صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 41

موضوع: ویژه نامه شهادت امام موسی کاظم(ع) *اسوه شکیبایی*

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    تقویم، روی سیاه ‏ترین برگه‏های خود ورق می‏خورد
    و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏گردد؛
    به شبی که غم،
    به شب ‏نشینی کوچه‏ های تاریک کاظمین آمده است.

    شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی،
    در خاک‏ها فرو می‏ چکید. خورشید،
    خودش را پشت غروب‏ها و کوه‏ها پنهان کرده است؛
    گویی این که در خیابان‏ها مرگ پاشیده باشند!

    مرگ در قالب تعارف خرما
    تقدیم امام موسی کاظم علیه‏ السلام می‏شود .
    یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن،
    اگرچه به زهر آغشته شده باشد!

    ... و چقدر هارون به دست‏های سیاه
    و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‏کرد!
    افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه!
    افتخار به خانه ‏نشین کردن عدالت
    و زمینگیر کردن ساقه ‏های پیچک ‏های عاشق!

    ای کاش طاق‏ های آسمان می‏شکست
    و باران بلا بر زمین نازل می‏شد
    و این اتفاق ناگوار نمی‏ افتاد!

    چشم‏هایت که به گنبد طلایش می‏افتد،
    بی‏ اختیار اشک به شب‏ نشینی چشم ‏هایت می‏آید!

    «السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
    السلام علیک یا خازن علم النبیین
    السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
    السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر
    و رحمه‏ اللّه و برکاته»


    خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!
    خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
    خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏ های زمین!
    خداحافظ ای درهای رحمت الهی،
    از دست‏های شما جاری بر روی خاک!
    خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
    خداحافظ ای کوچه‏ های غریبه کاظمین!
    خداحافظ ای سال‏ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!
    خداحافظ ای سال‏ها انتظار!

    بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را
    و لحظه لحظه تنهایی ات را!
    بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‏ ها و بی‏کسی ‏هایت را!
    بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏دانند
    و خورشید عالمتاب را بر بالای سرشان نمی‏بینند!



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 2



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    چشم گردون در عزاى موسى جعفر گريست
    ديده خورشيد بر آن ماه خوش منظر گريست

    گرچه او پروانه حق بود امّا همچو شمع
    در مناجاتش ز هجر دوست پا تا سر گريست

    ژرف زندان بهر او معراج قرب دوست بود
    عاشق صادق ز هجران رخ دلبر گريست

    گه به ياد مادرش زهرا فغان از دل كشيد
    گاه بر مظلومى شير خدا حيدر گريست

    ديده عشاق از داغ امام عاشقان
    در دل صحراى غم يك آسمان اختر گريست

    حضرت معصومه زين ماتم فغان از دل كشيد
    در مدينه از غم مرگ پدر دختر گريست

    در عزاى ناخداى فلك تسليم و رضا
    پور دلبندش رضا در موج غم گوهر گريست

    «حافظى» شمع وجودت آب شد از اين الم
    آتشين طبعت ز نوك خامه بر دفتر گريست



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 2


  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خوشه ای از خرمن علم و معرفت پیشوای هفتم

    قال الامام الکاظم (عليه السلام):

    إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ ولايَنبُتُ في الصَّفا ؛ فكذلكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ ،
    ولا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ ؛ لأنّ اللّه‏َ جَعلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ ، وجَعَلَ التَّكبُّرَ مِن آلَهِ الجَهلِ .

    هـمـانا زراعـت در خـاك مى ‏رويد و روى تخته سنگ نمى‏ رويد .
    حكمت نيز چنين است ، در دل شخص فروتن مى رويد و در دل انسان متكبّر و گردن فراز نمى ‏رويد ؛
    زيرا خداوند فروتنى را ابزار خرد قرار داده است و تكبّر را ابزار نابخردى .


    (بحار الأنوار : 78 / 312 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 596)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر

    شهاب منتظر (22-04-2017)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    امشب شب تازیانه است
    امشب شب دیوارهاست
    امشب شب سلول است و میله‏ ها

    امشب کدام شب است
    که صدای شیون از آهن‏ ها می‏آید،
    صدای سوگ از تازیانه ‏ها بلند است،
    دیوارها نُدبه می‏خوانند
    و سلول‏ها، «وَ إِنْ یَکادْ می‏گیرند.

    آه! از برکه کُدام چشم بارانی،
    این همه اشک می‏جوشد؟
    کبوترها برای کیست
    که سرهایشان را به زمین می‏زنند؟

    خدایا! این چه پیروزی است، نگاه کن!
    این همه کبوتر چرا از آسمان،
    خود را به دیوار این سیاه‏چال می‏کوبند؟
    چرا این همه ماهی در دجله،
    از آب بیرون می‏افتند؟
    چرا امشب ستاره‏ها بیرون نمی‏آیند؟
    چرا ماه شیون می‏کند... ؟

    می‏ترسم از پس این دیوار،
    به عشق نگاه کنم ،
    به پاهای خون آلود
    می‏ترسم به خورشید نگاه کنم
    که در زنجیر است
    می‏ترسم به ملکوتی نگاه کنم
    که جای تازیانه بر تن دارد...

    آه از جفای هارون...
    با عشق چه کرده ‏ای که دارد خون... ؟

    زمین خشکش زده؛
    یکی قطره‏ای آب برای این تشنه بغداد بیاورد؛
    کربلا دارد این‏جا تکرار می‏شود...

    دلم بوی مدینه می‏دهد...
    خون... خون... خون...
    این‏جا دارند برای ماه، ختم فراق می‏گیرند.

    رهایم کنید!
    این‏که بر تکه چوبی می‏آورند،
    پاره‏ای از خداست...
    چه قدر زخمی می‏ آید
    از این دریای شکسته!


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 2


  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    زنجیرها آب می‏شوند.
    زنجیرها می‏سوزند.
    زنجیرها از خجالت می‏سوزند.

    چه قدر پروانه زیر این عبا جمع شده!
    مگر این گل محمد صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ،

    کجا می‏خواست برود
    که سنگینی این همه بند، رهایش نمی‏کنند؟

    نگاه کن مچ پاهایش را!
    نگاه کن، دُرست مثل پاهای اسیران شام است

    چه قدر ایستاده نماز عشق خوانده!
    جگرم را آتش زدی بغداد؛ جگرت آتش بگیرد!

    این همه هستی من است
    که بر شانه‏ های شکسته شهر،
    از زندان بیرون می‏آورند.

    این باب الحوایج است،
    خدای کرم است،
    سراسر خشوع است؛

    بگذار خودم را سبک کنم!
    این‏که می‏بینی می‏آید،
    مردی است که همه زخم‏های مرا می‏دانست،
    این عشق است؛ خود عشق.

    این بهار است؛ خون آلود می‏آورندش
    این بهار است؛ در زنجیر می‏آید
    این بهار است؛ با زنجیر می‏آید

    این زنجیرهای سوخته،
    عزای کسی را گرفته که روزها،
    برای‏شان قرآن خوانده بود...

    دلم هوای کاظمین کرده
    دلم بوی تو را می‏دهد
    کاش این همه زنجیر را
    می‏توانستم پاره کنم و به سویت بشتابم!

    کاش من هم رها و آسمانی بودم!
    کاش من هم یکی از این همه کبوتر باشم
    که به دیوارهای این زندان می‏کوبند!

    دارند می‏آورندت؛
    پیچیده در جامه ‏ای از خون و زنجیر
    می‏خواهم دلم را تکه تکه کنم

    این آخرین سطر دلتنگی‏ها
    و آخرین ترانه اندوه من است.
    دلم را آرام کن،
    خشمم را فرو نشان و دهانم را ببند!

    باید از تو صبر بیاموزم،
    کظم غیظ کنم و از تو یاد بگیرم
    که چگونه با زنجیر می‏توان به عرش رسید.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 2


  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    می‏ترسم از پس این دیوار، به عشق نگاه کنم به پاهای خون آلود
    می‏ترسم به خورشید نگاه کنم که در زنجیر است
    می‏ترسم به ملکوتی نگاه کنم که جای تازیانه بر تن دارد...
    آه از جفای هارون...
    با عشق چه کرده‏ ای که دارد خون... ؟
    زمین خشکش زده؛
    یکی قطره ‏ای آب برای این تشنه بغداد بیاورد؛
    کربلا دارد این‏جا تکرار می‏شود...
    دلم بوی مدینه می‏دهد... خون... خون... خون...
    این‏جا دارند برای ماه، ختم فراق می‏ گیرند.
    رهایم کنید! این‏که بر تکه چوبی می‏ آورند، پاره ‏ای از خداست...
    چه قدر زخمی می‏ آید از این دریای شکسته!
    زنجیرها آب می ‏شوند.
    زنجیرها می‏ سوزند.
    زنجیرها از خجالت می‏ سوزند.
    چه قدر پروانه زیر این عبا جمع شده!
    مگر این گل محمد صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ، کجا می‏خواست برود که سنگینی این همه بند، رهایش نمی‏ کنند؟
    نگاه کن مچ پاهایش را!
    نگاه کن، دُرست مثل پاهای اسیران شام است
    چه قدر ایستاده نماز عشق خوانده! جگرم را آتش زدی بغداد؛ جگرت آتش بگیرد!
    این همه هستی من است که بر شانه‏ های شکسته شهر، از زندان بیرون می‏ آورند.
    این باب الحوائج است، خدای کرم است، سراسر خشوع است؛ بگذار خودم را سبک کنم!
    این‏که می‏بینی می ‏آید، مردی است که همه زخم‏های مرا می‏دانست، این عشق است؛ خود عشق. این بهار است؛ خون آلود می ‏آورندش
    این بهار است؛ در زنجیر می‏آید
    این بهار است؛ با زنجیر می‏آید
    این زنجیرهای سوخته، عزای کسی را گرفته که روزها، برای‏شان قرآن خوانده بود...
    دلم هوای کاظمین کرده
    دلم بوی تو را می‏دهد
    کاش این همه زنجیر را می‏توانستم پاره کنم و به سویت بشتابم!
    کاش من هم رها و آسمانی بودم!
    کاش من هم یکی از این همه کبوتر باشم که به دیوارهای این زندان می‏کوبند!
    دارند می ‏آورندت؛ پیچیده در جامه ‏ای از خون و زنجیر
    می‏خواهم دلم را تکه تکه کنم
    این آخرین سطر دلتنگی‏ها و آخرین ترانه اندوه من است.
    دلم را آرام کن، خشمم را فرو نشان و دهانم را ببند!
    باید از تو صبر بیاموزم، کظم غیظ کنم و از تو یاد بگیرم که چگونه با زنجیر می‏توان به عرش رسید.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 2


  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    امشب شب زنجیر است
    امشب شب تازیانه است
    امشب شب دیوارهاست

    امشب شب سلول است و میله ها
    امشب کدام شب است که صدای شیون از آهن ها می آید،
    صدای سوگ از تازیانه ها بلند است،

    دیوارها نُدبه می خوانند و سلول ها، «وَ إِنْ یَکادْ» می گیرند.

    آه! از برکه کُدام چشم بارانی، این همه اشک می جوشد؟
    کبوترها برای کیست که سرهایشان را به زمین می زنند؟

    خدایا! این چه پیروزی است،
    نگاه کن! این همه کبوتر چرا از آسمان،
    خود را به دیوار این سیاه چال می کوبند؟

    چرا این همه ماهی در دجله، از آب بیرون می افتند؟
    چرا امشب ستاره ها بیرون نمی آیند؟
    چرا ماه شیون می کند... ؟

    می ترسم از پس این دیوار، به عشق نگاه کنم به پاهای خون آلود،
    می ترسم به خورشید نگاه کنم که در زنجیر است،
    می ترسم به ملکوتی نگاه کنم که جای تازیانه بر تن دارد...

    آه از جفای هارون...
    با عشق چه کرده ای که دارد خون... ؟

    زمین خشکش زده؛ یکی قطره ای آب برای این تشنه بغداد بیاورد؛
    کربلا دارد این جا تکرار می شود...

    دلم بوی مدینه می دهد... خون... خون... خون...
    این جا دارند برای ماه، ختم فراق می گیرند.

    رهایم کنید! این که بر تکه چوبی می آورند، پاره ای از خداست...
    چه قدر زخمی می آید از این دریای شکسته!

    این که می بینی می آید، مردی است که همه زخم های مرا می دانست،
    این عشق است؛ خود عشق. این بهار است؛ خون آلود می آورندش


    زنجیرها آب می شوند.
    زنجیرها می سوزند.

    زنجیرها از خجالت می سوزند.
    چه قدر پروانه زیر این عبا جمع شده!

    مگر این گل محمد صلی الله علیه و آله ،
    کجا می خواست برود که سنگینی این همه بند، رهایش نمی کنند؟





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكرها 2


  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    این بهار است؛ در زنجیر می آید .
    این بهار است؛ با زنجیر می آید.

    این زنجیرهای سوخته، عزای کسی را گرفته که روزها،
    برای شان قرآن خوانده بود...

    دلم هوای کاظمین کرده،
    دلم بوی تو را می دهد،

    کاش این همه زنجیر را می توانستم پاره کنم و به سویت بشتابم!
    کاش من هم رها و آسمانی بودم!

    کاش من هم یکی از این همه کبوتر باشم
    که به دیوارهای این زندان می کوبند!

    دارند می آورندت؛ پیچیده در جامه ای از خون و زنجیر.
    می خواهم دلم را تکه تکه کنم.

    این آخرین سطر دلتنگی ها و آخرین ترانه اندوه من است.
    دلم را آرام کن، خشمم را فرو نشان و دهانم را ببند!

    باید از تو صبر بیاموزم، کظم غیظ کنم و از تو یاد بگیرم
    که چگونه با زنجیر می توان به عرش رسید!!!!







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكرها 2


  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    قال الامام الکاظم (عليه السلام):


    إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ ولايَنبُتُ في الصَّفا ؛ فكذلكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ
    المُتَواضِعِ ، ولا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ ؛
    لأنّ اللّه‏َ جَعلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ ، وجَعَلَ التَّكبُّرَ مِن آلَهِ الجَهلِ .


    هـمـانا زراعـت در خـاك مى ‏رويد و روى تخته سنگ نمى‏ رويد . حكمت نيز چنين
    است ، در دل شخص فروتن مى رويد و در دل انسان متكبّر و گردن
    فراز نمى ‏رويد ؛ زيرا خداوند فروتنى را ابزار خرد قرار
    داده است و تكبّر را ابزار نابخردى .

    بحار الأنوار : 78 / 312 / 1


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكرها 2


  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,810
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر
    ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر

    ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
    هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر

    با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
    شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر

    در دل مطموره‌ها داری به فرمان الهی
    حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر

    کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
    هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر

    شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
    حلقۀ زنجیر می‌خواند دعا موسی ابن جعفر

    این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان
    با تو گردد هم‌نوا و هم‌صدا موسی ابن جعفر

    تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم
    کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر

    ناز بر فیض مسیحا می‌کنم جایی که باشد
    خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر

    عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر
    کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر


    تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من
    هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر

    شُهرت باب‌الحوائج در امامان را تو داری
    انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر


    کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت
    بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر

    تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی
    خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر


    دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت
    اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر

    شاعر:غلامرضا سازگار



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  21. تشكرها 2


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هواپیمای ضد زیردریایی P-3 Orion (کابوس هولناک زیردریایی ها)
    توسط حسنعلی ابراهیمی سعید در انجمن عمليات ها
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 19-04-2016, 20:09
  2. پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 14-10-2015, 11:28
  3. Root کردن چیست و چه کارایی هایی دارد ؟
    توسط رایکا در انجمن مقالات آموزش و ترفندها
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 29-03-2013, 22:00
  4. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

كيست اين عبد صالح, مناظرات امام موسی کاظم علیه السلام, موجبات شهادت امام موسى كاظم علیه السلام, گلواژههاي اشک درسوگ هفتمين خورشيد, گوشه هایی از مکارم اخلاقی امام موسی بن جعفر (ع), گزیده ای از سخنان امام موسی کاظم(علیه السلام), پيامک هاي تسليت شهادت امام موسي کاظم(ع), پرسش و پاسخ هایی در باره امام موسی بن حعفر علیه السلام, آمدن مامور زندان به احوالپرسی امام علیه السلام, امام هفتم عليه السلام مشعل‏دار عبادت و دعا, امام کاظم علیه السلام اسوه ظلم ستيزي, از گناه کوچک بترس ( در محضر امام کاظم(ع), با حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) در سایه قران کریم, برآورده شدن حوائج شیعیان توسط امام کاظم (علیه السلام), تربیت یافتگان مكتب تربیتى امام موسی کاظم(علیه السلام), تصاویر ویژه شهادت جانگذاز امام کاظم علیه السلام, داستان هایی از امام کاظم علیه السلام, رهنمودهاي ارزشمند امام موسي كاظم (ع), سوالی که هارون از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسید, صلوات بر امام کاظم عليه السّلام, صلابت و مدارا در سیره امام کاظم علیه السلام

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi