صفحه 114 از 129 نخستنخست ... 1464104110111112113114115116117118124 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,131 تا 1,140 , از مجموع 1290

موضوع: هزار و یک حکایت قرآنی

  1. Top | #1131

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 847: با میل و رغبت آشامیدن!

    گویند: مردی از کنار نقّال و قصه گویی می گذشت. شنید که او این آیه را قرائت می کند: یَتَجَّرعَه وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ** ابراهیم/ 17.*** یعنی: به زحمت جرعه، جرعه آن (آب بدبوی متعفن) را سر می کشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد)). مرد گفت: اللهمَّ اجعَلنا مِمَّن یَتَجَرَّعه وَ یُسیغُهُ.
    یعنی: پروردگارا! ما را از کسانی قرار ده که آن را به زحمت جرعه، جرعه، سر می کشند و به میل خود آن را می آشامند)).** ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 133.***
    اتق الاحمق أن تصحبه - انما الاحمق کالثوب الخلق
    کلما رقّعت منه جانبا - حرّکته الریح وهناً فانخَرَق








    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #1132

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 848: گچکار

    ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن جوزی - صاحب کتاب اخبار الحمقی و المغفلین - به نقل از برخی عالمان گوید: مردی نادان در مصحف نگریست. آن گاه به اطرافیانش گفت: من دو غلط در مصحف یافته ام آن دو را اصلاح کنید. پرسیدند: آن دو غلط کدام است؟ گفت: یکی کلَّ بنآء و غوَّاص**ص / 37، ترجمه: هر بنابراین و غواصی از آن ها. ***که غلط است و باید به کلّ بنّآء وَ جَصَّاص** ترجمه: هر بنا و گچکاری.*** تغییر یابد و دیگری والتِّینَ و الزَّیتُونِ** تین / 1، ترجمه: قسم به انجیر و زیتون.*** که باید به و الجُبنِ و الزَّیتُونِ** ترجمه: قسم به پنیر و زیتون.*** تبدیل شود.** ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 192.***
    و کم من غائب قولا صحیحا - و آفته من الفهم السقیم
    متنبی








    امضاء


  4. Top | #1133

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    حکایت 849: تسعین یا سبعین؟!

    این رومی گوید: مردی به دهی رفت. عالم آن روستا او را به خانه خویش دعوت نموده و چند روزی از او پذیرایی نمود. روزی آن عالم خطاب به میهمانش گفت: من مدتی است که امام جماعت این مردم هستم و درباره برخی از آیات قرآن با اشکال مواجه شده ام. میهمان گفت: اشکالات خود را از من مپرس. عالم گفت: به عنوان نمونه در سوره حمد به مشکلی برخورده ام و آن مشکل در این آیه است: ایّاکَ نعبُدُ وَ ایاک چی تِسعین** تسعین یعنی: نود.*** یا سبعین؟** سبعین یعنی: هفتاد.***البته من آن را به شکل تسعین قرائت می کنم چون به احتیاط نزدیک تر است. **ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 77.***






    امضاء


  5. Top | #1134

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 850: اظهار فضل

    اصعمی گوید: عیسی بن عمر چنین حکایت می نمود: مردی لَحّان** لحان: کسی که بسیار غلط سخن گفته و اعراب کلمات را اشتباه تلفظ کند.*** مردی همانند خود را ملاقات نموده از او پرسید: مِن أَینَ جِئتَ؟ یعنی: از کجا آمده ای))؟ آن مرد گفت: مِن عندِ اَهلُونا (به جای آن که بگوید: اهلینا) **فتح/ 11، ترجمه: حفظ) اموال و خانواده های ما، ما را به خود مشغول داشت)).*** اخذ نموده ای. **ر. ک: اخبار الحمقی و المغفلین / 123.***






    امضاء


  6. Top | #1135

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 851: حماقت در مساحت

    آورده اند که: اعرابیی در موقع مجامعت** آمیزش جنسی، مقاربت.*** با زن اجنبیه** زن نامحرم.*** نشست و چون اراده جماعت کرد به فکر معاد افتاد و برخاست تا برود. زن گفت: کجا می روی؟
    اعرابی گفت: خداوند در قرآن فرموده: وَ جنَّة عَرضُها السَّمواتُ و الاَرضُ** آل عمران/ 133، ترجمه: و بهشتی که وسعت آن، آسمان ها و زمین است. نکته: در قرآن مرجید مورد دیگری وجود دارد که شبیه آیه مذکور است و آن مورد چنین است: وَ جنَّة عَرضُها کَعَرضِ السَّمآءِ وَ الأَرضِ حدید / 21. ترجمه: و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است.*** بنابراین هر که بهشتی را که عرض آن مابین آسمان ها و زمین است به مقدار عرض چهار انگشت از میان پای تو بفروشد در علم مساحت احمق خواهد بود. **ر. ک: الخراش / 324 (با اندکی تفاوت).***





    امضاء


  7. Top | #1136

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حکایت 852: قرائت مآئده

    نقل است که ابن حجاج))** ابوعبدالله حسین بن احمد بن حجاج.*** را به همراه عده ای به منزلی دعوت نمودند. بر خلاف انتظار، علما را دیرتر از حد معمول برای میهمانان حاضر کردند و سفره را پس از زمانی طولانی، گستردند. ابن حجاج چون دید بالبداهه ( فوراً) گفت:
    یا ذاهبا فی داره جائیا - من غیر معنی لا و لا فآئده
    قد جنَّ اضیافک من جوعهم - فاقرء علیهم سورة المائده
    یعنی: ای صاحب خانه که بدون جهت و بی اثر رفت و آمد می کنی. میهمان تو از گرسنگی دیوانه شدند (بهتر آن است که برای جلوگیری از دیوانگی آن) سوره مائده را (که افسون گرسنگان است) برایشان تلاوت کنی.** ر. ک: ترجمه روضات الجنات 3 / 486. به نقل از: محاضرات الادباء (راغب اصفهانی).***
    پر کرده است ته چین از عطر خود فضا - رادل می رود زدستم صاحبدلان خدا
    راپرخواری من و شیخ از خلق بود مخفی - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    گردیده است تا دیگ نرم از وفور روغن - ساقی بشارتی ده پیران پارسا را
    ای شیخ چون نشینی در صدر سفره سور - با دوستان مروت با دشمنان مدارا
    از نان جو پلو را من بیش دوست دارم - هر کس به قدر فهمش فهمیده مدعا را
    رو جام را رها کن در ظرف قورمه بنگر - تا بر تو عرضه دارند احوال مُلک دارا
    بیضاوی از خورش ها مشتاق قورمه سبزی است - گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
    ادیب بیضاوی))





    امضاء


  8. Top | #1137

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 853: میهمان نفس گیر


    مردی** نام او نفیل یا نقیل بوده است.*** به دیدار کسی رفت. تمام روز را در خانه او بود و از هر جهت درِ فرحناکی را به روی صاحبخانه بست. کم کم شب شد و هوا رو به تاریکی گذارد صاحبخانه چراغی نیاورد. میهمان گفت: چراغ کجاست تا روشن کنیم؟ صاحبخانه گفت: خداوند می فرماید: وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ** بقره / 20. ***چون شب جامه تیرگی را بر آن ها پوشانید از جا حرکت کردند)). میهمان خجالت کشیده، از خانه بیرون رفت.** ر. ک: کشکول شیخ بهایی 2 / 24، به نقل از: ربیع الابرار 1 / 175، محاضرات الادبآء 2 / 702.***
    میهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس - خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود






    امضاء


  9. Top | #1138

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 854: مقام و منزلت فالوده

    به ابوالحرث گفتند: نظر تو درباره فالوده چیست؟
    گفت: دوست دارم هنگامی که ملک الموت ( عزرائیل) برای قبض روح من می آید در حال خوردن فالوده باشم. به خدا سوگند اگر موسی علیه السلام با کاسه ای پر از فالوده به نزد فرعون می رفت، حتما فرعون ایمان می آورد. اما چه فایده چون موسی با عصا به نزد فرعون رفت** اشاره به آیه شریفه: فالقی عصاهُ فاِذا هِیَ ثُعبان مُبینٌ اعراف / 107، شعراء/ 32، ترجمه: (فرعون خطاب به موسی گفت: اگر راست می گویی نشانه و معجزات را بیاور) در این هنگام موسی عصای خود را افکند، ناگهان مار عظیم و اژدهایی آشکار شد



    امضاء


  10. Top | #1139

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حکایت 855: وصیت مرد طماع

    مردی طماع فرزندانش را نصیحت می کرد و آداب حرص و آز را به آنان می آموخت. او در انتهای صحبتهایش چنین گفت: عزیزان من! در پایان، شما را فقط به این آیات خداوند توصیه می کنم که می فرماید: فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا** بقره / 61.*** فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الاَْنفُسُ وَ تَلَذُّ الاَْعْیُنُ** زحرف / 71.*** مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ** بقره / 60، 187، اعراف / 31، طور / 19، حاقه / 24، مرسلات/ 43.*** إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ** واقعه / 80.***فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً **انفال / 60. ***یعنی: هنگامی که وارد خانه هایی شدید که در آن چیزهایی است که نفس می خواهد و چشم از آن لذت می برد، بخورید و بیاشامید هر قدر که قدرت دارید تا این که به حلقوم برسد و منفجر شود و دوازده چشمه از آن بجوشد. **ر. ک: لطیفه های شیرین با آیات قرآنی / 60 - 59، همانگونه که ملاحظه می کنید شخص مذکور آیات مختلفی را از جاهای مختلف قرآن کنار گذاشته و از مجموع آیات چنین کلامی ساخته است.***
    مشهور گشته است در آفاق نام ما - زین اشتهای بی حد ما لا کلام ما
    با ما کسی چگونه زند لاف پرخوری - کاین سکه را زدند در اول به نام ما
    گر روزی تمام خلایق کنند جمع - گردد غذای مختصر صبح و شام ما
    آن گنبد بزرگ که در مسجد شه است - سرپوش کوچکی است زقاب طعام ما
    بندم خیال پختن نان در تنور دل - این هم یکی بود زخیالات خام ما
    عمری است تا که حسرت ماهی است بر دلم - هر چند سال هاست نیاید به دام ما
    مشکل که روز حشر بر آریم سر زخاک - تا بوی قورمه ای نرسد بر مشام ما
    میرزا اشتها





    امضاء


  11. Top | #1140

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,412 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حکایت 856: اشتهای طفیلی

    طفیلی** طفیلی: (منسوب به طفیل) مهمان ناخوانده، سورچران، سوری، چترباز.*** را گفتند: کدام سوره از قرآن را دوست داری؟ گفت: سوره مائده.** مائده در لغت به معنی غذا و سفره غذاست.*** گفتند: کدام آیه را دوست داری؟ گفت: این آیه را ذَرهُم یَأکُلوا وَ یَتَمَتَّعوا. **حجر/ 3، ترجمه: بگذار آن ها بخورند و بهره گیرند.*** گفتند: دیگر چه؟ گفت: این آیه را آتِنا غَدآئَنا. **کهف / 62، ترجمه: غذای ما را بیاور.***
    گفتند: دیگر چه؟ گفت: این آیه را ادخُلُوها بِسلامٍ آمِنینَ** حجر / 46، ترجمه: داخل (این باغ ها) شوید با سلامت و امنیت.*** گفتند: دیگر چه؟ گفت: این آیه را وَ ما هُم بِخَارِجینَ.** بقره/ 67، مائده/ 37، ترجمه: و هرگز از آن خارج نخواهند شد. ر. ک: زهر الربیع / 116.***
    طبیبی است در کوچه لاله زار - به پیر نود ساله دندان دهد
    برو دامنش را بگیر و بگو - هر آن کس که دندان دهد نان دهد
    حکایت 857: عسل صد در صد طبیعی!







    امضاء


صفحه 114 از 129 نخستنخست ... 1464104110111112113114115116117118124 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi