مهر همه برای خدا
(و روی أ نه صلی الله علیه و آله سلّم علیه
غلام دون البلوغ و بش له و تبسم فرحا بالنبی
صلی الله علیه و آله فقال له أ تحبنی یا فتی فقال
إ ی و الله یا رسول الله فقال له مثل عینیک
فقال أ کثر فقال مثل أ بیک فقال أ کثر
فقال مثل أ مک فقال أ کثر فقال مثل نفسک
فقال أ کثر و الله یا رسول الله فقال أ مثل ربک
فقال الله الله الله یا رسول الله لیس هذا لک
و لا لا حد فإ نما أ حببتک لحب الله فالتفت النبی
إ لی من کان معه و قال هکذا کونوا أ حبوا الله
لا حسانه إ لیکم و إ نعامه علیکم و أ حبونی لحب الله ) .
پسری بر پیامبر اسلام سلام نمود
و از دیدن پیامبر شاد گشته بود
پیامبر به وی فرمود :
ای پسر آیا تو مرا دوست داری ؟
عرض کرد : آری بخدا قسم .
حضرت فرمود : مانند دو چشمت مرا دوست داری ؟
عرض کرد : بیشتر دوست دارم .
فرمود : بمانند پدرت مرا دوست داری ؟
عرض کرد : بیشتر ،
فرمود : مانند مادرت مرا دوست داری ؟
عرض کرد بیشتر ،
فرمود : مانند خودت مرا دوست داری ؟
عرض کرد بیشتر ،
فرمود : آیا مانند خدا مرا دوست داری ؟
عرض کرد : ای پیامبر اللّه اللّه اللّه
که بمانند خدا شما یا دیگری را دوست بدارم
من که شما را دوست می دارم برای خداست .
پس پیامبر صلی الله علیه و آله به همراهان خود فرمود :
(هکذا کونوا احبواللّه لاحسانه الیکم
و انعامه علیکم و احبونی لحب اللّه ) ،
اینچنین باشید خداوند را بر نعمت ها
و نیکی هایش بر شما ، دوست بدارید
و مرا بدوستی خدا دوست بدارید . (92)
گشت وارد بر پیمبر کودکی
کودکی با عقل و فهم و زیرکی
مصطفی بنمود از وی این سئوال
دوست می داری مرا ، ای خوردسال ؟
گفت : آری ای رسول محترم
خاک پای تو بود تاج سرم
گفت : آیا بیشتر ای خوش لقا
دیدگانت دوست داری یا مرا؟
گفت : ای رشک رخت شمس و قمر
دارمت از دیدگانم دوست تر
گفت : باب و مادرت ای نیکخو
دوست تر داری و یا ما را ، بگو؟
گفت : باب و مادرم قربان تو
جانشان بادا فدای جان تو
بار دیگر گفت ختم انبیاء
مهربانتر با منی ، یا با خدا؟
گفت : اللّه اللّه ای فخر بشر
از تو می دارم خدا را دوست تر
من ترا بهر رضای کردگار
دوست دارم از دل و جان دوستدار
رو به اصحاب آن امین وحی ها
کرد ، گفتا : از ره مهر و وفا
در حقیقت دوستی اینست ، این
هان شما هم دوست داریدم چنین
احمد جام