معناى لغوى و اصطلاحى فرح
در زبان عربى واژه «فرح» به معناى لذت زودگذر به كار رفته و بيشترين كاربرد آن نيز در لذت هاى
بدنى و جسمى است.[6] در حقيقت ريشه و خاستگاه اين حالت انفعالى را بايد در نيروى شهوانى
انسان جست.
در قرآن اين واژه به دو صورت مطلق و مقيد به كار رفته و صورت مطلق آن همواره به صورت مذمت
بوده است[7] چنان كه مقيد آن نيز كه در ارتباط با دنيا بوده مورد ذم قرار گرفته است[8] و تنها يك
صورت آن، كه در ارتباط با فضل در رحمت خداوند است، پسنديده شمرده شده است.[9]
واژه ديگرى كه در زبان عربى درباره شادى و خوشحالى به كار رفته واژه «سرور» است. اين واژه
در جايى به كار مى رود كه حالت انفعالى همراه با آرامش قلبى باشد. كاربرد اين واژه در تازى نشان
مى دهد كه سرور تنها در جايى به كار مى رود كه نفع و لذتى حقيقى در ميان باشد در حالى كه «فرح»
گاهى در جايى كاربرد دارد كه نفع و لذت در ميان نيست و تنها شادمانى بدون منفعت و لذت است
مانند شادمانى كودكانه كه با رقص و دوندگى و شنا و مانند آن پديد مى آيد.[10]
به نظر مى رسد كه «فرح» بيشتر در مواردى كه شادى مذموم و كودكانه باشد به كار مى رود و
برخاسته از انگيزه هاى شهوانى است در حالى كه سرور بيشتر در شادى و امور ممدوح و برخاسته
از انگيزه هاى عقلانى و فكرى است. از اين رو، گفته شده است كه حزن ضد سرور، و غم ضد فرح
است.
به هر حال آن چه از قرآن بر مى آيد آن است كه شادى كه با انگيزه هاى عقلانى و فضل الهى باشد
فوايد و ثمراتى چون شكر و سپاس را در پى خواهد داشت و نشانه اى از ايمان و موجب افزايش
دوستى ميان مؤمنان است، چنان چه نمايانگر رضايت خداوند است، شادى و سرور نه تنها يك ابزار
كارآمد در درمان بيمارى هاى روحى و روانى است بلكه توجّه به آن نشانگر پيروى از پيامبر(ص)
نيز است، چون كسى مسرور است كه رضايت خدا و قرب او را به دست آورده است رفتار و منش
او مورد تأييد الهى است. از آثار اين حالت در جامعه قرآنى افزايش دوستى و پيوندها و تقويت روابط
اجتماعى جامعه است.
خوشرويى و سرور در نظر قرآن امرى ممدوح است چنان كه اندوه و حزن و ترشرويى امرى مذموم
و ناپسند به شمار مى آيد و در همين رديف فرح و شادى كه برخاسته از انگيزه هاى شهوانى
است نيز مذموم است.