حکایت 779: کفر شیاطین
منصور دومین خلیفه عباسی، سلیمان بن راشد** در برخی از کتاب ها سلیمان بن رامین و سلیمان بن برمک، ضبط شده است.*** را به ولایت موصل برگمارد و او را با هزار عجم راهی موصل کرد و گفت: همراه تو هزار شیطان فرستادم تا با آن ها مردم را گمراه و ذلیل کنی!
نزدیکی موصل، هزار عجم سرپیچی کردند و پراکنده شدند. منصور به سلیمان نوشت: أَکَفرتَ النِّعمَةَ یا سُلَیمانُ، آیا پس نعمت نگه نداشتی ای سلیمان؟ سلیمان پاسخ داد: وَ ما کَفَر سُلیمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا** بقره / 102.*** یعنی: سلیمان کافر نشد بلکه شیاطین کافر شدند)). منصور خندید و او را بخشید.** ر. ک: مکالمه قرآنی 1 / 29، به نقل از: معادن الجواهر و نزهة الخواطر 2 / 230، لطائف الطوائف / 97، ربیع الابرار 1 / 688 - 687.***