صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24

موضوع: شکرستان { بخوانیم ... بخندیم .... بفهمیم }

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان






    بار منت

    توانگری به حکیمی گفت: صد دینار زر دارم و می خواهم به تو بدهم. مصلحت را در چه می بینی؟

    گفت: اگر بدهی تو را بهتر و اگر ندهی مرا بهتر. (یعنی اگر بدهی منتی بر من داری و اگر ندهی از بار منت تو خلاص می شوم.)


    علی صفی، لطائف الطوائف، ص 196.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 21-08-2017 در ساعت 02:02
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 2



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان








    دستت را کوتاه کن

    روزي کامران میرزا نايب السلطنه (م 1307ش)، پسر ناصرالدین شاه قاجار (حک: 1227-1313ش) به منزل آية الله كني وارد شد.

    در آن هنگام آية الله كني به درد پا مبتلا بود و بايد پاي خود را دراز مي‌كرد. از اين رو از نايب السلطنه عذرخواهي كرد و پاي خود را دراز كرد.

    نايب السلطنه از اين كار ناراحت شد و گفت: آقا من هم پايم درد مي‌كند اجازه دهيد پايم را دراز كنم.

    آية الله كني فرمود: من كه پايم را دراز كردم دستم را كوتاه نمودم. تو هم دستت را (از بيت المال) كوتاه نما و پايت را دراز كن.


    منتخب التواريخ، ص 777.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 2


  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان






    توقع بالا

    مرد عربي به مسجد پيامبر ـ صلّي الله علي و آله ـ وارد شد و با عجله تمام دو ركعت نماز خواند. در هيچ ركني شرايط را رعايت نكرد. تلفظ صحيح كلمات را مراعات ننمود و به طمأنينه و آرامش در نماز توجه نكرد.
    امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ او را مشاهده مي‌كرد.

    مرد عرب بعد از نماز دست به دعا برداشت و گفت:
    خدايا بالاترين درجات بهشت را نصيب من گردان و يك قصر زرين و چهار حوريه هم به من بده.
    امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: اي عرب! مهر كمي آوردي و ازدواج بزرگي را خواستاري!


    علی صفی، لطائف الطوائف، ص 41.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 2


  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان




    نمی دانم !!

    پيرزني از بوذرجمهر (بزرگمهر، وزیر دانشمند انوشیروان) چند سؤال كرد كه در بيشتر آنها گفت: نمي‌دانم.

    پيرزن گفت: هر ساله به خاطر علمي كه داري از پادشاه حقوق مي‌گيري و من هر چه از تو مي‌پرسم جواب مي‌دهي نمي‌دانم.پس چگونه اين حقوق را بر خود حلال مي‌كني؟

    حكيم در جواب گفت: اي مادر من! آنچه مي‌گيرم در برابر دانستني‌هاي خود مي‌گيرم. اگر در برابر ندانستنيهاي خود گيرم، زرهاي عالم به آن كفاف نخواهد داد.


    گنجينه لطائف، ص 185.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 2


  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان





    عزیزترین نوشیدنی ها


    يكي از فضلاي عرب مهمان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ شد و در منزل او غذا خورد و پس از خوردن طعام گفت:
    براي من يكي نوشيدني بياوريد.

    امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: چه نوشيدني ميل داري؟

    مرد فاضل گفت: آن نوشيدني كه چون ناياب شود عزيزترين نوشيدنيهاست و چون فراوان گردد پايين‌ترين آنهاست.
    امام ـ عليه السّلام ـ به خادم خود فرمود: به او آب بدهيد.

    علی صفی، لطائف الطوائف، ص 37.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 2


  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان




    در خانه صاحبان خود بودند

    روزی هارون الرشید عباسی و وزیر او، جعفر برمکی در بیرون بغداد به راهی سواره می رفتند.

    در این بین قافله ای از دور نمایان شد.

    هارون سوال کرد: که این قافله چیست و از کجاست؟

    بعد از تجسس گفتند: تحف و هدایایی است که

    علی بن عیسی بن ماهان از خراسان برای خلیفه آورده است.

    قبل از عیسی، حکومت خراسان در اختیار فضل بن یحیی برمکی بود.

    هارون رو به جعفر کرد و گفت: این هدایا در زمان برادر تو کجا بود؟

    جعفر گفت: در خانه صاحبان خود بودند. (کنایه از این که عیسی از طرف خود نفرستاده، بلکه اموال مردم را غارت کرده.)

    بزم ایران، ص19.






    امضاء


  13. تشكر

    عهد آسمانى (03-09-2017)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان





    دزد آرد و طلب کرایه

    روزی جحی آرد خرید و به باربر داد تا به خانه ببرد اما باربر آرد را برداشت و فرار کرد.

    چند روز بعد زمانی که جحی او را دید خود را پنهان کرد.

    گفتند: چرا چنین می کنی؟

    گفت: برای این که می ترسم کرایه خود را از من بخواهد.

    ابن جوزی، اخبار الحمقی، 27.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكر

    عهد آسمانى (03-09-2017)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان




    شكايت به عزرائيل

    در ايام اقامت شهید مدرس (1249-1316 ش) در اصفهان عده‌اي از مردم كه مشكلاتي داشتند و از بعضي برنامه‌هاي دولت شاكي بودند با نوشتن نامه‌اي به مدرس، مشكل خود را مطرح كردند.

    دكتر محمد حسن مدرس مي‌گويد: من مأمور بودم نامه‌ها را بگيرم و عصر هنگام به آقا بدهم. ايشان هم تا پاسي از شب رفته، آنها را مي‌خواند و در زير هر كدام جواب مناسبي را مي‌نوشت، گاهي مي‌پرسيدند:

    آقا چه نوشتند؟ و من براي صاحب نامه جواب مدرس را مي‌خواندم.

    در يكي از نامه‌ها مردي از نظميه شكايت كرده و نوشته بود: رئيس نظميه مرا به تهمت دزدي گرفته و شش ماه حبس كرده، تمام هستي مرا برده و به خاك سياهم نشانده است. بدبخت و بيچاره‌ام، خدا مي‌داند بي‌تقصيرم و در حق من دشمني كرده‌اند. محكمه عدليه هم بدادم نمي‌رسد، بدبخت شده‌ام به دادم برسيد.

    مدرس در زير نامه نوشته بود: «شما به عزرائيل مراجعه كنيد».

    چند روز بعد، آن مرد با خوشحالي و شادماني آمد و گفت: مي‌خواهم از آقا تشكر كنم زيرا يادداشت مدرس را به رئيس نظميه نشان دادم و او كارم را اصلاح كرد!

    داستانهاي مدرس، ص 130.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكر

    عهد آسمانى (03-09-2017)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان





    خانه فقیه


    روزی اعمش (60-148 ق)‌ -از تابعان‌ ايرانى‌ تبارِ كوفه‌- از خانه بیرون آمد و می خندید.

    شاگردان گفتند: ای استاد! سبب خنده چیست؟

    گفت: حالی که از خانه بیرون آمدم دخترک چهار ساله من سر راه مرا گرفت و یک درهم طلب کرد. گفتم ندارم. روی به مادر خود کرد و گفت: آخر در همه عالم هیچ کس نیافتی که زن وی شدی؟ نمی دانم که به خانه این گدا چون افتادی؟

    علی صفی، لطائف الطوائف، ص 389.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكر

    عهد آسمانى (03-09-2017)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بخش اول - لطایف بزرگان







    شهر شما بهشت است

    سالي گذر شيخ جعفر کاشف الغطاء ( م 1227 ق) به شهری افتاد. اهل آن شهر خواستند نماز را با او به جماعت گذارند. مساجد شهر كوچك بود و براي جمعيت فراوان نمازگزار كافي نبود ناچار در ميدان شهر اجتماع كردند و با شيخ جعفر نماز جماعت خواندند.پس از نماز مردم از آن بزرگوار درخواست كردند تا آنها را موعظه كند.

    شيخ فرمود: من زبان فارسي را به خوبي نمي‌دانم. اما آنها همچنان اصرار كردند.

    آنگاه شيخ بر منبر قرار گرفت و فرمود: اي مردم شما مي‌ميريد و شيخ هم مي‌ميرد پس به فكر روز قيامت باشيد. اي مردم! شهر شما مثل بهشت است. زيرا در بهشت قصرها وجود دارد و در شهر شما هم قصرهاي بلند و بوستانهايي است كه داراي نهرهاست و در بهشت حورالعين است كه در نهايت حسن و جمالند و زنان اينجا هم در كمال وجاهتند، در بهشت غلمان هست و در اينجا نيز هست، و در بهشت تكليف نماز و روزه و ساير عبادات برداشته شده است همچنين در شهر شما نماز و روزه و عبادات ديگر به كلي برداشته شده است!

    فوائد الرضويه، ص 73.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi