عید قربان، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش؛
جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربانگاهها مى کردند.
عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است.
عید قربان، نقطه عطف آزادى است در تاریخ اسارتها
و بردگى هایى که بر انسان تحمیل شده بود.
عید قربان، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید.
عید قربان، عید تسلیم است و تعظیم شعایر الهى.
از «این حیوانات که قربانى مىکنید،
نه گوشت و خونشان، که تقواى شما به خدا مى رسد».
قربانى کردن، نماد شکرگزارى است و نماد خاکسارى
و رهسپارى با دین حنیف ابراهیم علیهالسلام
قربانى کردن، نماد انفاق است؛ انفاق عزیزترینها و بهترینها؛
که «لَن تَنالُوا البِرَّ حتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»؛ نشانه اى است
براى نشان دادن بندگى و «همصدا با حلق اسماعیل» نواى اطاعت سر دادن.
قربانى کردن، نردبان تقرب است و ذره شدن تا اوج… تا ملکوت…
چاقو زیر گلوى «حرص» نهادن است و ریختن خون «بخل»؛ دل از
تیرگىهاشستن است و تن سپردن به پاکى آبهاى طهارت…
آن روز، ابراهیم در کنار آبىترین تصور رسالت خویش،
به نمایشى سرخ فراخوانده مىشد.
آنجا صحنه رقابت آسمان با زمین بود و او باید
میان اسماعیل و پروردگارش، یکى را بر مىگزید.
محبوب ابراهیم، تحفهاى از او خواسته است؛
هدیهاى به نازکى حلق مبارک اسماعیل و ارادهاى
به استحکام تیزترین شمشیرها. اینجا نقطه
رویارویى همه انسان با شیطان است؛ این عید قربان است؛
عیدى که در آن، توحید ابراهیم، در دو راهى انتخابى سخت مى ایستد
و ملائک، نفسها را براى تماشا حبس مى کنند.