صفحه 113 از 129 نخستنخست ... 1363103109110111112113114115116117123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,121 تا 1,130 , از مجموع 1290

موضوع: هزار و یک حکایت قرآنی

  1. Top | #1121

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 837: حفظ سوره دخان

    گویند: شخصی به نام این مجاهد ادعا می نمود که حافظ قرآن شده است، مردی به او گفت: اگر راست می گویی بگو بدانم اول سوره الدخان** دخان: در لغت یعنی: دود (واژه دخانیت را حتما شنیده اید و ازدست آن چه ها کشیده اید).*** چیست؟ گفت: الحَطَب الرَّطب ( هیزم تر).** ر. ک: زهر الربیع / 223، محاضرات الادبآء 4 / 722.***






    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #1122

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حکایت 838: موسی که خر نداشت!


    آورده اند که: کاتب بسیار خوش نویسی بود که هرگاه قرآن می نوشت تصرفاتی در آیات می کرد. شخصی مبلغ زیادی به وی داد تا برایش یک نسخه قرآن نوشته و استنساخ نماید و با او شرط نمود که هیچگونه تصرفی در آیات ننماید. کاتب نیز قبول کرد ونوشت. چون قرآن را آورد و به آن شخص داد گفت: در هیچ جای آن تصرفی نکرده ام مگر در یک جا که هر چه فکرکردم نتوانستم خودداری کنم. آن شخص پرسید: آنجا کجا بود؟ گفت: در آن جا که نوشته بود خرَّ موسی** اعراف / 143، ترجمه: موسی علیه السلام بر زمین افتاد.*** من نوشتم خَرَّ مُوسی به این دلیل که حضرت عیسی خر داشت موسی که خر نداشت.** ر. ک: گنج جواهر دانش یا جواهر العددیه 1 / 377.***





    امضاء


  4. Top | #1123

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 839: نردبان بلند


    گویند: شخصی شنید که مردی این آیه را می خواند: وَ فِی السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُونَ؟** ذاریات / 22، آیات دیگری که از لحاظ مفهوم با آیه فوق شباهت دارند عبارتند از: یونس / 31، نمل / 64، سبأ/ 24، فاطر / 3، غافر/ 13.*** یعنی: و روزی ( رزق) شما در آسمان است و آن چه به شما وعده داده می شود))؛ گفت: نردبان به این بلند از کجا بیاوریم!** ر. ک: زهر الربیع/ 236، محاضرات الادبآء 1 / 140.***







    امضاء


  5. Top | #1124

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    حکایت 840: کوتاه ترین دیوار

    اعرابیی به نام مُجرم پشت سر امام جماعتی در صف اول نماز گزارده بود. امام در نماز قرائت سوره مرسلات را آغاز نمود تا بدین آیه رسید: أَلَمْ نُهْلِکِ الاَْوَّلِینَ** مرسلات / 16، ترجمه: آیا ما اقوام نخستین را هلاک نکردیم.*** اعرابی چون چنین شنید از صف اول خارج گردیده و در آخرین صف جای گرفت. امام در ادامه قرائت، خواند: ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الاْخِرِینَ** مرسلات / 17، ترجمه: ترجمه: سپس دیگران را به دنبال آنها می فرستیم (و هلاک می کنیم).*** اعرابی با شنیدن این آیه به صفوف وسط رفت امام ادامه داد: کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ** مرسلات / 18، ترجمه: (آری) این گونه با مجرمان رفتار می کنیم.*** اعرابی با شنیدن این آیه پا به فرار گذاشت و در همان حال می گفت: اینان تنها به دنبال من هستند و دیواری کوتاه تر از من نیافته اند.** ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 117، محاضرات الادبآء 4 / 449.***






    امضاء


  6. Top | #1125

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 841: ابونصف القرآن!

    به مردی گفتند: کنیه ات چیست؟
    گفت: ابوعبدالله السمیع البصیر** السمیع البصیر اسراء/ 1. غافر / 20، 56، شوری/ 11، ترجمه: شنوا و بینا. ***اَلَّذِی یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَی الْأَرْض!** وَ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ حج / 65، ترجمه: و آسمان را نگه می دارد تا بر زمین فرونیفتند.***
    گفتند: مرحبا به تو ای ابونصف القرآن!.** ر. ک: زهر الربیع / 225، درباره شبیه این حکایت ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 157، محاضرات الادباء 3 / /339***
    لکل داء دوآء یستطب به - الا الحماقة اعیت من یداویها





    امضاء


  7. Top | #1126

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 842: هدیه ای به پسر عمو

    اصمعی گوید: اعرابیی را دیدم که نماز می خواند ولی قرائتش صحیح نبود بدین جهت سوره حمد و سوره اخلاص ( توحید) را به او یاد دادم او نیز آن دو سوره را در نمازش خواند پس از مدتی دوباره او را دیدم که در حال نماز خواندن بود ولی تنها سوره حمد را می خواند و سوره اخلاص را قرائت نمی نمود. از او پرسید: چرا سوره اخلاص را نمی خوانی؟ گفت: آن سوره را به پسرعمویم هدیه کردم و دوست ندارم هدیه ای را که بخشیده ام باز پس گیرم.** ر. ک: زهر الربیع / 228.***






    امضاء


  8. Top | #1127

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 843: درخت خربزه الله اکبر!

    اعرابیی به مسجد رفت و به همراه مردم مشغول نماز شد. امام جماعت در نماز سوره بقره را خواند اعرابی بر اثر ایستادن زیاد بسیار خسته و ناتوان شد و بدین خاطر نماز را رها نموده و رفت سپس از مردم پرسید: امام در نماز چه سوره ای را خواند؟ گفتند: سوره بقره. پس از مدتی دوباره در مسجدی با عده ای از مردم مشغول نماز شد امام جماعت قرائت سوره فیل را آغاز نمود اعرابی فوراً نماز خود را شکسته و پا به فرار گذاشت به او گفتند: چرا چنین می کنی؟ گفت: آن امام سوره بقره را خواند، ما از پا افتادیم وای به حال ما که این امام می خواهد سوره فیل را بخواند!** ر. ک: زهر الربیع / 253، اخبار الحمقی و المغفلین/ 117.***
    درخت گردکان** گردو، جوز.*** با این بزرگی - درخت خربزه الله اکبر!






    امضاء


  9. Top | #1128

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 844: مرد یک چشم

    مردی که یک چشمش نابینا بود به امام جماعتی اقتدا کرده بود امام در نماز این آیه را خواند اَلَم نَجعَل لَه عَینَینِ** بلد/ 8.*** یعنی: آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم))؟ مرد گفت: به خدا قسم نه ب بلکه تنها یک چشم است. این دفعه دروغ گفتی.** ر. ک: زهر الربیع/ 239.***




    امضاء


  10. Top | #1129

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 845: مزه زیتون

    شخصی زیتون خورد و بسیار آن را مذمت کرد. گفتند: چرا از زیتو بد می گویی و حال آن که خدا در قرآن از زیتون تعریف کرده و گفته وَ التِّین و الزَّیتُونِ؟!** تین/ 1، ترجمه: قسم به انجیر و زیتون.*** گفت: خدا زیتون را نچشیده تعریف کرده است اگر خورده بود تعریف نمی کرد!** ر. ک: ریاض الحکایات/ 192.***








    امضاء


  11. Top | #1130

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 846: کمرشکن!

    ابوعثمان جاحظ گوید: یحیی بن جعفر برایم چنین حکایت نمود: همسایه ای داشتم که بی اندازه طویل اللحیة ( ریش دراز) بود. او تمامی شب را با گریه و آه و زاری سپری می نمود. شبی صدای گریه های بلندش مرا از خواب بیدار نمود در حالی که وی ناله های گوش خراش سر داده و مرتب بر سر و سینه اش می کوبید و آیه ای از قرآن را تکرار می نمود. من وقتی که چنین دیدم با خود گفتم: چه خوب است گوش فرا دهم و ببینم کدام آیه است که او را این چنین از خود بی خود نموده و مرا از خواب ناز بازداشته است. به دنبال این فکر، به صدای او گوش دادم. با کمال تعجب شنیدم که این آیه را می خواند: وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًی فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ.** بقره / 222، ترجمه: و از تو، (ای پیامبر) در باره حیض ( عادت ماهیانه زنان) سؤال می کنند، بگو: چیز زیانبار و آلوده ای است، از این رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره گیری کنید (و با آنان آمیزش ننماید)... .))*** با دیدن این جریان دانستم که آن چه درباره افراد دراز ریش گفته اند، حق است. **ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 137.***
    بالعلم یدرک کلب فی خساسته - ما لیس یدرک الانسان لو جهلا

    معلم الکلب حل فی ذبیحته - و جاهل الذبح فی افساده عملا




    امضاء


صفحه 113 از 129 نخستنخست ... 1363103109110111112113114115116117123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi