نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: شهادت پس از عملیات

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll شهادت پس از عملیات





    پنجم بهمن ۱۳۶۵ و پس از عملیات کربلای ۵ با انفجار خمپاره‌ای «علیرضا آزمایش» فرمانده گردان حزب‌الله لشگر ۵ نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسید.

    گریزی به شهادت شهید

    یکـی از هم‌رزمان شـهید دربـاره نحـوه شهادت او چنین می‌گوید: بعد از عملی‌ات در سنگر نشسته بودیم. سـاعت حـدود نه و نیم صـبح بـود و صبحانه می‌خوردیم؛ خط هم آرام بود. با بی‌سیم اطلاع دادند که باید گردان عقـب برگـردد و خـط را تحویل دهد.
    شهید آزمایش خیلی ناراحت بود؛ هم به خاطر شهادت دوستان و هم اینکه چرا او شهید نشده است.
    لذا بلند شد که پیراهنش را مرتب کند، همین‌که ایستاد خمپاره‌ای در نزدیکی سنگر مـا - که سقف نداشت منفجر شد. پس از فرونشستن گردوخاک، دیـدیم کـه او روی زمـین افتـاده و ‫ترکش‌های زیادی به‌صورت او خورده بود. ما همه به خاطر شهادت او مبهوت شده بودیم.

    پیکر پاک شهید پس از تشییع، در بهشت رضا (ع) مشهد و در کنار دیگر هم‌رزمانش به خاک سپرده ‫شد.




    امضاء

  2. تشكرها 2


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گذری به حیات شهید

    «علیرضا آزمایش» سومین فرزند حسن در شهرستان «گنبد کابوس» و در سال ۱۳۴۱ در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.

    در جبهه ابتدا در مخابرات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) خدمت می‌کرد. سپس به واحد اطلاعات عملیات لشگر ۵ نصر رفت. در سال ۱۳۶۲ که عملیات خیبر انجام شد، برادر وی مفقودالاثر شد؛ اما شهید باکمال خونسردی و صبر خیلی راحت این مسئله را پذیرفت.
    بسیار صبور بود و خانواده را به صبر دعوت می‌کرد و می‌گفت:
    پیرو امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) باشید. چه بلاهایی که بر سر آن‌ها آمد و صبر کردند، شما هم صبر کنید و نکند که بعد از شهادتم گریه کنید. همه روزی می‌میریم. هیچ‌کس در دنیا باقی نمانده و نمی‌ماند. مادر شهید در پاسخ می‌گوید: مادر جان، داغ جوان سخت است و او جواب می‌دهد:

    مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

    چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم


    در سال ۱۳۶۴ به‌عنوان معاون گردان حزب‌الله لشکر ۵ نصر خدمت خود را ادامه داد. در این مدت انجام کارهای فرهنگی در گردان زیر نظر او بود.

    در سال ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و مجروح شد و در بیمارستان بستری شد، اما چند روز بعد بااینکه جراحات و زخم‌های او التیام نیافته بود با همان لباس بیمارستان و عصا آمد. علی‌رغم اینکه دکتر به او اجازه مرخصی نداده بود، به‌جای اینکه در بیمارستان بستری باشد، به پادگان حمیدیه و سپس خط مقدم رفت تا بالاسر بچه‌ها باشد؛ زیرا عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه شروع‌شده بود و شهید به‌عنوان فرمانده گردان حزب‌الله مسئولیت سنگین‌تری بر دوش داشت.

    علیرضا از اینکه در گردان حزب‌الله که از گردان‌های خط‌شکن در عملیات کربلای ۴ بود تعداد زیادی از بچه‌ها و دوستان شهید شده بودند، خیلی ناراحت بود که چرا مجروح شده و به شهادت نرسیده است.

    منابع: یاد جنگ/تاشهدا/یاران رضا/تبیان



    امضاء

  5. تشكرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi