صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 77

موضوع: اشک روان بر امیر کاروان{ گلچینی ازکتاب بیاد ماندنی الخصائص الحسینیه }

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مايه شادى و اندوه دلها

    ديگر ويژگى خاص آن حضرت ، اين است كه هم مايه شادمانى و روشنايى و سرور دل ماست و هم منشأ غم و اندوه قلبها.

    توضيح بحث اينكه : از آنجايى كه حسين عليه السلام از آغاز آفرينش نور وجودش تا دامنه قيامت و جهان آخرت ، به دلايلى كه پيشتر اشاره رفت ، برانگيزاننده غم و اندوه ، در دلهاى با ايمان است و حتى در سراى آخرت كه سراى غم و اندوه نيست همگان به ياد و نام و شهادت او سوگوارى مى كنند؛ به همين جهت خداوند از پرتو وجودش بهشت وحوريان بهشتى را آفريد تا همانگونه كه سبب حزن و اندوه دلهاست ، باعث سرور و شادمانى قلبها نيز باشد.

    در روايتى از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله آورده اند كه در اين مورد فرمود:
    (خداوند، پيش از آنكه آدم را پديد آورد مرا آفريد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را.
    ما را هنگامى آفريد كه نه آسمان برافراشته بود و نه زمين گسترش يافته ، نه نورى بود و نه ظلمت و تاريكى ، نه خورشيدى آفريده بود و نه ماهى ، نه بهشتى و نه دوزخى .)

    عبّاس پرسيد: (آغاز آفرينش شما چگونه بود؟)
    فرمود: (عموجان ! هنگامى كه خداوند آفرينش ما را اراده فرمود به گفتارى سخن گفت و از آن نورى پديد آورد، آنگاه به سخنى ديگر تكلّم فرمود و از آن روحى پديدآورد و پس از آن نور را به روح در آميخت ومرا آفريد و به همين صورت ، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را .

    ما او را هنگامى كه ستايشى نبود، مى ستوديم و هنگامى كه به تقديسى امر نشده بود، تقديس مى كرديم از آن پس كه خداوند اراده آفرينش مخلوق خويش را كرد، نور مرا شكافت و از آن عرش را پديد آورد، با اين بيان ، عرش از نور من است و نور من از خدا، روشن است كه نور من از عرش برتر است .

    سپس ، نور برادرم على عليه السلام را شكافت و فرشتگان را از نور او آفريد، پس فرشتگان از نور او هستند و او برتر از فرشتگان .
    آنگاه نور دخترم فاطمه عليها السلام را شكافت و از نور او آسمانها و زمين را آفريد و او برتر از آسمانها و زمين است .

    پس از آن نور فرزندم حسن را شكافت و از آن خورشيد و ماه را آفريد، پس خورشيد و ماه از نور حسن عليه السلام هستند و او برتر از خورشيد و ماه .
    آنگاه نور فرزندم حسين عليه السلام را شكافت و از آن بهشت و حوريان بهشتى را آفريد، پس بهشت و حوريان از نور فرزندم حسين هستند و او از نور خدا و برتر از بهشت و حوريان بهشتى است .)(98)

    آرى ! از خصوصيّات حسين عليه السلام اين است كه نام و ياد و حقيقت و شهادت افتخار آفرينش ، هم حماسه ساز و غم انگيز است و هم مايه افتخار و شادمانى دلهاى باايمان .

    و از شگفتيهاى اين ويژگى آن حضرت اينكه ، بهشت و حوريان بهشتى كه پرتوى از نور او و سمبل زيبايى و شادمانى اند، آنها نيز با ياد ونام و شهادت او، دچار غم و اندوه مى گردند و آن گرامى با اينكه برانگيزاننده افتخار و شادمانى است ، حماسه ساز و حزن انگيز نيز هست ؛ چرا كه با نام و ياد شهادت او، بهشت گريست و حوريان در برترين جايگاهها، بر چهره خود زدند و سوگوار او شدند و از اين شگفت تر اينكه آن حضرت همانطور كه سبب اندوه بهشت گرديد، شادمانى آن را نيز باعث شد، چرا كه بهشت از پروردگارش خواست تا او را آراسته سازد و خداوند اركان آن را به نور حسن و حسين عليهما السلام آراست و آنگاه بود كه بهشت بسان عروسى كه بر خود بنازد، بر خود باليد.(99)

    عنوان سوّم ويژگيها، صفات پسنديده و ارزشهاى اخلاقى و عبادى در تجلّى گاه عاشوراروز تبلور ارزشها
    از ويژگيهاى آن حضرت كه منشاء و سرچشمه ديگر صفات و امتيازات او گرديد، اين بود كه فرمان خاصّ آفريدگارش را در روز بزرگ و جاودانه عاشورا، به سبك بى نظيرى به انجام رسانيد و خدا را به گونه اى عبادت كرد كه نه كسى پيش از او توفيق آن را يافته بود و نه پس از او.

    1 عبادت او در آن روز تاريخى و حماسه ساز، عبادتى جامع ، كامل ، پرمحتوا و دربردارنده تمامى اقسام و ابعاد و چهره هاى يك سيستم عبادى كامل بود و از عبادتهاى بدنى و قلبى گرفته تا ظاهرى و باطنى ، روحانى و معنوى ، واجب و مستحب و ديگر چهره ها و جلوه هاى پرستش خالصانه و عاشقانه خدا در آن موج مى زد و از هر نمونه و نوع آن ، بهترين و كاملترين و زيباترينش در عبادت و عبادتگاه حسين عليه السلام تبلور يافت .

    و در يك روز! آرى ! يك روز شكوهمند و به ياد ماندنى ! آفريدگار تواناى هستى به انواع و اقسام پرستشها و در تمامى جلوه ها و چهره ها پرستيده شد.
    2 آن روز علاوه بر اينكه روز بزرگ عبادت و نيايش بود، روز تبلور ارزشهاى انسانى نيز بود، به همين جهت بود كه در كنار عاشقانه ترين و خالصانه ترين نيايشها و عبادتها، تمامى مكارم اخلاقى و صفات پسنديده انسانى به صورت همگون و ناهمگون در بهترين صورت ممكن ، در چشم انداز بشريّت قرار گرفت .

    3 بر اين دو شاهكار بزرگ ، دو شاهكار ديگر بايد افزود، نخست : تحمّل قهرمانانه شديدترين آزمايش روزگار و شكيبايى همه جانبه و پايدارى وصف ناپذير در برابر آن و ديگر سپاس و شكرگزارى بر شدايد، در برترين و بالاترين شكل ممكن





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند







  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    دین جامع و کامل


    آفريدگار تواناى هستى ، همواره بندگان خويش را براساس ‍ موقعيّت و امكانات و مصالحشان به انجام وظائف فرمان داده است ؛ به همين جهت است كه در طىّ قرون و اعصار، براى هر پيامبر و امّتى راه و رسمى قرار داده و براى هر پيامبرى نيز نسبت به جانشينانش خصوصيّاتى مقرّر داشته است .

    در ميان همه اديان و پيام آوران آنها، دين جامع و كامل و سهل و آسان را بر پيامبر اسلام فرو فرستاده و براى او ويژگيهاى بسيارى كه در شمار، افزون بر بيست و يك خصوصيّت است ، ارزانى داشت و براى جانشينانش در مورد پيشوايى خلق و دعوت به دين حق ، مقرّرات خاصّى قرار داد:
    فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ
    مقرّراتى اساسى و ثابت ، در نامه هايى گرانمايه ، بلندقدر و پاكيزه ، به دست كاتبانى بزرگوار و نيكو كردار.

    و براى هر يك از آنان وظائف خاصّى را ترسيم و در صحيفه اى نورانى و مطمئن كه به دوازده مهر طلايى ممهور شده بود، تنظيم نمود و آن را امين وحى الهى ، پيش از رحلت پيامبر عظيم الشّأ ن به سوى او آورد و گفت : (اين وصيّت شما، به برگزيدگان و زبدگان خاندانت مى باشد.)

    پيامبر گرامى پرسيد: (زبدگان و برگزيدگان خاندانم ، كيانند؟)
    جبرئيل گفت : (على عليه السلام و فرزندان معصوم او.)(100)

    پيامبر آن صحيفه نورانى و آسمانى را به اميرمؤ منان عليه السلام داد و به او دستور داد كه نخستين مهر آن را گشوده ، بدانچه فرمان يافته است به دقّت عمل كند.
    آنگاه آن را به حضرت امام حسن عليه السلام داد كه او نيز دوّمين مهر آن را گشود و به آنچه در آن نوشته يافت ، عمل كرد.

    سپس آن را به برادر گرانقدرش امام حسين عليه السلام تسليم كرد كه او نيز سوّمين مهر را گشود و نگريست كه نوشته شده است :
    (با گروهى پاكباخته و وارسته براى شهادت در راه حق و عدالت وپيكار همه جانبه با بيداد و شقاوت و جاهليّت بپاخيز و جان گرامى خويش را در طبق اخلاص به بارگاه دوست ، عرضه دار، كه او خريدار آن است .)(101)

    آن حضرت نيز صحيفه آسمانى را به سيد السّاجدين عليه السلام داد كه پس از گشودن چهارمين مهر آن ، اين فرمان را ديد كه :
    (در خانه و در كنار خاندانت باش و دور از غوغاى دنيا پرستان ، تا آخرين لحظات ، پرستش پروردگارت را پيشه ساز.)(102)






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    سودای پرشکوه


    بنابراين ، هنگامى كه از وظايف بزرگ حسين عليه السلام در آن صحيفه آسمانى ، اين وظيفه بزرگ است كه :
    (جان گرامى خويش را در طبق اخلاص نهاده ، براى معامله پرشكوه با دوست بپاخيز و منظور از اين سوداى معنوى و روحانى نيز، آفرينش آن حماسه بزرگ و آن شاهكار وصف ناپذير، در روز جاودانه عاشورا است .)
    پس ، قهرمان آن روز بيادماندنى و بى نظير، بايد ميان همه انواع و اقسام عبادتهاى جسمى و قلبى و عملى واجب و مستحب و ميان عبادتهاى ويژه آن روز و مشترك با روزهاى ديگر را تا جايى كه ممكن و شايسته يك سوداى بزرگ و برترين پاداش است ، هماهنگى ايجاد كند و در برابر آن كار عظيم و پرشكوه ، الطاف خاصّه آشكار و نهان آفريدگارش را متوجّه خويش سازد.
    اينك براى روشنگرى اين سوداى بزرگ و اين عبادت خالصانه ، بايد نخست سيستم عبادى و اخلاقى اسلام را بگونه اى كه در كتابهاى فقهى آمده است ترسيم كرد و آنگاه به چگونگى انجام و تبلور يافتن آنها در روز عاشورا پرداخت .

    عبادت ظاهرى

    از ويژگيهاى امام حسين عليه السلام ايجاد هماهنگى و جمع ميان اقسام طهارت بود. او به قصد تقرّب به پروردگار و به نيّت عبادت و بندگى او، شب عاشورا با اندك آبى كه فرزند محبوبش ‍ على ، در آن شرايط سخت محاصره و بى آبى برايش فراهم ساخت غسل شهادت كرد.(103) پس روز عاشورا با خون قلب مصفايش ، به سبك ويژه اى وضو ساخت و چهره منوّرش را رنگين كرد. آنگاه به غسل ترتيبى پرداخت و با خون قلبش ‍ سرمطهّر و بدن مقدسش را شست و سرانجام غسل ارتماسى كرد.

    عبادت ويژه باطنى

    آن حضرت در صبحگاه روز شهادتش ، وضوى خاصّى ساخت ، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نورانى اش را رنگين كرد؛ آن گاه به خاك پاك و پاكيزه و مباركى تيمّم كرد و بر چهره اش كشيد و به هنگام آمادگى كامل ، جان پاكش براى پرواز به بارگاه دوست ، پيشانى بر زمين نهاد و به سجده پرداخت





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نماز عشق

    در زيارت جامعه ، در مورد خاندان وحى كه امام حسين عليه السلام از اعضاى آن است مى خوانيم كه :
    (درود بر شما كه جان گرامى خويش را در راه خشنودى خدا نثار كرديد و آنچه در راه او بر شما رسيد، شكيبايى ورزيديد و نماز را بپا داشتيد و زكات را پرداختيد.)(104)

    و در زيارت مخصوص آن گرامى آمده است كه :(سلام بر تو اى فرزند گرامى پيامبر! گواهى مى دهم كه تو نماز را آن چنان كه مى بايد بپاداشتى و زكات را پرداختى و به حق و حقيقت فرا خواندى و از تباهى و ناپسنديها نهى كردى و قرآن را چنانكه مى بايد تلاوت كردى و در راه خدا چنانكه شايسته بود، جهادكردى ... .)(105)

    او نماز را به راستى به صورت بى نظيرى بپا داشت ، به گونه اى كه مخصوص او بود و نه ديگرى ، در شبانه روز جاودانه عاشورا، آن حضرت چهار نوع نماز خواند.

    1 نماز وداع و آن نمازى بود كه شب عاشورا، پس از به تأ خير افكندن پيكار و مهلت خواستنش از دشمن ، بپا داشت .(106)

    2 نماز نيمروزى كه به صورت نماز خوف ، به سبك ويژه اى جز نمازهاى خوفى كه در منزلگاه (عسفان ) و (ذات الرقاع ) و (بطن النخل )(107) خواند، بپا داشت كه در آن برخى از ياران پاكباخته اش ، هدف تيرهاى دشمن كينه توز و تجاوزكار قرار گرفته ، به شهادت رسيدند.(108)

    3 روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگى و كلمات آن به صورت تمام عيار و به گونه اى كه در (كتاب الصّلوة ) آمده است ، بپاداشت .

    4 و نماز مخصوصى كه با تكبيرة الاحرام ، قرائت ، قيام ، ركوع ، سجود، تشهّد و سلام ويژه اى بپا داشت . نمازى كه تكبير آن را به هنگام فرود آمدن از مركب سر داد و قيام آن را به هنگامى كه پس ‍ از افتادن بر خاك به روى پاى خويش ايستاد، به جا آورد. و ركوع آن را به هنگامى كه شدت زخم و خونريزى بر خاك مى افتاد و برمى خاست ، انجام داد و قنوت آن را با آخرين دعاى روح بخش و آخرين نيايش ملكوتى اش در واپسين دقايق زندگى زمزمه كرد كه :
    (خداى من ! اى خدايى كه مقامت بس والا و بلند مرتبه ! خشم و غضبت بر بيدادگران بسيار شديد، نيرويت از هر نيرويى بالاتر است ، خدايى كه از تمامى مخلوقات بى نيازى و در كبريا و عظمت فراگير وبه آنچه بخواهى توانا... .

    بار خدايا! ما خاندان و فرزندان پيامبر محبوب و برگزيده تو هستيم كه اينان با ما از راه فريب و حيله وارد شدند و دست از يارى ما كشيدند و ما را كه براى حق و عدالت بپاخاستيم به شهادت رساندند.)

    و سجده آن را با نهادن چهره پرفروغش بر خاك گلگون كربلا انجام داد و تشهّد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پيكر غرقه به خونش ، ادا كرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سر بريده اش بر فراز نيزه ها و تعقيب نمازش را هم با برخى دعاها و اذكار و سوره مباركه كهف كه از فراز نيزه ها تلاوت كرده ، به گوشهامى رساند



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    روزه

    روزه آن حضرت در روز جاودانه عاشورا اقسام چندگانه اى داشت كه در فصل مستقلّى در دوازده قسمت تنظيم و ترسيم شده است كه برترينش ، روزه اى بود كه طىّ آن امام حسين عليه السلام علاوه بر خوددارى از خوردن ونوشيدن ، از همه علايق قلبى و جسمى نيز چشم پوشيد و به همين جهت ، خداوند براى او افطارى خاصّ به دست پيامبرش اهدا كرد؛ همانگونه كه فرزند گراميش على در واپسين لحظات شهادت از آن خبر داد و گفت :

    (پدر جان ! اين نياى بزرگم پيامبر است كه در دست مباركش ‍ جامى گوارا، براى سيراب ساختن شماست .)(110)



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تشیع پیکر پاک شهیدان


    جز پيكر شهيدى كه در ميدان نبرد از دنيا رفته است ، واجب است بدن مردگان را غسل ، كفن و حنوط كرد و برآنان نماز گذارد؛ امّا بر شهيد بايد نماز خواند و در همان لباس پيكار و شهادتش دفن كرد.

    تشييع و حمل و تربيع پيكر شهيدان نيز كارى پسنديده است . امام حسين عليه السلام امكان آن را نيافت تا در مورد شهيدان پاكباخته و بلند آوازه روز عاشورا، آنگونه كه مى بايست انجام وظيفه كند؛ بناچار به كمترين مرحله از واجبات بسنده كرد و براى هركدام امكان يافت نماز گذارد؛ ولى به دفن اجساد پاكشان فرصت نيافت ، تنها با شمشير، قبرى كوچك براى كودك خردسالش حفر كرد و او را به دلايل زير دفن كرد:(111)

    1 بدان دليل كه تنها براى دفن او امكان يافت .
    2 براى اينكه سر او را از بدنش جدا نسازند.
    3 براى اينكه پيكر شهيد خردسال او نيز مانند پيكر ساير شهيدان بر روى خاك نماند.
    4 به هنگام هجوم سپاه شوم اموى ، بدنش زير سمّ ستوران پايمال نگردد.
    5 توان نظاره بر آن شهيد خردسال را نداشت .

    آرى ! آن حضرت تا سر حدّ امكان از شهيدان تجليل مى كرد و به هر اندازه ممكن ، اجساد مقدّس آنان را جمع كرد. قطعات بدن آنان را كنار هم نهاد و آن گاه به تنهايى آنها را به سوى خيمه ها حمل كرد؛ همانگونه كه هر گاه براى حمل پيكرهاى پاك ، كسى موجود بود با كمك او حمل مى كرد و هر گاه كسى براى حركت دادن بدنهاى مطهّر نبود، خود، آنها را حمل و همراهى مى كرد




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زکات و انفاق


    امام حسين عليه السلام نه تنها زكات بدن و مال خويش را، در راه خدا و براى خشنودى و تقرّب به او تقديم داشت ، بلكه همه مال و هستى و جان گرامى خويش و ياران گرانقدرش را در طبق اخلاص نهاد و در راه خدا هديه كرد؛ حتى پيراهن كهنه اى كه قيمت چندانى نداشت ، به ويژه شب عاشورا، جامه ها و ساير اشيايى را كه قيمت آنها بيش از هزار دينار بود، براى آزادى بردگان و اسيران انفاق كرد.(112)

    حجّ

    حجّ و طواف آن حضرت به دلايلى كه در آينده خواهد آمد، از ساير عبادتهاى ويژه آن گرامى ممتاز شد كه در بخش (در رابطه با بيت اللّه ) بدان خواهيم پرداخت .

    جهاد
    در زيارت جامعه در مورد خاندان وحى آمده است كه :(درود خدا و بندگانش بر شما باد، كه شما در راه خدا آن چنانكه شايسته است جهادنموديد.)(113)
    و در مورد خود آن حضرت آمده است كه :(گواهى مى دهم كه تو در راه خدا آنگونه كه شايسته بود جهاد كردى .)(114)

    ولى آن حضرت به انجام جهاد و فداكارى ويژه اى برگزيده شد، آرى ! به جهادى با مقرّرات و شرايط خاصّى ، فرمان يافت كه كسى پيش از او آنگونه فرمان نيافته بود. آن شرايط خاصّ عبارت بود از:

    1 از جمله شرايط وجوب جهاد(115) در آغاز كار، اين بود كه در برابر هر مجاهد مسلمان بيش از ده كافر نباشد و اگر نيروى آنان بيشتر از اين بود جهاد واجب نمى شد. آن گاه خداوند با آگاهى بر وضعيّت مسلمانان به لطف خويش بر آنان آسان گرفت و هر رزمنده مسلمان را در برابر دو كافر، مكلّف به جهاد ساخت ؛ اما در مورد امام حسين عليه السلام اين شرط عددى مقرّر نشد؛ بلكه آن حضرت در برابر سى هزار نفر يا بيشتر از اين به جهاد در راه خدا مكلّف شد.(116)

    2 از ديدگاه اسلام ، نه كودكان به جهاد فرمان يافته اند و نه سالخوردگان ، امّا در عاشوراى امام حسين عليه السلام جهاد در راه حقّ و عدالت ، هم بر كودكان مقرّر شد و هم برسالخوردگان ، هم بر نوجوانانى همچون قاسم ... و بر كودكانى همانند عبداللّه يادگار گرامى حضرت امام مجتبى عليه السلام و نيز بر سالخوردگانى همانند حبيب بن مظاهرو....

    3 در جهاد مقرّر شده است كه جهادگر در راه خدا، به شهادت خويش و ياران و پيروزى ظاهر دشمن يقين نداشته باشد؛ امّا آن حضرت با اينكه به شهادت خود و يارانش يقين داشت و خود پيش بينى مى فرمود(117)



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نقض وحشيانه مقرّرات جنگى

    نكته تأ سّف بار ديگر اين بود كه سپاه سياهكار اموى ، در رابطه با او، همه قوانين جنگى و شيوه هاى انسانى را زير پا نهادند و مقرّراتى كه در جهاد با كفّار هم مى بايست رعايت مى شد، در جنگ ناجوانمردانه بر ضدّ يادگار پيامبر و پيشواى آسمانى امت به كلّى پايمال شد. براى نمونه :
    1 در ماههاى حرام ، آغاز جهاد بر ضدّ كافران هم ، ممنوع شناخته شده است ؛ امّا سياهكاران اموى ، در همين ماهها جنگ ناجوانمردانه خود بر ضدّ يادگار گرامى پيامبر و پيشواى بزرگ عدالت را آغاز كردند و او نيز به ناگزير به دفاع قهرمانانه و عادلانه پرداخت .

    2 و در نبرد با كافران ، اسلام نه اجازه كشتن كودكان را مى دهد و نه زنان را، امّا سپاه تجاوزكار اموى ، در جنگ ظالمانه بر ضدّ امام حسين عليه السلام از كشتن كودكان خردسال او نيز دريغ نكرد؛ همانگونه كه كودك شيرخوارش را در آغوش او به هنگام نوازش ‍ كشتند(118) و شيرخوار ديگرش را به هنگامى كه برايش آب طلبيد به تير تجاوز، به شهادت رساندند.(119)

    3 از مقررات جهاد با كفّار، اين است كه مزارع و كارگاههاى آنان را نبايد به آتش كشيد اما آنان در جنگ با امام حسين عليه السلام و در حيات او برخى خيمه هايش را به آتش كينه سوزاندند و برخى ديگر را كوشيدند تا با ساكنانش به آتش كشند(120) و بقيّه خيمه ها را نيز پس از شهادت او، طعمه دود و آتش ‍ ساختند.(121)

    4 از ديگر شرايط جنگ جوانمردانه ، اين است كه در برابر هر رزمنده اى ، يك نفر گام به ميدان نهد و همگى حتّى در نبرد با كافران نيز هجوم ناگهانى نمى نمايند؛ اما آنان چنين كردند و به جنگ نابرابرى در مقياس وحشتناك دست يازيدند.(122)

    5 از شرايط ديگر جنگ منصفانه بر ضدّ كافران ، اين است كه پيكار به هنگام عصر آغاز گردد تا تاريكى شب ميان دو لشكر جدايى افكند و نبرد تا نابودى آنان ادامه نيابد امّا سپاه شوم اموى پيكار تجاوزكارانه خويش بر ضدّ پسر پيامبر را از بامداد آغاز كرد(123) و هدفش ، نسل كشى و قتل عامّ آنان بود.
    6 از ديگر شرايط، اين است كه بدن كشتگان مثله نشود و سرشان ازميدان نبرد به جايى ديگر انتقال نيابد؛ چرا كه بريدن سر كافر تجاوزكار به هنگام پيكار و نيز جابه جاساختن آن در ميدان جهاد ممكن است ، اما نقل و انتقال آن به نقاط ديگر ممنوع ؛ امّا شقاوت پيشگان اموى اين قساوت بيرحمانه را در مورد امام حسين عليه السلام و يارانش رواشمردند.(124)

    7 از ديگر مقررات جهاد اسلامى ، اين است كه بزرگِ دشمن را قبل از كشتن ، نبايد غارت كرد. امير مؤ منان عليه السلام حتى پس ‍ از به خاك افكندن عمروبن عبدود كه همه اركان كفر بود، از بردن لباس و اثاثيه و لوازم همراه او، حتى زره گرانقيمت و بى نظير او كه جزو لباس او هم محسوب نمى شد، خوددارى كرد و هنگامى كه از دليل آن همه بزرگ منشى پرسيدند، فرمود:(او بزرگ و سركرده سپاه خود بود و من هتك حرمت او را نمى پسندم .)(125)

    به همين دليل هنگامى كه خواهرش به ميدان نبرد و كنار جنازه او شتافت و عمرو را به گونه اى يافت كه حتى زره خود را به همراه داشت ودريافت كه هماورد او شهسوار بزرگ اسلام على عليه السلام بوده است شادمان شد و به دو دليل شادمانى خويش را پنهان نداشت :
    1 نخست به آن دليل كه هماورد برادرش را، هماوردى گرانقدر و گرانمايه ارزيابى كرد و گفت :
    (اگر هماورد و كشنده برادرم عمرو، جز بزرگمرد انسانيّت بود، من تا زنده بودم همواره بر برادرم مى گريستم .)
    2 ديگر اينكه بزرگمنشى و جوانمردى على عليه السلام را در رعايت حرمت جنازه دشمن و وانهادن زره بى نظير او دريافت و در كنار جسد بى جان او گفت :
    (پس از سيلاب اشكى كه در مرگ تو جارى ساختم اينك ديگر بر تو نخواهم گريست ، چرا كه عظمت هماورد تو و رعايت احترام و حقوق انسانى ات ، مصيبت مرگ تو را به فراموشى مى سپارد.)
    بالاتر از اين آورده اند كه فرياد شادمانى سر داد و گفت :(برادرم ! عمرى طولانى با احترام و عظمت زيستى و اينك به دست قهرمانى بزرگ ، كشته شدى .) و اين شعر را سرود:
    لو كان قاتل عمرو غير قاتله امّا نمى دانم اگر قاتل برادرش ‍ چوپان زاده اى از پست ترين و بى فرهنگ ترين مردم ، بسان سگى سياه و سفيد و به مرض برص مبتلا بود، چه مى كرد؟
    8 از ديگر شرايط جنگ مردانه ، مثله ننمودن دشمن است .
    اميرمؤ منان عليه السلام از مثله نمودن ، شقى ترين انسانها نهى نمود و فرمود:
    (اگر من بر اثر ضربات ظالمانه و ناجوانمردانه او جهان را بدرود گفتم ، مى توانيد او را به طور عادلانه كيفر كنيد، اما او را مثله نكنيد.)(126)
    كافران و بت پرستان نيز در زمان جاهليّت به اين شيوه پسنديده ، پايبند بودند و از مثله كردن كشتگان يكديگر، حتّى مسلمانان خوددارى مى كردند؛ تا آن جايى كه ابوسفيان هنگامى كه در ميدان اُحُد، بر پيكر به خون خفته مسلمانان گذر كرد و جسد حمزه را نگريست به سوى او رفت ، سر نيزه اش را بر دهان آن قهرمان به خون خفته نهاد و از شدّت كينه توزى جاهلى اش به او اهانت كرد؛ امّا هنگامى كه بدن مثله شده او را نگريست با صدايى رسا فرياد زد كه :
    (اى پيروان محمّد صلى الله عليه و آله ! در ميان شهداى شما برخى مثله شده اند بخداى سوگند كه من نه بدين جنايت ، فرمان داده ام و نه راضى هستم .)(127)
    امّا فرزندخوانده ابى سفيان در جنگ ناجوانمردانه اش بر ضدّ خاندان پيامبر، به زشت ترين مثله فرمان داد و به عمر سعد نوشت :
    (هنگامى كه حسين را كُشتى ، بر بدن او اسب بتاز، مى دانم كه اين كار پس از شهادت او، بر او زيانى نمى رساند، امّا چنين حرفى را زده ام كه بايد بدان جامه عمل بپوشانم .)(128)

    9 از ديگر شرايط جنگ مردانه ، آن است كه زنان به اسارت رفته كفّار را، نبايد بركشته هاى مردانشان عبور داد؛ به همين جهت بود كه پيامبر بلال را به خاطر عبور دادن صفيّه بر كشته هاى يهود، كه بر اثر آن ، همه وجودش به لرزه در آمده بود، سخت سرزنش ‍ كرد.(129) امّا در مورد اسراى خاندان وحى ، هنگامى مصيبت سهمگينتر مى گردد كه نه تنها آنان را براجساد غرقه به خون قهرمانان شهيدشان عبور دادند؛ بلكه روزهاى بسيارى آنان را همدم بدنهاى به خون خفته و سرهاى بريده شده عزيزانشان ساختند.(130)

    10 از ديگر مقرّرات جهاد اسلامى ، اين است كه زنان به اسارت رفته دشمن ، اگر از دختران شاهان و فرمانروايان باشند نبايد در كوچه و بازار درمعرض خريد و فروش قرارگيرند و در مجالس و محافل برده شوند و پوشش از چهره آنان كشيده شود.(131)

    اما رژيم سياهكار اموى ، خاندان وحى و رسالت را به عنوان اسير از كوچه ها و بازارها عبور داد به طورى كه بنا به روايتى كه از امام باقر عليه السلام رسيده است برخى از مردم بى فرهنگ مى گفتند: (ما اسيرانى به زيبايى اينان نديده ايم .)(132) و در مجلس شوم يزيد، مرد پليدى از او خواست تا يكى از دختران خردسال امام حسين عليه السلام را به او ببخشد(133) و بدين گونه جنايات جگر خراشى را مرتكب شدند



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    عبادتهای مستحبی


    آب رسانى
    به نظر مى رسد كه آب رسانى و سيراب ساختن موجودات زنده ، حتّى كافران و حيوانات ، به هنگامى كه در فشار تشنگى باشند كارى است بسيار پسنديده و در برخى شرايط واجب مى گردد و پاداش آن هم نخستين پاداشى است كه در روز رستاخيز داده مى شود.(136)
    امام حسين عليه السلام در اين عمل شايسته و خداپسندانه همواره پيشگام بود و در شرايطى حسّاس ، دشمنى را كه دچار بى آبى شده بود با مركبهايشان به دست خويش سيراب ساخت (137) و همينطور ذوالجناح را با كوشش بسيار از حلقه محاصره دشمن عبورداد و به آب رسانيد.(138) امّا هنگامى كه در محاصره قرار گرفت به هر صورت ممكن و آزادمنشانه در جستجوى آب برآمد؛ با كندن چاه (139) با اتمام حجّت به مدّعيان اسلام ، با فرستادن سفير به سوى آنان (140) و با پند و اندرز حكيمانه و نهى از شرارت و ددمنشى (141) و سرانجام هم براى نشان دادن ماهيّت پليد نظام اموى خواسته خويش را در اين مورد به اندك آبى تقليل داد و آن را هم از او دريغ داشتند.(142)


    سير كردن گرسنگان

    سير كردن گرسنه اى در روز پريشانى ، خوراك دادن به پدر از دست داده اى از بستگان ، يا بينوايى خاك نشين ، كارى است بزرگ و خدا پسندانه كه مورد توصيه قرآن است (143) و بر فضيلت بى نظير امام حسين عليه السلام همين بس كه نجات از عقبه در اين آيه شريفه به آن حضرت تفسير شده است .(144)
    آن حضرت در شبانه روز عاشورا به اين عبادت بزرگ تمكّن نيافت ، چرا كه روز عاشورا علاوه بر اينكه روز تشنگى بود، به دليل محاصره اقتصادى ، روز گرسنگى هم بود. به همين جهت حضرت سجّاد عليه السلام فرمود:(فرزند گرامى پيامبر، گرسنه و تشنه به شهادت رسيد.)(145)

    امّا مساءله تشنگى به دو جهت تكرار شد و سخنى از گرسنگى و طلب موادّ غذايى از دشمن به ميان نيامد. نخست به دليل شدّت بيشتر عطش ، بدان تأ كيد شد و ديگر به دليل ذلّت بار بودن طلب غذا و ناسازگار بودن آن با روح بلند و آزادمنشانه و ذلّت ناپذير امام حسين عليه السلام و يارانش كه نه تنها از طلب طعام خوددارى كردند، بلكه اگر در آن شرايط به آنان طعام هم داده مى شد از پذيرفتن آن خوددارى مى كردند.

    از همين ديدگاه بود كه وقتى برخى از مردم كوفه به كودكان خرما و گردو دادند، خواهر گرانقدرش خروشيد كه : (صدقه بر ما روا نيست .) و آنها را دور ريخت






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    فرزندان

    محبّت پاك و خالصانه ، به همه بندگان خدا به ويژه فرزندان ، عملى است شايسته و مورد سفارش ، امّا در مورد محبّت به دختران در خانواده ، بيشترتوصيه شده است و پاداش بيشترى نيز وعده داده اند.

    آن حضرت اين عبادت را به شايسته ترين صورت ممكن انجام داد و كوشيد تا دخترش را با بوسه باران ساختن چهره و كشيدن دست نوازش پدرانه بر سر و آرامش بخشيدن به قلب طوفان زده اش ، شادمان سازد و از غم و اندوه جانكاه او بكاهد. امّا او در پرتو هوش سرشار خويش حقايقى را دريافت و محبّت سرشار پدر گرانقدرش جز بر اندوه جانكاهش نيفزود.(147)

    فريادرسى و ردّ تجاوز

    از لحظاتى كه اين دو كار عملى پسنديده شناخته شده ، تاكنون هيچ كس توفيق انجام آنها را بسان آن حضرت به دست نياورده است ، براى نمونه :
    1 هنگامى كه دشمن تجاوزكار به خيمه هاى او هجوم برد و صداى خاندان محاصره شده اش را شنيد، به بهترين شكل ممكن به كمك آنان ودرهم شكستن حلقه شوم محاصره شتافت و به سپاه اموى فرمود:(شما با من در پيكاريد، بنابراين آنچه در توان داريد با شمشيرها و نيزه ها و تيرها بر من ببارانيد و به خاندان وحى و رسالت هجوم نبريد.)(148)

    2 آن حضرت به نداى دادخواهانه هفتاد و دو تن از ياران خويش ‍ كه در واپسين لحظات شهادت او را به فريادرسى و حضور بر بالين خويش مى خواندند، پاسخ مثبت داد؛ همين گونه به نداى پر مهر بيست و هفت تن از قهرمانان خاندانش . گرچه برخى از دادرسيهاى آن حضرت باعث شدّت جنگ و صدمات وارده شد؛ همچون حضور او بر بالين يادگار گرامى برادر و اين بر وجود مبارك او سخت گران آمد كه فرمود:
    (يادگار گرامى برادرم ! بخداى سوگند كه بر عمويت گران است كه نداى مظلومانه دادخواهى ات را از ميدان جهاد بشنود و به سويت بشتابد امّا كار از كار گذشته باشد.)(149)

    ديدار مردم با ايمان

    زيارت انسانهاى با ايمان و پروا پيشه و شادمان ساختن آنان ، همانگونه كه در روايات آمده است ،(150) دو كار پرفضيلت است .
    آن حضرت روز جاودانه عاشورا، كوشيد تا در پرتو مهر و محبت و دعوت به شكيبايى و پايدارى و با اندرزهاى حكيمانه ، موج سرور را برقلبهاى با ايمان وارد و برق شادى و اميد را در چشمانشان آشكار سازد.
    امّا آن سرزمين كربلا بود و آن روز هم عاشورا، به همين جهت وزش نسيم ملايم شادمانى هم بر قلبها ميسّر نبود. اما ديدار مردم پاكباخته و با ايمان و پروا پيشه تا حدودى مقدور بود و آن حضرت اين عبادت را به عناوين مختلف انجام داد.

    عيادت بيمار
    براساس برخى روايات ، عيادت انسان باايمان ، هم پايه عيادت خداست (151) و آن حضرت در روز عاشورا، هم به عيادت مريض ‍ موفّق بود و هم به ديدار مجروحان ميدان جهاد كه او را به ديدار خويش فرا مى خواندند. و هنگامى كه به سوى آنان مى شتافت تنها به نشستن بر بالين بسنده نمى كرد؛ بلكه به ابراز مهر و محبّت خالصانه به آنان به ويژه افراد غريب و بى كس و كارى چون غلام افريقايى و ترك مى پرداخت . گاه هم به عيادت برخى مى شتافت امّا ديدار حاصل نمى شد، همانند فرزندش على كه به خاطر ادب و احترام به پدر، او را صدا نزد و هنگامى كه خود آن حضرت سلام فرزندش را شنيد و به سويش شتافت ، با پيكر غرق درخون او روبرو شد و خروش برداشت كه :(پسرم تو را كشتند ... .)(152)

    آن حضرت ، هنگامى كه آهنگ ميدان كرد از سيّدالسّاجدين عليه السلام عيادت كرد و از وضعيّت او جويا شد و او را مورد مهر و محبّت قرار داد. واين آخرين عيادت ، عيادت كننده صحيح و سالمى بود كه از پيشِ بيمار، به سوى مرگ و شهادت مى شتافت .

    تلاوت قرآن

    آن حضرت شبانگاهان و بامدادان تلاوت قرآن مى كرد، با اين وصف چنان شور و شوقى براى همنشينى با قرآن در سر داشت كه شب عاشورا، رويارويى با دشمن تجاوزكار را به دلايلى به تأ خير افكند؛ كه نخستين آنها تلاوت قرآن بود و در پرتو تلاوت قرآن و نيايش شبانگاهى او و اردوگاه توحيدش بود كه سى نفر از اردوگاه دشمن راه هدايت و نجات را از گمراهى باز يافتند و با ترك صفوف دشمن به صف رهروان راه نور پيوستند و تا شهادت در راه خدا، جانفشانى كردند.(153)
    روز عاشورا، آن حضرت در شرايط خاصّى به تلاوت قرآن پرداخت كه يك مورد آن ، لحظات رويارويى فرزندش با دشمن بود و تلاوت قرآنش نه تنها تا آخرين لحظات ادامه يافت ؛ بلكه به هنگامى كه سرمقدّسش بر فراز نيزه بود نيز سوره كهف را تلاوت مى كرد.(154)

    ياد خدا
    او از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا، در تمامى حالات و شرايط و در همه گفتار و كردار و حركات و سكنات خويش به ياد خدا و يادآورى پيمان با او و تاءكيد بر پايبندى بر عهد خويش با خدا بود و تا لحظاتى كه بر پيمانش با خدا وفا نكرده و حق امانت را اداننمود، به كار ديگرى حتّى صرف غذا نيانديشيد و در حالى بود كه زبان مباركش تا هنگامى كه تر بود و گردش مى كرد، به ذكر خدا مشغول بود






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi