحظه‌اي از حيات ما در زيبايي به اتمام مي‌رسد، يا از لحظه‌ها مي‌گذرد و در زندگي ما امتداد مي‌يابد؟!

    با اندكي درنگ در مي‌يابيم حس زيباجويي ما تا جايي كه آن پديده زيبا را «جزء زندگي» شخصي‌ِ ما يا در شكل متعالي‌تر «ما را ضميمه به آن زيبايي» كند، امتداد دارند؛نه كمتر از آن.اثبات اين مطلب نياز به رنج زيادي ندارد.

    وقتي شما گل زيبا و بي‌نظيري را در طبيعت مي‌بينيد كه موجب انبساط درون شما گردد، بي‌درنگ آن را به گلخانه خويش منتقل مي‌نماييد. هم چنين است ديدن يك پري‌روي. اگر واقعاً ايجاد بهجت و انبساط عميق در كسي بنمايد؛ به كمتر از آن بسنده نمي‌كند كه او را جزء زندگي خود نمايد.ممكن است گفته شود اين ريشه در خودخواهي انسان دارد.

    اما تحليل دقيق تر ما را به يكي از داشته‌هاي انساني به نام «حُب‌ّ ذات» مي‌رساند. البته در مراحل ابتدايي در خودخواهي بروز مي‌كند، اما در مراحل تصعيد شده‌اش فرد حاضر است از خود هم بگذرد و خود را بدان پديده زيبا ضميمه كند؛ مثلاً از هم كفوي و همسري با آن پري‌روي دست شويد و به مستخدمي مكاني درآيد كه او از آن سرا مي‌گذرد!اما با توجه به هر دو قسم ياد شده، انسان ها دنبال زيباسازي حيات خويش با پديده‌هاي زيبا و درك زيبايي آنهايند؛ نه‌فقط زيباسازي لحظات و آنات.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,875
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    معمای زیبائی و بلا

    علي رغم فراواني پديده‌هاي زيبا در عالم و درك زيبايي آنها، نوعاً انسان ها حيات خويش را زيبا نمي‌بينند. مثل اين كه پديده‌هاي زيبا نتوانسته‌اند «زندگي» ما را زيبا كنند و فقط لحظات زيبايي را در خاطر ما ثبت كرده‌اند؛ و هنوز در «حاشيه زندگي» ما قرار دارند.

    از سوي ديگر، در زندگي، با كساني و لو محدود مواجه مي‌شويم، يا احوالشان را مي‌خوانيم كه از داشتن پديده‌هاي زيبا - به زعم ما- محروم بوده‌اند، اما خود مي‌گويند:«حياتشان» زيباست. نمونه بارزش بازماندگان كربلاست.

    آنچه در آن دشت بلاگذشت، به چشم ما جز پديده‌هاي زشت و مخوف نبود اما بازماندگان آن مي‌گويند: «جز زيبايي نديده‌اند»! چگونه است كه از نعمت و خوشي‌ها و زيبايي‌ها، حياتمان زيبا نمي‌شود، اما آنها با بلايا، زندگي‌شان زيبا شده است؟!

    اگر در منظره‌اي پر سبزه با جويباري روان و صداي قناري و قُمري، انسان محبوبي را كه سال ها از او جدا بوده پيدا كند و به او ساغري از شراب طهور پيش‌كش كند! البته زيباست و دل‌انگيز! اما چگونه جدا شدن از محبوبي كه هيچ وقت از او جدا نبوده، در صحرايي سوزان و بي‌آب با لبي عطشان و كبود از تشنگي، در حالي كه غرق تير و تركش است، زيباست؟!

    يك خرق عادت و اعجاز در هنگام يأس و نااميدي از نداشتن فرزند در زمان پيري خود و همسر، به جوان شدن همسر و نويد فرزندي پسر از سوي مَلكي آسماني، البته پديده‌اي است زيبا و شگفت، اما بر سر دست گرفتن قنداق آخرين قرباني، در حالي كه از تشنگي بال بال مي‌زد و تمناي اندكي آب و در عوض گوش تا گوش سر او را بريده ديدن‌چگونه زيباست و زيبايي ساز؟!

    و...اينها نمونه‌هايي از معماي عظيم خلقت، يعني كربلاي حسين اند. معماي زيبايي و بلا!نه‌فقط زينب كبري (س) و زنان و كودكان، حرفشان اين است. زبان حال و قال چند تن از مجروحان و اسيراني كه از آن دشت‌ِ پر بلا نيمه جاني به در بردند نيز همين است.«موقع بن ثمامه اسدي صيداوي» با جراحات شديد، از سوي قومش به كوفه منتقل مي‌شود.

    عبيداللّه با خبر مي‌شود و قصد كشتن او را مي‌كند با شفاعت قوم، او را رها مي‌كند، امابه اسارت و تبعيد (در زاره) درمي‌آورد. او يك سال در تبعيد و زنجير مي‌ماند،ولي هرگز ندامتي ابراز نمي‌كند. او هم، جز زيبايي نديده است؛ تا پس از يك سال در همان حال جان مي‌دهد.«سواربن ابي عمير نَهمي» نيز قصه‌اي شبيه «موقع» بن ثمامه دارد.

    اما اين شش ماه يا يك سال عقب افتادگي از بلاجويان كربلا كه در اسارت دشمن با زخم و جراحت‌هاي شديد، سپري شد، چيزي از شعف او نمي‌كاهد، تا به ياران ملحق مي‌گردد.مؤيد ما، سلام خاص امام ـ عصر ارواحنا فداه ـ در زيارت ناحيه به اوست: «السلام علي‌الجريح المأسور سوار بن ابي عمير نَهمي».همين گونه است قصه «عمر بن عبداللّه جندعي» همو كه تا آخرين ساعات كنار امام (ع) خويش است، هنگام حمله به خيام در كنار امام (ع) مردانه جنگيد، تا بر اثر زخم‌هاي زياد و ضربتي كه بر سرش مي‌خورد بر زمين مي‌افتد. عمو زادگان او را نجات مي‌دهند،او هم قريب يك سال در بستر ابتلا بود، اما هنوز مشعوف آن زيبا خانه، تا جام شهادت سر مي‌كشد.

    نمونه ماندگار ديگر، «عابس بن ابي شبيب» است كه از شجاعت و دليري‌اش كسي جرئت نزديك شدن به او را نمي‌كرد.از اين رو، دشمن به سنگ باران و تيرباران او دست زد. و در اين وقت بود كه او بي‌باكانه زره و كلاه خود خويش را كند و وقتي دشمن به او ندا داد كه: «آيا نمي‌هراسي كه در گرماگرم جنگ سر برهنه‌اي؟» جمله‌اي جواب داد كه ترجمان ديگري از همان معماي زيبايي و بلا است.

    فرمود: «آنچه از دوست به دوست‌برسد، آسان (و زيبا) است.».شب عاشورا وقتي امام (ع) وارد خيمه زينب كبري (س) شد؛ آن بانو از امام (ع)پرسيد: «آيا از تصميم يارانت آگاهي؟ ترسانم كه در وسط كارزار رهايت كنند». امام (ع) در يك جمله، باز همان معماي عجيب را ترجمه مي‌نمايد: «آري به خدا سوگند! آنها را به درستي آزمودم آنها را جز اين گونه نيافتم كه همانند علاقه كودك به پستان مادر، به شهادت سخت علاقه دارند»!

    اين ميل عجيب به تير و تركش، مگر بدون لذت و درك زيبايي ممكن بود؟!امام (ع) راست مي‌گفت؛ يك نمونه اين آزمون چند لحظه قبل از آن، بيرون خيمه زينب كبري (س) اتفاق افتاد. وقتي «نافع بن هلال» از پس قدم هاي امام (ع) مي‌آمد.

    امام راهي را بين دو كوه به او نشان داد و تاريكي شب را هم به رخ كشيد و به او فرمود: خود رانجات بده! اما «نافع» خود را بر سر قدمهاي امام (ع) انداخت و پاي مباركش را بوسه باران‌كرد كه چنين نجاتي نمي‌خواهد!

    چرا بلاجويي و شهادت نزد اينان زيباتر از عافيت است؟!نمونه ديگرش، بعد از تكلم امام (ع) با زينب كبري (س) رخ داد. وقتي «نافع»صحبت هاي زينب (س) را شنيد و به ياران گزارش داد و چه ولوله‌اي شد آن شب در كربلا....

    چگونه اينها در حين عُسر و بلا زيبايي مي‌يابند و ما از يُسر و رَخا هم زيبايي نمي‌يابيم؟! بلا چگونه زندگي اينها را زيبا مي‌كند كه سخن گوي به حق ناطق ايشان نزد بي‌خبران بانگ برمي‌آورد: «ما رأيت منه الا جميلاً»!



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi