خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ابراهیم فرزند امام کاظم(ع)فرماندار یمن
- آشنايي با اسوه ها▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐
- آشنایی با اصحاب ايراني امام محمد باقر(ع)
- کمیل ابن زیاد(راوی دعای معروف کمیل) از اصاحب...
- چگونه حضرت قاسم در دشت کربلا غوغا به پا کرد؟
- اويس قرني يکه سواري در عرصه عشق و ايمان
- ابو عبد الله جدلی رازدار علی(ع)
- آیا فرد سید عذاب نمیشود؟
- آشنايي با اسوه ها▐✿▐✿▐✿▐ سلمان فارسي ▐✿▐✿▐✿▐
- پیغمبر کربلا شهادت حضرت علی اکبر علیه...
❤ |
حضرت خدیجه(س)
متن ادبی «زخم وفات تو»
وقتی که خاطرات شیرین تو را ورق میزنم، تو را سرشار از عشق به رسول خدا۰ص) میبینیم.
از آن ثانیه که میهمان لحظههای عشق عمیق تو به محمّد صلیاللهعلیهوآلهوس م شدم، خودم را برای همیشه به پنجره محبت تو گره زدم.
خوش آن ساعتی که در من طلوع کردی و مرا شیفته شخصیت گلبرگهای روح خویش ساختی و من اسیر و مبهوت آبی بلند تو شدم!
این امانت و درستی محمّد امین صلیاللهعلیهوآلهوس م بود که زبانزد خاص و عام شد و تو را نیز دامنگیر کرد تا از این مهر لا یزال، تمام نجابت خویش را به پایش بریزی و همدم پاکی و شرافت آن مرد آسمانی شوی.
غنچه محبوب الهی، حق پاکدامنی تو بود، ای بانوی آفتاب!
سینه تاریخ، امین شبنمهای توست که به پای ترویج دین محمّد، از همه آنها گذشتی و پیشکش آیین اسلام نمودی، که شاید اگر ثروت فراوان تو و مهر و مرهمهای بیبدیل تو نبود، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوس م در تبلیغ رسالتش رفیق توفیق نمیشد.
قارونهای عرب، خواستار تو بودند، امّا تو خواستار امانت و حیای محمّد صلیاللهعلیهوآلهوس م شدی؛ چه سرزنشها که گل نازکِ خیال تو از این پیوند مقدس، شنید که میگفتند: چرا ثروتمندترین زن جهان عرب باشی و با یتیم عبداللّه، عقد یگانگی ببندی؟
امّا تو، نهتنها چروک غم، پای جرأتت را نبست، که در اوّلین حماسه، تمامِ غلامان خویش را به او بخشیدی و تمام ثروت خود را در راه او جاودانه کردی.
چه مصیبت جانکاه و جراحت داغی است، زخم وفات تو. برای روح نازک محمّد صلیاللهعلیهوآلهوس م ! حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م به جلالت شأن تو نرسند و مهر و محبت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوس م نسبت به هیچ کدامشان به اندازه تو، بیاندازه نباشد که عایشه، روزی گفت: «چرا این همه از خدیجه میگویی، «در حالی که او پیرزنی بیش نبود؟!» و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م فرمود: «خاموش عایشه! دیگر هیچگاه درباره آن بانوی بزرگ چنین روا مدار که در زمانی که همه مرا تکذیب کردند، خدیجه مرا تصدیق کرد و در آن هنگام که هیچ کس به رسالتم ایمان نمیآورد، خدیجه نخستین زن مؤمن اسلام شد و تمام ثروتش را در کف آئینم نهاد.»
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
متن ادبی «بانوی عشق و سخاوت»
آفتاب، در حصار ابرهای تیره، به انتظار نفسهای واپسین نشسته بود و یاران افسرده از غم، شاهد سوزناکترین خاطره زندگی بودند!
آن روز، در «شِعب ابی طالب علیهالسلام » کسی به فکر گرسنگی و گرما نبود؛ همه دلها در شعلههای فقدان «حضرت خدیجه علیهاالسلام »، آن بانوی بانوان مکه، میسوخت. غمی جانکاه، بر سینه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م سنگینی میکرد؛ غم فراق خدیجه! بانویی که وفادارترین همسر و یاور پیامبر در اجرای فرامین الهی بود.
بانویی که سخاوت، شرمنده اخلاص او و اخلاص، در یوزه سخاوتش بود. بانویی که پیامبر رحمت و عشق، هیچگاه نتوانست، فراموشش کند. بانویی که شرافت، آیینه رفتار او و نجابت، نشانه شرافتش بود. بانویی که خداوند، وجودش را مایه پیوند «امامت و رسالت» قرار داده بود. بانویی که همسری چون «پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م » و دختری چون «زهرا علیهاالسلام » و نوادگانی چون ائمه هدی داشت.
و بانویی که بهشت، از همسایگی او به خود میبالد و زمین، در سخاوت و کرامت و شهامت و شرافت، بانویی نظیر او به خود ندیده است!
واپسین نگاه حضرت خدیجه علیهاالسلام ، نشانه آیندهای سخت برای حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م بود. آه! چه سخت است غربت؛ غربت از دست دادن وفادارترین عزیز. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوس م گویی وجودش را، دلش را و آرزویش را به خاک میسپارد؛ شانههایش از شدت اندوه، قطرات اشک را همراهی میکردند.
عبایش را بر تاریکی قبر پوشانیده، نگاه بارانیاش را به سمت آسمان گرفت؛...
«هر که را با غنچه این باغ، کردند آشنا همچو بوی گُل، به آه بیکسی پیچید و رفت
گوهر اشکی که پروردم به چشم انتظار در تماشای تو از دست نِگه، غلتید و رفت
صبح تا طرز بنایِ عمر را نظّاره کرد رایتِ دولت، به خورشید فلک بخشید و رفت»!
أَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خَدِیجَهَ الْکُبْری،
درود بر تو و تربتی که تو را در بر گرفت، ای بانوی سخاوت و عشق!
آسمان، شرمنده کرامت توست و زمین، آستان بوسِ شرافتت.
زیارت ما را هم بپذیر، بانو!
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
بانوی فداکار
اگر از شما بپرسند از حضرت خدیجه علیهاالسلام چه قدر میدانید، چه پاسخی میدهید؟ خیلی، متوسط، کم یا هیچ؟ مثلاً اگر از شما بپرسند که حضرت خدیجه علیهاالسلام چه ویژگیهای داشت، انگار علیرضا گفت: ایشون، اولین زن مسلمانه. بله درسته آفرین. نسرین هم میگه: اولین زنی که نماز خوانده، احسنت، آفرین به نسرین خانم.
محمود میگه: حضرت خدیجه علیهاالسلام مادر فاطمه زهرا علیهاالسلام است. آفرین به آقا محمود گل.
زهرا خانم میخواد یک ویژگی دیگه از حضرت خدیجه علیهاالسلام رو به شما بگه. بله، شنیدم. زهرا گفت: حضرت خدیجه علیهاالسلام یکی از زنان نمونه است. آفرین به شما بچههای خوب ایران که خیلی چیزها درباره بزرگان دین خودتون میدونید.
یک خاطره
یکی از ویژگیهای حضرت خدیجه علیهاالسلام این است که ایشان یکی از چهار زن بزرگ بهشتیاند. یکی از یاران پیامبر میگوید: روزی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله روی زمین چهار خط کشید و گفت: آیا میدانید این چیست؟ آنهایی که آن جا بودند، نتوانستند حدس بزنند و همگی گفتند: خدا و پیامبر او بهتر میدانند. بعد پیامبر فرمودند: «بهترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه علیهاالسلام همسرم، فاطمه علیهاالسلام دخترم، آسیه، همسر فرعون و مریم، مادر حضرت عیسی علیهالسلام ».
سرمایهدار مکّه
ثروت و دارایی حضرت خدیجه علیهاالسلام از همه مردم قبیله قریش بیشتر بود، به طوری که بعضی از اهالی مکه تا قبل از ازدواج او با پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله برای ایشان تجارت میکردند، ولی حضرت خدیجه علیهاالسلام بعد از ازدواج با پیامبر صلیاللهعلیهوآله همه اموالش را به پیامبر بخشید، تا از آن برای کارهای دینی و رشد اسلام استفاده کند.
فاطمه علیهاالسلام و غم مادر
وقتی حضرت خدیجه در ۶۵ سالگی از دنیا رفتند، دخترشان حضرت زهرا علیهاالسلام ، ۵ سال بیشتر نداشتند. هنگامی که پیامبر، حضرت خدیجه علیهاالسلام را در یکی از قبرستانهای مکه به نام «حَجون» به خاک سپرد و به خانه برگشت، دختر کوچک ایشان فاطمه علیهاالسلام از بابا پرسید: مادرم کجاست؟ بغض گلوی پیامبر را فشرد و بعد از لحظهای سکوت گفت: مادرت در بهشت است. بدین ترتیب با پر کشیدن روح بلند بانوی فداکار اسلام، فاطمه پنج ساله تنها ماند و دل کوچکش پر از غم و غصه شد، ولی خوشحال بود که مادرش در بهشت و پیش فرشتههاست.
نام خدیجه
امروز، وقتی با بزرگی و فداکاریها و خوبیهای زیاد حضرت خدیجه آشنا میشید، به اون خانم افتخار کنید، خصوصا دخترخانمهایی که پدر و مادرشون، این نام زیبا رو برای اونها انتخاب کردند؛ یعنی نام خدیجه رو، ما به همه بچّهها و به ویژه خدیجه خانمهای کوچولوی برنامه، این روز رو تسلیت میگیم.
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
همسفر خورشید
ولادت
۶۸ سال پیش از هجرت پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله به مدینه، در سرزمین حجاز و در خانه خُوَیلد، دختری چشم به جهان گشود که او را خدیجه نامیدند. خویلد مرد شریفی بود و خدیجه از دوران کودکی، در خانوادهای بزرگ و با فضیلت، با اخلاقی پسندیده پرورش یافت. او از لحاظ درایت، دوراندیشی و پاک دامنی، در میان بستگان خود مقامی ارجمند و بینظیر داشت و سیره و رفتار نیکوی خدیجه، تا پایان عمر گرانقدرش، همواره او را بر زنان دیگر همعصر خود برتری میداد.
اولین خانواده مسلمان
خدیجه، اولین بانویی است که دعوت رسول گران قدر صلیاللهعلیهوآله را لبیک گفت، به پیام آسمانی اش پاسخ مثبت داد و در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با همه نیرو و توانی که داشت در مقابل مشرکان ایستاد و مقاومت کرد. امیر بیان، حضرت علی علیهالسلام در خطبهای که به غربت اسلام در آغاز بعثت اشاره نموده، میفرماید: «خانواده مسلمانی در اسلام نبود، جز خانوادهای که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خدیجه تشکیل یافته بود و من سومین نفر آنها بودم».
خدیجه در دفاع از حریم دین
حضور حماسی زنان مسلمان در طول تاریخ اسلام و تشیع، به حق حضوری انکارناپذیر، چشمگیر و همهجانبه بوده است. زنان مسلمان، ضمن انجام مسئولیتهای خطیر خانهداری و تربیت فرزند، در عرصههای اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و عبادی نیز فعالیت میکردند و حتی گاه بیشتر و بهتر از مردان به ایفای نقش میپرداختند. از شمار این زنان، خدیجه کبری علیهاالسلام است که مونس تنهایی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مدافع نبوت به شمار میآید. او در سختترین مراحل صدر اسلام، همراه و همسو با پیامبر صلیاللهعلیهوآله حرکت میکرد و تا ابد، افتخاری برای زنان مسلمان خواهد بود.
پشتوانه پیامبر
خدیجه کبری علیهاالسلام و ابوطالب، دو پشتیبان بزرگ و کمک کار نیرومند و با وفا برای پیشرفت اسلام و دلگرم کردن رسول خدا بودند. ابوطالب با نفوذ سیاسی و سیادتی که در میان قریش داشت، و خدیجه علیهاالسلام با نثار ثروت فراوان و تقویت روحیه، پناهگاه و حامی مؤثری در برابر آزار دشمنان به شمار میآمدند. معروف است که مرگ هر دو آن عزیزان، مصیبتهای بزرگی برای پیامبر در پیداشت، ولی ایشان با صبر و رضا، این سختیهای طاقت فرسا را تحمّل کرد و اسلام را از خطر نابودی نجات داد.
سیرت خدیجه
حضرت خدیجه علیهاالسلام از شمار شخصیتهای بزرگوار و عالیمقامی است که تاریخ، همواره از او به نیکی یاد خواهد کرد. او سیره و رفتاری با کرامت داشت و از آغاز تا انجام زندگی، همواره در همان مسیر نیک گام برداشت و اطاعت خدا کرد.
یکی از دانشمندان در مورد رفتار خدیجه گفته است: به خدیجه دختر خویلد بانوی والامقام عرب، نیاز تهیدست را برآورده میکرد و گرسنه را اطعام مینمود و برهنه را میپوشانید. خدیجه در اخلاق و نسب و ثروتش، میان قوم خود و همگنانش یگانه و منحصر بود.
هدیه ثروت
خدیجه علیهاالسلام زنی با کمال و ثروتمند، و از نظر اخلاقی، پرهیزکار بود. این بانوی خردمند، در همه حال از پیامبر خدا پیروی و مال خود را در راه تحکیم پایههای اسلام صرف کرد. خدیجه علیهاالسلام اسلام خویش را با هدیه ثروت هنگفت و قدرتهای مالی فراوان خود در راه اسلام، و تحت تصرف پیامبر اسلامدنبال نمود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله این مال را به نیازمندانی که دینِ تازه را پذیرفته بودند، بخشید و در اموری که مصلحت میدید، مصرف نمود تا اینکه ثروت خدیجه به پایان رسید. به حدّی که خدیجه میگفت: «از آن اموال فراوان، تنها دو پوست باقی مانده که روزها روی آن برای گوسفندان علوفه میریزیم و شبها آن را روانداز خود قرار میدهیم».
حاجت جبرئیل
خدیجه کبری علیهاالسلام نمونهای از پاکترین و والا مقامترین زنان صدر اسلام است و جایگاه و منزلت خاصی نزد امامان معصوم دارد. در حدیث شریفی از پیغمبر صلیاللهعلیهوآله منقول است که فرمود: در شب معراج پس از آنکه خواستم از سدره المنتهی برگردم، با جبرئیل خداحافظی کردم و گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من به شما این است که وقتی برگشتید، سلامم را به خدیجه برسانید». از این سخن، عظمت شأن این بانوی بزرگ معلوم میگردد که جبرئیل امین، بزرگترین ملک مقرب الهی برای او سلام و تهیّت میفرستد.
تجلیل پیامبر از خدیجه
خدیجه علیهاالسلام از شمار چهار زن برگزیده است که پیامبر از آنها نام میبرد و او را زنان با فضیلت اهل بهشت برمیشمارد. پیامبر در تجلیل از مقام همسر گرامیاش اینگونه میفرماید: «او هنگامی به من ایمان آورد که تمام مردم کافر بودند، زمانی مرا تصدیق کرد که همگان تکذیبم میکردند، در دورانی ثروت خود را در اختیار من گذاشت که دیگران مرا محروم کردند، و هنگامی که زنان به من توجهی نداشتند، به همسری من درآمد و خداوند از او فرزندانی به من بخشید».
در آستانه مرگ
حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام در تمام دوره پر شور و حادثه پیش از هجرت، به عنوان همسری فداکار در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و لحظهای آن حضرت را در کوران حوادث تنها نمیگذاشت. او سرانجام سه سال پیش از هجرت پیامبر به مدینه، دنیا را بدرود گفت و آخرین سخنش در آستانه مرگ با آن سابقه خدمت و فداکاری این بود که: «ای رسول خدا، من درباره تو کوتاهی نمودم و آنچه در خور توست، به انجام نرساندم و در این لحظه اگر خواستهای داشته باشم، آن خواسته رضایت توست».
لبیک به دعوت حق
دهم رمضان، سالروز وفات بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام است. در این روز، یار باوفا و همسر گرامی پیامبر و مادر فرزندان آن حضرت، دعوت حق را لبیک گفت و فاطمه پنج ساله را تنها گذاشت. آن بانوی والامقام که مونس تنهایی پیامبر اسلام و غمخوار واقعی رسول خدا بود، در ۶۵ سالگی و سه سال پیش از هجرت پیامبر، دارفانی را وداع گفت و به دیدار حق تعالی شتافت.
همسایه آسیه و مریم
مدتی پس از فوت حضرت ابوطالب، همسر گرامی پیامبر حضرت خدیجه کبری هم دار فانی را وداع گفت و رسول خدا او را به دست خود در محلّی به نام حجون دفن نمود. وقتی آن حضرت به خانه بازگشت، فاطمه پنج ساله به گرد رسول خدا میگشت و میگفت: مادرم کجاست؟ آن حضرت سخنی نمیفرمود تا اینکه جبرئیل امین نازل شد و گفت: خدای بزرگ میفرماید: «سلام مرا به فاطمه برسان و بگو مادرت در بهشت، در کاخی از لؤلؤ است که در آن تَعَب و رنجی نیست و خانهاش میان خانه آسیه و مریم قرار دارد».
خانه خدیجه
خانه حضرت خدیجه علیهاالسلام منزلگاهی است که رهبر بزرگترین نهضت جهانی و گرامیترین پیشوای الهی، به هنگام آغاز رسالت خویش در آن میزیست و نیز جایگاه نزول وحی الهی بر رسول خدا میباشد. آن خانه، زنده کننده خاطره نخستین بانوی فداکار مسلمان و زادگاه گرامیترین زنان جهان، حضرت فاطمه علیهاالسلام است. اکنون این خانه با عظمت، به صورت مخروبهای بیش نیست. در جهان امروز، خانهای که رهبران بزرگ، نهضتِ فراگیر خود را از آنجا آغاز نمودهاند، ارزش و موقعیت خاصی دارد، ولی از شمار آثار صدر اسلام که در سرزمین حجاز به دست فراموشی سپرده شده، منزل حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر باوفای پیامبر گرامی اسلام است.
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
ویژگیهای رفتاری حضرت خدیچه(س) نسبتبه پیامبر (ص)
دهم رمضان (سال ده بعثت) نقطه پایان بر ۲۵ سال همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; بانویی مبارکه، (۱) طاهره، راضیه، مرضیه، زکیه، صدیقه، کبری، (۲) شامخه، (۳) فاضله، کامله (۴) و عفیفه (۵) که ۵۵ سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال ۱۵ قبل از بعثت (دهم ربیعالاول) در کنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب ۲۵ سال همراهی و همگامی، در ۶۵ سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت.
این واقعه دردناک که به فاصله اندکی از وفات ابوطالب علیه السلام روی داد، چنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را متاثر کرد که آن سال را «عامالحزن» نامید. به نقل علامه مجلسی بعد از این واقعه خانهنشین شده و کمتر از خانه بیرون میرفت. (۶)
مروری بر نحوه خاکسپاری خدیجه علیها السلام و یادکرد دایمی پیامبر از وی، میزان این حزن و اندوه را به خوبی نشان میدهد: وقتی خدیجه وفات یافت، پیامبر به شدت گریه کرد و زمانی که قبر آن بانوی بزرگوار حاضر شد، پیامبر همانگونه که اشک از چشمانش ریزان بود، وارد قبر شد و خوابید و افزونتر از قبل گریست، (۷) او را دعا کرد و برخاست و با دستخویش همسرش را در قبر گذاشت. (۸) پیامبر در سالگرد وفاتش نیز گریه کرد (۹) و به زنانش فرمود: گمان نکنید مقامتان از او بالاتر است. زمانی که کافر بودید، ایمان آورد و مادر فرزندانم است.» (۱۰)
حتی سالها بعد که میخواستند خبر خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیها السلام را به پیامبر بدهند و یادی از خدیجه شد، چشمانش پر از اشک شد و زمانی که ام سلمه از علت گریهاش پرسید، فرمود: «خدیجه و این مثل خدیجه صدقتنی حین یکذبنی الناس و ایدتنی علی دین الله و اعانتنی علیه بمالها ان الله عز و جل امرنی ان ابشر خدیجه ببیت فی الجنه من قصر الزمرد لا صعب فیه و لا نصب; (۱۱)
خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ زمانی که مردم تکذیبم کردند، مرا تصدیق کرد. بر دین خدا یاریام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به قصری زمردین در بهشت که سختی و محنتی در آن نیست، بشارت دهم.»
این همه تجلیل و بزرگداشت از مقام خدیجه علیها السلام ما را بر آن میدارد که اندکی پیرامون شخصیتخدیجه علیها السلام سخن بگوییم و شاخصههایی که خدیجه علیها السلام را به چنین مرتبهای رسانده استبرشماریم.
در این مقاله پیرامون ویژگیهای رفتاری خدیجه علیها السلام نسبتبه پیامبر صلی الله علیه و آله سخن خواهیم گفت.
۱ - نگرش ارزشی
اولین ویژگی حضرت خدیجه علیها السلام نسبتبه پیامبر، درک ارزشهای واقعی او در برابر فریبندگیهای ظاهری و دنیوی بود. او معنای کمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اکرم بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند. او در این راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعیاش. خدیجه برای درک این کمال واقعی، قالبهای جاهلی را شکست و بهایی سنگین از جمله قطع رابطه زنان، حتی تا زمان تولد حضرت فاطمه علیها السلام را به جان خرید. خدیجه علیها السلام این نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج، این گونه با پیامبر مطرح کرد:
«یابن عم انی رغبت فیک لقرابتک و سعلتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک; (۱۲) ای پسر عمو، من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در بین مردم، امانتداری، خوشخلقی و راستگوییات به تو تمایل پیدا کردم.»
این نوع نگرش و رفتار، در جامعهای که عموم تودهها براساس ظواهر و زرق و برقهای دنیوی روابط خود را پایهریزی میکنند، نمیتوانستبدون پیآمدهای تلخ و ناگوار باشد، لذا به فاصلهای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند. آنان میگفتند: «او با این همه حشمت و شوکتبا یتیم ابوطالب که جوانی فقیر است ازدواج کرد. چه ننگ بزرگی!» خدیجه علیها السلام در مقابل این جهالتها ساکت ننشست و آنها را به صرف نهار دعوت کرد و بعد از پایان مراسم گفت: «ای زنان! شنیدهام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با محمد صلی الله علیه و آله خرده گرفتهاید و عیبجویی میکنید، من از خود شما میپرسم آیا در میان شما، شخصیتی مثل محمد وجود دارد؟ آیا در گستره مکه و اطراف آن شخصیتی در فضائل و اخلاق نیک، مانند او سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگیها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیدهام که بسیار عالی است. پس شایسته نیستشما این گونه سخن بگویید و نسبتهای ناروا به دیگران دهید.»
زنان قریش بعد از این سخنان خدیجه، همگی سکوت اختیار کردند و به تدریج پراکنده شدند. (۱۳)
این شیوه استدلال خدیجه هر چند عمق ارزشگرایی در انتخابها را نشان میداد، برای جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درک نمینمود، لذا زنان لجوج قریش به حالت قهر با او رفتار میکردند. آنها دیگر به خدیجه سلام نمیکردند و نزد او نمیرفتند حتی تا سال پنجم بعثت که حضرت زهرا علیها السلام متولد شد، نیز این شیوه رفتاری همچنان پا برجا بود. لذا حتی هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته و پیام فرستادند که: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج کردی، ما هرگز نزد تو نمیآییم و در هیچ کاری کمک نمیکنیم!!» این حجم از کینهورزیها
دل خدیجه را آزرد تا آن جا که خداوند چهار بانوی پاکیزه (ساره، آسیه، مریم، صفورا دختر شعیب پیامبر) را به یاری او فرستاد و به اینسان خدیجه پاداش عشق و علاقه به کمالات انسانی را دریافت کرد و فرزندش فاطمه زهرا علیها السلام را نیز به دنیا آورد. (۱۴)
۲ - احترام به شخصیت پیامبر
خدیجه به رغم اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژهای که داشت، در برخورد با رسول اکرم همواره حرمت او را پاس میداشت و کوچکترین رفتاری که نشانی از اظهار برتری دهد از خود بروز نمیداد. جلوهای عالی از این رفتار را میتوان در ماجرای عروسی آن دو سراغ گرفت. آن گاه که مراسم عقد و جشن پایان یافته بود و پیامبر میخواستبه خانه عمویش ابوطالب برگردد، ملکه بطحا و بانوی قریش که اینک همسر او شده بود، این گونه او را مخاطب قرار میدهد: «الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک; (۱۵) به خانه خودتان وارد شوید، خانه من خانه شماست و من کنیز شما هستم.» و البته این همه احترام و پاسداشتبه خاطر عقیده و ایمان او به توحید بود و بس. (۱۶)
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
3- تلاش برای جلب رضایت
خدیجه علیها السلام تمام توان خود را به کار میبرد تا امور منزل را مطابق میل پیامبر اداره کند. از جمله چون به میزان علاقه پیامبر به عبادت آگاه بود، چنان رفتار میکرد که پیامبر به راحتی به عبادت و راز و نیازش مشغول باشد و حضور خدیجه را مانعی برای عباداتش نداند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از بعثت، در هر ماه چند بار و نیز همه ساله ماه رمضان را در غار حرا به تفکر و عبادت خداوند میگذراند (۱۷) و این عمل بعد از ازدواج نیز ادامه داشت. لذا امام هادی علیه السلام میفرمود: «پیامبر اسلام پس از سفر تجاری شام، درآمدش را بین فقرا تقسیم کرد و هر روز بامداد به فراز کوه حرا میرفت و به تماشای شگفتیهای خلقت مشغول میشد و تحت تاثیر عظمتخدا قرار میگرفت و خدا را آن گونه که شایسته بود عبادت میکرد.» (۱۸)
خدیجه علیها السلام با درک چنین روحیاتی از پیامبر، هرگز برای او مزاحمتی ایجاد نمیکرد و همیشه با همدلی و همراهی او را بدرقه میکرد، غذایش را به وسیله حضرت علی علیه السلام به بالای کوه میفرستاد و گاه خود نیز با حضرت همراه میشد. علامه مجلسی به نقل از صحاح اهل سنت مینویسد: «در آن ماه رمضان که پیامبر در کوه حرا به سر میبرد و وحی و بعثت آغاز میشد، حضرت علی و خدیجه و یکی از غلامان در حضورش بودند.» (۱۹)
برای نمونه تنها یکی از این عبادتهای پیامبر ۴۰ روز به درازا کشید که خدیجه علیها السلام تمام این مدت را به تنهایی گذراند.
چنین عبادتهای طولانی به طور طبیعی میتوانست موجب ناراحتی، دلشورهها و نگرانیهای مختلفی برای خدیجه شود، اما او نه تنها اعتراض نمیکرد بلکه با رسول خدا همراهی نیز مینمود، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله که خود متوجه نگرانیهای خدیجه بود، عمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و پیام داد که: «ای خدیجه! گمان نکن کنارهگیری من به خاطر بیاعتنایی به تو است، بلکه پروردگارم چنین فرمود تا امر خود را اجرا کند. جز خیر و سعادت فکر دیگری نکن. خداوند هر روز، چند بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات میکند. پس وقتی شب شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن.» (۲۰)
همراهی و همدلی خدیجه و تلاش او برای کسب رضایت رسول اکرم به حدی بود که وقتی هنگام وفات در ضمن وصیتهایش به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «من در حق شما کوتاهی کردم، مرا عفو کن»، پیامبر فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به کار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی.» (۲۱)
۴ - تصدیق و تایید پیامبر
روایات بسیاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که گویای اهمیت رویکرد خدیجه به پیامبر در آن فضای جاهلی و غربت رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. وقتی که حتی بسیاری از بستگان رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز پیامبر را تنها گذاشتند و حتی کمر همتبه نابودی او بستند، خدیجه به محمد صلی الله علیه و آله روی آورد و با او پیمانی جاودانی بست و تا لحظه آخر زندگی بر عهد و پیمانش استوار ماند. پیامبر نیز با درک چنین فضیلتی از خدیجه بود که همواره تاکید میکرد «این مثل خدیجه» از جمله زمانی که هاله، خواهر خدیجه برای زیارت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، پیامبر با دیدن او به یاد خدیجه افتاد و از شدت تاثر به خود لرزید. بعد از رفتن او، عایشه پرسید: چه قدر از پیر زن قریش که سالخوردگی صورتش را چروکین و سرخ کرده بود یاد میکنی با این که امروز روزگار او را نابود کرده و خداوند همسری بهتر به شما بخشیده است!؟ پیامبر فرمود:
«هرگز، به خدا سوگند! بهتر از خدیجه هیچگاه نصیبم نشد، او هنگامی به من ایمان آورد که مردم مرا تکذیب میکردند و ... .» (۲۲)
عبدالله بن مسعود نمونهای از مشاهدات خود پیرامون ایمان خدیجه را آن زمان که هیچ کسی به پیامبر ایمان نیاورده بود، اینگونه بیان میکند: «نخستین چیزی که از اسلام دانستم این بود که با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله، وارد مکه شدیم. چون میخواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی کردند. او بالای چاه زمزم، در کنار کعبه نشسته بود. زمانی که پیش او نشسته بودیم، دیدیم مردی که دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پر و دندانهای سفید و ... داشت و چهرهاش مثل ماه میدرخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست او یک نوجوان و پشتسرش بانویی پوشیده را دیدم. آنها کنار حجرالاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالاسود دست کشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن گاه هر سه به طواف کعبه مشغول شدند. وقتی هفتبار طواف کردند، کنار حجر اسماعیل آمدند و نماز جماعتخواندند. آن مرد هنگام تکبیر دستهایش را تا کنار گوشش بلند میکرد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانی کردند تا آن که نماز تمام شد. من که چنین چیزی ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی به مکه آمده است؟ من چنین دینی را در مکه ندیده بودم؟ گفت: این مرد برادرزاده من، محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی بن ابیطالب و آن خانم هم همسر محمد; خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر کسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد.» (۲۳)
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
5- انفاق اموال
پیرامون مظاهر ثروت خدیجه نوشتهاند: «هشتاد هزار شتر، اموال تجاری او را حمل و نقل میکردند، بارگاهی از حریر سبز با ابریشم بر بام خانهاش برافراشته بودند که مردم رفت و آمد میکردند و به فقرا کمک میشد، چهار صد غلام و کنیز امور اقتصادی و شخصی او را اداره میکردند.» (۲۴) با این همه او بلافاصله بعد از ازدواج نزد عمویش ورقه بن نوفل رفت و اموال فراوانی به او داد و گفت: اینها را نزد محمد صلی الله علیه و آله ببر و بگو این اموال هدیه به شماست و هرگونه بخواهی در آنها تصرف کن و هر چه غلام و کنیز و ثروت و ملک دارم، همه را به احترام حضرت، به او بخشیدم. ورقه بن نوفل نیز کنار کعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت: ای عرب! بدانید که خدیجه شما را شاهد میگیرد که خود و همه ثروت خود از غلامان، کنیزان، املاک، دامها، مهریه و هدایایش را به محمد صلی الله علیه و آله بخشیده است و همه آنها هدیهای است که محمد آن را پذیرفته است و این کار خدیجه به خاطر علاقه و محبت او به محمد صلی الله علیه و آله است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید.» (۲۵)
دامنه این یاری مالی به سالهای اولیه ازدواج ختم نیافتبلکه هنگام محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب و حتی بعد از آن نیز اموال خدیجه نقش اساسی در نجات اسلام و مسلمانان از نابودی ایفا کرد تا آنجا که پیامبر در ماجرای شعب فرمود: «هیچ ثروتی، هرگز مثل ثروت خدیجه به من سود نرساند.» (۲۶)
طبق بعضی روایات در ماجرای محاصره، از اموال خدیجه چیزی نماند و به نقل از حضرت خدیجه علیها السلام «چیزی جز دو پوستباقی نماند که هنگام استراحتیکی را زیرانداز و دیگری را روانداز قرار میدهیم». در این مدت ابوالعاص بن ربیع، داماد حضرت خدیجه، شترها را با گندم و خرما با شگردهای مختلف به آنها میرساند و در طول سه سال محاصره، مصارف آنان از اموال خدیجه تامین میشد. (۲۷)
۶ - تحملپذیری و صبر
خدیجه صبر و تحمل را در زندگی با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشه خود ساخت و در برابر فشارهای مختلف همسایههای مشرک، زنان متعصب، محاصره اقتصادی و... بردباری و تحملپذیری ویژهای از خود نشان میداد. از جمله این وقایع میتوان به واقعه شعب اشاره کرد که نقش مهمی نیز در تحلیل قوای جسمانی خدیجه علیها السلام داشت، به اندازهای که به فاصله اندکی از پایان محاصره، آن بانوی بزرگوار وفات یافت. در این محاصره یاران پیامبر (چهل نفر) جز چهار ماه حرام سال را در گرمای داغ تابستان و بیابان خشک و... تحمل میکردند و در این زمان بانوی محمد که ۶۳ تا ۶۵ ساله بود، علاوه بر صرف اموال، خود نیز در شمار محاصره شدگان بود.
میزان فشاری را که بر محاصرهشدگان وارد میشد میتوان از گزارش سعد وقاص فهمید. او میگفت: شبی از دره بیرون آمدم، از شدت گرسنگی تمام توانم را از دست داده بودم، چشمم به پوستخشکیده شتری افتاد، آن را برداشتم و بعد از شستن و پختن و کوبیدن، با آب خمیر مخلوط کردم و سه روزی با آن به سر بردم.» (۲۸)
بنت الشاطی از نویسندگان عرب در مورد میزان تحمل خدیجه علیها السلام در این دوران مینویسد: خدیجه در سنی نبود که تحمل آن همه رنجبرایش آسان باشد، و از کسانی نبود که در جریان زندگی با تنگی معیشتخو گرفته باشد. اما در عین حال و با وجود کهولتسن، سختیهایی را که در اثر محاصره در شعب وارد میشد تا سر حد مرگ تحمل کرد. (۲۹)
در این دوره حتی برخی بستگان پیامبر نیز با بیرحمی تمام بر این فشارها میافزودند که از جمله آنها میتوان از ابوجهل نام برد که مانع میشد تا حکیم بن حزام برای عمهاش خدیجه علیها السلام که در شعب بود، حتی از اموال خود خدیجه آذوقه برساند. (۳۰)
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
7- انیس و غمزدای پیامبر
با این همه سختی و فشار، خدیجه خم به ابرو نمیآورد و در تمام دوران زندگی قبل و بعد از بعثتبه سان بانویی شفیق، بر گرد وجود پیامبر میگشت و با سیمای خندان خود غمها را از رخ پیامبر میزدود و در این بین بهسان یاور، وزیر و کمکرسانی توانمند او را یاری میکرد.
ابن هشام مینویسد: خدیجه به پیامبر ایمان آورد، گفتارش را تصدیق کرد و او را یاری داد و ...
خداوند به وسیله او به پیامبرش آرامش داد به نحوی که هیچ خبر ناراحتکنندهای از قبیل رد و تکذیب را نمیشنید مگر این که خداوند به وسیله خدیجه گشایش برایش ایجاد میکرد. وقتی خدا پیامبرش را به خدیجه برمیگرداند، دشواریها را بر او آسان میکرد و تصدیقش کرده، اعمال مردم را (که موجب آزار شده بود) بیاهمیت جلوه میداد. رحمتخدا بر او باد. (۳۱)
حجم سنگین فشارهای قریش و مشرکان با این سخن پیامبر روشن میشود که: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت; (۳۲) هیچ پیامبری مثل من آزار ندید.» و خدیجه علیها السلام در تمام این آزارها، یار و غمزدای پیامبر بود.
علامه مجلسی مینویسد: در سالهای آغازین بعثتبود که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با سیمایی غمگین و محزون از غار حرا به خانه برگشت. خدیجه علیها السلام میگوید، به پیامبر گفتم: نشانه اندوه در چهرهات میبینم، چه شده است؟ فرمود: علی از من جدا شده و معلوم نیست کجاست؟ [ عدهای از مسلمانان به خاطر پرهیز از گزند مشرکان پراکنده شده بودند و میان علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز فاصله افتاده بود] در مورد آسیب رسانی مشرکان به وی نگرانم!
به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم: بر شترم سوار میشوم، یا او را مییابم و یا مرگ بین من و او فاصله میاندازد.
خدیجه سوار شتر شد و به جست و جو پرداخت تا آن که قیافه کسی را دیده بر او سلام کرد و از صدای جوابش فهمید علی است ... آن گاه به سوی خانه برگشت و با دادن خبر سلامتی علی، پیامبر را خوشحال کرد به اندازهای که پیامبر یازده بار شکرا للمجیب گفت.
۸ - مجاهدت و دفاع از رسول خدا صلی الله علیه و آله
از مصادیق مجاهدت خدیجه علیها السلام میتوان به موضوع پذیرش اسلام در سالهای جهل و گمراهی و نیز تقیه شدید در شرایط خوفناک و وحشتناک آن عصر اشاره کرد. میزان خطرات پذیرش اسلام در آن دوره به حدی بود که امام صادق علیه السلام میفرمود: پیامبر خدا پنجسال در مکه به طور پنهانی میزیست، علی و خدیجه با او بودند و اسلام خود را پنهان و به شدت تقیه میکردند. (۳۳)
علاوه بر این خدیجه علیها السلام در مقام دفاع از پیامبر نیز برمیآمد. از جمله اصبغ بن نباته میگوید: عصر روز جمعه در مسجد در حضور علی علیه السلام بودیم که مردی بلند قامتبه نام سواد بن قارب خدمت امام آمد. او بعد از رد و بدل شدن مطالبی گفت: از یمن سوار شتر شدم و به سوی مکه آمدم. با نخستین کسی که روبهرو شدم ابوسفیان بود. بر او سلام کردم و پیرامون خاندان قریش پرسیدم، گفت: مشکلی نیست فقط یتیم ابوطالب دین ما را فاسد کرده است.
گفتم نام او چیست؟ گفت: محمد و احمد. پرسیدم کجاست؟ گفتبا خدیجه دختر خویلد ازدواج کرده و در خانه اوست. مهار شتر را کشیدم و به خانه خدیجه رفتم و در زدم. خدیجه پشت در آمد و پرسید: کیستی؟ خود را معرفی کردم و گفتم: میخواهم با محمد ملاقات کنم.
او این گونه پاسخ داد: «اذهب الی عملک ماتذرون محمدا یاویه ظل بیت قد طردتموه و هربتموه و حصنتموه اذهب الی عملک;
به دنبال کار خود برو، محمد را رها نمیکنید تا در پناه خانهاش بیاساید. شما او را از خود دور کردید و فراری دادید و در مقابلش سنگربندی کردید، برو به دنبال کارت.»
پیامبر فرمود: ای خدیجه در را بگشا، وقتی وارد شدم سیمای نورانی پیامبر را دیدم و به رسالت او ایمان آوردم و بعد از وداع به یمن برگشتم. (۳۴)
یک بار هم که جهال عرب با سنگپرانی حضرت را زخمی کردند و در پی او تا خانه خدیجه آمدند و خانه را سنگباران کردند، خدیجه بیرون آمد و گفت: آیا از سنگباران کردن خانه زنی که نجیبترین قوم شماست، شرم ندارید؟ و مردم با شنیدن این سخن شرمنده و متفرق شدند و آن گاه خدیجه به مداوای همسرش شتافت. در همین واقعه بود که پیامبر از سوی خداوند به او سلام رساند و خدیجه در برابر سلام الهی گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام و برکاته.» (۳۵)
______________________________
۱) بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۵۲.
۲) همان، ج ۱۰۲، ص ۲۷۲.
۳) همان، ج ۱۶، ص ۶۹.
۴) همان، ج ۷۵، ص ۵۶.
۵) همان، ج ۱۶، ص ۶۹.
۶) همان، ج ۱۹، ص ۲۱.
۷) سیره اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۱; کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۱۱.
۸) تاریخ طبری، ج ۴، ص ۵۹۳.
۹) سفینهالبحار، ج ۱، ص ۳۸۰.
۱۰) سیره نبوی، ابن هشام، ج ۱، ص ۱۹۹.
۱۱) سفینه البحار، ج ۱، ص ۳۸۱.
۱۲) سیره نبوی، ابن هشام، ج ۱، ص ۲۰۱; تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۲۱.
۱۳) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۸۱; ج ۱۰۳، ص ۳۷۴.
۱۴) همان، ص ۸۰.
۱۵) بحارالانوار، ج ۱، ص ۴.
۱۶) سفینه البحار، ج ۲، ص ۵۷۰; وفات الزهرا، مقرم، ص ۷.
۱۷) شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۰۸.
۱۸) بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۰۹.
۱۹) همان، ج ۱۵، ص ۳۶۳.
۲۰) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۸۰.
۲۱) شجره طوبی، ج ۲، ص ۲۳۵.
۲۲) قاموس الرجال، ج ۱۰، ص ۴۳۲.
۲۳) شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۱۳، ص ۲۲۵.
۲۴) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲.
۲۵) همان، ج ۱۶، ص ۷۵ تا ۷۷.
۲۶) همان، ج ۱۹، ص ۶۳.
۲۷) ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۱۱.
۲۸) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۹; تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷۹.
۲۹) خدیجه کبری، نمونه زن مجاهد مسلمان.
۳۰) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۳۵; بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۸.
۳۱) سیره نبوی، ابن هشام، ج ۱، ص ۲۴۹; استیعاب، ج ۴، ص ۱۸۲۰; با اختلاف اندک.
۳۲) بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱.
۳۳) کمال الدین، ص ۱۹۷; نمونههایی از مجاهدت این بانو در ماهنامه مبلغان ش ۱۱، ص ۸ به بعد مطالعه کنید.
۳۴) اختصاص مفید، ص ۱۸۱; بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۹۸.
۳۵) استیعاب، ج ۴، ص ۱۱۱ و ج ۲، ص ۷۱۹; اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۳۸.
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
❤ |
شمهای از فضایل خدیجه(سلام الله علیها)
این حدیث در کتابهای حدیثی شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلی الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراه فرعون،و خدیجه بنتخویلد،و فاطمه بنت محمد» (۱) یعنی از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میانزنان جز چهار زن کسی به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگری که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روی زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنه خدیجه،و فاطمه و مریم و آسیه». (۲)
یعنی برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگری که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافی روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (۳) یعنی بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمیشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمیکرد و ستایش و مدح او را مینمود،تا اینکه روزی طبق همان شیوهای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (۴)
خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدی که از شدت غضب موهای جلوی سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنی الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنیو کذبنی الناس،و واستنی فی مالها اذ حرمنی الناس و رزقنی اللهمنها اولادا اذ حرمنی اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتی که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدی اورا یاد نخواهم کرد (۵).
و در روایت اربلی در کشف الغمه اینگونه است که علیعلیه السلام فرمود:روزی نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک علی عجوز حمراء من بنی اسد؟فقال صدقتنی اذکذبتم و آمنتبی اذ کفرتم،و ولدت لی اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الی رسول الله-صلی الله علیه و آله-بذکرها» (۶) یعنی چه گریهای است که برای پیرزنی سرخ رو از بنی اسدمیکنی؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامی که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتی که شما کافر شدید.
و برای من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب میجستم.(و هرگاه میخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع میکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهای در بهشت مژده داد که در آن دشواری ورنجی نخواهد بود (۷) و سلام خدای تعالی را که بوسیله جبرئیل برای خدیجه آوردهبود به وی ابلاغ (۸) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام...» (۹)
و در حدیثی که عیاشی در تفسیر خود از ابی سعید خدریروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامی که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتیداری؟گفت:
«حاجتی ان تقرا علی خدیجه من الله و منی السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوی خداوند و از سویمن سلام برسانی.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (۱۰).
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوی بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانی استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشی برای آنحضرت در برابر طوفانهای حوادثسهمگین و اندوههای فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود برای پیشرفت اسلام در روزهائیکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
__________________________
۱- مجمع البیان ج ۵ ص ۳۲۰ تفسیر کشاف ج ۳ ص ۲۵۰،تفسیر ابن جریر ج ۳ص ۱۸۰.
۲-الاصابه ج ۴ ص ۳۶۶.اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۷.خصال صدوق ج ۱ ص ۹۶.
۳-الاصابه ج ۴ ص ۳۶۶،و استیعاب ج ۲ ص ۷۲۰ و ۷۵۰ و تفسیر ابن جریرج ۳ ص ۱۸۰ و م جمع الزوائد هیثمی ج ۹ ص ۲۲۳.اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۷.
۴-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!
۵-اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.الاصابه ج ۴ ص ۲۷۵.
۶-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۸.
۷-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۱.و الاصابه ج ۴ ص ۲۷۵.و اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.
۸-الاصابه ج ۴ ص ۲۷۴ و اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.
۹-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۱.
۱۰-سفینه البحار ج ۱ ص ۳۷۹.
خادم کریمه اهل بیت (07-10-2011)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)