❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شبيه صاعقه ، نه ... او شبيه آفتاب بود
زلال، روشن و بزرگ، مثل روح آب بود
غروب تا كه سر گذارد آسمان به دامنش
هوا پر از سماع و شور، ماه در شتاب بود
درختها به گوش هم چقدر سبز گفته اند
كه لحظه نيايشش، چه با شكوه و ناب بود
براي چشمهاي پر سؤالمان كه كنگ بود
شبيه يك چراغ، روشن و پر از جواب بود
به سقف آسمان دست ميكشيد و راهبر
همين كبوتران خسته پر اضطراب بود
... و گفت كه : »شهادت« و »عدالت است دين من«
كه »تيغ« دست او، وَ دست ديگرش »كتاب« بود
شبي غريب و سرد گفت: » رو به نور ميروم«
امام ما كه آفتاب بود، در حجاب بود
عليرضا حكمتي
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
درست شبیه آن روز که آمدی، آرام و سبکبار و مهربان ...
در چشم های ژرفت می شد همه تاریخ را مرور کرد؛
از روزهای سخت خرداد 42 گذشت،
حلاوت پیروزی را در بهمن 57 با عمق جان فهمید
و در خرداد غم انگیز 68 پروانه وار گرد شمع وجود نازنینت حلقه زد
و بار سنگین فراقت را بر این شانه های زخمی شهر قسمت کرد.
التهاب آن روزها، پرده های سیه پوش، چشم های بارانی، بغض های در گلو مانده ...
دنیا، تماشا کن! این مرد، توفانی است که ابهت پوشالی ایسم های تبلیغاتی شما را در هم شکست
و طلسم معادلات سیاسی به ظاهر بشر دوستانه تان را با نیم نگاهی در هم ریخت.
کاخ فرمانروایی این مرد، قلب های سوخته و سینه های پاره پاره است.
دنیا به نظاره بنشین!
بنیان انقلابی که او به پا کرد، در عمق روح و جان این مردم نشسته است
و اشک ها، ترجمان عشق نابی است که از محشر چشمانش سرچشمه می گیرد.
بهشت زهرا! دفتر خاطراتت را مرور کن. این جمعیت را به خاطر می آوری؟!
درست شبیه 12 بهمن 57
عاطفه خرمی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
كلمات قصار امام خمینی (ره)
مهم برای ما این است که ما به تکلیفمان عمل بکنیم .
* نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم ، باید نگران
باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم.
* تکالیف الهیه امانات حق هستند .
* ما به وظیفه مان عمل می کنیم ؛ و خدای تبارک و تعالی از
ما بیشتر از آنچه قدرت داریم نمی خواهد.
* اگر ما به تکلیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده
است عمل بکنیم باکی از این نداریم که شکست بخوریم.
* کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم ، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم.
* ما می خواهیم اسلام را حفظ بکنیم ، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد.
خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود ، تکلیف دو چندان است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
در هجرت خورشید
غافلان خرده مگیرید به حالی که مراست
داغپرور ز وداعی است، وصالی که مراست
نخلبند چمن آتش و آبم چون شمع
خنده بیگریه مجویید، ز حالی که مراست
سخن عشق ز رنگِ نفسِ سوخته پرس
ورنه یک نکته نخوانی ز مقالی که مراست
نه همین اشک چکید از مژه بر دامن خاک
جان شد آزرده ز آوار ملالی که مراست
مرغ پربسته به تقلیدِ که پر باز کند
چشمِ اعجاز مدارید، زبانی که مراست
دل دو روزی هوس عالمِ بیدردی کرد
گریه خندید بر این فکر محالی که مراست
پایِ یک نکته برون آمدن از خویشم نیست
تنگتر از دل گور است مجالی که مراست
سرخطِ دفتر حیرت چه سخن بود که مُرد
کودکِ عقل در آغوشِ خیالی که مراست
پُر ز سرمنزل مقصود غریب افتادم
بیجواب است غریبانه سؤالی که مراست
پیر ما تا ز صفا ساغر دردم پیمود
دُردیآمیز بُود، طبع زلالی که مراست
تا که خورشید از این تازه چمن هجرت کرد
قامت سرو دو تا شد چو هلالی که مراست
رفتی و شرح پریشانی دل کامل شد
وایِ من باد ز رنج به کمالی که مراست
((حميد سبزه واري))
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 04-06-2019 در ساعت 10:04
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه
سالها مى گذرد حادثه ها مى آيند
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم
سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود .
قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را
بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود .
بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام
در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل
و لحظه لقاى حق ضبط شده است.
وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام
در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد
غوغايى در دلها بر افكند
كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست .
لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل
جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود
و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود
نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد .
در ساعات آخر , طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت
و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر
اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود
كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد .
وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ,
گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ,
بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران
و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان
بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد
يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد .
هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را
و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را
در آن روزها تـوصيف كند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
شام غریبان مصلی
امام!نگاه پدرانه ات، امیدبخش فردای ما بود
و تبسّم های بی دریغ تو، پشتوانه دل های دریایی مان.
همیشه، شب های عبایت، خیسِ بارانی از ستاره بود و
صبحدم، آفتاب، بوسه بر سپیدی گلگون زخم های سالخورده ات می زد.
سلام هایت را پرندگانِ پنجره هایِ شرقی، تا دورترینِ نقاطِ
صمیمیت و مهربانی می رساندند و صبح به خیر چشم تو
را تمام قاب ها به خاطر می سپردند.
اندیشه ات، ریشه در بهار داشت و طبع بلندت روان تر از رود بود.
درختان با طرز تفکر تو سبز می شدند.
نگاه پدرانه ات، پستی و بلندی نداشت؛ یکدست، آبی آسمانی بود.
وقتی دست تکان می دادی، سیاهی ها را کنار می زدی
و پنجره هایِ تودر تو را رو به روی آینه ها می گشودی.
تمام حجم مهربانی در نگاه روشن تو خلاصه می شد.
وقتی که جهل، در جای جایِ ذهن زمین ریشه می گستراند
و ظلم در منشور زندگی، طیف های گوناگونِ انسان را در بر گرفته بود
تنها نام شورانگیز تو بود که دل ها را اسیر جذبه زیبایی خود می کرد
و دل ها را تا نهایتِ آزادگی و حماسه همراهی می نمود.
وقتی تمام چشم ها منتهی به پنجره های بسته می شدند و احساس ها
به بن بست اندوه بر می خوردند، دستی تکان دادی از دور دست فاصله؛
با دست هایی پر از عاطفه، و چه زیبا «باغ بهارآور دست خویش»
را به پرنده ها و پونه ها بخشیدی.
نگاه پدرانه ات، یادآور سال های سبزِ سینه سرخ های عاشق بود؛
یادگار روزهای حماسه و ایثار، پروازهای بی بازگشت و لاله های
سوخته در جای جای دشت؛ روزهای ترانه و آبشار.
هنوز، هر صبحدم از مناره گُل ها، اذان ها، با عطر کلام تو می وزند
و لهجه روشنِ ترانه های توست که در تمام رودها جاری است.
در سینه گرم تو، فریاد، جان تازه یافت و در چشم های
وسیع تو، آبی آسمانی، وسعتِ بی اندازه گرفت.
تو شکوه مهربانی بودی و کوهی از غرور در برابر صمیمیت رایج
چشم های تو به خاک می افتاد.
شبی که بار سفر بستی، واپسین فروغ امید را در چشم خانه هایمان
خاموش نمودی و یاران خویش را در بهتی شگرف، فرو گذاشتی.
تو می رفتی؛ تا عمق آرامشِ رنگ ها، با رقص موزون اشک ها.
می رفتی؛ با پنداری سبزتر از سپید روشن، رفتاری سبزتر
از صنوبرها و گفتاری سبزتر از زبان سوسن ها.
شبی که می رفتی، تمام باورها را با خویش بردی،
تا نبودنت را هرگز باور نکنیم.
اکنون یاران خویش را بنگر که خسته و دل شکسته، در
وسعتی رو به نیامدنت می گریند.
عاشقان خوش را بنگر که چگونه با پای پیاده عازم بهشت همیگشی ات می شوند.
یاران خویش را ببین که چه بی قرار به تو ملحق می شوند!
چه روزها که با اشاره ابروان محرابی تو، دل ها آرام می گرفتند
و با اشاره دست هایت، توفان در دل ها به پا می شد!
یادش به خیر! روزهای سبز با تو بودن، روزهایِ اشاره و ستاره
روزهای «خمینی ای امام!»
روزهای، «بی خمینی نیست خون در پیکرم» روزهای
«وای اگر خمینی، حکم جهادم دهد».
چه روزهایی بود؛ روزهایی که یارانت، غریبانه بی تو
زیستند، روزهایی را که تو منتظرایستادی تا فرزندانت را بر فراز
دست هایی از جنسِ انتظار غبارآلود، بیاورند
اما تقدیر آن شد که ما بایستیم و فرزندان تو، تو را بر فراز
دست هایی از جنس نور و نیاز و نیایش، تا آخرین نقطه آسمان بدرقه کنند
و در غربت و تنهایی مصلّی، اندوه شام غریبان کربلایی خویش را به تماشا بگذارند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
نرگس منتظر (04-06-2019)
❤ |
روح خدا به خدا پیوست
چهاردهم خردادماه برای همیشه تلخ است.
روزی تلخ برای من و همه بچه های مظلوم جهان؛
بچه های لبنان، فلسطین، آفریقا، افغانستان.
چهاردهم خرداد روزی است که فرشته ها آمدند و امام خمینی را تا آسمان بردند.
امام خمینی پدر همه بچه ها بود؛ پدر پیر و مهربان.
او زندگی اش خلاصه شده بود در عشق به خدا و مردم محروم.
او روشن تر از آفتاب بود.
مادرم می گوید: امام خمینی خدا را در ایران زنده کرد
دین خدا را در ایران زنده کرد.
مادرم می گوید: امام خمینی دل ها را به هم نزدیک کرد
او دلش آسمانی بود.
و حرف هایش روشن بود؛ مثل آب
اچهاردهم خرداد، روح بزرگ امام خمینی به خدا پیوست
آن روز همه ایران سیاه پوش شد.
آن روز همه بچه های جهان عزاداری کردند.
آن روز از بیمارستان قلب تهران تا بهشت زهرا
فرشته ها پیاده روی کردند.
حالا مزار او در بهشت زهرا، مثل نگینی می درخشید.
زاکیه عمرانی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (04-06-2019)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)