قسمت هشتم:
بخشی از ترجمه کتاب خصائص الحسینیه(ویژگیهای امام حسین علیه السلام) مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری رحمه الله علیه: ويژگيها، صفات پسنديده و ارزشهاى اخلاقى و عبادى در تجلّى گاه عاشوراروز تبلور ارزشها
از ويژگيهاى آن حضرت كه منشاء و سرچشمه ديگر صفات و امتيازات او گرديد، اين بود كه فرمان خاصّ آفريدگارش را در روز بزرگ و جاودانه عاشورا، به سبك بى نظيرى به انجام رسانيد و خدا را به گونه اى عبادت كرد كه نه كسى پيش از او توفيق آن را يافته بود و نه پس از او.
1 عبادت او در آن روز تاريخى و حماسه ساز، عبادتى جامع ، كامل ، پرمحتوا و دربردارنده تمامى اقسام و ابعاد و چهره هاى يك سيستم عبادى كامل بود و از عبادتهاى بدنى و قلبى گرفته تا ظاهرى و باطنى ، روحانى و معنوى ، واجب و مستحب و ديگر چهره ها و جلوه هاى پرستش خالصانه و عاشقانه خدا در آن موج مى زد و از هر نمونه و نوع آن ، بهترين و كاملترين و زيباترينش در عبادت و عبادتگاه حسين عليه السلام تبلور يافت .
و در يك روز! آرى ! يك روز شكوهمند و به ياد ماندنى ! آفريدگار تواناى هستى به انواع و اقسام پرستشها و در تمامى جلوه ها و چهره ها پرستيده شد.
2 آن روز علاوه بر اينكه روز بزرگ عبادت و نيايش بود، روز تبلور ارزشهاى انسانى نيز بود، به همين جهت بود كه در كنار عاشقانه ترين و خالصانه ترين نيايشها و عبادتها، تمامى مكارم اخلاقى و صفات پسنديده انسانى به صورت همگون و ناهمگون در بهترين صورت ممكن ، در چشم انداز بشريّت قرار گرفت .
3 بر اين دو شاهكار بزرگ ، دو شاهكار ديگر بايد افزود، نخست : تحمّل قهرمانانه شديدترين آزمايش روزگار و شكيبايى همه جانبه و پايدارى وصف ناپذير در برابر آن و ديگر سپاس و شكرگزارى بر شدايد، در برترين و بالاترين شكل ممكن .
عبادت ظاهرى
از ويژگيهاى امام حسين عليه السلام ايجاد هماهنگى و جمع ميان اقسام طهارت بود. او به قصد تقرّب به پروردگار و به نيّت عبادت و بندگى او، شب عاشورا با اندك آبى كه فرزند محبوبش على ، در آن شرايط سخت محاصره و بى آبى برايش فراهم ساخت غسل شهادت كرد.
پس روز عاشورا با خون قلب مصفايش ، به سبك ويژه اى وضو ساخت و چهره منوّرش را رنگين كرد. آنگاه به غسل ترتيبى پرداخت و با خون قلبش سرمطهّر و بدن مقدسش را شست و سرانجام غسل ارتماسى كرد.
عبادت ويژه باطنى
آن حضرت در صبحگاه روز شهادتش ، وضوى خاصّى ساخت ، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نورانى اش را رنگين كرد؛ آن گاه به خاك پاك و پاكيزه و مباركى تيمّم كرد و بر چهره اش كشيد و به هنگام آمادگى كامل ، جان پاكش براى پرواز به بارگاه دوست ، پيشانى بر زمين نهاد و به سجده پرداخت .
او نماز را به راستى به صورت بى نظيرى بپا داشت ، به گونه اى كه مخصوص او بود و نه ديگرى ، در شبانه روز جاودانه عاشورا، آن حضرت چهار نوع نماز خواند.
1 نماز وداع و آن نمازى بود كه شب عاشورا، پس از به تأ خير افكندن پيكار و مهلت خواستنش از دشمن ، بپا داشت .
2 نماز نيمروزى كه به صورت نماز خوف بپا داشت كه در آن برخى از ياران پاكباخته اش ، هدف تيرهاى دشمن كينه توز و تجاوزكار قرار گرفته ، به شهادت رسيدند.
3 روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگى و كلمات آن به صورت تمام عيار و به گونه اى كه در (كتاب الصّلوة ) آمده است ، بپاداشت .
4 و نماز مخصوصى كه با تكبيرة الاحرام ، قرائت ، قيام ، ركوع ، سجود، تشهّد و سلام ويژه اى بپا داشت . نمازى كه تكبير آن را به هنگام فرود آمدن از مركب سر داد و قيام آن را به هنگامى كه پس از افتادن بر خاك به روى پاى خويش ايستاد، به جا آورد. و ركوع آن را به هنگامى كه شدت زخم و خونريزى بر خاك مى افتاد و برمى خاست ، انجام داد و قنوت آن را با آخرين دعاى روح بخش و آخرين نيايش ملكوتى اش در واپسين دقايق زندگى زمزمه كرد كه :
(خداى من ! اى خدايى كه مقامت بس والا و بلند مرتبه ! خشم و غضبت بر بيدادگران بسيار شديد، نيرويت از هر نيرويى بالاتر است ، خدايى كه از تمامى مخلوقات بى نيازى و در كبريا و عظمت فراگير وبه آنچه بخواهى توانا... .
و سجده آن را با نهادن چهره پرفروغش بر خاك گلگون كربلا انجام داد و تشهّد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پيكر غرقه به خونش ، ادا كرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سر بريده اش بر فراز نيزه ها و تعقيب نمازش را هم با برخى دعاها و اذكار و سوره مباركه كهف كه از فراز نيزه ها تلاوت كرده ، به گوشهامى رساند.
حسین را چه کسانی کشتند و در چه روزی کشتند?!
خوارزمی مقتل نویس بزرگ اهل تسنن در مقتل الحسین در مصایب روز عاشورا مینویسد:
وقتی تیر سه شعبه بر قلب حسین نشست پسر فاطمه خونها را به آسمان پاشید و محاسن مبارک را با آن خضاب کرده فرمود: خدایا مرا جز آن دو تن نکشتند.
کدام دو تن؟!
همانها که مادرش فاطمه را به تازیانه شکنجه دادند و پهلویش را با لگد شکستند و سینه اش را با میخ گداخته در آتش درب به شدت سوراخ کرده و محروح ساختند.
ابن اثیر این دانشمند اهل تسنن در برابر عذاب وجدان و انصاف تاریخی اش نتوانست تاب بیاورد و در کتابش اقرار کرد که حسین را نه در کربلا و نه در روز جمعه بلکه در مدینه در روز دوشنبه(روز سقیفه که که راه را بر غدیر بستند و خلفای سقیفه را حاکم کردند) لب تشنه کشتند.
باید بدانیم انحرافی که به سرانجام جنایت بر اهل بیت در کربلا منتهی شد از آنجا شروع شد که بر خلاف امر الهی و توصیه پیامبر اکرم در غدیر کودتاچیان در سقیفه گرد هم پیمان بستند و به همداستانی عمر ' ابوبکر را بر تخت سلطنت به نام خلافت نشاندند و ابوبکر در اولین گام معاویه را که پیامبر فرموده بود هرکس او را بر فراز منبرم دید شکمش را بدرد به همراه برادرش یزید بن ابی سفیان به فرمانفرمایی بلاد شام گمارد و عمر او را با لقب کسرای عرب حاکم شامات گردانید و اینگونه وی را در سامان بخشیدن حکومتی سترگ و در سایه برای قلع و قمع کردن اهل بیت پیامبر مدد رساندند و آنگاه عثمان نیز وی را بر همان منصب تصویب و تحکیم کرد و چون امیرالمومنین خلافت غصب شده را به مرکز اصلی و بر حقش بازگرداند در اولین قدم معاویه را عزل کرد زیرا میدانست حاکمیت معاویه و به قدرت رساندن وی از سوی خلفای غاصب سقیفه نقشه و توطیه ی شومی برای ریشه کن کردن اهل بیت پیامبر بوده است .
روی همین جهت هرگز لحظه ای درنگ نکرده و بلافاصله وی را عزل کرده و تا پای بزرگترین جنگ تاریخ اسلام تا آن روز پیش رفت و کوتاه نیامد با اینکه حتی با سردمداری شریح قاضی در منصب قضاوت و یا حکومت زیادبن ابیه که معاویه وی را برادر خود خوانده بود و در واقع فرزند بیپدری بود که پدر ناشناس و از عمل حرام بود هرگز با وی چنین برخورد نکرد بلکه با هیچ کس تا اینحد سرسختانه برخورد نکرد زیرا میدانست ریشه ی فتنه و خیانتی که توسط خلفای غاصب سقیفه در سرزمین سوق الجیشی شامات در پنهان جامعه ی اسلامی غرس شده و در صدد آن است که خاندان پیامبر را از ریشه نابود کند همین جریان و حکومت معاویه است
به هر حال معاویه نیز برای عملی کردن این دسیسه یزید شاه را بر تخت نشاند و رسما با پایان دادن به ظاهر خلافت اسلامی و تبدیل آن به حکومت و امپراطوری سفیانی و عثمانی و برآمده از دل سقیفه میخواست ریشه ی خاندان عصمت را که یکی از دو ثقل در حدیث ثقلین بود را برکند تا ثقل دیگر یعنی قرآن نیز خود به خود در این تنهایی و مهجوری فرسوده و افسرده شده و مثل باغی خزان زده به خشکی و نابودی بگراید و جز کویری آتش خورده از دین بر جای نماند و اتفاقا به گمانش چنین هم کرد و بر سر بریده ی حسین با چوب خیزران میزد و میسرود:
لیت اشیاخی ببدر شهدوا
....
لعبت هاشم بالملک ولا
خبر جاء و لاوحی نزل
( بنی هاشم به دروغ دعوای دین کردند در حالی که وحی و قرآن دروغ بوده و بنی هاشم پادشاهی میکردند و من انتقام کشته های بدر را از پیامبر و علی و فرزندانشان گرفتم)
آری سقیفه با غصب خلافت و توطیه ی حکومت شام در سر خیالات باطل میپروراندند اما نمیدانستند خون حسین چون باران بهاری است که خشکترین بیابانها را سرسبز میکند و دل سرسختترین سنگوارهها را میشکافد و نسیم حق را در روزنه ی دلهای عاشق جاری خواهد کرد و امروز ما و شما در مسیر این نسیم دلنواز الهی قرار گرفته ایم پس شکرگزار این نعمت بزرگ الهی باشیم و با زنده نگهداشتن نام و یاد امیرالمومنین و فاطمه و امام مجتبی و حسین شهید و امام زمان دست در دست هم داده تا فتنه ی بزرگ غصب خلافت علوی و خیانت به خون کشیدن یاران خدا در کربلا را برای همیشه عقیم کرده و ناکام گردانیم
آمین یارب العالمین