صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49

موضوع: ویژه نامه شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام* نهمين کوکب هدايت *

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    از اشك عزا ديده ‏ها درياست
    ماتم جواد يا غم زهراست

    در حجره‏ ى غم جان دهد مظلوم
    فرزند رضا حجت معصوم


    مى‏ رسد به گوش ناله ‏ى مغموم
    اين زمزمه‏ ى غربت مولاست

    زهر ستم و خصم بد بنياد
    زد به خرمنش شعله ‏ى بيداد

    مرغ حق چرا از نفس افتاد
    تشنه لب چرا كوثر طاهاست

    يارو همدمش دشمن جانش
    ظلم آشكار زهر پنهانش


    آتش زده بر جان سوزانش
    اين نه همسر است خصم بى پروا است

    اين نور خداست آخر ام الفضل
    اين ابن الرضاست آخر ام الفضل

    خون دل از رخساره اش پیداست
    از زهر و عطش در دلش غوغاست



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    جوان بود و جوانه امامتش، بهاری‏ترین تصویر روزگار، مولایی که در کودکی،
    اعجاز امامت را به تصویر کشید و بالیدن بی‏وقفه‏اش، خار چشم دشمنان شد.

    چنان عطر و بوی آسمان داشت که زمین، مدهوش تماشایش بود.
    چشمه چشمه حکمت و الهام از سینه‏ اش می‏جوشید و هر چه ناپاکی را
    در زلال عصمتش می‏شست.


    مناظره ‏های جاهلان را عالمانه پاسخ می‏داد
    و سد انحرافی معتزله ‏ها را به پایداری می‏شکست.


    نقشه ‏های دقیق مأمون را نقش بر آب و کاخ پوشالی اعتبارش را
    بر سرش خراب می‏کرد.


    مأمون، سنگ بر سنگ کینه می‏نهاد و معتصم، آتش بر آتش انتقام.
    حادثه‏ ای در راه بود.

    محرمی که نامحرم اسرار بود،
    آشنایی که با نور غریبه بود، حلقه اتصال توطئه‏ای شوم شد
    . در دستانش گدازه‏ های آتش زبانه کشید، وقتی زهر را به جان آسمان می‏ریخت...





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «بشکن، ای بغض»




    آه! چه سخت است زندگی با دشمن؛ دشمن خانگی!
    دشمنی که گزنده ‏ترین سایه بر دیوار است و زشت‏ترین خار، بر سینه‏ ی افکار.

    کاش آفتاب نتابد! بر شهری که حق نمک، زهر است!
    و حق مهربانی، ستم!

    آه، ای وسعت اندوه در بغض نگاهم! چرا نمی‏شکنی؛
    تا مژه هایم از فانوسِ اشک لبریز شوند و لحظه هایم
    از عطر باران، سرشار! هوای مرثیه در سر دارم:

    دلم دارد هوای گریه، امشب
    صفا دارد صفای گریه، امشب

    ببار ای اشکِ خونین قطره قطره
    دو چشمم را به جای گریه، امشب


    گویی «مدینه»، همیشه عهده ‏دار اندوه «عراق» است، که گنجینه‏ ی
    غم غربت و فراق است! بارها، پیام رسانان سیه پوش، آسمان مدینه
    را به سوگِ ستارگانش فراخوانده‏اند و مویه‏ی مادران، تبسّم
    از نگاه خورشید زدوده است.

    اینک نوبت اندوهانِ مردی از تبار نور است؛
    مولایی آراسته به خدایی‏ترین اندیشه و علم؛ که مدعیانِ فخر و
    وقار، در حضورش، مثل یخ، آب می‏شدند و تشنگان بصیرت
    و کمال، ازسایه سار حضورش، سیراب.

    ملکوت وجودش به گواهیِ دوست و دشمن، آسمانی و صداقت
    حضورش، آکنده از مهربانی بود.
    امّا به اشراق نگاهش، ایمان نداشتند و به ارتفاعِ تواضعش رشک می‏بردند.

    سلام به اشک! سلام بر غم!
    سلام بر غروب عاشورا و بر تمام تنهایی ‏ات
    مظلوم، یا جواد الائمه علیه‏السلام !


    هر چند دست ما از آستان تو کوتاه است؛
    امّا دل بر ضریح دیر آشنای توبسته‏ ایم؛ تا با کرامت ازلی‏ات، گره گشای
    آرزومندی ما باشی.

    مولا جان! به صداقت اشک‏ها قسم، که نیازمندانِ آستان توایم؛
    جرعه‏ای از دریای معرفت ما را بنوشان!


    سخاوت، آبرو از نگاه تو گرفته وَ جود، مدیون دست‏های توست.
    نفرین بر دشمنانِ نمک ناشناس تو باد؛

    که بهار جوانی‏ات را به خزان خیانت فروختند و
    آتشِ اندوه و اشک و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.

    می‏شود تکثیر با یادت تمامِ اشک‏ها
    بر تو باد، ای آسمانی دل، سلام اشک‏ها

    مثل بارانی‏ترین فصلی که می‏گیرد دلم
    یک جهان، اندوه دیدم، در پیام اشک‏ها





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    «همراه با چشم انداز اشک‏های ریخته»




    نهمین ستاره‏ ی روشن، قصد دیاری دور می‏کند و از همه سو
    شهردر خاکسترِ عزا غوطه می‏خورد.

    آسمان، مچاله می‏شود و بر خاک می‏افتد و ستاره‏ ها تک تک
    خاموشیِ خویش را تجربه می‏کنند.


    تمام پنجره ‏ها راه باز شدن را از یاد برده‏ اند و گام‏های
    خسته، راهی راهی دور می‏شوند. سیاه پوشان عزادار بر سر می‏کوبند
    و اشک می‏ریزند و نفس‏ها، بریده بریده از سینه سر بر می‏آورند.

    کبوتران سربریده در خون می‏چرخند و بال می‏گیرند و هنوز
    خاک بوی بهاره ای پرپر می‏دهد. گلدسته‏ های بالا آمده از راستای
    خاک، خورشید را به زمین می‏کشانند و حرم، در منشوری از رنگ‏های
    آسمانی غرق می‏شود و صدای ضجه ‏های پی در پی، خوابِ آرام شهر را می‏شکند.


    دستی کجاست تا آسمان را بر سر بکوبد و زمین و زمان را در هم بریزد؟
    دستی کجاست تا دهانِ باز دقایق را از خاک ندامت پر کند؟

    دستی کجاست تا گیسوی پریشانِ باد را در مشت
    بفشارد و چنگ بر چهره‏ی خاک بکشد؟

    این پیکر ملکوتی کیست که در شهر تشییع می‏شود و همراه
    با دردهای نهانی، از اعماق شب فریاد بر می‏آورد؟

    این سرشانه‏ های کیست که زیر بار اندوه، رنگین
    کمان‏های سوخته را تا آسمان عروج می‏دهد؟

    شمع ‏های سوخته، دعاهای مستجاب شده، چشم انداز اشک‏های ریخته
    و تنهایی ممتد، همه و همه سرآغاز یک شب تا
    همیشه ماندگار و تاریک را نشان می‏دهد.

    بهار در شاخه‏ های خشک درختان جان می‏دهد و پاییز رو به رسیدن است.
    برگریزان همیشه ‏ی تاریخ همراه با یک شب طولانی آغاز می‏شود.


    صدای ضجّه‏ی شهر، گوش تاریخ را کر خواهد کرد و دستی نیست
    تا این صفحه ‏ی عزادار را ورق بزند؛

    صفحه ‏ای از تاریخ که در تاریکی شب ورق می‏خورد، صفحه‏ ای که در آن
    شکوفه‏ های نشکفته در دست‏های باد پرپر می‏شوند، صفحه‏ای که در آن
    ستاره ‏ها یک به یک راهی دیاری دور می‏شوند؛

    و این نهمین ستاره‏ ی در حال عروج است.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «یاسین من»




    غروب، در نفس گرم تو آرمیده است ای آسمان‏ نشین!

    به زلالی آینه ‏هایی که در غربت، به کام سنگ در می‏آیند!
    من در عجبم تو ای بغداد!

    چگونه تاوان این گناه را خواهی داد که آسمانِ غرق در اندوه، تو
    را نفرین می‏کند و کوچه‏های زخم دیده، بی‏لیاقتی تو را قهقهه می‏زنند.

    مظلوم من! دل کدامین یاسمین، از غربتت به درد آمد که این‏چنین،
    به خاکیان پشت کردی و آسمان نشینی را پیشه؟


    یاسین من!
    مفسران نگاهت، قاصدک‏ه ای پژمرده در باغ هستی‏ اند.

    ای ستودنی!
    مدینه ‏ی فاضله ی چشم‏هایت را، جایگاهی است والا. ...
    و من، مدینه را، این غربت همیشه جاری را، در اندوهی مطلق
    به فرزندت علی می‏سپارم.


    اکنون دستان آسمان چتری می‏شود که صبح را ارزانی بهشت
    و آتش سینه‏ اش را ارزانی «ام‏الفضل»، و آسمان، این بلند همیشه،
    غربت تو را در خون خواهد گریست و در ماتم تو، قرن‏ها بر
    زمین، این خاکی ناشایست، خیره خواهد ماند.

    ای دست‏هایت به نور بهشتی آغشته و آیه آیه رحمن در خونت جاری!
    چگونه می‏شود غربتت را در واژه ‏ها به تصویر کشید؟

    چگونه شامگاهان، در غربتت اشک بریزم؟
    «ام‏الفضل»، در حریم تو یک زن بود و آسیه در خانه‏ ی فرعون، زنی دیگر.

    کدامین زخمت را بسرایم ای ستاره‏ ی فروزان بهشتی!.
    آسمان نشین من!

    تو نیستی امّا ...







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    صلی الله علیک یا مولای یا محمد التقی ایها الجواد علیه السلام

    جوان بود و جوانه امامتش، بهاری‏ترین تصویر روزگار،
    مولایی که در کودکی، اعجاز امامت را به تصویر کشید
    و بالیدن بی ‏وقفه‏اش، خار چشم دشمنان شد.

    چنان عطر و بوی آسمان داشت که زمین، مدهوش تماشایش بود.
    چشمه چشمه حکمت و الهام از سینه ‏اش می‏ جوشید
    و هر چه ناپاکی را در زلال عصمتش می‏ شست.

    مناظره ‏های جاهلان را عالمانه پاسخ می‏داد
    و سد انحرافی معتزله‏ ها را به پایداری می‏ شکست.

    نقشه ‏های دقیق مأمون را نقش بر آب
    و کاخ پوشالی اعتبارش را بر سرش خراب می‏کرد.

    مأمون، سنگ بر سنگ کینه می‏نهاد
    و معتصم، آتش بر آتش انتقام.

    حادثه‏ای در راه بود.
    محرمی که نامحرم اسرار بود،

    آشنایی که با نور غریبه بود،
    حلقه اتصال توطئه ‏ای شوم شد.

    در دستانش گدازه‏ های آتش زبانه کشید،
    وقتی زهر را به جان آسمان می‏ریخت...

    حورا طوسی







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    «ای خورشیدِ شهید!»





    بوی کلماتِ سوخته می‏آید از دهانِ آسمان.
    عطر شهادتِ تو در هفت آسمان می‏پیچد.


    هان، ای «معتصم»! باز در تاریکیِ کدام کوچه جنایت قدم
    می‏زنی که کاسه چشمانت را به دست گرفته‏ای و به خفاشان، خون تعارف می‏کنی؟

    هان، ای «امُّ الفضل»!
    دلت خانه شیطان!
    دست‏هایت مارهایی نابکار!
    چشم‏هایت لانه زنبورها!


    ای از نسلِ خودکامگیِ عباسیان! ای دُختِ شیطان!
    به کدامین جُرمِ ناکرده، قلبِ سخاوتِ زمین و آسمان‏ها
    را با انگورِ زهرآلود، خاموش کردی؟!

    «معتصم» ـ شیطان مجسم ـ تو را مسحور کدام وعده دست‏
    نیافتنی کرده است؟!«ام الفضل»، ای دُخت شیطان!


    شیطان شدن، عاقبتِ نحس توست. اگرچه در خانه نورانی‏ترین
    بنده خدا و در سرایِ باب الحوائجِ دل‏ها باشی.

    آری:
    «عاقبت، گرگ ‏زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود»

    ای باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند؛
    در حالی که هنوز بیش از 25 گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود.

    آسمان، یتیمی‏اش را با ستارگانی از جنسِ خون می‏گرید.
    زمین، بر مدارِ اندوه می‏چرخد و سیاره‏ های
    درد، منظومه ‏ای از عزا را پدید می‏آورند.


    ای خورشیدِ شهید! کدام فرشته است که اشکبارت نیست؟!
    کدام انسان؟ کدام جنگل؟! کدام کوهستان؟ کدام دشت؟ کدام دریا؟ کدام صحرا؟
    کدام رودخانه؟ کدام پرنده؟ کدام آسمان و کدام کهکشان است که سوگوارت نباشد؟!

    غم آمد و شادی مرا راند از من
    سیلابِ بزرگِ اشک، افشاند از من

    دردِ تو چنان کاست ز جانم که فقط
    مُشتی پر و بال در قفس ماند از من




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    جوان بود و جوانه امامتش، بهاری‏ترین تصویر روزگار، مولایی که در کودکی،
    اعجاز امامت را به تصویر کشید و بالیدن بی‏وقفه‏اش، خار چشم دشمنان شد.

    چنان عطر و بوی آسمان داشت که زمین، مدهوش تماشایش بود.
    چشمه چشمه حکمت و الهام از سینه‏ اش می‏جوشید و هر چه ناپاکی را
    در زلال عصمتش می‏شست.


    مناظره ‏های جاهلان را عالمانه پاسخ می‏داد
    و سد انحرافی معتزله ‏ها را به پایداری می‏شکست.


    نقشه ‏های دقیق مأمون را نقش بر آب و کاخ پوشالی اعتبارش را
    بر سرش خراب می‏کرد.


    مأمون، سنگ بر سنگ کینه می‏نهاد و معتصم، آتش بر آتش انتقام.
    حادثه‏ ای در راه بود.

    محرمی که نامحرم اسرار بود،
    آشنایی که با نور غریبه بود، حلقه اتصال توطئه‏ای شوم شد
    . در دستانش گدازه‏ های آتش زبانه کشید، وقتی زهر را به جان آسمان می‏ریخت...









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    غروب، در نفس گرم تو آرمیده است ای آسمان‏ نشین!
    به زلالی آینه‏ هایی که در غربت، به کام سنگ در می‏آیند!
    من در عجبم تو ای بغداد!
    چگونه تاوان این گناه را خواهی داد که آسمانِ غرق در اندوه،
    تو را نفرین می‏کند و کوچه ‏های زخم دیده،
    بی ‏لیاقتی تو را قهقهه می‏زنند.


    مظلوم من!
    دل کدامین یاسمین، از غربتت به درد آمد که این‏چنین،
    به خاکیان پشت کردی و آسمان نشینی را پیشه؟
    یاسین من!
    مفسران نگاهت، قاصدک‏های پژمرده در باغ هستی‏ اند.


    ای ستودنی!
    مدینه ‏ی فاضله‏ ی چشم‏هایت را، جایگاهی است والا. ...
    و من، مدینه را، این غربت همیشه جاری را،
    در اندوهی مطلق، به فرزندت علی می‏سپارم.
    اکنون دستان آسمان چتری می‏شود که صبح را ارزانی بهشت کند و آسمان،
    این بلند همیشه، غربت تو را در خون خواهد گریست
    و در ماتم تو، قرن‏ها بر زمین،
    این خاکی ناشایست، خیره خواهد ماند.

    ای دست‏هایت به نور بهشتی آغشته و آیه آیه رحمن در خونت جاری!
    چگونه می‏شود غربتت را در واژه‏ ها به تصویر کشید؟
    چگونه شامگاهان، در غربتت اشک بریزم؟
    «ام‏ الفضل»، در حریم تو یک زن بود
    و آسیه در خانه‏ ی فرعون، زنی دیگر.
    کدامین زخمت را بسرایم ای ستاره‏ ی فروزان بهشتی!


    آسمان نشین من! تو نیستی امّا ...






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    پای درس امام جواد علیه السلام




    یكى از اصحاب امام محمّد تقى علیه السلام گوید:
    روزى در خدمت آن حضرت بودم ، كه سفره غذا پهن كردند؛ و غذا خوردیم .

    پس از آن كه سفره را جمع كردند،
    یكى از افراد مشغول جمع كردن غذاهاى ریخته شده در اطراف سفره گردید.



    امام جواد علیه السلام فرمود:


    چنانچه در بیابان سفره انداختید،
    آنچه غذا در اطراف سفره ریخته شود -
    به هر اندازه اى كه باشد - رها كنید -تا مورد استفاده جانوران قرار گیرد-
    ولى اگر در منزل ، در اطراف ظرف غذا و یا در اطراف سفره ،
    طعامى ریخته شود، تمام آنچه را كه ریخته شده است ،
    به هر مقدارى كه باشد، جمع نمائید -
    كه مبادا زیر دست و پا، نسبت به آنها بى احترامى شود .








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مناظرات امام جواد عليه السلام, متن زیارت نامه امام جواد علیه السلام(باترجمه فارسی), مجموعه سخنرانی های صوتی پیرامون امام جواد (ع), نمونه هايى از فضايل و سيره فردى امام جواد علیه السلام, چهل حدیث گهربار از امام جواد علیه السلام, نرم افزار دانستنیهای امام جواد عليه السلام, نرم افزار زندگانی امام جواد عليه السلام, همسر امام جواد چگونه مرد؟, گالری تصاویر ویژه شهادت آقا امام جواد علیه السلام, پيامک هاي تسليت شهادت جانسوزجواد الائمه علیه السلام, آواي غم ( مجموعه مداحي و روضه خوانی شهادت امام جواد (ع), اقوال مختلف در باره نحوه شهادت امام جواد علیه السلام, امام جواد (ع) مظهر بصیرت و اسوه ی کرامت, امام جواد (ع) و حضرت مهدی (عج), امام جواد علیه السلام ازمنظر دیگران, امام جواد(ع)ـ الگوى دانشمندان جوان, امام جواد(علیه السلام) و راز شهادت, از اشک عزا دیده ها دریاست...ماتم جواد یا غم زهراست, اصحاب و یاران با وفای امام جواد (ع), توسل به امام جواد علیه السلام, حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (علیه السلام), حضرت امام محمد جواد علیه السلام درنگاهی کوتاه, داستان هایی از زندگی امام جواد (ع), راز ناشناختگی امام جواد(ع), زیارتنامه حضرت امام جواد(ع) با صدای مداحان معروف

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi