ادريس (عليه السلام) کيست؟
ادريس کيست؟
بنابر نقل بسياري از مفسران،ادريس جد پدري نوح است.نام او در تورات «اخنوخ» و در «عربي» ادريس
مي باشد و برخي آن را از ماده درس ميدانند؛زيرا ادريس کسي بود
که با قلم خط نوشت و نويسندگي کرد.او افزون بر مقام نبوت،به علم نجوم و حساب و هيئت احاطه
داشت و نخستين کسي بود که طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت.نامش،دو بار در قرآن،آن هم
با اشارههاي کوتاه آمده است:(در سوره مريم ايات 58 و 57 و 56 و در سوره انبياء ايه 86 و 85 آمده
است)
ادريس در قرآن
سوره مريم ايات 58 و 57 و 56
و اذکر في الکتاب ادريس انه کان صديقا نبيا؛در کتاب آسمانيت (قرآن) از ادريس ياد کن که او صديق و
پيامبر بود.
صديق به معني شخص بسيار راستگو و تصديق کننده ايات خداوند و تسليم در برابر حق و حقيقت است.
و رفعناه مکانا عليا؛ما او را به مقام بلندي رسانديم.
اولئک الذين انعم الله عليهم من النبيين؛آنها پيامبراني بودند که خداوند آنان را مشمول نعمت خود قرار داد.
من ذرية آدم و ممن حملنا مع نوح و من ذرية ابراهيم و اسرائيل؛که بعضي از فرزندان آدم بودند و بعضي
از فرزندان کساني که با نوح در کشتي سوار کرديم و بعضي از دودمان ابراهيم و اسرائيل.(تفسير نمونه
و قرآن ج13 از ص97 تا ص 100 و از ص 482 و ص483)
همه پيامبران از فرزندان آدم بودند،ولي با توجه به نزديکي آنها به يکي از پيامبران بزرگ،از آنها به عنوان
ذريه ابراهيم و اسرائيل ياد شده است،به اين ترتيب،منظور از فرزندان آدم در اين ايه،حضرت ادريس است
که بنابر مشهور،جد نوح پيامبر(ص) بود و منظور از فرزندان کساني که با نوح بر کشتي سوار شدند،
حضرت ابراهيم(ع) است؛زيرا ابراهيم از فرزندان سام (فرزند نوح) بوده و منظور از فرزندان ابراهيم،
اسحاق و اسماعيل و يعقوب است و منظور از فرزندان اسرائيل،موسي و هارون و زکريا و يحيي و
عيسي ميباشد.
و ممن هدينا و اجتبينا اذا تتلي عليهم ايات الرحمن خروا سجدا و بکيا؛در ميان کساني که هدايت
کرديم و برگزيديم،افرادي هستند که وقتي ايات خداوند رحمان برآنها خوانده شود،به خاک مي افتند
و سجده مي کنند و سيلاب اشکشان سرازير ميشود.
سوره انبياء ايات 86 و 85 و اسماعيل و ادريس و ذاالکفل کل من الصابرين؛اسماعيل و ادريس و ذوالکفل
که همه آنها از صابران و شکيبايان بودند و هر يک از اين پيامبران،در طول عمر خود، در برابر دشمنان و
يا مشکلات طاقت فرساي زندگي شکيبايي و پايداري نشان دادند و هرگز در برابر گرفتاريها زانو نزدند
و هر يک الگويي از پايمردي بودند.
سپس قرآن،بزرگترين بخشش الهي را،در برابر،شکيبايي و پايداريشان چنين بيان ميکند:ما آنها را در
رحمت خود داخل کرديم؛چرا که از صالحان بودند.و ادخلناهم في رحمتنا انهم من الصالحين جالب اينکه
نميگويد ما رحمت خود را به آنها بخشيديم،بلکه ميگويد:آنها را در رحمت خود داخل کرديم.گويي با
تمام جسم و جانشان در رحمت الهي غرق شدند.(تفسير نمونه ج13)