❤ |
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 11:50
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه شهادت مظلومانه امام صادق علیه...
- ۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن...
- ۞۩*۩۞ويژه نامه شهادت امام محمد باقر عليه...
- ۩▄▀▄۩ویژه نامه رحلت پیامبر اعظم محمد...
- ۩۞۩ بانوي كرامت -سوگنامه وفات حضرت خديجه(س)...
- غریب الغربا{ویژه نامه شهادت مظلومانه آقا...
- ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي...
- ویژه نامه شهادت امام حسن محبتی {تنها ترین...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه مسلم بن عقیل{مسلخ...
- کربلایی مجید نریمانی|شهادت امام جواد (ع)...
❤ |
یک جرعه نور
قال الامام امام محمد التقی الجوادعلیه السلام
عَلَيْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَريضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ
وَ هُوَ صِلَةُ بَيْنَ الاْخْوانِ، وَ دَليلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ
وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِى الْغُرْبَة
حلية الأبرار، جلد 4، صفحه 599.
بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، زیرا فراگيرى آن واجب
و بحث پيرامون آن مستحب و سودمند است. علم ارتباط
میان دوستان و برادران، نشانه مروّت و جوانمردى
تحفه مجالس و محافل،همدم و رفيق انسان در سفر
و انيس و مونس او در تنهایى است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
❤ |
در محفل سوگ تو، اشک ها زودتر از هر دعایی به سویِ آسمان می روند،
لحظه ها به انتظار دیدار جمالِ دل آرایت در بغضِ ثانیه ها می تپند
گل های سجّاده ات، محراب را بوسه می زنند
جبرییل، چون شمع، بیقرارانه می سوزد و صدایِ گریه های مداوم
در و دیوار را غرق در ماتم می کند.
پله پله تا خدا رفتنت را ستاره ها در گوش زمین نجوا کردند؛
آن گاه که عرش، تو را در هاله ای از نور، به سوی معراج دل باختگان بُرد.
جواد الائمه! بعد از تو، دنیا سرگردان است و شادمانی رنگ باخته
شهادت به مقامِ والایت غبطه می خورد و دل های سوگوار
جز اشک و آه، حرفی ندارند.
شانه های آسمان، از یاد آوری سیمای روحانی ات می لرزد
و بغضِ ناشناخته ای گلوی زمین را می فشارد
و دوریِ تو، چونان رعد، افلاک را به آتش می کشد مولا جان!
بی تو، روح تشنه ی هستی، با کدامین زمزم سیراب شوند
و ضمیرهای مشتاق با شمیمِ کدامین نسیم رحمت، آکنده از روحِ عبادت گردند؟
افسوس که از بارِ سنگین مظلومیتِ تو آینه ی زمان در هم شکست
و کشتیِ ایثار و گذشت، در دریایِ وجود تو به اشک نشست.
ای که دعایت در سحرگاهانِ نیایش موجب نزول برکات است
و عبادتت در دلِ شب هایِ اِستغاثه، مایه ی پراکندگی نفحات قدسی!
محراب خالی، اشک های آسمان و بغض فرو خورده ی افلاکیان
بهانه ی سوگوارای داغداران تو است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
❤ |
به تنگناي قفس ميزباني اش كردند
فراق و زخم زبان مهرباني اش كردند
جواد بود و تلافي جود و احسانش
به سوز زهر و عطش قدر داني اش كردند
به جشن مرگ عزيز بتول صف بستند
نگه به خاتمه ي زندگاني اش كردند
به خاك حجره كه از تاب درد مي غلتيد
چه خنده ها كه به سوز نهاني اش كردند
گلي كه اول شادابي و بهارش بود
گرفته آن همه گلچين خزاني اش كردند
شرار و آه دلش را كسي نمي فهميد
كه پاره هاي جگر همزباني اش كردند
ميان رقص كنيزان شهادتين مي خواند
چگونه بدرقه اي آسماني اش كردند
علي اكبر سلطان توس را كشتند
كه گريه اهل سما بر جواني اش كردند
به جاي فاتحه مشغول كف زدن گشتند
به پاي كوبي خود نوحه خواني اش كردند
به آفتاب روي بام خانه اش دادند
خدا گواه است كه نامهرباني اش كردند
كبوتران همه پرهاي خود به هم دادند
شدند هم قسم و سايباني اش كردند
گهي ز ماتم او سر به زير پر بردند
گه استلام لب ارغواني اش كردند
ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 28-07-2019 در ساعت 12:26
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
❤ |
فعالیتهای فرهنگی,ادبی, صوتی, تصویری و نرم افزاری
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 11:53
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
❤ |
مقالات و سایر مطالب مرتبط
ویرایش توسط ناظرسایت : 25-05-2019 در ساعت 11:57
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
saadatmand (21-08-2017), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (20-08-2017)
❤ |
«همراه با چشم انداز اشکهای ریخته»
نهمین ستاره ی روشن، قصد دیاری دور میکند و از همه سو
شهردر خاکسترِ عزا غوطه میخورد.
آسمان، مچاله میشود و بر خاک میافتد و ستاره ها تک تک
خاموشیِ خویش را تجربه میکنند.
تمام پنجره ها راه باز شدن را از یاد برده اند و گامهای
خسته، راهی راهی دور میشوند. سیاه پوشان عزادار بر سر میکوبند
و اشک میریزند و نفسها، بریده بریده از سینه سر بر میآورند.
کبوتران سربریده در خون میچرخند و بال میگیرند و هنوز
خاک بوی بهاره ای پرپر میدهد. گلدسته های بالا آمده از راستای
خاک، خورشید را به زمین میکشانند و حرم، در منشوری از رنگهای
آسمانی غرق میشود و صدای ضجه های پی در پی، خوابِ آرام شهر را میشکند.
دستی کجاست تا آسمان را بر سر بکوبد و زمین و زمان را در هم بریزد؟
دستی کجاست تا دهانِ باز دقایق را از خاک ندامت پر کند؟
دستی کجاست تا گیسوی پریشانِ باد را در مشت
بفشارد و چنگ بر چهرهی خاک بکشد؟
این پیکر ملکوتی کیست که در شهر تشییع میشود و همراه
با دردهای نهانی، از اعماق شب فریاد بر میآورد؟
این سرشانه های کیست که زیر بار اندوه، رنگین
کمانهای سوخته را تا آسمان عروج میدهد؟
شمع های سوخته، دعاهای مستجاب شده، چشم انداز اشکهای
ریخته و تنهایی ممتد، همه و همه سرآغاز یک شب تا
همیشه ماندگار و تاریک را نشان میدهد.
بهار در شاخه های خشک درختان جان میدهد و پاییز رو به رسیدن است.
برگریزان همیشه ی تاریخ همراه با یک شب طولانی آغاز میشود.
صدای ضجّهی شهر، گوش تاریخ را کر خواهد کرد و دستی نیست
تا این صفحه ی عزادار را ورق بزند؛
صفحه ای از تاریخ که در تاریکی شب ورق میخورد، صفحه ای که در آن
شکوفه های نشکفته در دستهای باد پرپر میشوند
صفحهای که در آن ستاره ها یک به یک راهی دیاری دور میشوند؛
و این نهمین ستاره ی در حال عروج است.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
saadatmand (21-08-2017)
❤ |
«ألسَّلامُ عَلَيکَ يااَباجَعفَرٍمُحَمَّدَ بنَ عَليٍّ البَرَّالتَّقِیَّ»
شهادت مظلومانه نهمين کوکب هدايت
باب المراد عالمين٬ مظهرجود و کرم ،
حضرت امام محمّد تقي عليه السلام را به
محضر مقدّس و منوّر حضرت حجة بن الحسن
العسکري وتمامي شيعيان ومحبّان آن حضرت
تسليت و تعزيت عرض مي نمائيم
آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان(عج)
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
saadatmand (21-08-2017)
❤ |
چه اضطرابى دامن زمين را فرا مى گيرد، آنگاه كه دلش مزار امامى مىشود.
گويى در آن هنگام، دست و پايش مى لرزد!
زمين از اينكه بايد گوهرى را در ميان بگيرد، بسيار ناخشنود است.
اكنون زمين چه شرمسار است كه تنها بيست و پنج بهار، او
را مهمان خوانش ديده بود؛
او كه جواد بود و جود، قطرهاى از پيشانى بلندش؛
تقى بود و پرهيزكارى، سطرى از صحيفه وجودش.
او كه در همان خردسالى امام شد و در نوجوانى، رهگشاى گره هاى فكرى.
كه بى درنگ، دشوارترين پرسش را پاسخ مى گفت و خبر از اتصال
خويش به درياى علم الهى مى داد.
براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» كاظمين، راهى نيست.
در اين حج ولايت و عشق هميشه در «سعى» باش؛
كه بى «سعى» نمى توان به «صفاى» جمال معصوم عليهم السلام رسيد.
سلام بر جوادالائمه عليهالسلام
تنها «بيست و پنج» سال بود كه نسيم «هل اتى» مى وزيد و نهرهايى
كه از سرچشمه «طه» سيراب مى شود، جارى بود.
و چه زود، اين نسيم از وزيدن افتاد و اين عطر دلنواز، دامن برچيد!
اما، نه... چشم دلت را باز كن و ببين!
هنوز آن نسيم در حال وزيدن است و اين شميم روحبخش به مشام مى رسد.
سلام بر تو اى جوادالائمه عليهالسلام
و بر آن بارگاه خدايى ات كه تا دامنه قيامت، چش منواز همه از
ره رسيد گانِ خسته خواهد بود!
صابر كرمانى
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
saadatmand (21-08-2017)
❤ |
«اندوه بزرگ»
بادها مرثیه میخوانند.
پاییز، پنجرهها را نشانه گرفته است و آسمان، داغ ستاره
بیست و پنج سالهاش را ضجه میزند؛
داغ جوانترین بهار شهیدی را که رفتنش، خواب پلکهای زمین را آشفته است
داغ امامی که خورشید هم درسآموز سخاوتش بود.
انگار خورشید
سکوت، اندوه لحظه ها را دو چندان کرده است.
بغداد، سیاهپوش میشود با زهر «ام الفضل»هایی که در احاطه شیطانند، با
جهل و خیانت «معتصم»هایی که حقیقت خورشید را انکار میکنند!
نفرین به دستهایی که این داغ بزرگ را بر دل زمین و زمان نشاندند!
نفرین بر چشمهایی که بیوفایی را از جام نادانی و نفاق سرکشیدند
تا کوچ هها، مویه گر مولایی شوند که فصاحت و بلاغتش، دلهای ملحدان
را هم به خداوند نزدیک میکرد!
فاطمه سلیمانپور
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
saadatmand (21-08-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)