سبک زندگي اسلامي در شادي و نشاط - قسمت اول:
تعریف شادی : شادي و سُرور از حالتهاي دروني انسان است که البته نمودهاي بيروني و ظاهري هم دارد. تلاشهاي زيادي براي ارائه تعريفي دقيق از اين حالت توسط روانشناسان و عالمان اخلاق و فيلسوفان صورت گرفته است. بدون آنکه بخواهيم وارد مباحث دقيق لغتشناسانه درباره اين واژه و واژگان مرتبط با آن در زبان فارسي و زبانهاي ديگر بشويم، به طور اجمال ميتوان گفت حالت شادي و سرور محصول و معلول نوعي آگاهي است: آگاهي از تحقق اهداف و آرزوها. اين حالت زماني ايجاد ميشود که انسان به يکي از اهداف و آرزوهاي خود دست يابد يا اينکه احتمال تحقق آن را بالا بداند. شادي و سرور حالتي روحي است که از حس رضايتمندي و پيروزي به دست ميآيد.
در مقابل، وقتي انسان به هدف خود نميرسد يا آرزوي خود را برباد رفته ميبيند، حالت غم و اندوه بر او چيره ميشود. به تعبير ديگر، حُزن و اندوه حالتي است که از حس نارضايتي و شکست به دست ميآيد.برخي از محققان خواستهاند ميان سه اصطلاح «خوشي»، «نشاط» و «شادکامي» تفاوت قائل شوند. به اين صورت که هر کدام از آنان را ناظر به سطحي از شادي دانستهاند. «خوشي» را به معناي شاديهايي دانستهاند که ناظر به سطح جسمي و جنسي هستند. شاديهايي که افراد از خوردن غذا، شنا کردن در آب، راه رفتن در تپه و ماهور، و امثال آن ميبرند، همگي از اين نوع هستند. کساني که به اين سطح از خوشي بسنده ميکنند خود را در سطح حيات حيواني نگه داشتهاند. اينان در حقيقت از کارهاي فوق العاده و مسؤوليتدار گريزانند و به يک معنا عليرغم آنکه در ظاهر از دوران کودکي فاصله گرفتهاند اما عملاً متعلق به دوران کودکياند و گويا رشدشان در همان دوران طفوليت متوقف شده است. «نشاط» را به شاديهاي رواني و روحي و شاديهاي دروني و باطني مربوط دانستهاند، مثل نشاطي که از احساس مادري يا از احساس پدري به يک مادر يا پدر دست ميدهد و يا نشاطي که از موفقيت در انجام يک کار به دست ميآيد. اين سطح از شادي از سطح قبلي پيشرفتهتر است، هر چند هنوز تا رسيدن به شادي سطح انساني فاصله دارد. و «شادکامي» شاديهاي متعالي است. بالاتر از نشاط است. حالتي است که از دستيابي به اهداف حاصل ميشود. کسي که به همه اهداف زندگياش دست پيدا کند، احساس رضايت خاطر و احساس کمال دارد. شادي چنين فردي خوشي و نشاط گذرا نيست؛ بلکه دائمي است. به همين دليل، به آن شادکامي گفته ميشود.
هر چند اين سطحبندي از شاديها في الجمله ميتواند مورد قبول باشد؛ اما واقعيت اين است که اين تفاوتهاي واژگاني صرفاً سليقهاي و قراردادي است. واژه «شادي» هم براي شاديهاي کودکانه استفاده ميشود هم براي شاديهاي غريزي و هم براي شاديهاي متعالي. ارزشگذاري شادي به شيوه، متعلَّق و هدف آن بستگي دارد. نشاط براي عبادت، خدمت به خلق و کارهاي خيرخواهانه ارزشمند است؛ اما نشاط در گناه و معصيت و سرخوشي از نافرماني خدا و شادي از غم مردم و امثال آن مذموم است. قرآن کريم نيز واژههاي «سُرور» و «فَرَح» را هم براي سرور و فرحهاي ممدوح به کار برده است و هم براي سرور و فرحهاي مذموم. به عنوان نمونه، چند مورد را ذکر ميکنيم. در سوره انشقاق درباره بهشتيان و جهنميان آمده است:
فَأَمّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ بِيَمِينِهِ فَسوْف يحَاسب حِساباً يَسِيراً وَ يَنقَلِب إِلى أَهْلِهِ مَسرُوراً أَمّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ فَسوْف يَدْعُوا ثُبُوراً وَ يَصلى سعِيراً إِنّهُ كانَ فى أَهْلِهِ مَسرُوراً إنَّه ظنَّ ان لن يحور؛ (سوره انشقاق، آيات 7-14)
اما کسي که نامه اعمالش به دست راستش داده شود به زودي به آساني به حساب او رسيدگي ميشود. و خوشحال به سوي خانوادهاش باز ميگردد. و اما کسي که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود، به زودي فرياد ميزند واي بر من که هلاک شدم! و در شعلههاي سوزان آتش ميسوزد. چرا که او در ميان خانوادهاش پيوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود. و گمان ميکرد هرگز (به زندگي جهان ديگر) باز نخواهد گشت.
در اين آيات ميبينيم در يک جا «سُرور» در مفهوم مثبت و ممدوح به کار برده شده است و در جايي ديگر در مفهوم منفي و مذموم.همين مسأله در کاربرد واژه «فرح» نيز مشاهده ميشود. به عنوان نمونه، در سوره قصص در داستان قارون چنين ميخوانيم:
إذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنّ اللّهَ لا يحِب الْفَرِحِينَ؛ (سوره قصص، آيه 76)
(به خاطر آوريد) هنگامي را که قومش به او گفتند: «اين همه از سر غرور شادي مکن، که خداوند شادي کنندگان مغرور را دوست نميدارد.»
اما در سوره يونس همين واژه به معناي مثبت و ممدوح به کار برده شده است.
قُلْ بِفَضلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمّا يجْمَعُونَ؛ (سوره يونس،آيه 58)
بگو: «تنها به فضل خدا و رحمت او بايد خوشحال شوند؛ که اين، از تمام آنچه گردآوري ميکنند، بهتر است.»
شادي ممدوح به شادياي گفته ميشود که منجر به شادکامي شود. توضيح آنکه شادي و لذت عموماً حالت آني و مقطعي دارند. شادي در صورتي ميتواند ارزش پايدارتري داشته باشد که به رضامندي و در نتيجه شادکامي و خوشبختي منجر شود. شادي زماني ارزشمند است که در خدمت خوشبختي و سعادت انسان باشد. اما لذتها و شاديهايي که خوشبختي و سعادت و کمال ما را به خطر مياندازند نه تنها ارزشمند نيستند که بايد از آنها پرهيز کرد.
امام علي(عليه السلام) ميفرمايد:كَمْ مِنْ شَهْوَه سَاعَه أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلا؛
بسا لذتهايي فوري که اندوهي طولاني به ارمغان ميآورند.
مرحوم فيض کاشاني ميگويد «شادي» هم ميتواند از جنود عقل باشد و هم ميتواند از جُنود جهل به شمار آيد. زيرا شادي از لوازم ادراک محبوب و ادراک صفات و آثار او است. و به هر ميزان که محبوب شريفتر و والاتر باشد، به همان ميزان نيز ادراک او و ادراک صفات و آثارش لذتبخشتر و شاديآورتر و مسرور کنندهتر خواهد بود. به همين دليل کساني که محبوبشان خداوند متعال و صفات و آثار او باشد، بيشترين شادي و سرور و لذت را در هستي ميبرند. چنين افرادي از همه هستي لذت ميبرند. زيرا همه هستي را فروغ روي دوست ميدانند. آغاز و پايان همه امور را خداي متعال ميدانند. و زبان حالشان چنين است: «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست». به هر حال، شادي براي چنين افرادي از جنود عقل است. اما کساني که محبوب و معشوقشان دنيا و لذتهاي گذران دنيوي باشد، شادي آنان از جُنود جهل خواهد بود.
منبع : http://rasekhoon.net/forum/thread/1258057/page1/%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85
لازم به ذکر است این مطالب از سایت راسخون گرفته شده است .