صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 168

موضوع: ياران شيداي حسين بن علي علیهما السلام در حماسه عاشورا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ياران شيداي حسين بن علي علیهما السلام در حماسه عاشورا











    پيش از اين درباره ياران امام در خلال مقاتل و تواريخ، به اختصار و تفصيل سخن گفته شده است. تا آنجا كه مي‌دانم كتاب «ابصار العين» تأليف فاضل اديب مرحوم محمد بن طاهر سماوي (م 1370 ه. ق)، كه در نجف اشرف تأليف يافته است، صد و بيست ياور امام را مورد بررسي و معرفي قرار داده و در زمان‌هاي اخير جناب آقاي محمد جعفر طبسي آن كتاب را با شرح و توضيحي همراه كرده و بار ديگر آن را به زينت چاپ آراسته‌اند. مرحوم سماوي ياران را تحت عنوان قبائل فصل‌بندي كرده است. شيخ ذبيح الله محلاتي در «فرسان الهيجاء»، بر مبناي حروف الفبا به معرفي ياران امام پرداخته است و مقرم رضي الله عنه در «مقتل الحسين عليه‌السلام» ياران را تحت داستان روز كربلا آورده است. اما در اين نوشته تا حد امكان سعي شده است تقديم و تأخير ياران بر حسب تقديم و تأخير شهادت گرد آورده شود.در اين نوشته، هر جا كه مناسب ديده شده به تحليل جزئي و معرفي بيشتر ياران پرداخته شده تا در سرمشق‌گيري تأثير بيشتري داشته باشد. اين مجموعه، به زبان فارسي براي جوانان فارسي است و از اين جهت راهگشاي بهتري خواهد بود. [ صفحه 30]


    اهميت اين بحث

    انسان نيازمند به شناخت الگوهاي راه يافته است. از اين رو در قرآن شريف فرمود: «قد كانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم و الذين معه...؛ [4] براي شما، ابراهيم و اهل ايماني كه همراه او بوده‌اند الگوي نيكويي هستند».آري، ياران امام ما از اهل ايمان و پيروان حضرت ابراهيم خليل عليه‌السلام كمتر نيستند چنان كه خود اباعبدالله الحسين عليه‌السلام اگر از ابراهيم عليه‌السلام برتر نباشد، كمتر نيست. گذشته از آن، دوران ما چون روزگار امام حسين عليه‌السلام است و ياراني چون او براي مهدي فاطمه عليه‌السلام آرزو مي‌شود. باشد اين سند زنده، الگويي فرا راه همه پويندگان راه اهل بيت عليهم‌السلام بويژه جوانان و نوجوانان باشد.با درك اين ضرورت بود كه سلسله بحثهايي را در اين زمينه در دهه اول محرم سال 1421 قمري مصادف با سال 1379 شمسي در مسجد امام علي عليه‌السلام مؤسسه اسلامي نيويورك شروع كرديم و اينك به لطف امام عصر - ارواحنا فداه - آن را به پايان رسانده‌ايم. اميد كه اين تلاش مورد نظر حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام قرار گيرد. [ صفحه 31]







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    كليات

    اشاره

    نخست به اجمال از وضعيت جزيرة العرب در پيش از اسلام سخن مي‌گوييم تا از اين رهگذر بهتر از تلاش و زحمات طاقت‌فرساي پيامبر بزرگ اسلام و امامان و يارانشان آگاهي يابيم.


    عرب پيش از طلوع اسلام

    بررسي اجمال زندگي عرب جاهلي چندان هم سخت نيست، [5] ترديدي نيست كه «شبه جزيره عربستان» از زمان‌هاي دور، محل سكونت قبايل و عشاير عرب بوده است.برخي از آنها در طي حوادث نابوده شده و برخي ديگر باقي مانده‌اند. در يك تقسيم‌بندي، سه قوم بزرگ در «جزيرة العرب» مي‌زيسته‌اند:

    الف. «بائده»؛ آنان اقوامي بوده‌اند كه بر اثر نافرماني خداوند متعال به طور كلي نابود شده‌اند [6] شايد آنها اقوام «ثمود» و «عاد» بوده‌اند [7] كه در قرآن كريم به فراواني از آنها ياد شده است.ب. «قحطانيان»؛ به فرزندان «يعرب ابن قحطان» منسوب‌اند. اين قوم در يمن و بخش جنوبي حجاز سكونت داشته‌اند. عرب اصيل همين گروه‌اند كه هم اكنون در يمن زندگي مي‌كنند.

    دو قبيله بزرگ «اوس» و «خزرج» كه در مدينه مي‌زيسته‌اند، از اين نسل بوده‌اند.از آثار باستاني باقي مانده در يمن مي‌توان دريافت كه «قحطانيان» داراي حكومت و تمدني بوده‌اند. به سبب موقعيت جغرافيايي اين منطقه، «قحطانيان» از «عدنانيان» پيشرفته‌تر بودند. [8] .ج. «عدنانيان»؛ فرزندان حضرت ابراهيم خليل الرحمن عليه‌السلام هستند.

    با هجرت ابراهيم عليه‌السلام به همراهي هاجر و اسماعيل عليهم‌السلام از فلسطين به مكه، اين تيره بنيان نهاده شد و با جوشش چشمه زمزم، آبادي آن منطقه و امنيت حرم و كعبه پابرجا شد. طائفه «عدنان» با قبيله «جرهم» كه در نزديكي «يثرب» (مدينة النبي) خيمه برافراشته بودند، وصلت كرد و از اين رهگذر، عدنانيان رو به رشد نهادند. قبيله‌هاي قريش، بني‌هاشم و... از مشهورترين تيره‌هاي اين نسل شريف‌اند.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فرهنگ ديني پيش از اسلام


    خانه كعبه را نخستين بار، حضرت آدم عليه‌السلام بنا كرد، اين خانه را ابراهيم خليل عليه‌السلام به همراهي فرزندش اسماعيل عليه‌السلام تعمير كرد و ديگر بار پرچم توحيد و يكتاپرستي را در «جزيرة العرب» برافراشت.

    [9] اما تا دوران ظهور اسلام و پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، توحيد از رمق افتاده و فرهنگ ديني مردم بيش از هر چيز به شرك گرايش يافته بود.

    درباره وضع فرهنگي عرب پيش از اسلام، امام علي عليه‌السلام اين گونه فرمود:و مردم در آن روز پراكنده بودند، و خواستگاه‌هاي پخش‌شده‌اي داشتند، و گروههاي متفرقي بودند، گروهي خداوند را به خلقش تشبيه مي‌كردند، برخي در اسم او تصرف مي‌كردند، و جمعي به غير او اشاره مي‌كردند.

    پس خداوند متعال به وسيله آن حضرت (خاتم الانبياء) آن مردم را از گمراهي رهايي بخشيد و به سبب شخصيت او، آنان را از ناداني نجات داد. [10] .






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    تصرف در نام خداوند

    انحراف مردم از مسير توحيد، به مرور زمان موجب شد كه آنان در نام خداوند نيز تصرفاتي كرده، بت‌هايي را به عنوان واسطه و شفيع به درگاه او پرستش كنند. مثلا نام بت «لات» را از «الله»، «عزي» را از «عزيز» و «منات» را از «منان» برگرفته بودند.

    در قرآن شريف نام هر سه آمده است: (افرايتم اللات و العزي و منوة الثالثة الاخري) [11] ؛ (اي مشركان) آيا (بت) لات و عزي را و منات سومين را ديديد؟»روشنفكران آن عصر، ماه و ستاره‌پرست بودند، و براي خواندن خداوند به غير او اشاره مي‌كردند. دهريين طبيعت و حركات فلك و گذران زمان را مؤثر در امور مي‌دانستند، «كلبي» (متوفاي 206 ه.ق) مي‌گويد قبيله «بني‌مليح» جن‌پرست بودند، قبيله «حمير» آفتاب‌پرست، قبيله «كنانه» ماه‌پرست، قبيله «تميم» دبران، قبيله «لخم» مشتري، قبيله «طي» سهيل، قبيله «قيس» شعري، و قبيله «اسد» عطاردپرست بوده‌اند.

    گمراه‌تر از همه اينها، اكثريت قوم عرب بود كه علاوه بر بتهاي قبيله‌اي، محلي و خانگي به تعداد روزهاي سال خداياني را نيز پرستش مي‌كردند و حوادث هر روز را به يكي از آنها نسبت مي‌دادند. [12] .






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نامگذاري بتها

    پاره‌اي از اين بت‌ها را «انصاب» مي‌گفتند. اينها قطعات صاف و بي‌شكلي بودند كه گاه به چوب، طلا و نقره... ساخته شده بودند و مردم آنها را از حرم بر مي‌داشتند و براي پرستش به همراه مي‌بردند. [13]

    .اما «اوثان»، سنگ‌هاي پر نقش و نگاري بودند كه مورد پرستش قرار مي‌گرفتند كه «(انما اتخذتم من دون الله أوثانا مودة بينكم في الحياة الدنيا) [14] ؛ تنها شما بتها را به عنوان اوثان به غير خداي تعالي به پرستش گرفتند تا كه موجب مودت بين شما در زندگي دنيا شود.»

    آري، آنان به اشتباه بت‌ها را موجب محبت و مودت بين خود قرار مي‌داده‌اند.«لات» سنگ سفيدي بود كه آن را مادر خدايان دانسته، مي‌پنداشتند كه از جنس زن خداست. [15] اين بت را قريش پرستش مي‌كردند، و معبدش نزديك طائف بود.

    «منات» ديگر دختر خداي بود، آن را خداي سرنوشت و پروردگار اجل و مرگ مي‌پنداشتند. معبدش بين مكه و مدينه قرار داشته است.«عزي» بت ديگر قريش و دختر ديگر خداي و مورد پرستش خاص بود. «هبل» پروردگار رسيدگي به مسافران و كاروانيان بود.

    در يك كلام، «جزيرة العرب» آكنده از خرافات، الهه‌ها، بت‌ها، اصنام و اوثان شده بود [16] و تنها قدرت الهي مي‌توانست زنگارهاي چندين و چند ساله را از دل و جان آن بت‌پرستان خرافه جوي بزدايد.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اسلام و اقامه توحيد

    با بعثت پيامبر اسلام دگرگوني بزرگي در جزيرة العرب پديد آمد. محمد امين صلي الله عليه و آله به رسالتي برخاسته بود كه در آن همه را به خداي يگانه مي‌خواند. دعوت الهي دعوت خاتم الانبياء بر نفي هر الهه‌اي بنا شده بود.

    نخستين شعاري كه از آن بزرگ‌مرد شنيده شد: «(قولوا لا اله الا الله تفلحوا)؛ بگوييد كه پروردگاري جز الله نيست تا رستگار شويد» بود. او هر الهه، بت، صنم و وثني را نفي مي‌كرد و از پرستش همگان به جز ذات «الله» سرباز مي‌زد.

    اين شعار آرام‌آرام از مرز زبانها گذشت و به جان و دل بسياري برنشست. به دنبال اين اعتقاد، بت‌هاي درون يكي پس از ديگري فرو ريخت و آوازه توحيد و يگانه‌پرستي همه جا را فرا گرفت. پيامبر از مكه به اطراف، مبلغ ارسال فرمود.

    پس از اعلان آمادگي جوانان و فشار مشركين بر مسلمانان. هجرت به حبشه و مدينه ضرورت يافت. نامه‌هاي دعوت پيامبر به بزرگان مذاهب، اديان، قبايل و سلاطين از مرز شبه جزيره عربستان پا فرانهاد. اصول اسلام بيان شده بود و احكام و دستورها يكي پس از ديگري بيان مي‌شد.شاهد اين مدعا آيات قرآن و روايات بسيار است.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اسلام و خرافه‌شكني


    اعتقاد شخص يا جامعه برآيند جهان‌بيني او است. بدين سبب اگر بينش و روشي خرافه‌گونه بر افكار استوار شود، بي‌ترديد جهل و بي‌خردي سراسر حيات فكري انسان را پر خواهد كرد. بزرگان اقوام و قبايل عرب پيش از اسلام از اين بيماري مزمن رنج مي‌بردند.

    عرب از اسلام، بيمارگونه از خرافات در ساختار زندگي فردي و اجتماعي رنج مي‌برد.قرآن شريف كه همه را به تفكر و انديشه فرامي‌خوانده به روشني از اين خرافات پرده برداشته و خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله را به عرب جاهلي اين گونه بيان كرده است: (و يضع عنهم [ صفحه 36] اصرهم و الأغلال التي كانت عليهم) [17] ؛ پيامبر همه زنجريهايي را كه با آن (خرافات و سنتهاي غلط جاهلي) عقل و تفكر بشري را پايبند خود ساخته بودند از دست و پاي انسانيت گسسته و پاره ساخت».

    پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز فرمود: «من آمده‌ام تا قدرت فكري بشر را تقويت كنم، و با هر گونه خرافات، گر چه در پيشبرد هدفم مؤثر باشد، سرسختانه مبارزه نمايم».رفتار رسول گرامي اسلام را، بيان او، و آيات قرآن تأييد مي‌كرد. در تاريخ ثبت است كه در گذشت ابراهيم - فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله - در سن هفت سالگي با خسوف خورشيد مقارن شد.

    برخي از ياران پيامبر صلي الله عليه و آله پنداشتند كه از اين مصيبت خورشيد گرفت. رسول خدا صلي الله عليه و آله با شنيدن اين مطلب برفراز منبر رفته، فرمود: «آفتاب و ماه دو نشانه بزرگ از قدرت بي‌پايان الهي هستند كه سر به فرمان او (خدا) دارند، آنها هرگز براي مرگ و زندگي كسي رخ نمي‌گيرند، هر گاه ماه يا خورشيد گرفت، نماز آيات بخوانيد».

    در اين لحظه آن حضرت از منبر پايين آمد و با مردم نماز آيات گزارد. [18] .نمونه ديگر از مخالفت بارز پيامبر با خرافات را مي‌توان در سن چهار سالگي آن حضرت مشاهده كرد. «حليمه سعديه» مهره‌اي يماني بر گردن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم انداخت تا از آزار جنيان در امان باشد، محمد صلي الله عليه و آله و سلم به حليمه فرمود: «مهلا يا اماه، فان معي من يخفظني [19] ؛ اي مادر، رها كن، آنكه مرا حفظ مي‌كند همراه من است».

    پيامبر «معاذ بن جبل» را براي تبليغ به يمن اعزام كرد و اين گونه او را سفارش فرمود: «و امت امر الجاهلية الا ما سنه الاسلام، و اظهر امر الاسلام كله، صغيرة و كبيرة [20] ؛ دستورهاي جاهليت را بميران، مگر آن چه اسلام خود سنت و روش قرار داده است.

    امر [ صفحه 37] اسلام را آشكار ساز، خواه آن امر كوچك يا بزرگ باشد.» آن حضرت در سرزمين منا، و آخرين حج خود فرمود: «كل ماثرة في الجاهلية، تحت قدمي [21] ؛ هر اثر بازمانده از دوران جاهليت زير دوپاي من است». آري، آن بزرگوار هر گونه مراسم، عقايد و عوامل افتخار موهوم در دوران جاهليت را زير پاي خود دانسته تا بي‌ارزش بودن آن را آشكار سازد.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اخلاق عمومي عرب

    قانون و تمدن روشني از عرب جاهلي در دست نيست، ليكن در اجتماع آنها تعهداتي اخلاقي وجود داشته كه مردم و قبائل آن روزگار خود را بدان ملزم مي‌دانستند. به نظر مي‌رسد برخي حالات و روحيات ستوده آنان، برگرفته از فطرت پاك بشري و تعليمات پيامبران گذشته بوده است.

    برخي از آنان عبارت‌اند از: سخاوت و گذشت در امور مالي، غيرت و ناموس‌مداري، مهمان‌نوازي، امانت‌داري، وفاي به عهد و پيمان، صراحت در گفتار، فداكاري، شجاعت و تيراندازي؛ از اينها گذشته، اعراب شبه جزيره عربستان در سرودن شعر و سخنراني سرآمد بودند.

    اين محاسن اخلاقي در مقابل مفاسد اخلاقي فراوان آن زمان، تاب مقاومت نداشت. از اين رو آن جوامع گاه همگي به عذابي سهمگين نابود مي‌شدند.در ميان مفاسد اخلاقي و خطرهاي اجتماعي آن زمان، بيش از همه، چند انحراف آنان را به پرتگاه نابودي نزديك مي‌كرد:- نبود فرهنگي صحيح بر مبناي عقل و خرد؛- وجود و نشر فساد و خرافات؛- نبردهاي متمادي و درازمدت بين قبايل و نسل دوران جاهلي؛- جهالت و ناداني و تعصب.اين چهار نقطه ضعف، وجود حكومت‌هاي ياغي را تأييد مي‌كرد، و مستقر شدن اعراب را در محلي خاص غير ممكن مي‌ساخت از اين رو آنها هميشه خانه بدوش بودند و دوره [ صفحه 38] گردي را بر اقامتي پايدار ترجيح مي‌دادند.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. تشكر


  11. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تابش نور اسلام بر حجاز

    با طلوع عالم‌تاب اسلام، فرهنگ جاهليت به ناگاه رنگ باخت. اسلام با ظهور خود، عرب را از جاي خود بركند و از جهالت به نور و روشنايي كشانيد؛ چنان كه هنوز پس از قرن‌ها، تابش نور و تجليات الهي بر پيامبر و ياران پاكش، هر فرهنگ و جمعي را متأثر از خود ساخته است.

    از شواهد اين مدعا داستان اهل يثرب است.«اسعد ابن زرارة» كه از سران «خزرج» بود و جنگ صد ساله «اوس» با آنها مشهور است، براي دريافت كمك مالي به قريش در مكه پناه آورد و به منزل «عتبة بن ربيعة» دوست ديرينه‌اش وارد شد.عتبه به او پاسخ منفي داد و گفت: «در حال حاظر درگير نزاع داخلي هستيم». پيامبر در غير موسم حج به «شعب ابوطالب» پناه برد و در ايام حج به «حجر اسماعيل» رفت و مردم را به آيين خود، اسلام، دعوت كرد.

    اسعد قصد بازگشت از مكه را داشت، ولي تصميم گرفت به زيارت خانه خدا رود. عتبه او را نصيحت كرد: «اي برادر، اگر به طواف كعبه رفتي، زنهار كه به گفتار محمد گوش فرادهي، بلكه پنبه‌اي را در گوش بگذار تا مبادا با سخنان سحرآميزش تو را بربايد». اسعد به نصيحت دوست خود گوش داده بود، ليكن در حال طواف ناگهان به خود آمد كه بستن گوش بر سخنان يك انسان، رفتار ناپسندي است و با خود گفت: «شايد محمد پيامي داشته باشد و...» پنبه را از گوش خود برداشت.

    زماني كه روبروي پيامبر قرار گرفت طبق سنت عرب جاهلي گفت: «صباح الخير؛ صبح بخير»، پيامبر فرمود: خداي من بهتر از اين عبارات فرستاده و آن «السلام عليكم؛ سلام و سلامتي بر شما باد» است. اسعد كه به فكر فرورفته بود، از اهداف پيامبر پرسيد.آن حضرت بي‌درنگ آيات 152 و 153 سوره مباركه انعام را تلاوت فرمود.

    اين آيات به انحرافاتي اشاره دارد كه طي آن، آن قبيله 120 سال با هم در نزاع و جنگ بودند. [ صفحه 39] «اسعد» با شنيدن اين آيات تكان‌دهنده بي‌درنگ مسلمان شد. چون او راه را پافته بود از پيامبر اكرم تقاضا كرد كه براي نجات گمراهان از شرك، كسي را به يثرب (مدينه) ارسال دارد تا اسلام را به آنها بياموزد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله «مصعب بن عمير» [22] را به عنوان معلم قرآن و اسلام به مدينه اعزام فرمود. [23]

    از آن پس اسلام در يثرب گسترش يافت.در آيه‌هاي 151 تا 153 سوره انعام، درمان بيماري‌هاي مزمن عرب جاهلي كه زندگي آنها را تباه ساخته و مورد تهديد قرار داده بود، بيان شده است:1. «(قل تعالوا، اتل ما حرم ربكم عليكم)؛ بگو بياييد، تا آن چه پروردگارتان حرام كرده بر شما تلاوت كنم».2. «(الا تشركوا به شيئا)؛ هيچ چيزي را براي او شريك قرار ندهيد».3.

    «(و بالوالدين احسانا)؛ و در حق پدر و مادر نيكي كنيد».4. «(و لا تقتلوا اولادكم من املاق، نحن نرزقكم و اياهم)؛ و از ترس فقر، فرزندانتان را نكشيد، چرا كه ما، شما و هم آنها را روزي مي‌دهيم».5. «(و لا تقربوا الفواحش، ما ظهر منها، و ما بطن)؛ و به كارهاي ناشايست و زشت خواه آشكار يا پنهان نزديك نشويد».6.

    «(و لا تقتلوا النفس التي حرم الله الا بالحق)؛ و هيچ انساني را كه خداوند ريختن خونش را حرام دانسته، نكشيد مگر به حق (قصاص يا حد)».7. «(ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون)؛ اين گونه شما را سفارش مؤكد فرموده، شايد [ صفحه 40] شما بر مبناي خرد آن چه گفته شد پذيرا باشيد».

    يعني مبناي اين بناي عظيم عقل است.روشن است كه با اين آيه، تعصب‌هاي جاهلي نهادينه شده كه باعث مي‌شد هر قبيله، قبيله ديگر را به گونه‌اي متهم سازد، از ميان رخت برمي‌بندد.8. «(و لا تقربوا مال اليتيم، الا بالتي هي احسن، حتي يبلغ اشده)؛ و به مال يتيم نزديك نشويد مگر به شيوه‌اي كه آن بهتر باشد، تا هنگامي كه به كمال بلوغش رسد».9. «(و اوفوا الكيل، و الميزان بالقسط)؛

    و در كار پيمانه و ترازو به درستي رفتار كنيد».10. «(لا نكلف نفسا الا وسعها)؛ بر هيچ كس جز به اندازه توانش تكليف نكرده‌ايم».11. «(و اذا قلتم، فاعدلوا، و لو كان ذا قربي)؛ و چون (به داوري يا شهادت) سخن گوييد، به عدالت رفتار كنيد، گر چه آنها از خويشاوندان شما باشند»،12.

    «(و بعهد الله اوفوا)؛ و به عهد الهي وفادار باشيد».13. «(ذلكم وصيكم به، لعلكم تذكرون) [24] ؛ اين گونه شما را سفارش كرده، باشد كه يادآور شويد.» بار ديگر مبناي اين گفتار را بيان مي‌دارد كه با قدري نظر به فطرت پاك خويش خود اين سخنان را خواهيد يافت.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  12. تشكر


  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تحولات امت اسلام از آغاز تا دوران امام حسين

    جزيرة العرب، سرزميني است كه با ظهور پيامبر و تجلي اسلام، تحول جديدي در آن رخ داده، گويي از جهالت دوران جاهليت بر اين تاريخ سطري نگاشته نشده است. خيزش اسلام، رهبري خردمندانه خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله، رشادت‌ها و از خودگذشتگي‌هاي مردان و ياراني چون امام علي عليه‌السلام تا واپسين روزهاي حيات پيامبر صلي الله عليه و آله، اسلام را با كاميابي بسيار پيش برد، تا آنجا كه اين دين ارزنده كامل‌ترين دين و داراي تمام نعمت الهيمعرفي شد.[25]

    ولي ديري نپاييد كه پيامبر صلي الله عليه و آله از دنيا رفت و نزول آيه‌اي زنگ اخطار طلوع ديگربار جاهليت و غروب حيات اسلامي را به صدا در آورد: «(و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل، أفان مات أو قتل انقلبتم علي أعقابكم؟ و من ينقلب علي عقبيه فلن يضر الله شيئا، و سيجزي الله الشاكرين) [26] ؛ محمد جز رسول نيست، قبل از او پيامبراني آمده‌اند، پس اگر او از دنيا رود يا كشته شود بار ديگر شما (اي مردم) به ناگاه روي به سوي جاهليت نهاده، به اسلام پشت مي‌كنيد؟ اگر اين گونه شود به خداوند هيچ ضرري نمي‌رسد او به زودي شكرگزاران را پاداش مي‌دهد».

    اين خبر تأسف‌بار، پيامبر را آزرده‌خاطر ساخت. آن حضرت طبق راهبري وحي به محكم كردن پاي‌بست‌هاي اسلام همت گمارد. او همگان را به حجة الوداع (حج خداحافظي) دعوت فرمود و زمان بازگشت، در غديرخم از جان خود مايه گذاشت. [27] او بر مبناي فرمان الهي و دريافت وحي از فرشته وحي، وصايت، جانشيني، خلافت و رهبري آينده مسلمانان را تنها در وجود مبارك امام علي عليه‌السلام متجلي ديد.

    بنابراين دست امام را برابر جمع بالا گرفت تا بدانند كه (يدالله فوق ايديهم) [28] دست توانمند الهي است كه بالاترين است و اين دست را خداوند برافراشته است. همان زمان بود كه پيامبر خطبه‌اي به تفصيل در مدح و ثناي علي عليه‌السلام در برابر جمع ايراد فرمود، و همگان را به بيعت [ صفحه 42] با علي عليه‌السلام فراخواند، و خود در حق دوستان وي دعا و بر دشمنانش لعن فرستاد. [29]

    مظهر لطف خدا، مودت علي عليه‌السلام را در دل‌ها دميد و او كه خود مظهر قهر حق بود از تبري هم سخن گفت؛ اما ديري نپاييد كه در آخرين لحظات عمر، نبي خدا را مورد توهين قرار دادند و خاطرش را آزردند. [30] .خلافت غصب شد، بيعت به باد فراموشي سپرده شد، به خانه علي عليه‌السلام تعدي شد، فاطمه عليهاالسلام در حمايت از مولاي خود بين در و ديوار قرار گرفت، و در يك سخن، اميرالمؤمنين عليه‌السلام تنها و بي‌ياور ماند و بيگانگان كه نه مورد تأييد پيامبر بودند و نه از علم و عصمت الهي بهره‌اي داشتند، بر سر كار آمدند.

    آري، مردمان امتحاني را كه مزد رسالتش مودت به اهل بيت عليهم‌السلام بود، به ارزاني فروختند. نياز مبرم جامعه بشري به تربيت‌هاي الهي امام بي‌پاسخ ماند، و اشرار و اهل نفاق، به اهداف خود رسيدند.

    بنابراين، در كمال امنيت و آسايش و در طول 25 سال خانه‌نشيني امام، هر چه خواستند كردند، و گذشت آن چه گذشت. صفحات سياه و تاريك آن روزگار، به گونه‌اي ورق خورد كه مولاي متقيان علي عليه‌السلام خود فرمودند: «صبرت و في العين قذي، و في الحلق شجي [31] ؛ آن روزگار را گذراندم و صبر پيشه كردم در حالي كه در چشم، خار و در حلق، تيغ مي‌داشتم».كم‌كم مردم خسته و وامانده از ناراستي‌ها و بي‌عدالتي‌ها، بر در خانه امام المتقين عليه‌السلام ازدحام كردند تا از كرده خود ابراز ندامت كنند و خلافت او را به جان و دل پذيرا باشند، اما آب رفته ديگر به جوي بازنمي‌گشت. فساد اداري سراسر دولت حاكم را گرفته بود و جهالت، خرافه و بي‌عدالتي دوران قبل از ظهور اسلام را تداعي مي‌كرد.

    تنها نامي از اسلام بر سر زبان‌ها بود و مردم به عبادت‌هاي فردي بسنده كرده بودند. هنوز چشمان بي‌رمق فطرتشان به سوي حق سوسو مي‌زد. عدالت امام علي عليه‌السلام نيز بر هاضمه آنها سخت ثقيل مي‌آمد.بار ديگر منافقان احساس خطر كردند و يكي پس از ديگري از لانه‌هاي امن خود بيرون خزيدند. آنها وضع حكومت و سردمداري امام عليه‌السلام را برنتابيدند.

    برخي از اصحاب ديروز رسول الله صلي الله عليه و آله در طي جو بيمار 25 ساله به مال‌اندوزي خو گرفته بودند. عايشه، طلحه، زبير و... هر كدام بيماري مزمني را تجربه كرده بودند. در بدو امر اعلام كرد به سيره رسول و كتاب خدا عمل مي‌كند.مسلمان‌نماها دسته‌دسته از صف ياران علي عليه‌السلام بيرون مي‌رفتند و خود بدل به منافقان عوام فريب شده، امام را به مصاف برمي‌خواندند.

    خلافت مولا بيش از 5 سال به طول نينجاميد. آخرالامر، عدالت آن عدل‌گستر بزرگ، توجيه قتل او شمرده شد و آن ولي عظماي الهي در محراب عبادت به خاك و خون درغلطيد.توجيهي نداشت كه امام حسن عليه‌السلام لحظه‌اي درنگ كند. مردم بار ديگر با امام خود بيعت كردند؛ ولي پس از شش ماه دوباره مسلمان‌نماها پشيمان شدند و هر كدام مورد تطميع و تزوير معاويه قرار گرفتند.

    آنان امام عليه‌السلام را به صلح با معاويه وادار ساختند. با خانه‌نشيني مجدد مقام امامت، زرمندان و زورمداراني چون معاويه كه تنها به نامي از اسلام دل‌خوش كرده و آن را پوششي براي مفاسد خود قرار داده بودند، همه چيز را به دلخواه خود و بر مبناي سياست تزوير و دنياپرستي دگرگون ساختند. امام عليه‌السلام اين ياران دروغين را كنار زدند، از كوفه به مدينه هجرت كردند. ده سال بدين منوال گذشت، منافقان و معاويه‌صفتان سخت در تلاش و تكاپوي تثبيت اين موقعيت بودند و مي‌خواستند موانع را از سر راه بردارند؛ اما ناگهان مردم را خبر رسيد كه امام مجتبي عليه‌السلام به شكل مرموزانه مسموم و شهيد شد.پس از به شهادت رسيدن آن امام همام، امام حسين عليه‌السلام به مقام امامت رسيد.

    پس از حدود ده سال از امامت سومين امام، مرگ معاويه فرا رسيد. معاويه پيش از آن، برخلاف عهد خود با امام مجتبي عليه‌السلام در ولايت عهدي فرزندش يزيد كوشيده بود. با مرگ معاويه يزيد ادعاي خلافت كرد.

    ترديدي نبود كه جمع دنياطلبان با او بيعت مي‌كنند. مردم هم يزيد را مي‌شناختند و هم امام را، ليكن با اين جريان، برخورد همه يكسان نبود. امام حسين عليه‌السلام با صراحت مخالفت خود را در بيعت با آن خليفه بي‌خبر از دين اعلان فرمود.يزيد ظاهرسازي‌هاي پدرش را هم نداشت و به فسق و فجور آشكار تن در داده بود. روشن بود كه با طلوع جاهليت نو با پيراهن نازكي از اسلام، امام حسين عليه‌السلام روشي مناسب را پيش خواهند گرفت.

    ديگر جاي سكوت نبود. شناخت حق از باطل، درك خلافت الهي و طاغوت نيز روشن بود. يزيد بنا داشت هيچ حرمتي را پاس ندارد. آشكارا به خمر و باده دست زند، و به ناموس اين و آن طمع ورزد. او از توهين و شكستن هر اصلي از اصول اسلام هيچ دريغ نداشت.

    كفر او چون پدرش بود؛ ليكن روش برخورد او با معاويه فرق داشت، ديگر نيازي به نفاق و ظاهرسازي نبود. يزيد خود را بي‌نياز از تعهد به ظاهر شريعت ديده بود. او كفر را به عرياني ارائه مي‌كرد. امام آن زمان، - حسين بن علي عليه‌السلام -، درگيري آشكار را تنها راه مناسب برخورد با او و رفتار او دانسته بود. زمان قيامي خونين، دفاعي نابرابر و مظلومانه فرارسيده بود. [32] .




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  14. تشكر


صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi