صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 75

موضوع: ویژگیهای امام (ره)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ویژگیهای امام (ره)

    نماز جماعت امام
    برخلاف عموم بزرگان حوزه و مراجع كه برحسب رتبه و شانى كه داشتند در مساجد بزرگتر و معروف‏تر و مكانهاى حساستر صحن و حرم حضرت معصومه اقامه جماعت داشتند، لكن امام ظاهرا تقریبا تنها شخصیت‏بزرگى بودند كه در خانه نماز مى‏خواندند و فقط افراد انگشت‏شمارى براى نماز خواندن پشت‏سر ایشان موفق مى‏شدند.

    امام نماز جماعت را در بیرونى مى‏خواندند و بیرونى ایشان در آن زمان مشتمل بر یك اطاق و هال كوچك بود كه یك در از حیاط به حیاط اندرونى و یك در از هال به اتاق محل زندگى امام داشت. محل اندرونى آن زمان بعدا كه رفت و آمدها گسترش یافت‏یعنى بعد از آزادى امام از زندان در سال 43 تبدیل به بیرونى شد و خانه‏اى كه در ضلع شمالى منزل امام بود به عنوان اندرونى مورد اجاره قرار گرفت و درى به آنجا گشوده شد.
    امضاء




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هال و اتاق بیرونى مجموعا براى نماز جماعت ظرفیت‏بیش از حدود 20 نفر را نداشت و اگر برخى شب‏ها چند نفرى بیشتر مى‏آمدند ناچار درى كه به اطاق محل زندگى شخصى امام باز مى‏شد را نیز مى‏گشودند و با عقب زدن تشك و رختخواب كرسى امام به نماز مى‏ایستند طول زمستان آن سال یعنى سال 41 این توفیق را داشتم كه علیرغم اقامه جماعت مغرب‏ها، در مدرسه فیضیه كه پرجمعیت‏ترین نماز جماعت طلبه‏ها در قم بود در آن هواى سرد و پرسوز قم دوان دوان تا محله یخچال مى‏رفتم تا نماز را پشت‏سر امام بخوانم. شیوه قرائت امام، آهنگ صدایش، اذكارش و تعقیباتش و حتى چگونگى به دست گرفتن و شیوه چرخاندن دانه‏هاى تسبیح اش در هنگام تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم دلربا و لذت بخش بود. یك شب كه نماز را در اتاق اندرونى و در كنار كرسى امام خواندم از شدت شوق بعد از نماز عبایم را در همان اطاق جا گذاشتم و بیرون كه آمدم متوجه شدم البته آن زمان هنوز ملبس به لباس روحانى نشده بودم و عبا را به خاطر سرماى پرسوز قم دوش مى‏گرفتم. فردا شب كه براى نماز مشرف شدم دیدم امام عبا را خیلى منظم تا كرده‏اند و در كنارى گذاشته‏اند. این عبا به خاطر این كه یك شب در اتاق امام مانده بود و به دست امام متبرك شده بود همواره برایم دوست داشتنى و زیبا بود هرچند بسیار كهنه و در واقع عباى دست دومى بود كه پدرم دیگر از آن استفاده نمى‏كرد و من براى خود برداشته بودم.


    امضاء




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خاطرات حاج احمد آقا از امام (ره)


    شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند كه باید (قطعنامه ) را قبول كنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من كنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینكه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول كرده بودند.

    و در آن نامه ای كه امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:

    خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود كه به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می كنم.
    امضاء




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچكس جرئت نمی كرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شكرت ما راضی هستیم به رضای تو. شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر كس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نكردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یك پسر بچه ای من دارم، كوچك است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای كه بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینكه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز كند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، كه مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید كه مرا قبول كند.
    امضاء




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امام نه تنها موسیقی ، بلكه برنامه های خبری رادیو- تلویزیون را در زمان حكومت شاه حرام می دانستند؛ و می فرمودند: اگر این موسیقی كه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود از رادیو- تلویزیون (آل سعود) پخش شود آن را حرام می دانم.


    من حضرت امام را خواب دیدم؛ به من فرمودند كه به دوستان بگویید، كه من از صراط رد شدم، اما كار خیلی مشكل است ، قصه شوخی نیست
    امضاء




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به طور كلی وقتی جریانات انقلاب اسلامی ایران در پیش بود، یعنی همان زمانی كه امام در پاریس تشریف داشتند، یكی از مسائلی كه پیش بینی می شد این بود كه اگر انقلاب پیروز شود چه نوع خطراتی آن را تهدید می كند. ما معتقد بودیم كه منافقین و چپی ها در داخل مسائلی بوجود می آورند؛ چون از اینجا (ایران) هم فردی كه نامش را دقیقاً به خاطر ندارم به آنجا (فرانسه ) آمد. وی از ایادی شاه بود كه بعد هم معلوم شد كه عضو سازمان (سیا) می باشد و مدتی هم رئیس دفتر شاهپور بختیار بود. وی یك شماره تلفن به ما داد و گفت: اگر با من كاری داشتید تماس بگیرید. و آن شماره، متعلق به تلفنی بود كه در اتاقی پهلوی اتاق (بختیار) بود. مسئله ای كه مطرح شد این بود كه امام حاضر نشدند با فرد مذكور ملاقات كنند. وی این مسئله را با یك سری از مسائل داخلی به بنده گفت: كه ما خودمان هم همان طور حدس می زنیم كایشان گفت: در تركمن صحرا درگیری هست و در بلوچستان به نوعی دیگر، و در قسمتهایی از كردستان، و حتی در جنوب جریاناتی با نام خلق عرب پدید آمده. و ما علاوه بر اینكه این مسائله را حدس می زدیم، احتمال می دادیم كه جنگی علیه انقلاب راه بیفتد.
    امضاء




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تلخترین خاطره ای كه به یاد دارم پذیرش (قطعنامه)، و شیرین ترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح زمانی اعلام شد كه ساعت حدوداً 4 بعد ازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند- و رادیو هم در دستشان بود؛ چون ما از قبل می دانستیم كه رزمندگان اسلام در حال انجام این كار هستند، و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود كه خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند كه گوینده رادیو خبر آزاد سازی خرمشهر را اعلام كرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه كردم و متوجه شدم كه احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی كه خیلی تلخ بود اوقاتش زیاد تلخ نمی شد: و از مسائلی هم كه شیرین بود خیلی خوشحال نمی شدند. در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند كه ما باید تا كنار شطا العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این مكار موافق نبودند و می گفتند: اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهید بدانید كه اگر این جنگ با این موضعی كه شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست. و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم؛ و الان هم كه قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.
    http://www.uplooder.net/img/image/35/fc8c7555145e40429d295eaa88ab4751/hassan_ali__ebraheme__said_.jpg
    امضاء




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    وقتی جنگ از (ستاد مشترك) كسی آمد كه مربوط به تیم مهندسی بود و یك ضد بمب و مستحكم برای امام درست كرد. اما حضرت امام فرمودند: من به ایشان فرمودند: اینجا نمی روم. و هر چه هم كه من گفتم: حداقل شما بیایید و اتاق مذكور را ببینید، من از همین بیرون آنجا را دیده ام و به آنجا نخواهم آمد و تا وقتی كه تهران زیر موشكباران دشمن قرار گرفت در اتاق معمولی خودشان بودند و خیلی معمولی برخورد می كردند. وقتی هم كه من خیلی اصرار كردم ایشان قسم خوردند كه من این كار را نخواهم كرد، و بین من و بقیه افراد هیچ تفاوتی نیست. ایشان می گفت: بمبی به خانه من بخورد و پاسدارهای اطراف منزل كشته شوند و من در اتاق ضد بمب زنده بمانم دیگر من به درد رهبری نمی خورم. من زمانی می توانم مردم را رهبری كنم كه زندگی من مثل آنها باشد، و همه در كنار همدیگر باشیم. از نظر خانوادگی هم من به شما بگویم كه سالها پیش وقتی ما مورین (ساواك به خانه ما ریختند كه امام را بگیرند، مادر من در حیاط ایستاده بود و من از خانه بیرون دویدم، و ایشان به من گفت: پدرت را بردند اگر می خواهی او را ببینی زودتر برو. كلاً مادر و خواهرانم اهل این حرفها نیستند؛ و ترسو نیستند و فقط نگرانیشان در مورد حال امام بود. یك نكته ای به خاطرم آمد كه برایتان نقل كنم. یك روز كه تهران شدیدا زیر بمباران و موشكباران بود مادرم وارد اتاق شدند و دیدند كه یك پتویی كج افتاده است؛ با نهایت خونسردی مرا صدا زدند كه بیا و سر پتو را بگیر تا آن را درست كنیم! و امام از این حرف خنده اش گرفت.
    http://www.uplooder.net/img/image/68/4794b4128f7631a9cf290f12c3aed32b/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(7).jpg
    امضاء




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بعد از اشغال لانه جاسوسی قرار بود هیاتی به سرپرستی آقای (رمزی كلارك ) به ایران بیاید؛ و درخواست داشتند كه با حضرت امام (س) ملاقات كنند حضرت امام به محض اصلاع ،اعلامیه ای صادر فرمودند و در آن اعلامیه هیات آمریكایی را نپذیرفتند و به همه ی اعضای شورای انقلاب، هیات دولت موقت و سایر مسئولین تذكر دادند كه هیچ كس حق ندارد، با این هیات آمریكایی ملاقات بكند. نكته قابل توجه در این اعلامیه، آن است كه تنها اعلامیه جضرت امام (س) است كه بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) است؛ همانند سوره برائت در قرآن كریم. یعنی حضرت امام در این اعلامیه، به پیروی از سوره برائت آن را بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) شروع كرده اند. http://www.uplooder.net/img/image/4/31d3abc5ee92188e4d4012507ee79476/hassan____ali_____ebraheme______said_(12).jpg
    امضاء




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,468
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در فراز و نشیب های انقلاب اسلامی مردم افغانستان، برای تعیین سرنوشتشان، جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار تحقق اراده مردم این كشور بوده است. و برای اثبات این گفته، زمانی را به خاطر می آورم كه رهبران روسیه متجاوز در اوج جنگ تحمیلی، به رهبر كبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (س) پیغام دادند كه اگر می خواهید ما اسلحه شما را تامین كنیم، باید در قضیه افغانستان كوتاه بیائید. اما امام در پاسخ فرمودند كه ما سلاح را برای حفظ اسلام می خواهیم نه برای نابودی آن. http://www.uplooder.net/img/image/94/1e52d7b6171c2ebaeb5f1fa3600c09da/hassan____ali_____ebraheme______said_(13).jpg
    امضاء




صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi