صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: آشنایی با ام المومنین ها{ همسران پیامبر اکرم (ص)}

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    goll آشنایی با ام المومنین ها{ همسران پیامبر اکرم (ص)}








    درباره تعداد زنان پیامبر(ص) برخی به مبالغه سخن گفته اند؛ حاکم در کتاب مستدرک آن را به هیجده نفر رسانیده است، اما مسعودی در مروج الذهب پانزده نفر بر شمرده است. پیامبر(ص) از بین این پانزده نفر، با چهار نفر، تنها به عقد ازدواج اکتفا نمود و با بقیه مراسم عروسی برقرار کرد. (1) دو نفر از آنها نیز در زمان حیات پیامبر(ص) جان به جان آفرین تسلیم نمودند و بقیه در هنگام رحلت آن بزرگوار در قید حیات بودند.

    ابن اسحاق همسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و یازده نفر را به خانة خویش برد. دو نفر در هنگام حیات آن حضرت دار فانی را وداع کردند و در هنگام رحلت آن بزرگوار نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند. (2)


    1. مروج الذهب ، مسعودی، ج 2، ص 290.
    2. سیرت رسول خدا (ص) ، ترجمه سیره ابن اسحاق، رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، ص 549.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

    خدیجه دختر خویلد فرزند اسد بن عبد عزی است که پدرش از بزرگان قریش بود و قبل از عام الفیل چهارم فوت کرد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم از بنی معیص بن عامر بن لوءی .

    در جاهلیت آن حضرت را «طاهره» می نامیدند و چون فرزندی به نام «هند» آورد، وی را «ام هند» می خواندند.

    رسول گرامی اسلام (ص) پس از ازدواج وی را «کبری» خواند.

    خدیجه کبری پانزده سال پیش از (عام الفیل) متولد شد (3) و پیش از ازدواج با پیامبر(ص)، دوبار ازدواج نمود؛ یک بار با «ابوهاله، هند بن نباش بن زراره» که حاصل آن دو فرزند شد. (پسری به نام «هند» و دختری به نام «هاله» بود. و دیگر بار با «عتیق بن عائذ بن عبدالله مخزومی» ازدواج نمود که ثمره آن دختری به نام «هند» بود. (4)

    خدیجه پس از مرگ شوهر اموال فراوانی بدست آورد تا آنجا که قریشیان با مال التجاره وی به تجارت می پرداختند.

    پیامبر اسلام(ص) که بیست و چهار سال از بهار عمرش نگذشته بود، با مال التجاره خدیجه به منطقة شام سفر کرد. خدیجه غلامش «میسره» را به همراه «امین قریش» می فرستد و پس از بازگشت کاروان، مقدمات ازدواج این دو فراهم می شود. پیامبر بیست و پنج ساله با خدیجه چهل ساله پیوند زناشویی منعقد می کند. مهریه حضرت خدیجه در این ازدواج 20 شتر جوان بود. حاصل این ازدواج شش فرزند چهار دختر به نامهای «ام کلثوم»، «رقیه»، «زینب» و «فاطمه (س)»، و دو پسر به نام های «قاسم» و «عبدالله» ملقب به طیب و طاهر است.

    خدیجه بیست و پنج سال با رسول خدا (ص) زندگی نمود که حدود ده سال از آن در زمان رسالت آن حضرت بود. خدیجه با تمامی توان و کوشش و با همه مال و ثروت به حمایت از پیامبر(ص) برخواست و سرانجام در سن شصت و پنج سالگی، در روز دهم رمضان سال دهم بعثت، پس از حصر اقتصادی قریشیان، جان به جان آفرین تسلیم نمود و در «جیحون» مکه به خاک سپرده شد. (5)

    عایشه نقل کرده است که پیامبر(ص) همواره از خدیجه به نیکی یاد می کرد و من از این نیک نامی خدیجه ناراحت می شدم و به پیامبر (ص) می گفتم خدیجه پیرزنی بیش نبود، خداوند عالم بهتر از او نصیب تو نمود. پیامبر(ص) از این حرف دلتنگ شد و فرمود: نه به خدا قسم هیچ کدام از شما از خدیجه بهتر نیستند؛ در هنگامی که تمامی مردم کافر بودند، مرا تصدیق نمود. او ثروت خود را در اختیارم گذاشت و خداوند از بطن او فرزندانی به من عطا نمود. (6)
    پیامبر(ص) فرمود: از میان زنان چهار زن به اوج کمال رسیدند که یکی از آن ها ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری است.



    3. طبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 132.
    4. اسد الغابه، ج 5، ص 72؛ معانی الاخبار، صدوق، ص 79.
    5. طبقات الکبری، ابن سعد، ج 8، ص 52 به بعد.
    6. طبقات الکبری، ج 8، ص 52 به بعد؛ الاعلام زرکلی، ج 3، ص 145؛ الاصابه، ج 4، ص 339؛ سیره النبی، ج 1، ص 352.














    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    goll










    سوده ام البنین


    دختر زمعه بن قیس، از بنی خشل بن عامر بن لؤی؛ وی ابتدا با پسر عمویش سکران بن عمروبن عبد شمس ازدواج نمود و با ظهور اسلام و دعوت رسول خدا(ص) مسلمان شد و سپس شوهرش هم مسلمان شد و هر دو در هجرت دوم به حبشه مهاجرت نمودند و پیش از هجرت پیامبر(ص)، به مکه برگشتند. سکران پیش از هجرت پیامبر(ص) وفات کرد و سوده بعد از انقضای عده وفات، به همسری پیامبر (ص) در آمد. مهریه وی در این ازدواج چهارصد درهم مقرر شد.
    پس از رحلت حضرت خدیجة کبری، خوله بنت حکیم بن اوقص، همسر عثمان بن مظعون، پیش پیامبر(ص) آمد و گفت: فکر می کنم پس از مرگ خدیجه تنها شده اید، اگر مایل باشید برای شما خواستگاری کنم. وی به خواستگاری سوده رفت و مقدمات ازدواج این دو را فراهم نمود. (7)
    برخی از مورخان نوشته اند که بین سوده و پیامبر(ص) مسایلی پیش آمد و پیامبر(ص) قصد داشت تا او را طلاق دهد. سوده به پیامبر (ص) گفت: یا رسول الله من جوان نیستم و دیگر نمی توانم ازدواج کنم، مرا طلاق نده. من می خواهم در میان زنان شما باشم. پیامبر(ص) پذیرفت. بار دیگر بین این دو مسایلی پیش آمد و حضرت قصد طلاق وی را نمود. سوده گفت یا رسول الله من حاجتی به مردان ندارم، اما می خواهم مرا طلاق ندهی تا در روز قیامت در زمرۀ زنان شما باشم و پیامبر او را طلاق نداد.
    سوده به همراه دیگر زنان پیامبر(ص) در حجة الوداع به زیارت خانة خدا مشرف شدند. و پس از آن زنان پیامبر(ص) دیگر به مکه نرفتند؛ چرا که قرآن به آنان دستور داد که در خانه هایشان بمانند، خلیفه دوم در زمان خلافت خود یک بار به همه زنان پیامبر(ص) اجازه زیارت خانه خدا را داد. همه زنان پیامبر(ص) به جز سوده و زینب بنت جحش به زیارت خانه خدا رفتند، اما این دو نفر گفتند که ما بعد از رسول خدا(ص) بر هیچ دابه ای سوار نمی شویم. سوده گفت که من در خانه می مانم؛ چنان که خداوند عالم به من دستور داده است.
    وفات سوده شوال سال 54 هجری گزارش شده است؛ برخی نیز زمان درگذشت وی را در حکومت عمر ذکر کرده اند. (8)



    7. طبقات الکبری، ابن سعد، ج 8، ص 79.

    8. سیره ابن هشام، ج 1، ص 271؛ البدء و التاریخ، ج 4، ص 146.











    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 29-06-2017 در ساعت 01:26
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    عایشه

    عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه، عبدالله بن عثمان است که مادرش ام رومان دختر عامر بن عویمر کنانی است.
    دربارة تولد وی برخی گفته اند که در سال چهارم بعثت متولد شد، برخی دیگر نیز گفته اند که وی در ابتدای بعثت مسلمان شد و هیجدهمین مسلمان بود (10) که در این صورت سن او در هنگام ازدواج، از آن چه مشهور است، بیشتر داشت.
    در هر حال، رسول خدا(ص) پس از وفات حضرت خدیجه، با وساطت خوله بنت حکیم بن اوقص، همسر عثمان بن مظعون و با خواست پدرش ابوبکر او را با مهریه چهارصد درهم به عقد خود در آورد و چند سال بعد، در شوال سال دوم هجرت و پس از جنگ بدر، با اصرار و پافشاری پدرش ابوبکر، او را به خانه خود برد.
    عایشه بیش از هشت سال در نزد پیامبر(ص) بود و پس از پیامبر (ص) در حکومت چهار خلیفه و معاویه زندگی نمود. در زمان ابوبکر و عمر از زمرۀ حامیان قوی حکومت بود. عمر امتیاز ویژه ای برای وی قایل بود؛ او به همة همسران پیامبر (ص) ده هزار درهم مقرری می داد، ولی برای عایشه دوازده هزار درهم تعیین کرد. (11) اما در زمان عثمان، وی نخست حامی عثمان بود، ولی در نیمة دوم خلافت، به مخالفت باوی برخواست و در تحریک مخالفان عثمان نقش به سزایی داشت.
    تا آن جا که پس از قتل عثمان، با شنیدن خبر قتل وی، سجدۀ شکر به جای آورد.
    پس از کشته شدن عثمان به مخالفت با حکومت علی (ع) پرداخت و رهبری مخالفان را به عهده گرفت و پایه گذار جنگ جمل شد.
    پس از شکست در جنگ جمل، امیرمؤمنان علی(ع) با احترام او را به مدینه فرستاد و تا شهادت علی (ع) از مدینه قدم به بیرون ننهاد.
    وی بعد از شهادت علی (ع) به سوی معاویه شتافت و به همراهی با آنان، به نشر فضایل معاویه و دودمان بنی امیه و مذمت علی (ع) و یارانش پرداخت.
    عایشه می گوید: زنان رسول خدا (ص) دو گروه بودند؛ در یک گروه حفصه، صفیه، سوده و خود او و در طرف دیگر «ام سلمه» و دیگر زنان آن حضرت حضور داشتند. (12)
    به نقل ابن سعد کاتب واقدی، عایشه در روزهای آخر زندگی از کرده های خود سخت پشیمان بود. ابن عباس بر وی وارد شد و از وی به نیکی یاد کرد. سپس عبدالله بن زبیر بر وی وارد شد. عایشه به او گفت: ابن عباس خوبیهای مرا برشمرد؛ ای کاش من فراموش شده بودم و این حرف ها را نمی شنیدم.
    وی در جای دیگر می گوید: ای کاش من گیاهی از نباتات زمین بودم و سخنی از من مطرح نبود. (13)
    هم چنین از وی نقل شده است: «انی قد احدثت بعد رسول الله (ص)، فادفنونی مع ازواج النبی(ص)»؛ من پس از رسول خدا (ص) کارهایی که شایسته نبود، انجام دادم پس مرا با زنان پیامبر(ص) دفن کنید. عایشه می خواست در کنار پیامبر دفن شود، ولی به دلیل کارهایی که پس از پیامبر(ص) انجام داد، از این نظر منصرف شد و دستور داد در قبرستان بقیع در جوار قبور همسران پیامبر(ص) به خاک سپرده شود.
    وی در سال 57 یا 58 یا 59 هجری چشم از جهان فروبست و ابوهریره و بر وی نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (14)


    9. طبقات، ج 8، ص 67.
    10. صحیح بخاری، ج 5، ص 151؛ کتاب الهبه، سیراعلام النبلاء، ج 2، ص 143.
    11. طبقات الکبری، ج 8، ص 74.
    12. همان، ص 80.
    13. اسدالغابه، ج 5، ص 426؛ الاعلام زرکلی، ج 2، ص 246؛ طبقات، ج 8، ص 81 به بعد.
    14. طبقات الکبری، ج 8، ص 84.











    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    حفضه


    حفصه دختر عمر بن خطاب از قبیله بنی عدی مادرش زینب بنت مظعون.
    تولد وی هیجده سال پیش از بعثت بوده است. او نخست به عقد «خنیس بن حذافه سهمی» درآمد نمود. با ظهور اسلام وی و همسرش هر دو مسلمان شدند و به مدینه هجرت نمودند. پس از جنگ بدر «خنیس» دار فانی را وداع گفت.
    پس از آن که عده وفات حفصه تمام شد و مدتی پیش پدرش «عمر» ماند، و شوهری برای او پیدا نشد، عمر به «عثمان» پیشنهاد کرد که با حفصه ازدواج کند، اما عثمان این پیشنهاد را نپذیرفت. عمر پیش ابوبکر رفت و نگرانی خویش را از رد این پیشنهاد از سوی عثمان مطرح نمود و در ضمن او پیشنهاد کرد با حفصه ازدواج کند، او نیز این پیشنهاد را نپذیرفت. وی غضبناک از این دو نفر پیش پیامبر(ص) رفت و پیشنهاد نمود و سرانجام پیامبر(ص) پذیرفت و وی را با مهریه چهارصد درهم به عقد خویش در آورد. (15)
    در تاریخ آمده است: حفصه با پیامبر ناسازگار بود و پیامبر(ص) وی را طلاق داد. اما با وساطت دو نفر از دایی های حفصه به نامهای «عثمان» و «قدامه» پسران «مظعون»، پیامبر(ص) رجوع نمود و از طلاق وی منصرف شد. (16) وی در گروه عایشه بود و در واقعه جمل وقتی از جنگ عایشه با علی(ع) آگاه شد، در مدینه جشن و سرور برپا کرد و از این پیش آمد اظهار شادمانی نمود. «ام کلثوم» دختر علی(ع) از این مجلس جشن خبردار شد و به صورت ناشناس وارد آن شد، سپس نقاب از چهره برکشید. حفصه چون او را دید، شرمنده شد و از وی عذرخواهی نمود. (17)
    وی در سال 45 هجری در مدینه در گذشت؛ مروان حکم بر وی نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (18)


    15. سفینة البحار، ج 1، ص 285، واژة حفصه.
    16. طبقات الکبری، ج 8، ص 86.
    17. سیرة النبی، ابن هشام، ج 4، ص 297؛ جوامع السیره، ص 33؛ الاعلام زرکلی، ج 3؛ ص 66.
    18. طبقات الکبری، ج 8، ص 115.









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    زینب بنت خزیمه


    وی دختر خزیمه بن حارث هلالی بود که در جاهلیت او را «ام المساکین» (مادر بیچارگان) می خواندند، چون به فقیران و مسکینان نیکی و مهربانی فراوان می نمود. زینب پیش از آن که به همسری رسول خدا (ص) در آید، چند شوهر کرده بود که در کتاب های تاریخی «عبدالله بن جحش اسدی»، «طفیل بن طفیل حارث مطلبی» و «عبیدة بن حارث» به عنوان شوهران وی معرفی شده اند.

    برخی نوشته اند که وی پیش از ازدواج با رسول خدا (ص) همسر عبیدة بن حارث مطلبی بود که در جنگ بدر شهید شد. (19)

    برخی دیگر نیز او را پیش ازازدواج با پیامبر(ص) همسر عبدالله بن جحش اسدی دانسته اند که او هم در جنگ احد شهید شد.

    در هر حال، در اول سال چهارم هجری، رسول خدا(ص) با مهریه چهارصد درهم با وی ازدواج نمود. ولی او پس از دو یا سه ماه دارفانی را وداع گفت. برخی هم ازدواج او را در سال سوم هجری و مرگ او را پس از هشت ماه در ربیع الاول سال چهارم هجری در مدینه دانسته اند. (20)


    19. سیرة النبویه، ج 1، ص 243.
    20. طبقات، ج 8، ص 96 ـ 100





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    ام حبیبه


    ام حبیبه رملة بنت ابی سفیان (25 هـ . ق ـ 44 هـ . ق) که همسر عبدالله بن جحش بود و با دعوت پیامبر (ص) هر دو مسلمان شدند و برای فرارز از آزار مشرکان قریش به حبشه مهاجرت نمودند. عبدالله در حبشه مسیحی شد و سپس از دار دنیا رفت.

    پیامبر(ص) از بی سرپرست شدن وی خبردار شد و از نجاشی پادشاه حبشه خواست وی را به عقد پیامبر(ص) درآورد. (21) نجاشی از طرف رسول خدا (ص)، وی را با چهارصد دینار، به عقد حضرت در آورد. برخی نوشته اند که این ازدواج در سال هفتم هجری رخ داد.

    خبر این ازدواج به ابوسفیان رسید و او را منقلب کرد و سخنی بر زبان راند که از عظمت رسول خدا (ص) حکایت دارد: «ذلک الفحل لایقدع انفه»؛ چرا که اگر ابوسفیان کوشید تا دختر پیامبر (ص) را به خانة پدری برگرداند تا وی را در مشکل اقتصادی قرار بدهد، اکنون پیامبر(ص) بزرگواری نمود و دختر بی سرپرستش را به عقد خود درآورد و به خانه خود برد تا بفهماند که رسول خدا (ص) با این گونه حربه های اقتصادی متزلزل نمی شود.

    وی در سال 44 هجری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (22)



    21. سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 201 به بعد؛ الاعلام زرکلی، ج 8، ص 97؛ طبقات، ج 8، ص 68 به بعد.
    22. سوره احزاب، آیة 37.









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    ام سلمه هند

    ام سلمه هند، دختر ابوامیه مخزومی (28 هـ ق ـ 62 هـ) مادرش عاتکه بنت عامر مخزومی است.
    ام سلمه ابتدا همسر ابو سلمه عبدالله بن عبدالاسد مخزومی پسر عمه و برادر رضاعی رسول خدا (ص) بود. این زن و مرد هر دو دعوت پیامبر (ص) را اجابت نمودند و مسلمان شدند و برای فرار از آزار مشرکان قریش به حبشه هجرت کردند.
    برخی از مورخان نوشته اند که وی دوبار به حبشه هجرت نمود. در حبشه فرزندانی به دنیا آورد. سپس به همراه همسرش به مکه بازگشت. در آن جا متوجه شدند که پیامبر (ص) و دیگر مسلمانان به مدینه هجرت نمودند. ابوسلمه زن و فرزندش را بر شتری سوار کرد و با هم رهسپار مدینه شدند. اما مشرکان مانع از حرکت ام سلمه شدند. ابوسلمه تنها به مدینه رفت و فرزندش را بستگان مشرک ابوسلمه پیش خود بردند. ام سلمه نیز نزد بستگان خود ماند. ام سلمه به دره «ابطح» مکه می رفت و در آن جا تا شامگاه گریه می کرد.
    هفت روز از این جریان گذشت؛ سرانجام یکی از عموزادگانش بر آنان اعتراض کرد و فرزندش را به پس دادند و وی سوار بر شتر به همراه فرزندش «سلمه» به مدینه هجرت نمود و به شوهرش ملحق شد.
    ابوسلمه در جنگ احد زخمی شد و سپس به شهادت رسید. پس از وفات ابوسلمه، و بعد از گذشت عدة وفات ام سلمه در شوال سال چهارم هجری به عقد پیامبر(ص) درآمد. پیامبر(ص) صداق وی را لحاف و قدحی چوبین و خوانچه ای بزرگ و دیگی قرار داد.
    ام سلمه پس از خدیجه، از بهترین زنان رسول خدا(ص) است و از جهت عقل و خُلق سرآمد آنان بود.
    ام سلمه عمری طولانی داشت و تا پس از شهادت امام حسین(ع) زنده بود. وی پس از درگذشت همة زنان پیامبر چشم از دنیا فروبست و ابوهریره بر وی نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (23)


    23. طبقات ابن سعد، ج 8، ص 115؛ اسدالغابه، ج 5، ص 465؛ الاعلام زرکلی، ج 3، ص 66.









