ولی قوم هود(علیهالسلام) خدا را به خاطر نعمتهای وی سپاس نگفتند، بلكه در لذاید مادی
غوطهور شده و گرفتار تكبر و خودبینی شدند. هود(علیهالسلام) به آنها گفت: چرا برای مباهات و
بیهودهگری بر هر بلندی، بنایی سر به فلك كشیده ساخته و مانند كسانی كه میخواهند همیشه
زنده بمانند، كاخهایی در كمال شكوه و جلال بنا میكنید و چون ستمگران بد رفتاری نموده و آنگاه
كه خشمگین می شوید بر كسی رحم نمیكنید، از خدا بترسید و به دستورات او عمل كنید و از من
كه برای هدایت شما آمدهام اطاعت كنید. ای قوم! از خدایی كه نعمتهای فراوان مانند فرزندان و
احشام و باغها و نهرها به شما بخشیده بیم داشته باشید... .[14]
قبیله عاد تسلیم دعوت هود(علیهالسلام) نشده و سران آن قبیله بر بت پرستی خود پافشاری كرده
و خطاب به هود(علیهالسلام) گفتند: تو دلیل روشنی برصحت آنچه ما را به آن دعوت میكنی نیاوردی،
بنابراین ما دست از پرستش خدایان خود برنمیداریم و تو را راستگو نمیدانیم و تصور ما این است
كه برخی از خدایان ما، تو را آسیب رساندهاند از این رو سخنان بیهوده بر زبان میآوری.
هود(علیهالسلام) در پاسخ آنان گفت: به راستی و صداقت آنچه میگویم خدا را گواه میگیرم و شاهد
باشید كه من از معبودهای غیر خدا بیزارم، شما و خدایانتان همدست شوید، و برای من توطئه كنید
واگر قادر هستید لحظهای كیفرم را تأخیر نیاندازید، من از توطئه شما ترس و واهمهای ندارم، زیرا
متكی بر خدا هستم و امور من و شما و همه موجودات زنده به دست اوست و هرگونه بخواهد عمل
میكند... اگر از دعوت من سرتافتید، این سرپیچی به زیان من نیست، چرا كه من آنچه را به آن مأمور
بودم به شما ابلاغ كردم، خداوند میتواند شما را به هلاكت رسانده و گروهی غیر از شما را روی
كار آورد، كه جایگزین شما در شهر و دیارتان باشند.[15]
اما قوم عاد در برابر اندرزهای پر مهر حضرت هود(علیهالسلام) به جای اینكه پاسخ مثبت دهند،
به لجاجت و سركشی پرداختند و گفتند: آیا آمدهای به ما بگویی، خدای یگانه را بپرستیم و از آنچه
پدرانمان میپرستند دست برداریم؟ اگر راست میگویی عذابی را كه به ما وعده كردی بر ما بفرست.
این جا بود كه حضرت هود(علیهالسلام) به آنان فرمود: خشم و غضب الهی قطعاً بر شما وارد خواهد
شد، در انتظار عذاب الهی باشید و من نیز در انتظار خواهم بود.[16]