فصل چهارم: قرآن، کتاب زندگی
تمسّک به قرآن
ما مسلمانان بر آن عقیدهایم که قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است و کافی تر و جامعتر از آن دستوری برای بشر نیامده و نخواهد آمد و جامعه انسانی با وجود احکام قرآن و مکتب اسلام به هیچ نظام و قانون دیگری احتیاج ندارد.
شک نداریم که اگر تعالیم قرآن به اجرا درآید، نقاط ضعف و نابسامانیهایی که زندگی جوامع بشری را فرا گرفته، مرتفع خواهد شد و برادری و عدل و داد، جهان را فرا خواهد گرفت.
بنابراین، وظیفه ما است که به حکم حدیث شریف و متواتر:انِّی تارِکٌ فِیکُمْ الثَّقَلَیْنِ کِتابَ اللهِ وَعِترَتِی ما ان تَمَسَّکتُم بِهما لَن تَضِلُّوا ابَداً[47]
به قرآن و عترت پیامبر صلّیالله علیه وآله وسلّم متمسّک شویم و رسالت قرآن را به جهانیان برسانیم؛ مبدأ و مقصد انجام حرکات و نهضتها، اقدامات و انقلاب های اصلاحی را، تعالیم قرآن قرار دهیم؛ و همواره آن را نقطه شروع و نقطه پایان، مصدر هدایت و منبع جهش بدانیم. در تمام شؤون و نواحی زندگی فقط به قرآن و عترت رجوع نماییم و آن را یگانه میزان و قانون محترم و واجب الإتّباع دین و دنیا دانسته، در هیچ اقدام و هیچ حال از آن غافل نگردیم.
بدیهی است که مسلمان نمیتواند قرآن را از زندگی، اجتماع و دین و دنیای خود دور کرده و به جدایی دین از دنیا و روحانیت از سیاست، قایل شود.
مسؤلیتی که متوجّه ما مسلمانان، میباشد، این است که به جدایی دین از دنیا تسلیم نگردیم؛ اگرچه بسیاری، نادانسته و جاهلانه این جدایی را پذیرفتهاند.
هر فرد مسلمان باید به این پرسشها پاسخ گوید:
آیا ما قرآن را مصدر واقعی اقدامات و منبع الهامات میدانیم؟ و برای اخطارات و ابلاغات اعتبار قایلیم؟ آیا در ایمان به قرآن و راهنماییهای آن جدّی و پابرجا و استوار هستیم؟
آیا برنامه زندگی ما از قرآن گرفته شده است؟ و به قدر یک رژیم درمانی و بهداشتی و یک نسخه پزشک، از کتاب خدا پیروی میکنیم؟ و آیا میتوانیم به این پرسشها پاسخ مثبت بدهیم؟
تا وقتی که زندگی، اجتماع، اعمال و رفتار، دروس و برنامه حیاتی به گونهای باشد که در برابر این سؤالات، جواب مثبت نداشته باشیم، از حریم امن و کرامت و عزّت قرآن مجید دور هستیم