حکایت 827: بیوه مرد فرصت طلب!
مبرد می نویسد: ابوجعفر منصور دوانیقی، کسی را برای سرپرستی حقوق نابینایان و بیوه زنان و یتیمان معین کرده بود. یکی از فرصت طلبان به همراه فرزندش به نزد این سرپرست آمد و از او خواست که اسمش را جزو بیوگان بنویسد. سرپرست گفت: بیوگان زن هستند چگونه نام تو را جزو آن ها بنویسم؟ گفت: اگر نمی شود پس جزو نابینایان بنویس. گفت: آری این یکی می شود زیرا خداوند فرموده است: فانَّها لا تَعمَی الابصارُ وَ لکِن تَعمَی القُلُوبُ التی فِی الصُّدورِ** حج / 46.*** یعنی: چرا که چشم های ظاهر نابینا نمی شود بلکه دلهایی که در سینه هاست کور می شود)). مرد گفت: پس نام فرزندم را هم جزو یتیمان بنویس. سرپرست گفت: این کار را هم می کنم زیرا بچه ای که پدرش تو باشی در واقع یتیم است.** ر. ک: قرآن پژوهی / 779 به نقل از: وفیات الاعین 4 / 315.***
لیس الیتیم مَن قد مات والده - اءنّ الیتیم یتیم العلم و الادب