62- حقیقت و کمال توبه
[ای طالب توبه حقیقی!] حقیقت توبه، عبارت از این است که بنده از غیر، به خدا بازگردد و اگر خواستی بگو: بازگشت از ظلمت به سوی نور و یا از جهل به علم و یا از شقاوت به سعادت و یا بگو: از معصیت به طاعت.
و کمال توبه، از علم و حال و عمل حاصل می شود و از مجموع این سه امر کامل می گردد، زیرا هر یک از این سه امر، مطلوب مستقلی است و اضداد آنها غیر مطلوب، و رجوع از این اضداد را توبه گویند.
اما علم، اجمالش آنکه به حالتی که در آن است و موجب شقاوت و یا مانع سعادت اوست، علم پیدا کند و تفصیلش، علم به جمیع مراتب علومی است که به حال بشر نافع است، مثل علم به خدا و ملائکه و کتب الهی و پیامبران و روز قیامت، با درک محرومیت از سعادتی که لازمه داشتن این علوم و نهفته در آنهاست.
و اما حال، عبارت از تحسر و اندوه بر شقاوتی است که دامنگیرش شده و قصد سعادت در گذشته و حال و آینده، و رغبت به تدارک آن در احوال سه گانه.
و اما عمل، پس به رجوع و خروج از آنچه در آن بوده و تصمیم بر ادامه عمل، در راهی که می بایست در آن راه قدم بگذارد می باشد و رجوع اجمالاً به این است که آنچه را که حال و یا آینده، موجب حسرت او خواهد شد، تدارک نموده و جبران کند و این تدارک، به این است که اگر آن حقی از حقوق الهی است، می بایست که آن را به قضای آن عمل و محو آثار سوئش جبران نماید که از جمله آثار، گوشتی است که از معصیت بر تن او روییده، که می بایست از بین برود؛ نفس را همانگونه که لذت معصیت چشیده، درد و رنج طاعت بچشاند و تیرگی ای که بر اثر ظلمت معصیت در آن پیدا شده، به نور طاعت از بین ببرد.
و اگر متعلق به حقوق مخلوق است، اگر اداء آن حق، ممکن است به اداء آن ولو با استغفار و طلب حلیت و رضایت طرف، آن حق را ادا کند و سپس به محو آثار سوء آن بپردازد و اگر اداء آن ممکن نباشد، مثل این که به آبروی مؤمنی در غیاب او خیانت کرده باشد که اگر بخواهد از او رضایت بطلبد، باز خود این عمل، باعث فتنه و فساد می شود، در این صورت می بایست که برای آن مؤمن از خدا طلب آمرزش کند و به هر اندازه ای که جبران آن خیانت را کند، برای او اعمال صالحه به جای آورد و چنانکه گفته شد، آثار سوء آن را برطرف سازد و حتی اگر به حیوانی آزاری رسانده، احتیاطاً می بایست که آن ضرر را جبران نماید و سپس آثار سوئش را برطرف سازد(247).