صفحه 105 از 129 نخستنخست ... 55595101102103104105106107108109115 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,041 تا 1,050 , از مجموع 1290

موضوع: هزار و یک حکایت قرآنی

  1. Top | #1041

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 757: زقوم

    از سعید بن جبیر نقل شده که: وقتی آیه ای که در آن واژه زَقُّوم وجود دارد،** این واژه در سوره های صافات / 62، دخان / 43، واقعه / 52، وجود دارد.*** نازل گردید مشرکان قریش با حالت تمسخر به یکدیگر می گفتند: زقوم دیگر چیست؟!** زقوم در لغت به معنی فلز آب شده و گداخته است که وقتی وارد بدن شود درون شکم به جوشش در می آید چنان که در سوره دخان آیه 43 تا 46 چنین می خوانیم بیگمان درخت زقوم غذای گناهکاران است که مانند مس گداخته در شکم ها بجوشد همچون جوشیدن آب جوشان)).*** چه کسی معنی چنین گیاهی را که دارای میوه زقوم است می داند؟ در آن مجلس شخصی از اهالی آفریقا حاضر بود او گفت: در میان ما آفریقائیان، زقوم یعنی کره و خرما.** شادی منظور او نیز مسخره کردن و استهزاء بوده است.*** ابوجهل با تمسخر کنیز خود را صدا زد و گفت: کنیز! مقداری کره و خرما بیاور تا زقوم کنیم! ابوجهل همچنان به مسخره کردن خویش ادامه داد و می گفت: زقوم همان کره و خرمایی است که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را به وسیله آن، تهدید می کند، کره و خرما که ترس ندارد. بدین ترتیب می بینیم که کوردلان متکبر آیات الهی را به مسخره می گرفتند غافل از آن که روزی خواهد آمد که غذایشان زقوم یعنی فلز آب شده و گداخته است. **ر. ک: داستان ها و پندها 5 / 27 - 26، به نقل از: تفسیر قرطبی 8 / 529، ذیل آیه 62، سوره صافات.
    تفسیر نمونه 21 / 204 - 203.***




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #1042

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حکایت 758: تنها و تنهی


    شخصی در نماز جماعت حاضر نمی شد و همواره نمازهایش را به تنهایی و فُرادی می خواند به او گفتند: چرا نمازت را فرادی می خوانی و در جماعت شرکت نمی کنی؟ گفت: چون خداوند خودش فرموده: اءنّ الصلاة تَنهی** عنکبوت / 45: اءنّ الصلاةَ تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ و المُنکَرِ ترجمه: نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می دارد (و نهی می کند).*** یعنی نماز را به تنهایی بخوانید.** ر. ک: لطیفه های شیرین با آیات قرآنی / 30 - 29.***





    امضاء


  4. Top | #1043

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حکایت 759: همزه ای با برکت


    صعصعة بن صوحان گوید: روزی عربی بادیه نشین به حضور علی بن ابی طالب - علیه صلوات الله الواهب - آمد و عرض کرد: یا علی! این جلمه که در قرآن آمده یعنی چه؟ لا یأکلُهُ الا الخاطُونَ یعنی: از غسلین (خون و چرک) غذایی نمی خورند جز آنان که گام بر می دارند)). سوگند به خدا همه انسان ها (هنگام راه رفتن) قدم بر می دارند پس همه از چنین غذای آمیخته به خون و چرک دوزخیان، می خورند؟! علی علیه السلام لبخندی زد و فرمود: ای اعرابی! (درست نخواندی، صحیحش این است:) لا یأکُلهُ الا الخاطِئُونَ** الحاقه/ 37، باید توجه داشت که آن عرب، به جای خاطئون (خطاکاران) خاطون (گام بردارندگان) می خواند.***
    یعنی: از آن چرک و خون نمیخورند جز گناهکاران. عرب بادیه نشین به اشتباه خویش پی برده و عرض کرد: سوگند به خدا ای امیرمؤمنان، راست فرمودی، خداوند به بنده (پاکش) چنین غذایی نمی دهد. سپس امام علی علیه السلام متوجه ابوالاسود (دُؤلی) شده و فرمود: برای این افراد رفع و نصب و جر (و همزه و علام دیگر قرآنی) وضع کن تا بدینگونه به اشتباه نیفتند و کلمات را غلط نخوانند.** ر. ک: داستان ها و پندها9 / 60، تفسیر نمونه 24 / 437 - 472، به نقل از: الدرّ المنثور 6 / 263.***



    امضاء


  5. Top | #1044

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حکایت 760: یحیی اَلَموتی

    جوانی بود به نام یحیی الموتی که بسیار خوش خلق و مؤدب و متین بود. وی بسیاری از فضایل اخلاقی را دارا بود، ولی متأسفانه نماز نمی خواند. روزی عالم محل به او گفت: حیف نیست که تو با این همه کمالات و صفات شایسته ای که داری، نماز نمی خوانی؟ جوان گفت: چطور می توانم نماز بخوانم و حال آن که خداوند هیچ توجهی به من ندارد و من از ابتدای زندگی، فقیر و فلاکت زده بودم. عالم گفت: چه توجهی از این بالاتر که خدا اسم تو را در قرآن ذکر کرده است. یحیی گفت: اگر واقعا چنین باشد که شما می گویید تا آخر عمر نمازم را ترک نخواهم کرد. آن عالم قرآن را باز کرد و جمله یُحیِی المَوتی** حج/ 6، شوری /9، احقاف/ 33، قیامت / 40، ترجمه: (خداوند) مردگان را زنده می کند.*** را به او نشان داد. جوان هم که خیلی با قرآن آشنا نبود و به اعراب و حرکات آن، توجهی نمی کرد، خواند: یحیی الموتی و از این که دید نامش در قرآن ذکر شده بسیار خوشحال شد و از آن به بعد نمازش را ترک نکرد.** ر. ک: لطیفه های شیرین با آیات قرآنی / 98 - 97.***




    امضاء


  6. Top | #1045

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حکایت 761: اگر راست می گویی آیه ای بخوان

    جلال الدین سیوطی گوید: آورده اند که عبدالله بن رواحه انصاری - که از اصحاب رسول خدا بود - کنیزکی داشت. او به دور از چشم همسرش با آن کنیزک همبستر می شد. روزی همسرش او را در آن حال دید پس از آن که کار از کار گذشت خطاب به عبدالله گفت: کنیزک را بر زن خویش برتری دادی؟! عبدالله برای بطلان ادعای همسرش پافشاری می کرد همسرش گفت: اگر راست می گویی چند آیه از قرآن تلاوت کن (چون زن می دانست که تلاوت قرآن در حال جنایت جایز نیست).** البته لازم به توضیح است که بر اساس فتوای فقهاء و مجتهدان، خواندن سوره های عزائم ( سجده، فصلت، نجم و علق) که دارای سجده واجبند در حال جنابت حرام است و خواندن بیش از هفت آیه از سوره های دیگر (غیر از این چهار سوره) مکروه است. ***عبدالله بلافاصله گفت:
    شهدت بانّ وعدالله حق - و أنَّ النار مَثوی الکافرینا** گواهی می دهم که وعده خدا حق است و دوزخ جایگاه کافران است.***
    زن گفت: آیه ای دیگر بخوان. عبدالله گفت:
    و أَنَّ العرش فوق المآء طافا - و فوق العرش رب العالمینا** و همانا عرش بر فراز آب حرکت می کند و پروردگار جهانیان بالای آن است.***
    زن گفت: آیه ای دیگر بخوان. عبدالله گفت:
    و تحمله ملآئکةکرام - ملائکة الاله مُقرَّبینا** ر. ک: ترجمه روضات الجنات 6 / 55 - 54.***
    زن گفت: به خدای - تعالی - ایمان دارم و آن چه را که چشمانم دیده، تکذیب می کنم. گویند: عبدالله بن رواحه پس از این حیله و راه چاره ای که به کار برده بود به حضور مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد و پیش آمد مزبور را به عرض آن حضرت رسانید و رسول خدا آن چنان خندیدند که دندان های مبارکشان نمایان شد.** ر. ک: ترجمه روضات الجنات، 6 / 55 - 54.***






    امضاء


  7. Top | #1046

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 762: تعیین مرجع ضمیر


    گویند: حجاج بن یوسف ثقفی مشغول خواندن قرآن بود تا این که به این آیه شریفه رسید: وَ اءن مِن اَهلِ الکِتابِ الّا لَیُؤمِننَّ بِه قَبلَ مَوته.** نسآء/ 159، ترجمه: و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگش به او ( حضرت عیسی مسیح) ایمان می آورد.***
    حجاج ضمیر موته را به اهل کتاب ارجاع می داد** درباره مرجع ضمیر موته بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد.*** و لذا معنی آیه را این گونه می فهمید که اهل کتاب قبل از مردنشان به حضرت عیسی ایمان می آوردند بدین جهت برای فهم بهتر آیه دستور داد دو نفر یهودی را آوردند و مقابل او گردن زدند و در آن حال نگاه حجاج به لبهای آن دو بود تا ببیند که آیا پیش از مردن اظهار ایمان می کنند یا نه؟! یکی از علما که در آن مجلس حاضر بود گفت: ای حجاج! به کجا نگاه می کردی؟ حجاج گفت: می خواستم آیه را بفهمم! عالم خندید و گفت: در ارجاع ضمیر، اشتباه کرده ای. ضمیر موته به حضرت عیسی علیه السلام بر می گردد یعنی قبل از مردن حضرت عیسی آنان که از اهل کتابند در آخرالزمان عیسی را می بینند و به او ایمان می آورند. حجاج پرسید: معنای آیه چه موقع ظاهر می شود؟ عالم گفت: در زمان ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف که حضرت عیسی علیه السلام از آسمان نزول می کند و در نماز به حضرت مهدی علیه السلام اقتدا می نماید. حجاج پرسید: از کجا این مطلب را گرفته ای؟ گفت: از امام زین العابدین علیه السلام. حجاج گفت: به خدا سوگند، مطلب را از سرچشمه زلالی گرفته ای.** ر. ک: مردان علم در میدان عمل 5/ 35، به نقل از: حکومت دادگستر/ 130. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر نمونه 4 / 205 به نقل از: تفسیر برهان 1 / 426.***






    امضاء


  8. Top | #1047

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 763: مسخ ارزشها!

    شیخ ابومحمد جعفر بن احمد بن علی قمی ساکن ری در کتاب خود المُنبِی ء درباره زهد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است که احمد بن علی بن بلال با چند واسطه از عمر بن نفیل روایت کرده است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم - در حالی که روی به اسامة بن زید نموده و سخن می گفت - شنیدم که می فرمودند: ای اسامه))! همواره در راه حق باش و زنهار که در قلبت جز حق چیزی از جرقه های تمایلات دنیا و فراوانی نعمت ها خطور دهی، زیرا شادمانی آن از بین می رود و طراوت آن پایان می پذیرد.
    اسامه گفت: ای رسول خدا! آسان ترین روشی که به آن، راه در نوردیده شود، کدام است؟
    حضرت فرمودند: شب زنده داری دایم و تشنگی در هوای گرم و بازداشتن نفس از شهوات و پیروی نکردن از هوای نفس و پرهیز از اهل دنیا. ای اسامه))! همواره روزه دار باش، زیرا روزه نزدیکی جستن به سوی خداست و در نزد خدا چیزی خوش بوتر از بوی دهان روزه دار و پسندیده تر از ترک خوردن و آشامیدن برای خدای، پروردگار جهانیان نیست. خدای تبارک و تعالی را بر غیر او، و پیروی آخرتش را به دنیایش برگزین و اگر می توانی، آن گاه که مرگ تو را در بر می گیرد، گرسنه و تشنه باشی، چنین کن؛ زیرا تو بدین طریق به برترین منازل نایل خواهی آمد و با ابرار، شهدا و صالحان همنشین خواهی گشت.
    ای اسامه همواره سجده به جای آور؛ زیرا بیشترین درجه نزدیکی انسان به پروردگارش هنگامی است که به سجده خدا نشسته است هیچ بنده ای نیست که به سجده خدا نشیند مگر این که خداوند به جهت آن سجده حسنه ای برای او نویسد و سیئه ای را از او پاک گرداند و مقام او را بالا برد و با وجه الهی خود به او روی آورد و به جهت او بر فرشتگان خود مباهات کند. ای اسامه))! همواره نماز گزار، زیرا نماز بهترین اعمال بندگان است چه این که نماز سرلوحه دین و ستون آن و اوج رفعت و شکوه آن است.
    ای اسامه))! از (تیر) دعای آن دسته از بندگان خدا که از اشتیاق به خدای یکتای قهار، بدن های خویش را کاهیده، با اندوه همنشین، گوشت بدنشان خشکیده، پیه های آنان ذوب گشته، جگرهای شان تشنگی کشیده و پوست بدنشان بر اثر بادها و سوزها سوخته شده به گونه ای که دیدگان از دیدن ایشان روی گردان است، برحذر باش.
    آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گریست به گونه ای که گریه اش شدید، ناله اش بلند و نفس کشیدن بر حضرت دشوار گردید و اصحاب ترسیدند که با حضرت سخنی گویند و پنداشته اند که از آسمان وحیی نازل شده است.
    سپس حضرت سر خویش را بلند کرد و آه سرد و اندوه باری کشید و فرمود: اوه! اوه! وای بر این امت! که انسان فرمان بردار خدا چه چیزها که از این امت خواهد دید! چگونه اینان را به جهت این که فرمان بردار خداوندند، می رانند، کتک می زنند، برایشان دروغ می بندند و خوارشان می دارند؟! آگاه باشید، قیامت بر پا نمی گردد مگر این که مردم، انسان فرمان بردار خدا را دشمن و معصیت کننده خدا را دوست بدارند. عمر گفت: ای رسول خدا! آیا مردم در این زمان بر دین اسلام اند؟ حضرت فرمودند: در آن زمان اسلام کجاست؟! ای عمر))! در آن زمان مسلمان همچون غریبی آواره است، در آن زمان اسلام از بین می رود و جز اسم، چیزی از آن باقی نمیماند. قرآن متروک و مهجور می گردد جز ظاهر چیزی از آن بر جای نمی ماند.** امام علی علیه السلام در نهج البلاغه - حکمت 369 - می فرماید: یَأتی علی الناسِ زمان لا یبقی فیهم من القرآنِ الا رسمُه و مِن الاسلام الا اسمُه. یعنی: روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی، باقی نخواهد ماند (و ارزشها سمع خواهد شد).***
    عمر پرسید: ای رسول خدا! چرا کسی که فرمان بردار خداست، تکذیب، از خود رانده و عذاب می کنند؟
    حضرت فرمودند: ای عمر))! مردم این زمان (مذکور) راه را فروگذاشته اند، به دنیا گرویده اند و از آخرت روی گردانیده اند. غذاهای لذیذ می خورند، جامه های آراسته بر تن می کنند و فارسیان و رومیان را به خدمت می گیرند. اینان بر گرد غذای لذیذ، نوشیدنی گوارا، بوی خوش و در ساختمان های بلند، اتاق های زینت شده و مجالس باشکوه جمع می گردند. مردان ایشان - آن گونه که زن برای شویش جلوه نمایی می کند - به جلوه نمایی می نشینند.
    روشن زندگی اینان، روش زندگی پادشاهان ستمگر است که مقام ولباس فخر می فروشند. در حالی که اولیای خدا تن پوششان عباست و رنگ سیمایشان از شب زنده داری زرد و شکسته و قامتشان از بسیاری قیام، خمیده و شکمهایشان به جهت روزه های طولانی، به پشتشان چسبیده است.
    به جهت رضای خدای تعالی و اشتیاق به ثواب فراوان و ترس از عذاب دردناک او، نفس خود را فراموش کرده و به وسیله تشنگی او را سر بریده اند، چون یکی از اینان گفتار حقی بگوید یا زبان به سخن راستی گشاید به او گفته می شود: ساکت شو، تو همنشین شیطان و سرلوحه گمراهی ای. مردم این زمان کتاب خدا را بر خلاف معنا و مضمونش تفسیر می کنند و می گویند: مَن حَرَّم اللهِ الَّتی اَخرَجَ لِعبادِه وَ الطَّیِباتِ مِن الرِّزقِ** اعراف/ 32.*** یعنی: چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است))؟
    ای اسامه))! بدان که در روز رستخیز با منزلت ترین و ثواب کارترین و نکوعاقبت ترین مرم در نزد خدا کسی است که در دنیا حزنش دراز، همتش بسیار، غمش طولانی و گرسنگی و تشنگی اش زیاد باشد.
    اینان نیکوکاران و پرهیزکاران برگزیده اند. اگر بین مردم باشند، شناخته نمی شوند و اگر پنهان گردند، کسی به جستجوی آنان بر نمی خیزد.
    ای اسامه))! پاره های زمین ایشان را می شناسند و محراب ها چون از ایشان دور مانند، می گریند.
    ایشان را گنجینه و ذخیره ای برای خود قرار ده شاید تو به سبب ایشان از گمراهی دنیا و ترس رستخیز، رهایی یابی. بترس از این که رها سازی آن چه را که ایشان در آن و بر آنند که در این صورت گامهایت خواهند لغزید و در آتش فرود خواهی آمد و از زیان کاران می گردی، ای اسامه))! برحذر باش از این که مصداق کسانی باشی که قالُوا سَمِعنا و هُم لا یَسمَعُونَ** انفال / 21. ***یعنی: گفتند، شنیدیم و حال آن که (در حقیقت) ایشان نمی شنوند)).** ر. ک: التحصین و صفات العارفین / 37 - 33 (با تصحیح و ترجمه: جناب سید علی جبار گلباغی ماسوله).***






    امضاء


  9. Top | #1048

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 764: پس از خوردن غذا، لَم بدهید!

    یکی از عوام الناس، همین که آخرین لقمه غذایش را می خورد فوراً لَم می داد و این کار را بر خودش فرض و لازم می دانست. او بدون توجه به اطرافیان و میهمانان و اشخاص محترمی که احیاناً حضور داشتند بدین عمل مبادرت می نمود.
    از او پرسیدند: علت این که بعد از غذا فوراً لم می دهی، چیست؟
    گفت: چون خدا گفته است، پرسیدند: کجا گفته؟ گفت: خدا در قرآن گفته: أَکلاً لَمّاً** فجر / 19، وَ تَأکُلونَ التُّراثَ اَکلاً لَمّاً ترجمه: و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده، می خورید.*** اکل که خوردن است و لمّا هم، همان لم دادن خودمان است یعنی بعد از خوردن، لَم بدهید.** ر. ک: لطیفه های شیرین با آیات قرآنی / 96 - 95.***




    امضاء


  10. Top | #1049

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حکایت 765 : تهران یا تاهران، چه فرقی می کند؟!

    علامه عالیمقام حضرت آیت الله حسن زاده آملی چنین حکایت نموده اند: من یک موقعی از یکی از خیابان های تهران عبور می کردم. آقایی جلو آمد و گفت: جناب شیخ! چند تا سؤال قرآنی دارم. آیا جواب می دهید؟ گفتم: ایستادن که صلاح نیست. در حال راه رفتن حاضرم آن چه می دانم بگویم. شروع کرد به خواندن چند آیه از قرآن اما با غلطهای بی شمار و فاحش! گفتم: آقای عزیز! آیات را صحیح نخواندید، صحیح آن، این است که می خوانم. بلافاصله با حالت خاصی پرسید: آقا ما الان کجا هستیم؟ گفتم: در فلان خیابان. گفت: منظورم این است که در کدام منطقه جهان و در چه شهری هستیم؟! گفت: یعنی چه؟ خوب، معلوم است در ایران و در تهران هستیم! گفت: حالا اگر بگوییم تهران یا تاهران، فرقی می کند؟ چه فرقی در واقع ایجاد می شود؟ حالا آیات قرآن را هرگونه بخوانید چه فرقی می کند! گفتم: نه، آقای عزیز! الفاظ و معانی حدود خاصی دارند که باید آن ها را رعایت کرد و چنین نیست که شما می گویید.** ر. ک: جمال السالکین / 177، به نقل از: در محضر استاد حسن زاده آملی / 28.***




    امضاء


  11. Top | #1050

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حکایت 766: دست تا دست


    ابوالعلاء معری شاعر منافق و ملحد در مقام اعتراض به حکم قرآنی قطع دست سارق** وَ السَّارقُ و السَّارقة فَاقطَعُوا اَیدِیَهُما مائده / 38، ترجمه: دست مرد دزد و زن دزد را (به کیفر عملی که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی) قطع کنید. ***چنین سروده است:
    ید بخمس مئین عسجدٍ ودیت - ما بالُها قُطعَت فی رُبع دینارٍ؟** کلمه دینار را به شکل دیناری بخوانید. ترجمه: دستی که دیه آن پانصد دینار طلاست چرا باید به خاطر (سرقت) یک چهارم دینار ( 5/2 درهم) قطع شود؟ این نوسان دو هزار درجه ای برای چیست؟
    نکته: الف: باید توجه داشت که پانصد دینار در صورتی است که پنج انگشت قطع شود ولی بنابر مذهب شیعه که تنها چهار انگشت (بدون انگشت شست و کف دست) باید قطع شود دیه، چهارصد دینار خواهد شد.
    ب: عبارت است از یک مثقال شرعی طلای مسکوک و مثقال شرعی معادل هجده نخود یعنی سه چهارم مثال معمولی است.***
    مرحوم سید مرتضی (علم الهدی)** ایشان برادر سید رضی (جمع آوری کننده کتاب شریف نهج البلاغه) است.*** در ضمن یک بیت چنین به وی پاسخ داده است:
    عز الامانة اغلاها و ارخصها - ذلُّ الخیانة فانظُر حکمةَ الباری** عزت و ارجمندی امانت و امانتداری باعث گرانبها بودن دست است ولی ذلت و خواری خیانت ( سرقت) باعث کم بها و ارزان شدن دست است. پس بنگر به حکمت باری تعالی (که چه حکم حکیمانه ای صادر نموده است. نکته: و بدین جهت است که خداوند از میان تمامی صفات متعالی خویش صفت حکیم را در آخر آیه قطع دست سارق آورده است) ر. ک: کشکول حکیم هیدجی/ 54، سیری در سیره نبوی / 166، تفسیر نمونه 4 / 379 به نقل از: تفسیر روح المعانی (آلوسی) 3 / 6.***







    امضاء


صفحه 105 از 129 نخستنخست ... 55595101102103104105106107108109115 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi