صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 61

موضوع: باده گلگون «چهار صد و چهل کلمه در سلوک الی الله از آیة الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    20 - مانع نزول عذاب الهی


    [بدان ای عزیز که ] در معانی الاخبار با سندش از امام صادق (علیه السلام) روایت نموده که فرمود: پدرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود که ان الله جل جلاله اذا رأی اهل قریه قد اسرفوا فی المعاصی و فیها ثلاثه نفر من المؤمنین ناداهم جل جلاله یا اهل معصیتی لولا ما [من ]فیکم من المؤمنین المتحابین بجلالی العامرین بصلوتهم ارضی و مساجدی و المستغفرین بالاسحار خوفاً منی، لانزلت بکم عذابی ثم لا ابالی(63)؛

    (خدای تعالی هنگامی که دید مردم شهری در گناهان زیاده روی و سه نفر از مؤمنین در میان آنان است، خدای جل جلاله به آنان آواز می دهد: ای کسانی که نافرمانی مرا می کنید، اگر نبودند در میان شما کسانی از مؤمنین که به خاطر جلال من همدیگر را دوست می دارند و با نمازشان زمین و مسجدهای مرا آباد می کنند و در سحرها از ترس من استغفار می کنند، هر آینه عذاب خودم را بر شما فرو می فرستادم و پروایی نداشتم)(64).








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    21 - معرفت نفس


    برادر من! اگر همت(65) داری که از اهل معرفت شوی و انسان بشوی؛ بشر روحانی باشی؛ سهیم و شریک ملائکه باشی و رفیق انبیاء و اولیاء (علیه السلام) بوده باشی(66) کمر همت به میان زده و از راه شریعت(67)؛ بیا و مقداری از صفات حیوانات را از خود دور کن و متخلق به اخلاق روحانیین باش، راضی به مقام حیوانات(68) و قانع به مرتبه جمادات(69) نشو؛ حرکتی از این آب و گل به سوی وطن اصلی خود که از عوالم علیین و محل مقربین است بکن، بلکه نفس خود را بشناسی و بالکشف(70) و العیان(71) به حقیقت این امر بزرگ نایل باشی که شناختن آن، راه شناختن خداوند جل جلاله است.

    چنانچه در روایت است که: من عرف نفسه فقد عرف ربه(72)؛ (هر کس که نفس خودش را بشناسد به تحقیق که پروردگارش را شناخته است). اگر چه بعضی ها معنای این روایت [را] حمل بر تعلیق به محال کرده اند، بدان معنی که همان طور که معرفت نفس محال است، معرفت پروردگار نیز محال است؛ غافل از آن که همین معنا در اخبار دیگر به طور صراحت در معنی اول رسیده است و بر معنای دوم یعنی: تعلیق بر محال، قابل حمل نیست، چنانچه در مصباح الشریعه وارد است که سؤال کردند: مقصود از علمی که فرموده اند آن را طلب کنید، اگر چه در چین باشد، کدام علم است؟. فرمودند: مرداد معرفت نفس است که در او معرفت رب است(73)

    و همچنین در خبر است که سؤال کردند از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم): کیف الطریق الی معرفه الرب؟؛ (چه راهی برای شناخت پروردگار هست؟) فرمودند: معرفه النفس(74)؛ (راهش شناختن نفس است).(75)






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    22 - انسان، حامل امانت الهی


    [ای سالک عزیز!] این انسان کذائی، طرفه(76) معجونی است که در او از همه عوالم امکان نمونه ای هست، بلکه از تمام صفات و اسماء الهی جل جلاله تأثیری در او موجود است؛ کتابی است که احسن الخالقین(77) او را با دست خود نوشته است؛ و او است مختصر از لوح محفوظ؛(78) و اوست اکبر حجه الله؛ و اوست حامل امانتی که آسمان ها و زمین ها نتوانستند آن را حمل نمایند؛(79)

    و به عبارت دیگر، از [هر سه عالم ] محسوسات و عالم مثال و عالم معقول(80)، در انسان حظ و افری گذاشته اند. و اگر انسان دو عالم (حس و مثال) خود را تابع عقلش نماید، یعنی توجهش را به آن عالمش کند و همتش را به آن عالم قرار دهد و قوه آن را به فعلیت بیاورد، سلطنت دو عالم (شهادت و مثال) بر او موهبت می شود و خلاصه به مقامی می رسد که بر قلب احدی خطور نکرده از: شرافت و لذت و بهجت و بهاء و معرفت حضرت حق تعالی(81). بلی! آن چه اندر وهم ناید، آن شود.(82)

    و اگر عقلش را تابع عالم حس و شهادتش که عالم طبیعت و عالم سجین(83) است نماید و منغمر(84) در عالم طبیعت شود و مصداق اخلد الی الارض(85) باشد، خدا می داند که بعد از مفارقت روحش از ابن بدن، چه ابتلایی و چه شقاوتی و چه ظلمتی و چه شدتی به او خواهد رسید؟! لاسیما در قیامت کبری که یوم تبلی السرائر(86) است و روزی است که نهادها آشکار خواهد شد!(87)






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    23
    - انکار مجهولات و خروج از ایمان


    [ای عزیز!] اگر کسی بنایش را بر آن گذارد که هر مطلبی را که در بادی نظرش نفهمد نفی نماید، از ایمان خارج می شود؛ بلکه به مقتضای دستورالعمل امام صادق - صلوات الله و سلامه علیه - حتی اگر پس از تأمل و تحقیق هم نفهمد و آنگاه رد و انکار بنماید و این رد را برای خودش مذهب اخذ کند و به آن تدین(88) نماید، از ایمان خارج می شود.

    چه خوب است که انسان در این قبیل از مطالب که در کلمات انبیاء و اولیاء و علماء حقه است، اگر مشکلی داشته باشد و به کنه معنایش نرسد، به خداوند واهب العلم و العقل(89) تضرع نموده و قصدش را خالص نماید و در کلمات ایشان مکرراً فکر نماید و اگر دستش به اتقیای علماء برسد، از آنان سؤال نماید که اگر چنین کند، حتماً خداوند عالم یا همان مطلب را بر او می فهماند و یا راه فهمیدنش را به او می آموزد، چنانچه در آیه مبارکه می فرماید: و الذین جاهدوا فینا لندینهم سبلنا؛(90) (کسانی که در راه ما جهاد می کنند، ما به طور مسلم آنان را به راه های خودمان هدایت خواهیم کرد).

    و از حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت است که فرمود: هر کسی را دو چشم (سر) و باطن هست که با آن ها غیب را می بیند و چون خداوند عالم به بنده ای اراده خیر فرماید، چشم های باطن (سر) او را باز می کند.(91)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    24 - ضرورت هشیاری سالک و مأیوس نشدن از رحمت الهی


    [ای عزیز!] باید سالک بداند که شیطان همش این است که انسان را در هر حال که هست از راه خدا منع نماید و اگر از راه های معمولی هوای نفس نتوانست برگرداند، آن وقت از طرق مموهه (و سر پوشیده شرع و عقل که آدمی را به اشتباه اندازد) می آید و اگر از این ها هم نتوانست غلبه نماید، می گوید: امر تو گذشته است! تو نمی توانی توبه حقیقی بکنی! توبه حقیقی شرایط دارد! تو کجا و عمل به شرایط توبه حقیقی کجا؟!

    و اگر به شرایطش عمل نکنی، توبه نکردن بهتر از توبه دروغی است! علاوه بر این می گوید که، تو آن قدر گناه کرده ای که از قابلیت و سعادت قبولی توبه و توفیق توبه افتاده ای!

    اگر سالک این حرف های او را قبول بکند، مادامی که قبول کرده است، مغلوب شده و آن ملعون، مقصودش را به دست آورده و اگر این حرف های او را جواب داد و رد کرد و گفت که اولاً:
    رحمت الهی را، که می تواند تخیل بکند؟! رحمت او رحمتی است که تو را مأیوس نکرد و دعایت را مستجاب نمود.(92)

    ثانیاً: من اگر توبه حقیقی کامل نتوانم بکنم آن مقداری که توانستم بکنم، می کنم؛ لعل و شاید خداوند مهربان به جهت همین توبه که کردم، توفیق بالاتر از آن را بدهد [که ] یک مقدار کامل تر بکنم و آن را که کردم باز توفیق بالاتر را می دهد تا [اینکه ] مرا به توبه کامل می رساند، چنان که عاده الله به همین جاری شده و اگر قول تو را قبول بکنم که هلاک قطعی است و ابداً نجات نیست و همین مأیوسی، خودش از گناهان کبیره موبقه (و هلاک کننده) است که شاید سبب بشود به تعجیل عذاب، و سبب عذاب و خسران دنیا و آخرت بشود.

    باری، العیاذ بالله اگر هفتاد پیغمبر هم کشته باشد، نباید مأیوس بشود و ترک توبه نماید که یأس و ترک توبه، هلاک قطعی و سبب زیادتی عقوبت است ولیکن در توبه، احتمال نجات کلی و نسبت به همین عقاب [یأس و ترک توبه ]، خلاص قطعی موجود است وانگهی، جواب دیگر محکم شافی برای این وسوسه خبیث این است که تو به من می گوئی که تو توبه صحیح نمی توانی بجا بیاوری!
    بلی من، اگر عنایه الله دست گیری ننماید، توبه صحیح که سهل است، توبه ناقص هم نمی توانم ولیکن عنایت او - جل جلاله - اگر برسد، به هر درجه و مقام عالی که به خیال نگنجد، ممکن است که برسم.

    اگر بگوید: از کجا که عنایت او به تو خواهد رسید؟! بگو: از کجا که نخواهد رسید؟! اگر بگوید: عنایت او هم اهلیت می خواهد. بگو اهلیت را بزرگان از کجا آورده اند؟! نه این است که او داده؟!
    من هم از او می گیرم. اگر بگوید: آخر تو چه قابلیت کرم او را داری؟! در قبال چه عملت، این تمنا را می کنی؟! نمی بینی به هر کس نمی دهند؟! جوابش بگو: به گدایی می خواهم؛ گدا، مجانی طلب است. اگر بگوید: به گدایان هم همه چیز را نمی دهند. بگو: شاید جدیت را گدایی ندارند. و اگر بگوید: تو نافرمانی کرده ای؛ حکم سلطنت خداوند جلیل، رد تو است. بگو در حکم سلطنت و قهاریت، واجب نیست که هر فرمانی را غضب کند و ردش نماید.

    اگر بگوید که قهاریت خدا پس کجا ظاهر خواهد شد؟! بگو به امثال تو که معانده با خداوند جلیل نموده و بر ضد دعوت او بندگانش را از درگاه او منع و مأیوس می نماید! و اگر بگوید که استحقاق عقاب تو که قطعی است و وعده عذاب معاصی، قطعی است، اما اجابت و عطای گدایی تو، محتمل است. بگو: تو اشتباه داری و غفلت از وعده اجابت و قبول او داری، بلکه اگر سلطان، خلاف وعید خود را نماید قبیح نیست، ولی خلاف وعده را کسی بر خداوند احتمال نمی دهد. و اگر بگوید: آخر روی تو از گناه، سیاه و حال تو تباه است؛ به چه روی به آستان قدس او می روی؟! بگو اگر روی من سیاه است به وسیله انوار وجوه مشرقات(93) اولیای او می روم.

    اگر بگوید: تو قابلیت توسل به آن ها را هم نداری. بگو به ایشان هم به توسط دوستان ایشان توسل می نمایم. خلاصه: الحذر، الحذر که گول او را بخوری و از رحمت واسعه خداوند، مأیوس بشوی. در جواب او بگو: اگر هزار مرتبه از این در برانندم، باز بر نمی گردم و حال آن که این در، دری است که تا به حال شنیده نشده که کسی به امید رحمت و نوال(94) آن در، به روش اهل مسئلت و ضراعت(95)، گدایی نموده و مأیوس شود؟! چنان که فرعون کذایی، یک شب گدایی نمود، مأیوس نگردیده؛ توی خبیث را اجابت نمود.

    خلاصه برانی ام گر از این در، در آیم از در دیگر، [در] حدیث نبوی نقل شده است که: اگر کسی هفتاد پیغمبر [را] کشته باشد و توبه کند، توبه او قبول است.(96) توبه وحشی، قاتل حضرت حمزه سیدالشهداء (علیه السلام) را با این که صدمه به قلب مبارک حضرت قلب الله الواعلی (صلی الله علیه و آله و سلم)(97) وارد آورد، قبول کردند. آیا نشنیده ای به کلیم خود چه فرمود؟: از همه کس می گذرم، مگر قاتل حسین (علیه السلام).(98) خلاصه: نه تنها وسوسه در توبه صحیح و نه وسوسه در توبه ناقص، بلکه یک ذره ای از خیر، یک کلمه خیر، یک تسبیح و یک حمد و یک تهلیل(99) هم البته فعلش مفید و ترکش ضرر دارد، پس هر خاطری که انسان را دلالت نماید بر ترک این خبر جزئی، قطعاً از شیطان است و قطعاً شیطان خیر انسان را نمی گوید.

    گاه است که این یک کلمه خیر، سبب بشود به نجات کلی انسان به این میزان که در این خیر جزئی قعطاً اثری و نوری هست. گاه است همین نور، سبب می شود در یک موردی به توفیق چیز دیگر و آن هم نوری دارد و آن هم سبب توفیق دیگری می شود و همین طور توفیقات دنبال یکدیگر می رسد، تا انسان را به عالم نور می رساند.

    این کلی ابداً جای انکار نیست؛ و غالباً مؤمنین به تدریج به مقام عالی توبه نایل شده اند؛ این است که توبه هم مثل مقامات دین، مراتب دارد. باری بنده طالب و سالک راه خدا را در اول قدم، توبه لازم است(100).






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    25- دستور العمل توبه به سالکان کوی حضرت حق


    [ای طالب عروج روحانی!] خوب است [سالک راه خدا] در مقام اقدام به توبه، عملی را که سید بزرگوار در [کتاب ] اقبال، در اعمال ماه ذی القعده روایت کرده به جا بیاورد و تفصیل آن این است که حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) روز یکشنبه، دوم ذی العقده، بیرون تشریف آورده، همه ما می خواهیم که توبه نماییم. فرمودند: غسل بکنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز و در هر رکعت یک مرتبه سوره الحمد و سه مرتبه سوره توحید و یک مرتبه معوذتین قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس بخوانید و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار استغفر الله ربی و اتوب الیه و ختم به لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم بکنید(101)

    و بعد از آن بگویید: یا عزیز یا غفار، اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات، فانه لا یغفر الذنوب الا انت و فرمود: هیچ بنده ای نیست از امت من، که این عمل را بکند، مگر این که منادی از آسمان ندا کند: ای بنده خدا! عملت را از سر بگیر که توبه تو، مقبول است و گناه تو آمرزیده [است.] و فرشته دیگر صدا کند از زیر عرش: ای بنده! مبارک باد بر تو اهل و ذریه تو. و دیگری صدا کند: دشمنان تو از تو راضی خواهند شد در روز قیامت. و دیگری صدا می کند ای بنده! با ایمان می میری و دین از تو گرفته نخواهد شد و قبر تو گشاده و منور خواهد شد، و دیگری صدا می کند ای بنده! پدر و مادر تو از تو خشنود خواهند شد و خودت در دنیا و آخرت در وسعت روزی خواهی بود. و حضرت جبرئیل (علیه السلام) ندا می کند: من وقت مرگت با ملک الموت می آیم و مهربانی می کنم به تو، صدمه نمی زند به تو اثر مرگ و خارج می شود روح تو از بدنت به آسانی.

    ما عرض کردیم یا رسوله الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر کسی این عمل را در غیر ذی القعده بجا آورد، چطور می شود؟ فرمودند: همان طور است که وصف کردم و فرمودند: این کلمات را جبرئیل در معراج به من یاد داد(102).

    و خوب است مرید توبه، دو سه روز قبل از این عمل، یک دفتری قرار بدهد و در عرض این روزها ایام گذشته اش را فکر بکند (از حال صغر و کودکی تا این روزش) هر ضمانی و حقی که از غیر بر ذمه اش وارد آمده، در آن دفتر بنویسد؛ چون ضمان مالی برای صغیر هم هست و بعد از آن در زمان کبیرش (پس از مکلف شدن که در صورت عدم ظهور علائم بلوغ، پسر با تمام کردن پانزده سالگی قمری و دختر با تمام کردن نه سالگی قمری بالغ و مکلف می شود) هر حقی از حقوق الله و عبادات هم که تضییع کرده، همه آن ها را ثبت نماید، بکله خوب است برای مداقه (و دقت بیشتر) برای هر عضوی از اعضایش جدولی بکشد و تمام حقوق واجبه آن عضو را که متصور است، جدول هایی در زیر آن جدول قرار بدهد، در هر یک، فکر مفصلی بکند که از آن راه، تقصیری در اداء واجبی و یا در ارتکاب حرامی و یا اثبات حقی بر ذمه اش نکرده است. آن که به یادش نیاید، آن جدول را خالی بگذارد، آن ها که چیزی واقع ساخته ثبت نماید، مثلاً چشم را جدولی بکشد و برای معاصی که برای چشم هست، هر یک جدولی قرار بدهد.

    مثلاً نگاه کردن به زن اجنبیه و نگاه کردن به جوان خوشگل و نگاه کردن به عورت مؤمن و نگاه کردن به غضب به روی پدر و مادر و یا به روی ارحام و یا به روی علماء و یا روی مطلق مؤمن، بی رجحان شرعی و یا نگاه کردن به طریق استهزاء یا به طریق تعییر(103) و یا به طریق اهانت و یا تکبر و یا نگاه کردنی که به آن اراده نشان دادن عیب مؤمن را بکند و یا کشف چیز مستور مؤمن را بکند به ظالم، که می خواهد مال او را ببرد یا خود او را بگیرد، مثلاً گاه است یک نگاه کردن، علت تامه قتل نفس یا قتل نفوس و یا غصب اموال بشود و ضمان بیاورد؛ یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور(104) را در نظر داشته باشد و هکذا حقوق نگاه نکردن و چشم پوشیدن را و هکذا حقوق اعضاء دیگر را لاسیما لسان(105) که حقوقش حد و حصر ندارد.

    خلاصه، حقوق مالیه و استحلالیه(106) را تدارک نماید، بدین معنی که آن چه به صاحبانش رد کردنی است رد کند و آن چه را که باید از صاحبانش حلالیت بطلبد، انجام دهد و حقوق عملیه را از قبیل نماز و روزه قضا و روزه کفاره و نذر و غیره، به جا آورد و حقوق استغفاریه را که فقط نیاز به استغفار دارد و مؤنه دیگری لازم ندارد، استغفار نماید و آن چه تدارکش از قدرتش خارج است، برای صاحبان حقوق، خیرات و مبرات و اعملا خیریه به مقدار حقش به عمل بیاورد و آن چه را که کفاره دارد، کفاره اش را بدهد و حقوق (قصاصی) را که باید قصاص پس بدهد، خود را به مقام قود و (قصاص دادن) بیاورد و آن چه از این قبیل، شبهه باشد و از عهده اش بیرون آمدن مشکل باشد، آن را با دست گردان صحیح(107)، درست نماید و بعد از آن، عمل شریف مروی از اقبال را به جا بیاورد و دعای توبه صحیفه سجادیه(108) را بخواند و آن چه از معاصی کبیره که به خاطرش بیاید ذکر بکند، و ضم نماید به ذکر آن ها، نعم خاصه حضرت او جلت الائه و قدرتش را بر اخذ وقوع همه این بی حیائی در محضرش، در حالی که از هزاران جهات متولی انعام، او است.

    و همه این ها را ذکر کرده و خاک و خاکستر به سرش بریزد و خودش را به خاک بغلطاند، بلکه دست راستش را برگردن ببندد و دست چپش [را] به سینه چسپانده، به کیفیت دست بستن اهل عذاب، تشبیه نماید که دست راست آن ها را بر گردن دست بستن اهل عذاب، تشبیه نماید که دست راس آن ها را بر گردن می بندند و دست چپ را از سینه شان گذرانده [و] از فقا بیرون می آورند و کتابش را به دست چپش می دهند و شاید از این طریق معنای آیه شریفه و اما من اوتی کتابه وراء ظهره(109) درست می شود و گاهی خوف عذاب و ذکر بزرگی و شدت آتش جهنم را بنماید و گاهی از حیات و عقاربش(110) از سلاسل و اغلالش(111) عرض نماید.

    در خبر است در تفسیر ثم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه(112) که طول آن ذراع چندین فرسخ، از فرسخ های دنیا است و آن را هم از سرش داخل و از پایین خارج می نمایند.(113)

    و گاهی از شدت عظمت و هیبت ملائکه غلاظ و شداد(114) یاد نماید و از مقارنت شیاطین یاد نماید و از طعام و شراب و زقوم(115) و ضریع(116) و غسلین(117) ذکر کند... .

    [بر آن روزی که ] یصب من فوق رؤسهم الحمیم، یصهر به ما فی بطونهم و الجلود(118) فکر بکند [و نزاعه للشوی(119) را تصویر نماید. بالاتر از همه، بعد از هزار سال ندای اخسؤا فیها و لا تکلمون(120) را به نظر بیاورد و از سوز دل عرض کنید: یا ارحم الرحمین ارحمنی اذا خرج من الزبانیه نداء: این جوادبن الشفیع(121) (ای خدا ارحم الراحمین! به من رحم کن، هنگامی که از میان شعل های آتش دوزخ، فریادی برآید که جواد بن شفیع کجا است؟!) همان کسی که به واسطه آرزوهای دراز، با امروز و فردا کردن، وقت گذرانی کرد و در کارهای زشت، عمر خود را تلف نمود.

    پس از این آواز، گماشته گان دوزخ با عمودهای آهنین، شتابان و هول انگیز به سراغ من آیند و مرا کشان کشان به سوی عذابی سخت برده و با سر در قعر دوزخ اندازند و بگویند: بچش که تو همانی که در دنیا آن چنان خود را عزیز و گرامی می داشتی! و [مرا] در جایی مسکن دهند که اسیر در آن جا برای همیشه اسیر است و آتش همواره شعله ور! نوشابه من حمیم و جایگاه همیشگی ام دوزخ و جحیم باشد! شعله های فروزان، مرا از جای برکند، ولی قعر دوزخ باز مرا در کام خود کشد! نهایت آروزیم آن باشد که بمیرم، ولی از مرگ خبری نباشد! پاهایم بر پیشانی بسته شده و رویم از ظلمت گناه سیاه گشته، به هر طرف که روم، فریاد کشم و به هر سوی روی آورم، صحیحه زنم که ای مالک! وعده های عذاب درباره ما محقق شد.

    ای مالک از سنگینی زنجیرهای آهنین توان ما از دست رفت. ای مالک! پوست های تن ما کباب شد. ای مالک! ما را بیرون بیاور که دیگر به کارهای زشت باز نخواهیم گشت. پاسخ بشنوم که هرگز! اکنون امان یافتن نیست و از این جایگاه ذلت بار، شما را خروج و بازگشتی نیست، زبان درکشید و سخن نگویید که اگر به فرض محال از این جا بیرون شوید، باز به همان اعمال زشتی که از آن ها نهی شده بودید، بازگشت خواهید کرد.
    پس از این جواب، به کلی نا امید شویم و تأسف شدید و پشیمانی دردناک بر ما دست دهد، پس به رو در آتش بیفتیم بالای سر ما آتش! زیر پای ما آتش! سمت راست ما آتش! سمت چپ ما آتش! و غرق در آتش! خوراک ما آتش! نوشابه ما آتش! بستر ما آتش! جامه ما آتش! خوابگاه ما آتش! و ما در میان پاره های آتش و لباس هایی از قطران(122)، در زیر ضربات گرزها و سنگینی زنجیرها همچنان باقی مانده، در تنگناهای دوزخ فرو می رویم و در درکات آن خرد می شویم.
    در میان آتش، همچون غذا در میان دیگ جوشان در جوشیم و با فریاد واویلا(123) و واثبورا(124) در خروش از عمودهای آهنین که بر فرق ما آمده؛ پیشانی ما شکافته شده و خون و چرک، از دهن های ما جاری و از سوز تشنگی، جگرهای ما پاره پاره شده و حدقه های چشم، از کاسه در آمده و به رخسار ما فرو ریخته و از همه اعضا، گوشت ها جدا و مویها و پوست ها از هر طرف کنده شده و هرگاه که پوست های ما پخته و از هم گسسته می شود، پوست های تازه به جای آن می نهند، استخوان ها از گوشت ها جدا گشته و از چربی های بدن هیچ نمانده، فقط جانی مانده وابسته به رگ و پی هایی! و با این حال در آرزوی مرگ به مالک می گوئیم: ای مالک! از خدا بخواه که جان ما را بستاند. مالک در جواب گوید: شماها هنوز ماندنی هستید.

    خلاصه به تمام آن چه قادر است از مراتب ضراعت(125) و مسکنت(126) و عجز و انکسار(127)، قولاً؛ فعلاً؛ هیئه؛ لباساً همه را جمع کند، چرا که همه آن ها تأثیری در قلب انسان می نماید و آن تأثر قلبی، سبب جوش آمدن دریای رحمت الهی جلت آلائه می شود(128).





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    26 - جدیت سالک در توبه


    ای برادر! من و تو هنوز وقت داریم؛ بلا ظاهراً نازل نشده؛ می توانیم که از دریای رحمت ارحم الراحمین حظی ببریم و این آتش های افروخته را خاموش نماییم.

    ایام تحصیل و توقف در نجف اشرف که مشرف بودیم، جناب عالم عامل جلیل و حکیم بزرگوار بی بدیل، آخوند ملاحسینقلی همدانی قدس الله روحه به یکی از طلبب راه آخرت، عمل توبه را تلقین فرمودند؛ دو سه روز به جهت انجام این مهم غائب شد؛ بعد که آمد دیدیم که بدنش چاق و نشیط بود و رنگش که خیلی آب دار بود، بدنش کانه نصف شده و رنگش زرد و پریشان گردیده که عادتاً در یک، دو روز ریاضت، متوقع نبود که این مقدار تغییر در صورت پدید آید، بعد معلوم شد که مردانه عمل کرده؛ و یکی دیگر را شنیدم که در مجلس توبه اش شش ساعت مشغول گریه و زاری بوده [است ].

    خلاصه، جد می خواهد؛ بی جد بلکه به هوا و هوس کار از پیش نمی رود و می توانم عرض بکنم که گریه های ما هم گریه واقعی نیست؛ چرا؟! [زیرا] گریه آن است که از سوز دل آید بیرون و الا هر آب چشم، گریه نیست، ولی افتضاح اینجاست که ماها از گریه دروغی هم عاری و مبرا هستیم، زیرا همان گریه دروغی را هم اگر انسان مواظب باشد، اثری در قلب می کند که بالاخره منجر به گریه واقعی حقیقی می شود(129).






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    27 - دستور العمل مشارطه و مراقبه و محاسبه به سالکان طریق حضرت رقیب جل جلاله و آداب خوابیدن و بیدار شدن

    [ای عزیز!] سالک راه خدا را بعد از توبه، لازم است از مشارطه و مراقبه و محاسبه [که ] در اول صبح، مشارطه با نفس نماید (با خویشتن شرط بندی کند که امروز تا وقت خواب، نباید از من گناهی سر بزند) مشارطه شریک و سهیم، در اغز و انفس سرمایه ها؛ همان طور که شریکی با شریک خود و سهیمی با هم سهم خود که در عزیزترین و نفیس ترین سرمایه ها شریک و سهیم است، مشارطه می کند و در عرض روز تا وقت خواب، مراقبت کامل نماید و تمام اعضا و جوارح را مراقب و مواظب باشد که برخلاف شرطی که که در اول صبح با آنان نموده، رفتار نکنند و گناهی را مرتکب نشوند و در وقت خواب، محاسبه کامل از تمام آنچه در این مدت صرف کرده است و از وقتش و از قوای ظاهری و باطنی و آنچه در این مدت صرف کرده است و از وقتش و از قوای ظاهری و باطنی و آنچه از نعمت های الهی در آن صرف کرده و یا مهمل(130) گذاشته به عمل آورد و دقیقاً به حساب خود برسد و [در] همه این ها به قراری که علمای اخلاق نوشته اند، عمل نماید؛ تفصیل آن را موکول به کتب اخلاق که نوشته شده و واقعاً هم خوب نوشته اد می نمایم(131). ولی به چند فقره اهم که خیلی مؤثر است، اشاره می شود و آن این است:

    وقت خواب، انسان محاسبه نفس خود را کرده و علاج خیانت های نفس را به قدر طاقت، بر خودش لازم بداند و هیچ شب از این محاسبه و علاج، غفلت نکند. باید این عمل با آن قدر تکرار شود که برای او عادت شود و بدون محاسبه و درمان به خواب نرود و آنچه فعلاً ممکن است از توبه و تدارک، بکند و آنچه تأخیر لازم است، عزم جدی بر آن داشته باشد. و بداند حالا که می خوابد، خواب هم در واقع برادر مرگ است؛ صریح آیه مبارکه است که می فرماید: الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی(132)؛ (خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد؛ پس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگری را [که باید زنده بمانند ]باز می گرداند تا سر آمدی معین).

    پس لازم است که فی الجمله عده موت را نموده و آمادگی برای مرگ داشته باشد، از قبیل این که عهد ایمان خود را تجدید نموده و با طهارت (وضو یا غسل یا تیمم) روی به قبله و روی دل به قبله حقیقیه نموده، به نام خدا و گفتن بسم الله الرحمن الرحیم وارد بستر شود؛ اعمالی را که برای هنگام خواب وارد شده به قدر قوه، به عمل آورده [و] نفس و روح خود را به حضرت او - جل جلاله - تسلیم نماید و از اعمال وقت خواب، آن ها را که اهمیت بیشتری دارند، ترک نکند که عبارتند از این که به هنگام دخول به رختخواب بسم الله الرحمن الرحیم را از قلب و لسان بگوید:

    و آیه مبارکه قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعباده ربه أحداً(133) را و آیه مبارکه آمن الرسول بما أنزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر لا یکلف الله نفساً الا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت ربنا لاتؤاخذنا ان نسینا او اخطانا ربنا و لا تحمل علینا اصراً کما حملته علی الذین من قبلنا ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به واعف عنا و اغفر لنا و ارحمنا أنت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین(134) را با تدبر بخاند و تسبیح حضرت زهرا (علیها السلام) (سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه الحمدلله، سی و سه مرتبه، سبحان الله و آیه الکرسی(135) و سه بار و یا یازده بار سوره قل هو الله احد و سه دفعه یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته(136)

    و آیه مبارکه شهد الله انه لا اله الا هو و المالئکه و أولوا العمل قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم ان الدین عند الله الاسلام و ما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاء هم العلم بغیاً بینهم و من یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب(137) و اگر استغفارهای مرویه(138) و یا مطلق استغفار(139) هم بکند، خوب است و ملتفت باشد که ممکن است خداوند جواد - جل جلاله - در همین خواب، چنان که برای انبیاء و سایرین از اولیاء و مؤمنین در حال خواب موهبت های عظیمه عنایت فرموده است، به او هم عنایت فرماید.

    حتی من خبر دارم بعضی را در حال خواب وسط روز، معرفت نفس دست داده بود، دیده بود که گویی عالم برداشته شد؛ حقیقت نفس او طلوع کرد و گویی متحد است با حقیقت ملک الموت و از عظمت این حال بیدار شده بود، دیده بود مثل این که حقیقت او این بدنش را به خودش جذب می کند؛ وحشت کرده، هم خوابه خود را بی اختیار صدا زده بود که من چرا این طور می شوم؟! تا آن حال از او رفته بود.

    [بدان ای طالب کمال که ] ای بسا معارف که از رؤیاها برای سالکین کشف شده و بسا مقامات که از رؤیای انبیاء و ائمه (علیه السلام) و بزرگان دین، به سالک عنایت می شود.

    در تفسیر لهم البشری فی الحیاه الدنیا و فی الآخره(140) روایتی وارد شده که بشارت در دنیا، عبارت از رؤیاهای مبشره است که خود بنده می بیند و یا دیگری درباره او می بیند(141).

    [ای عزیز] این عبد ذیل، خیلی امیدواری هایم به بعضی رؤیاهایی است که در آن ها حضرات معصومین (علیه السلام) را زیارت کرده ام و مورد مرحمت های بزرگ واقع شده ام، حتی خیلی وقت ها بود که از لذت آن رؤیاها، وقت خواب با لذت و راحت و امیدواری و رجاء، به آن رؤیاها می خوابیدم؛ یکی هم به بنده گفت: مگر به خواب بینی؟ اگر چه خوب گفت، لیکن آن را هم قبول دارم.

    با یاد خوشت خسبم در خواب خوشت بینم
    از خواب چو برخیزم اول تو به یاد آیی

    باری بعد از خواندن این آیه، اگر حال فکری برایش دست بدهد که در حال فکر خوابش ببرد، زهی کرامت، و الا مشغول ذکری از اذکار بشود تا خوابش در حال ذکر ببرد و اگر ذکر را در اواخر به نفسش بیندازد که بین النوم و الیقظه(142) را که لسان از حرکت بیفتد، نفس یا الله یا تنها لفظ جلاله الله را بگوید، خوب است. اگر در این حال خوابش ببرد، بسا می شود که او خواب است، ولی نفسش آشکارا ذکر می کند که گاه است بیدارها هم می شنوند؛ خلاصه خودش را به شراشر(143) وجودش، تسلیم حضرت او - جل جلاله - نماید.

    وقتی که بیدار شد اول متذکر بشود که این اعاده روح به بدن او، نظیر احیاء بعد الموت(144) است و این نعمت جدیدی است، چرا که هزاران به خواب رفتند و بیدار نشدند مگر در قبر! در حالی که نعمت اقتدار از عمل، از ایشان سلب شده می گفتند: رب ارجعون، لعلی اعمل صالحاً فیما ترکت و جواب شنیدند: کلا انها کلمه هو قائلها(145) آن وقت سجده شکری به جای آورده، به خودش بگوید: تو را که [در ]جواب کلا نگفتند و برگرداندند، تو می توانی در این بیداری که بیدار شدی، علاج تمام گذشته ها و تدارک تمام آنچه را که از دست رفته است، بکنی و خودت را از مقربین گردانی

    خلاصه در عرض این یک روز تجارتی بکنی که [سود و ]رنج سلطنت دنیا و آخرت را ببری، بلکه تجارتی بکنی که [سود و] ربحش قرب خداوند جلیل و جمیل تعالی - جل جلاله - باشد. حالا که این سرمایه را به تو دادند، قطعاً به زودی این را از دست تو خواهند گرفت، پس تمام همت خود را در این مهلت، طلب رضای او - جل جلاله - بکن و اگر همت مردان داری از ما سوی [و آنچه غیر خداست ]چشم پوشیده، پای بر دنیا و آخرت زن قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون(146)

    فکر و هوش و حواست پیش او - جل جلاله - باشد و از درگاه او هم غیر فضل خودش هیچ تمنا نکن و عرض بکن: ما از تو نداریم به غیر از تو تمنا(147).





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    28 - غصه معیشت دنیاو دور شدن از مطلوب حقیقی


    [ای سالک راه خدا!] الحذر که فکر دنیا بر قلبت مستولی نشود و غصه دنیا تو را از مطلوب حقیقی دور نکند که این خیلی خسران است و مضاده با حق عبودیت هم دارد؛ چنان که غلامان سادات [و آقایان ] دنیوی هم اگر فکر نان خود باشند، فضولی است [و] آقایان بدشان می آید و هکذا؛

    علاوه بر این که از اخلاق اراذل و سفله(148) و دون همتان(149) است که انسان سرمایه خود را که می تواند با آن کسب نماید که مقرب درگاه حضرت مالک الملوک تعالی باشد، آن را صرف به این دنیای دنی فانی لاشی ء(150) بکند؟! لا سیما به ملاحظه این که در کارهای دنیویه هم نص(151) و تجربه هر دو حکم می کند با سعی و تلاش نیست، هر کس قسمتی دارد و آنچه تقدیرش شده اگر از آن فرار هم بکند، آن را پیدا خواهد کرد و اگر راه وصول به مقاصد دنیویه، سعی انسان باشد، آن هم باید از راه خدا بیاید، یعنی از راه توکل بیاید که بهترین طرق تحصیل عافیت، توکل است؛ به جد و جهد نیست؛ پس برای انسان نخواهد ماند از فکر و غصه و سعی در امور دنیا، مگر خسران و خزی،(152) بالخصوص در اخبار وارد شده است هر کس صبح کند و بزرگ ترین غصه اش دنیا باشد، مبتلا می شود(153)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    29 - توصیه ای به دنیاطلبان


    [ای عزیز] اگر در راه دوست از دنیا هم نگذشته ای، لامحاله در تحصیل دنیا راه راست برو؛ خسر الدنیا و الاخره گی را بر خود مپسند و بگو:
    به جد و جهد چوکاری نمی رود از پیش - به کردگار رها کرده به مصالح خویش (155)


    30 - توکل به حضرت حق، مطمئن ترین راه تحصیل مقاصد

    [بدای ای عزیز که ] در اخبار صریحه وارد است که هر کس توکل داشته باشد، خداوند او را به اسباب واگذار نمی کند.(156)





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 02-11-2016 در ساعت 02:55
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi