برای مدیریت موفق خواستههای فرزندان در خانواده، اولا میبایست خانواده فرزندان خود را ازخواستهها و انتظاراتی که از آنان دارند، آگاه سازند؛ ثانیا خانوداه با روشهایی مناست از خواستهها و نیازهای فرزندان در دورههای سنی مختلف آگاه شوند.
❤ |
برای مدیریت موفق خواستههای فرزندان در خانواده، اولا میبایست خانواده فرزندان خود را ازخواستهها و انتظاراتی که از آنان دارند، آگاه سازند؛ ثانیا خانوداه با روشهایی مناست از خواستهها و نیازهای فرزندان در دورههای سنی مختلف آگاه شوند.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (18-08-2017), نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (14-08-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (17-08-2017)
موضوعات تصادفی این انجمن:
❤ |
1. نیاز به استقلال
فرزند ما، به طور طبیعی میخواهد خود تصمیم بگیرد، خود برنامهریزی کند و خود نیز اجرا کند. اگر فرزندان ما مانعی برای تصمیم گیری، برنامهریزی و اجرا نداشته باشند، خودشان این مسیر را طی میکنند. آنها کسب شخصیت را دوست دارند و برای رسیدن به این مرحله به دو ویژگی نیازمندند:
الف) داشتن توانمندی و به کارگیری مهارت، برای کارهایی که میخواهند انجام دهند.
ب) عدم طرد کودکان و اجازه دادن والدین و بزرگترها به فرزندان در انجام کارها.
بنابراین، فرزندان برای رسیدن به کمال، کسب مهارت و توانایی در مواجهه با دیگران، طرد نشدن از سوی پدر و مادر و احترام به شخصیت از لازمههای ضروری آنان است؛ زیرا باعث میشود فرزند ما با تجربهای که میاندوزد، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد و با افزایش اعتماد به نفس، شخصیت کسب کند.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (18-08-2017), نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (14-08-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (17-08-2017)
❤ |
افزایش اعتماد به نفس فرزندان
به طور طبیعی، در فرایند کسب شخصیت، فرزندان در به دست آوردن تجربه، در محاسبه، رفتار و گفتار اشتباهاتی مرتکب میشوند. نحوهی برخورد پدر و مادر با آنان و اشتباهشان اهمیت ویژهای دارد. انتقاد کردن از روی دل سوزی، مفید و ضروری است، اما هیچ گاه ناگهانی، بی مقدمه، ناآگاهانه و بدون پشتوانهی تخصصی انتقاد نکنید. پدر و مادر، هنگام مواجهه با اشتباهات فرزند با یادآوری نکات مثبت رفتار فرزند و آثار آن، انتقاد را شروع کنند تا به یک سونگری از نوع منفی آن متهم نشوند.
در انتقاد از آنها تمام شخصیت او را نقد نکنند، بلکه به بخشی بپردازند که آنها نتوانستهاند وظیفهی خود را خوب انجام دهند. حال تصور کنید فرزندان پس از ارتکاب اشتباه با این جملات والدین روبه رو شوند: «لیاقت هیچ کاری را نداری»، «برای خوردن و خوابیدن خلق شدهای و مناسب هیچ کاری نیستی»، «هیچ گاه برای انجام کارهایت فکر نمیکنی» و ...؛ این جملات همهی شخصیت فرزند را نقد میکند و اعتماد به نفس او را کاهش میدهد و از طرفی یک سویه، فقط به جنبههای منفی رفتار توجه میکند که از اعتدال به دور است و آثار منفی بسیاری در پی دارد؛
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (18-08-2017), نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (17-08-2017)
❤ |
2. مشورت کردن با فرزندان، به ویژه در نوجوانی، و رایزنی با آنان در شکلگیری شخصیت سالم بسیار مؤثر است؛ البته مشورت با آنان، التزامی برای والدین ایجاد نمیکند که هر چه آنها بدان رأی دهد، اجرا شود، بلکه در مواردی به دلیل نقص پیشنهاد فرزند، پدر و مادر باید دیدگاه خودشان را مطرح کنند و نقص سخن فرزند را نیز شرح دهند. این کار باعث میشود نگرانی بعضی که معتقدند مشورت با فرزندان، آنان را گستاخ میکند، برطرف شود؛ زیرا آنچه غرور میآورد این است که فرزندان فکر کنند نظر آنها برای والدین الزام آور است، اما وقتی میبینند نظرشان در بهبود تصمیمات نقش اساسی دارد، ولی الزام آور نیست، انتظار ندارند همه جا پدر و مادر به نظرهای آنها عمل کنند.
مشورت با فرزندان علاوه بر افزایش اعتماد به نفس فرزندان باعث رشد فکری آنان میشود، روابط فرزندان و والدین را استحکام میبخشد، احساس مسئولیت را در آنان تقویت میکند، با دید بازتری زندگی را تحلیل میکنند و قدرشناسی آنان بیشتر و توقعاتشان کمتر میشود.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (18-08-2017), نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (17-08-2017)
❤ |
2. نیاز به پذیرش
فرزندان همانند دانه، استعداد رشد دارند، به شرط آنکه خاک مناسبی این امکان را به دانه بدهد. با پذیرش فرزند از سوی والدین، کمک مؤثری به او میشود تا بتواند ارزشهای خود را بررسی کند، آنها را توسعه دهد و استعدادهای نهفتهی خود را عملی کند. حرکت به سوی استقلال، دور شدن از وابستگی، و مدیریت رفتار خود، از آثار خوب پذیرش است. فرزند از این طریق یاد میگیرد که باید با مسائلی که بر خلاف میل او در زندگی پیش میآید، به صورت منطقی مواجه شود و برای آنها راه حلی مناسب پیدا کند و ناامیدیها را به امید مبدل سازد.
بسیاری معتقدند چنآنچه بچهها پذیرفته شوند، در همان موقعیتی که هستند، باقی میمانند و رشد نمیکنند و بهترین راه را این میدانند که با فرزندان دربارهی رفتارهایی که نمیتوانند از آنها بپذیرند، سخن بگویند. چنین خانواده هایی، برای رشد فرزندانشان، از ارزشیابی، قضاوت، انتقاد، نصیحت و تذکرات اخلاقی بیشتر از حد معمول استفاده میکنند.
این نوع مواجهه با فرزند که بر نپذیرفتن او مبتنی است، فرزندان فکر میکنند بهتر است احساسات و مشکلات را پیش خود نگه دارند و آنها را بازگو نکنند، زیرا امتیاز منفی آنها بیشتر میشود. آنها احساس آزادی نمیکنند تا بتوانند حرف دلشان را بزنند. نتیجهی این نوع مواجهه، فاصله گرفتن فرزندان از پدر و مادر و وابسته شدن آنها به کسانی است که به یقین، با والدین بسیار تفاوت دارند؛ کسانی که هیچ اعتمادی به صداقتشان نیست. از این پس، فرزندان امنیت نخواهند داشت و در دامن کسانی رشد میکنند که هرگز مانند والدین دل سوز نیستند. البته نمیخواهیم بگوییم که فرزندان، در هر حال باید از سوی والدین پذیرفته شوند، حتی اگر خواستههایی نادرست و بیجا داشته باشند.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (23-08-2017)
❤ |
پذیرش فرزندان؛ مداخله نکردن
یکی از راههای پذیرش فرزند، مداخله نکردن در فعالیت اوست. این روش به ویژه دربارهی کودکان راه گشاست. و در شکوفایی استعدادهای آنها بسیار مؤثر است. کودکی که میخواهد با وسایل خود خانهای بسازد، وقتی متوجه میشود پدر و مادر هر یک به کار خود سرگرم است و اجازه میدهد او کار خود را به تنهایی طراحی، سازمان دهی، هدف گذاری و اجرا کند، حتی به او اجازه میدهند اشتباه کند بارها بسازد و خراب کند، از سوی والدین احساس پذیرش میکند.
شکی نیست که سخن ما دربارهی رفتارهای طبیعی و روزمرهی زندگی است. آزاد گذاشتن فرزندان در این بخش، آنها را برای تصمیم گیری در کارهای مهم و پر خطر آماده میکند. در کارهای پر خطر یا کارهایی که غیر طبیعی است و خطر جدی در پی دارد، نظارت و توصیهی پدران و مادران ضروری است؛ البته به شرط آنکه آنها توانسته باشند اعتماد فرزندان را جلب کنند و فرزندان معتقد باشند والدینشان خواستهی آنها را تأمین میکنند و درک درستی از زمان فرزندشان دارند و قدیمی فکر نمیکنند.
گاه والدین اصول حاکم میان همسالان خود را دربارهی درست یا نادرست بودن کار، به بچهها تحمیل میکنند و به صورت افراطی، نگران حرف مردم و قضاوت آنان دربارهی فرزندانشان هستند و دوست دارند بچهها نیاز خود به بزرگ ترها را احساس کنند. البته این کارها ناشی از دل سوزی و نگرانی والدین است و بی شک، پدر و مادر با خیرخواهی این کارها را انجام میدهند، اما نتیجهی عملی این کار آنها تربیت فرزندانی بدون استقلال و ناتوان است. همچنین، گاه به نظر میرسد رفتار و مداخلهی آنها خودخواهانه است.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (23-08-2017)
❤ |
سکوت کردن و گوش دادن
«پذیرش» از مهم ترین پیامدهای گوش دادن است. فرزندی که پیام میدهد، احساس میکند که پدر و مادر، او را پذیرفتهاند و در وضعیتی قرار میگیرد که خودش قادر است آنچه را نمیتواند تغییر دهد، بپذیرد؛ زیرا وقتی احساساتش را بیان میکند، آن را بروز میدهد و از دلش بیرون میریزد، خودش نیز برای پذیرش موقعیت آمادهتر میشود.
گوش دادن موجب ارتباط صمیمی والدین و فرزندان میشود. این تجربه که پدر یا مادر به سخن فرزند گوش، و آن را درک میکند، چنان او را خوشنود میکند که شاید کمتر عاملی تا این حد رضایت و خوشنودی به وجود آورد.
گاه فرزندان بسیار احساس شادی میکنند از اینکه «من همهی حرف هایم را زدم و پدرم هیچ نگفت»، «من آنچه نگران گفتنش بودم به زبان آوردم و مادرم انتقاد نکرد». این گونه مواجهه به فرزند فرصت میدهد حرف دلش را بزند.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (25-08-2017)
❤ |
پذیرش فرزند و نپذیرفتن رفتار او
گاه والدین ادعا میکنند که ما خود فرزند را پذیرفته ایم، اما رفتار او را نمیپذیریم. این سخن بیشتر به شوخی شبیه است تا واقعیت. فقط در صورتی ممکن است این سخن واقعیت داشته باشد که فرزند از نادرستی و نامطلوبی رفتار بی خبر باشد و با نیت و انگیزهی درستی آن را انجام داده باشد و زمانی که مطلع شد، خودش نیز از رفتار بیزار شود. در این صورت، والدین در حالی که از رفتار فرزند ناراضی اند، از خود او که انجام دهندهی رفتار بوده است، کمترین ناراحتی ندارند و او را پذیرفته اند. در چنین شرایطی میتوان میان فعل و فاعل تمایز قایل شد و فعل را به زشتی، اما فاعل را به زیبایی وصف کرد. اما در صورتی که فرزند از زشتی کار در نگاه پدر و مادر مطلع باشد و به آن کار ادامه دهد، اگر والدین مدعی شوند که او را پذیرفته اند، اما رفتارش را نپذیرفته اند، ادعایی بی معنا را مطرح کرده اند. این ادعا و طرز تفکر، والدین را فقط آزاد میگذارد تا با به کارگیری قدرت و زور، برای فرزند، حدودی معین کنند و بگویند که ما فرزند را پذیرفته ایم.، اما با رفتار او مشکل داریم. چگونه ممکن است فرزند را مستقل از واقعیتی که دارد، پذیرفت یا رد کرد، در حالی که انسان، هرگز از رفتار یا حالات خود متمایز نیست. اگر از دید فرزند نیز به مسئله نگاه کنیم، میبینیم میان نپذیرفتن خود و رفتارش تمایزی قایل نیست.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (25-08-2017)
❤ |
وقتی شما اعتقادات، گفتار و رفتار او را قبول ندارید، هیچ گاه نمیگوید: پدر و مادر مرا به مثابهی شخص پذیرفته اند، اما افکار، عقاید، گفتار یا رفتار مرا قبول ندارند؛ بلکه میگوید: آنها مرا قبول ندارند و نپذیرفته اند. او میان خود و افکار، گفتار و رفتارش تمایزی قایل نمیشود. پذیرش شخص فرزند در نظر او به این صورت معنا مییابد که چه اندازه از رفتارهایش را والدین پذیرفتنی میدانند وقتی والدین رفتارهای فرزند را میپذیرند، او به راحتی دربارهی خود قضاوت میکند که من پذیرفته شدهام. بچهها باید به طور کامل بدانند کارهایی هست که وقتی آنها را انجام میدهند از سوی والدین پذیرفته نمیشوند. اگر والدین طور دیگری وانمود کردند، بچهها در صداقتشان شک میکنند و اگر بچهها را نپذیرند، به صداقت و روراستی آنها پی میبرند. اگر پدر یا مادر فکر کنند این گفتهی آنها که من فرزندم را پذیرفته ام، اما رفتار او را نپذیرفته ام، قضاوت فرزندان را دربارهی آنها خوب و دیدشان را مثبت میکند، اشتباه فکر میکنند. نه تنها فرزند چنین قضاوتی نخواهد داشت، بلکه به دلیل محدودیت رفتاری پدیده آمده برای خود، از والدین متنفر میشود و آنها را آدمهایی پر حیله، مکار و سیاست باز وصف میکند. این قضاوت به شدت باعث موضع گیری و ایجاد نفاق در فرزندان میشود و آنها تلاش میکنند، در عین مخالفت واقعی با والدین، به ظاهر نشان دهند که همراه آنها هستند.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017), سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* (25-08-2017)
❤ |
پذیرش غیرواقعی
گاه والدین به پذیرش رفتار فرزند تظاهر میکنند، اما در واقع آن را نمیپذیرند. در چنین وضعیتی، پدر و مادر از آنجا که به نیازهایشان توجه نشده است، حرص میخورند و دلخور میشوند، اما ناراحتی خود را بروز نمیدهند.
پدر و مادری را تصور کنید که نمیخواهند فرزند نُه سالهی آنها تا دیر وقت، بیدار بماند و سریال ببیند، تا مبادا آثار کم خوابی موجب بداخلاقی او شود. و روز بعد، آمادگی مدرسه رفتن را نداشته باشد با این حال، برای اینکه پدر و مادر زورگویی قلمداد نشوند، در ارزیابی فرزند از آنها نمره منفی نیاورند و بر خلاف میل بچه کاری نکرده باشند، طوری وانمود میکنند که گویی رفتار او را پذیرفتهاند و دیر خوابیدن و سریال دیدن او مسئلهای نیست. چنین والدینی از این نکته غافل میشوند که نمیتوانند در همهی رفتارها و عکس العمل هایشان این پذیرش را بروز دهند. گاه اخم پدر و مادر، ابروهای درهم کشیده، لحن صحبت، چین و چروک صورت و حالت آنها به طور کامل نشان دهندهی نپذیرفتن است. این رفتارها فرزند را گیج و متحیر میکند؛ زیرا او پیامهای متناقضی دریافت میکند، یعنی پیام گفتاری والدین نشان دهندهی موافقت، و پیام رفتاری آنها علامت نپذیرفتن است. بچه نمیتواند به این دو پیام پاسخ دهد و با تضاد روبه رو میشود. حال نمیداند چه کار کند. او تکلیف مشخصی ندارد و نمیتواند از بلاتکلیفی بیرون آید.
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس* (26-10-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)