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    زینب دختر جحش

    زینب دختر جحش از بنی اسد، دختر عمه رسول خدا (ص) است که مادرش امیمه دختر عبدالمطلب است.
    زینب تحت کفالت حضرت بود و پیامبر(ص) او را برای همسری زید خواستگاری نمود . زینب ناراحت شد و گفت: من دختر عمه تو هستم و تو مرا به آزاد کرده خود می دهی! خواهر و برادر زینب نیز با این ازدواج موافق نبودند، تا این که آیه نازل شد که هیچ مرد و زن مؤمنی را نباید در برابر حکمی که خدا و پیامبرش صادر می کند، سرپیچی کند. با نزول این آیه مخالفان این ازدواج سکوت کردند و این به مقتضای آیة 36 سوره احزاب بود. فلسفه آن نیز این بود که فاصله طبقاتی باید شکسته شود و چه خوب که این کار از سوی پیامبر و بستگانش شکسته بشود.
    در هر حال زینب به عقد زید در آمد و به خانه زید رفت، در حالی که زید همسر دیگری به نام «ام ایمن» داشت که او نیز آزاد کرده رسول خدا(ص) بود. زینب در این زندگی بنای بدرفتاری و ناسازگاری گذاشت تا جایی که زید شکایت کرد و از پیامبر(ص) اجازه طلاق وی را درخواست نمود، ولی پیامبر(ص) او را نصیحت کرد و کوشید تا وی را از این کار بازدارد. سر انجام با اصرار وی، رسول خدا (ص) با طلاق وی موافقت نمود.
    پس از سپری شدن عده طلاق، پیامبر(ص) از سوی خداوند مأمور شد تا با وی ازدواج کند؛ با این هدف که با این ازدواج یکی از رسم های غلط جاهلی را از میان بردارد. (24)
    عرب جاهلی پسر خوانده را به منزله پسر می دانست و زن وی را برخود حرام می شمرد. اسلام این حکم را باطل اعلام کرد و ازدواج پیامبر(ص) با زینب به جهت از بین بردن این حکم غلط جاهلی بود.
    در هر حال، وی در اول ذی القعده یا به نقلی در محرم سال پنجم هجری به عقد پیامبر(ص) در آمد.
    به همین جهت، زینب به دیگر زنان پیامبر افتخار می کرد و می گفت: عقد ازدواج من با پیامبر در آسمان ها بسته شد و من به امر خدا، همسر رسول گرامی اسلام (ص) شدم.
    زینب پس از وفات پیامبر زنده بود و در سال 20 یا 28 هجری و در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (25)



    24. طبقات، ج 8، ص 117 و 120.
    25. الاعلام زرکلی، ج 3، ص 206؛ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 129.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    جویریه دختر حارث بن ابی ضرار از قبیله بنی مصطلق.

    پدر جویریه، «حارث» رییس قبیله بنی مصطلق بود که در پنج منزلی مدینه سکونت داشت. در سال پنجم یا ششم هجری حارث با کمک سایر قبایل عرب، لشکری آماده کرد تا بی خبر به مدینه حمله کند.
    پیامبر (ص) از این موضوع با خبر شد وفردی را به صورت ناشناس برای کسب خبر به درون قبیله فرستاد و وی اخبار مفیدی برای پیامبر آورد. در مقابل، جاسوس بنی مصطلق دستگیر شد و آنان نتوانستند از وضعیت مسلمانان باخبر بشوند. پیامبر(ص) پیش دستی نمود و به آنان حمله کرد و آنان شکست خوردند، شوهر جویریه در این جنگ کشته شد و وی جزء اسیران جنگی شد و سهم یکی از انصار قرار گرفت. وی خود را در مدینه به نزد پیامبر(ص) رساند و از حضرت استمداد خواست. حضرت وی را از مرد انصاری خرید و آزاد کرد و بعد با مهریه چهارصد درهم او را به عقد خود درآورد.
    خبر آزادی جویریه و سپس ازدواج با پیامبر(ص) به گوش اصحاب آن حضرت رسید، آنان به احترام این ازدواج، تمامی اسیران این جنگ را که در اختیار داشتند، آزاد نمودند. این خبر به گوش حارث پدر جویریه رسید، وی به مدینه آمد و مسلمان شد. آنگاه به قبیلة خود بازگشت و عموم آنان مسلمان شدند.
    وفات وی در مدینه در سال 50 هجری رخ داد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (26)
    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    26. طبقات، ج 8، ص 132 به بعد؛ الاعلام زرکلی، ج 7، ص 342.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هواپیمای ضد زیردریایی P-3 Orion (کابوس هولناک زیردریایی ها)
    توسط حسنعلی ابراهیمی سعید در انجمن عمليات ها
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 19-04-2016, 20:09
  2. پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 14-10-2015, 11:28
  3. Root کردن چیست و چه کارایی هایی دارد ؟
    توسط رایکا در انجمن مقالات آموزش و ترفندها
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 29-03-2013, 22:00
  4. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi