فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (26-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- محرم; فرصت انتخاب است و امتحان
- عاشورا (ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها،...
- پیامکهای محرم حسینی
- در روز تاسوعا چه گذشت؟⁉️
- « خاموش محتشم ... » نهیب زیبا و خواندنی...
- زیبائی های عاشورایی
- پیامک های عرض تسلیت فرارسیدن محرم, تاسوعا و...
- ║✿║مجموعه داستانی "پروانه های کربلا"...
- مشاعره ▬◄فقط با اشعار عاشورایی►▬مشاعره
- آی مردم! امام حسین علیه السلام سگ نمی خواهد...
❤ |
مقدمه
مرحوم محتشم کاشانی چه خوش میسراید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کز او
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت کبری بعید نیست
این رستخیز عالم که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه به زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقینپرورده کنار رسول خدا حسینعلیه السلام ومحرم از راه میرسد و هر سال برای ما جلوهای تازه دارد. اشکها جاری است ضجهها پرده گوشها را مینوازد همه سیاه پوش و محزون گشتهاند. پرچم سیاه بر در خانهها و حسینیهها و مساجد برافراشته شدهاند! چرا؟
تا پاسی از شب را در تکایا بسر میبردیم، وعاظ و خطبا و سنخنوران از مردی (که مروت و آزادگی او نه زبان زد مسلمانان بلکه غیر مسلمان نیز هست)، سخن میگویند.مداحان مدیحه سرائی میکنند. محبت ما نسبت به آن شخصیت بزرگ افزوده میگردد.
همه آزاد مردان جهان او را میستایند و همه شیفتهگان عالم در عظمت او متحیرند.راستی خدایش چقدر عزیزش میدارد؟ دوست داشتن او را، محبت به او را، گریه کردن به او را، الگو قرار دادن او را در زندگی.او کیست؟ چگونه است؟ چگونه زندگی کرد؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه ایثار کرد؟ چگونه بر او گذشت؟ چگونه نثار جان در راه معشوق کرد؟ برای چه کسی اینگونه عمل کرد؟ دشمنانش چه کسانی بودند؟ او فقط رضای خدا را جست و اهل بیت و اصحاب او نیز چنین بودند. او جان خویش و اهل بیت و اصحاب خود را با خداوند معامله کرد.تحمل تشنگی و رنجهای عاشورا و اسارت اهل بیت او برای رضای رب العالمین بود، تا مکتب و دینش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم حکومت اموی، آزاد گردد.او خواست مسلمانانی که پیامبر و علی و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او میخواست مردم اسیر و برده دنیا و خواهشهای نفسانی خویش نشوند.
او یاد و خاطره معاد را زنده گردانید، او میخواست دوباره مردم مسلمان چون ملت موسیعلیه السلام به بت پرستی و گوساله پرستی نروند بلکه بر مکتب توحیدی لا اله الاّ اللّه باقی بمانند.
او میخواست بیت المال مسلمانان که در دست جنایتکاران اموی افتاده بود و همه را حیف و میل و صرف لذتهای شبانه خویش میکردند به مسلمین برگرداند.
او میخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقایق تلاوت گردد.او میخواست به انسانهای جهان بفهماند که دین دار باشند و زیر بار ظلم ستمگران زندگی نکنند و تنها بندگی خداوند را شایسته خویش بدانند.و به پاداشی که خداوند برای جد بزرگوارش در نظر گرفت توجه داشته باشند و آن این که خداوند فرمود: قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فیِ الْقُربی [1] .به حقیقت دوستی اهل بیتعلیهم السلام را بر امتش فرض و واجب گردانید.
و محبت حسینعلیه السلام مرا بر آن داشت که در عزای او جامه سیاه بپوشم و با قلبی محزون بر سرو سینه بزنم به همین جهت محرم را آرزو میکردم و آرزو داشتم یک تاسوعا و یک عاشورای دیگر زنده بمانم.تا اشک بریزم اگر مقدورم شد بجای اشک خون بگریم!
تا دوستیام و شیعه بودنم را ابراز کنم تا شاید قابلیت پیدا کنم که با سیره و خلق و خوی او زندگی را رنگ الهی بخشم. و چگونه زیستن و چگونه مردن از او بیاموزم.
آری حسینعلیه السلام همان انسانی است که پیامبرصلی الله علیه وآله درباره او فرمود: حسین سید جوانان اهل بهشت و کشتی نجات امت است.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (26-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
مولودیه
نور یزدان جلوهها در صحنه دنیا نمود وز تجلی عالمی را سینه سینا نمودگاهی از رخسار احمد گاهی از چهر علی جلوه روزی از حسن آن شاه بیهمتا نمودسوم شعبان تجلی کرد از چهر حسین جلوه بر خلق جهان از مشرق زهرا نموداز قدم از ملک هستی قهرمانی زد قدم کز شجاعت در عجب نه گنبد خضرا نموداولین آزاد مرد و دومین پور علی سومین در امامت را خدا اعطا نمود.
مصطفی همت علی صولت حسن طلعت حسین آنکه قانون خدا را در جهان اجرا نمودبود چون جویای آب از چشمه آزادگی تشنه لب جان داد تا آن چشمه را پیدا نمودتا که جان اندر بدن بودش نشد.
تسلیم زور زورگوئی از کتاب زندگی ملغی نمودچونکه دین حق بجا ماند از فداکاری او تا قیامت پرچمش را دست حق بر پا نمودنازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عالم را چنین دانا نمود
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (26-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
میلاد امام حسین
او همان انسان بزرگ و با عظمتی است که در شب سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجری در مدینه از مادری چون فاطمه زهراعلیها السلام متولد .
هنگام تولد، جبرئیل با هزار فرشته برای تهنیت و مبارک باد، خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله مشرف شدند، و فاطمه زهراعلیها السلام فرزند خود را نزد پدر آورد.
آن حضرت از دیدن او شادمان گشت و او را حسین نامید.
او همان انسانی است، وقتی آدمعلیه السلام چند کلمه در ساق عرش نوشته دید، جبرئیل آن کلمات را که نام رسولخداصلی الله علیه وآله و خاندانش بود به آدم یاد داد تا به آن نامها پناهنده شود و در پیشگاه خدای متعال بگوید:
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالی بِحَقِّ عَلِیٍّ یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطِمَةَ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ اْلإحْسانُ
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
امام حسین همراه جدش
از ولادت امامعلیه السلام که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول خداصلی الله علیه وآله که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر درباره امام حسینعلیه السلام ابراز میداشت، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند.وقتی امام حسینعلیه السلام دو سال داشت برای پیامبر سفری پیش آمد.
در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و فرمود: إنّا لَلّهِ وَ إنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ اشک از چشمان مبارکش جاری گشت. علتش را پرسیدند. فرمود: اینک جبرئیل به من خبر داد از زمینی که نزدیک شط فرات است، و آن را کربلا میگویند. فرزندم حسینعلیه السلام را در آن سرزمین میکشند.
گویا اکنون جایگاه کشته شدن و محل دفن حسین را میبینم.رسولخداصلی الله علیه وآله از آن سفر غمگین مراجعت فرمود، و بر فراز منبر آمد، خطبهای خواند و مردم را موعظه نمود.
سپس دست راست خویش را بر سر حسن و دست چپ خویش را بر سر حسینعلیهما السلام نهادند، و سر به آسمان برداشت و گفت: خدایا محمد بنده و پیغمبر تو است و این دو نفر پاکان اهل بیت من و برگزیدگان ذریه من هستند.
آنان را در میان امت خویش به جانشینی باقی میگذارم. جبرئیل خبر شهادت آن را به من داد.خدایا شهادت را بر او مبارک گردان، و او را از سادات شهیدان قرار ده، و برای کشندگان و خوارکنندگان او مبارک مگردان.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
حسین همراه پدر
مدت سی سال امام حسینعلیه السلام با پدر خویش امام علیعلیه السلام زندگی کرد. همان امامی که به فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله: «من میزان علم هستم؛ و علی دو کفه آن، و حسن و حسینعلیهما السلام رشته نخهای آن؛ و فاطمهعلیها السلام علاقه، و امامان علیهم السلام از امت من عمود آن هستند. در آن میزان، اعمال دوستان و دشمنان ما وزن میشود [2] .
در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت میکرد، و در چند سالی که امام علیعلیه السلام متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت امام حسینعلیه السلام در راه پیشبرد اهداف اسلامی، مانند یک سرباز فداکار میکوشید؛ و در جنگهای «جمل»، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت [3] .
در زمان حکومت عمر، امام حسینعلیه السلام وارد مسجد شد، خلیفه را بر روی منبر رسول خداصلی الله علیه وآله مشاهده کرد که سخن میگفت، بلا درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبر پدرم فرود آی [4] .
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
امام حسین همراه امام حسن
پس از شهادت امام امیرالمؤمنینعلیه السلام امامت شیعیان به امام حسنعلیه السلام انتقال پیدا کرد، بر همه واجب شد که از فرامین آن حضرت گوش فرا دهند و امتثال امر نمایند.امام مظلومی که جزء راه صلح با معاویه راهی بهتر را نیافت که بتواند جان و مال شیعیان را در امان نگهدارد.
آن حضرت توانست با مفادهای چند معاویه را افسار بزند: اینکه علیعلیه السلام را دشنام ندهند. معاویه خود را امیرالمؤمنین نخواند و معاویه باید براساس کتاب خدا و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله عمل کند و پس از مرگش برای خود جانشین انتخاب نکند [5] .
امام حسینعلیه السلام شریک رنجهای برادر بود، زیرا میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است و هرگز اعتراض به برادر نداشت.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
امام حسین در زمان معاویه
بعد از شهادت امام حسنعلیه السلام امامت به امام حسینعلیه السلام منتقل گردید و از طرف خداوند مأمور رهبری جامعه گردید.امام حسینعلیه السلام میدید که معاویه با اتکاء به قدرت اسلام، بر اریکه حکومت اسلامی به ناحق تکیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است.
امامعلیه السلام چون اوضاع را بسیار بد و ناگوار میدید و میدانست که به مانند پدر و برادرش بییاور است، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه خود ساخت که اگر بر میخاست، پیش از اقدام به دسیسه کشته میشد.بنابراین تا معاویه زنده بود مانند برادرش امام حسنعلیه السلام زیست و عَلَم مخالفت برنداشت، جز آنکه گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد میگرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار میساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود.
معاویه همان کسی است، که آرزوی قلبی او این بود که شالوده اسلام را یکباره در هم بریزد و حکومت نیرومند اسلامی را به حکومت نژادی تبدیل سازد.او در دل از اینکه نام رسول خداصلی الله علیه وآله در جهان زنده است و مردم مسلمان در هنگام اذان آن مرد آسمانی را به عظمت یاد میکنند و به رسالت وی شهادت میدهند سخت ناراحت است و آرزو دارد نام او را دفن کند و نامش را از یاد مسلمانان ببرد.مطرف فرزند مغیرة بن شعبه ثقفی میگوید: من با پدرم در شام بر معاویه وارد شدیم و پدرم به نزد او میرفت و با وی سخن میگفت و سپس به نزد ما میآمد و از معاویه و عقل و تدبیرش یاد میکرد و از آنچه که از او دیده بود بسیار تعجب مینمود. اما یک شب از نزد معاویه به منزل آمد ولی از خوردن غذا خودداری کرد و من او را غمناک دیدم، ساعتی در انتظار نشستم و با خود فکر کردم که این تأثر پدرم شاید بعلت کاری باشد که ما انجام دادیم و یا حادثهای که در بین ما واقع گردید.
در این هنگام به پدرم گفتم چرا شما را امشب غمناک میبینم؟ گفت: من از نزد ناپاکترین مردم میآیم! گفتم به چه علت؟ در پاسخ گفت: امشب تنها با معاویه نشسته بودم به او گفتم ای امیرالمؤمنین! تو به کمال قدرت رسیدی اکنون چه میشود اگر عدل را پیشه خود سازی و نیکیهای خود را به مسلمانان توسعه دهی؟
شما اکنون پیر شدید و چه میشود اگر به برادرانت از بنی هاشم نگاه مهری افکنی و بدینوسیله صله ارحامت را انجام دهی؟ و به خدا قسم اکنون دیگر نزد بنی هاشم نیرو و قدرتی نیست تا تو از آن هراسان باشی. معاویه در پاسخ گفت: هیهات هیهات! برادر تیم(قبیلهای است) به حکومت رسید و عدل را هم پیشه خود ساخت و انجام داد آنچه که انجام داد. اما به خدا قسم یک روز از مرگ او بیشتر نگذشت که نام او هم از بین رفت تنها همین مقدار از او نامی مانده که کسی بگوید ابوبکر، پس از وی برادر عدی(قبیلهای است) زمام حکومت را در دست گرفت و کوشش کرد و ده سال شدت عمل نشان داد، ولی به خدا قسم فردای آن روزی که مرگ دامنش را گرفت نام او هم مرد و یاد او فراموش گردید تنها همین قدر از او باقی است که کسی بگوید عمر. پس برادر ما عثمان زمامدار گردید، مردی که کسی از نظر خانوادگی و نسب مانند او نبود پس انجام داد آنچه که باید انجام دهد، ولی بخدا قسم فردای آنروزی که او بهلاکت رسید یاد او هم در بین مردم مرد و فراموش گردید.
اما برادر هاشم (حضرت محمدصلی الله علیه وآله) هر روز پنج بار به نام او فریاد میزنند: اشهد اَنَّ محمّداً رسول اللّه ای مغیره مادر برای تو نباشد با زنده بودن نام این مرد کدام عمل باقی میماند؟ به خدا قسم مگر اینکه دفن شود، دفن [6] .
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
امام حسین در زمان یزید
معاویه در سال شصت هجری در ماه رجب به هلاکت رسید.یزید فاسق و شارب الخمر و قاتل النفس به حکومت رسید. که به فرموده امام حسینعلیه السلام: وَ عَلَی الاِسْلامِ السَّلام، إذْقَدْبُلْیَتِ اْلاُمَّةُ بَراعٍ مِثْلِ یَزیدَ [7] .
و بر اسلام سلام باد! آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود.یزید به فرماندار مدینه که ولیدبن عتبه بود، نامهای نوشت و به او دستور داد که برای من از تمام اهل مدینه بخصوص از حسین بن علیعلیهما السلام بیعت بگیر، و اگر حسین از بیعت امتناع ورزید سر از بدنش جدا کن و برایم بفرست.ولید مروان را به حضور حضرت خواست و عقیده او را در این موضوع سئوال نمود با وی مشورت کرد.
مروان گفت: حسینعلیه السلام تن زیر بار بیعت با یزید را نمیدهد، ولی اگر من بجای تو بودم و قدرتی که اکنون در دست تو است میداشتم بدون درنگ حسین را میکشتم. ولید گفت: در این صورت آرزو میکنم ای کاش به دنیا نمیآمدم که اقدام به این کار کنم. و این ننگ بزرگ را به گردن گیرم.
پس از آن قاصدی را به دنبال امام حسینعلیه السلام فرستاد و آنحضرت را به خانه خویش دعوت کرد.امام حسینعلیه السلام با سی تن از جوانان از اهلبیت و دوستانش به منزل ولید آمد. ولید خبر مرگ معاویه را به عرض رسانید و در خواست بیعت برای یزید نمود. امامعلیه السلام اظهار داشت بیعت موضوع مهمی است که نمیتوان در خفاء و پنهانی انجام داد، ولی بامداد که مردم را به این منظور دعوت کردی به ما نیز اطلاع ده.مروان گفت: گوش به سخنان حسین مده و عذر او را مپذیر و اگر از بیعت امتناع میکند او را زنده مگذار.
امامعلیه السلام غضبناک شد و فرمود: وای بر تو ای پسر زن بدکار: آیا تو دستور کشتن مرا میدهی؟بخدا قسم دروغ گفتی و با این سخن خودت را ذلیل و خوار کردی. پس از آن رو به جانب ولید نمود و فرمود: نَحْنُ اَهْلُبَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ یَزیدُ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَ قاتِلُ النَّفْسِ، وَ مِثْلُ لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ [8] .
ما اهل بیت نبوت و معدن رسالتیم، مائیم که فرشتگان به خانه ما رفت و آمد دارند. خداوند رحمت خود را بخاطر ما به روی مردم گشود و پایان آن نیز به نام ما خواهد بود.ولی یزید مردی فاسق، شراب خوار، خون ریز، متجاهر به فسق. و شخصی همچون من با شخصی چون یزید بیعت نمیکند. ولی شما امشب را به صبح برسانید و ما نیز شب را به صبح میبریم. شما نیک بنگرید و ما هم تأملی میکنیم که کدامیک از ما برای مقام خلافت شایستهتریم؟ این سخن را فرمود و از خانه ولید بیرون آمدند.
صبح فردا امام حسینعلیه السلام با مروان روبرو شد، مروان گفت: یا اباعبداللّه من خیرخواه تو هستم نصیحت مرا بپذیر تا به سعادت برسی. حسین بن علیعلیهما السلام فرمود: نصیحت تو چیست؟ گفت: من به تو پیشنهاد میکنم که با یزید بیعت کن، زیرا این کار برای دنیا و آخرت شما بهتر است. امام حسینعلیه السلام گفت: إنّا لِلّهِ وَ إّنا الیه راجِعون. اکنون باید دین اسلام را وداع کرد، زیرا امت پیامبر بخلافت یزید گرفتار شده است.
من از جدم رسولخداصلی الله علیه وآله شیندم که فرمود: ألْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌعَلی آلِ اَبیسُفْیانَ.خلافت برفرزندان ابی سفیان حرام است [9] .حسین بن علیعلیهما السلام که تمام وجودش، عقیده و جهادش حق بود، او نمیتواند با مرد ناحقی و ناپاکی به مانند یزید بیعت کند. او فرزند همان امامی است که در خطاب به اباذر فرمود: یا اَباذَرِّ، إنَّکَ غَضِبْتَ لِلّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضَبْتَ لَهُ... [10] .ای اباذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی....اگر آسمان و زمین درهای خود را بر روی بندهای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود، آرامش خود را تنها در حق جستجو کن.این مرد حق نمیتواند با مردی ناحق چون یزید بیعت کند. یزیدی که خیانتها کرد که در تاریخ اسلام بی سابقه بود و جنایتهایی از او صادر شد که همانندش کسی ندیده بود؛ پولی گرفت و قوای اسلام را، از فتح کشور یونان و جزیره قبرس بازگردانید!
از یکایک مردم مدینه پس از کشتار فراوان التزام گرفت که برده و غلام او هستند، و بر گردنها و کف دستهای آنها مهر بردگی زد و کسی که این التزام را نمیداد کشته میشد!.یزید خانه خدا را هتک کرد و به سوی کعبه منجنیق بست و پردههای کعبه را آتش زده و کعبه را ویران کرد! سه روز جان و مال و ناموس مدینه را مباح کرد!. لشکرش بیش از دوازده هزار مرد را کشتند و بیش از سه هزار دوشیزه را ازاله بکارت کردند!
با آنکه زنان و دختران از شهر گریخته بودند و فرار کرده بودند. کسانی که به روضه شریف و به قبر آن حضرت پناه برده بودند، کشتند و مسجد پیغمبر را اصطبل چارپایان خود قرار دادند. حال میفهمیم که چرا حسین بن علیعلیهما السلام با چنین مرد فاسدی بیعت نمیکند و تن به ذلت نمیدهد لذا میفرماید: اَلا وَ إنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیَّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَالسِّلَةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة یَاْبَی اللَّهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ. [11] .
آگاه باشید که زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته: یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم، و یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم. ولی ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنین و پروردگارشان دامنهای پاک و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت به ما اجازه نمیدهند که ذلت اطاعت نمودن مردمان پست را بر کشته شدن با عزت ترجیح دهیم.بدانید من با وجودی که یار و یاورم کم است با شما میجنگم.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (21-09-2017), عهد آسمانى (25-09-2017)
❤ |
هدف امام حسین در جهاد مقدس
یکی از شواهد زنده و روشن که با صراحت کامل هدف اباعبداللّهعلیه السلام را از حرکت از مدینه به خوبی آشکار میسازد، وصیت نامه آنحضرت است که در هنگام حرکت برای محمد حنفیه نوشتند، و مقصود خود را برای همه مسلمانان مشخص نمودند، که برای چه چیزی این جهاد مقدس را انجام دادند.
آن حضرت سیاست کلی خویش را شرح میدهد و میفرماید:«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»هذا ما أوصی به الحسین بن علی بن ابی طالب الی اخیه محمد المعروف بالحنفیة. إنَّ الحسین شهد أن لا اله الاّ اللّه وحده لا شریک له و أنّ محمداً عبده و رسوله جاء بالحق من عندالحق و أنّ الجنّة و النّار حق و أنّ لساعَة آتیة لا ریب فیها و إنّ اللّه یبعث من فی القبور.وَ إنّی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً.
و إنّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدیصلی الله علیه وآله. اریدُ أن آمر بالمعروف وانهی عن المنکر. و اسیر بسیرة جدی و أبی علی بن ابی طالبعلیه السلام فمن قبلنی بقبول الحق فاللّه اولی بالحق و من رد علی هذا اصبر حتی یقضی اللّه بینی و بین القوم بالحق و هو خیرالحاکمین و هذه وصیتی یا أخی الیک و ما توفیقی الاّ باللّه علیه توکلت و الیه انیب. [12] .
یعنی: «حسینعلیه السلام به وحدانیت و یگانگی خداوند شهادت میدهد و گواهی میدهد که محمدصلی الله علیه وآله بنده او و پیامبر او است و اعتراف میکنم که بهشت و دوزخ حق است و خداوند در قیامت همگان را برمیانگیزاند، من از مدینه خارج نشدم برای راحت طلبی و خوش گذرانی و نه از روی ستم و نه به منظور فساد کردن بلکه من از آن بیرون میروم برای اصلاح امت و نجات دادن اجتماع از انحراف.میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. و روش من مانند جدم و پدرم علی بن ابی طالبعلیه السلام است.پس هر کس مرا با این هدف حق و مقصد خدائی بپذیرد به صلاح و سعادت خود رسیده و آن کس که مرا رد کند، من بر مشکلات تحمل دارم تا هنگامی که خداوند بین من و قوم من به حق حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان است.و این وصیت من است به برادرم و موفقیت من با نیروی خداوند است و بر او اعتماد کردم و به سوی او انابه میکنم».
آن حضرت بسیاری از حقایق را صریحا بیان فرمودند، در ابتداء جلوی همه تبلیغات سوءای که بنی امیه بر علیه او میکردند برای جهانیان روشن کرد که او یک مسلمان فداکار مجاهد و دارای توحید واقعی است. بعد هدف مقدس خود از جهاد و خروجش بیان فرمودند که اصلاح امت اسلامی و تأمین خیر و سعادت آنان است و میفرماید من برای راحت طلبی و یا برای فساد و ایجاد فتنه بیرون نرفتم و خروج نکردم.
میفرماید مقصودم این است که امر به معروف و نهی از منکر نمایم. منکری که اساس اسلام را در خطر انداختهاند و در معرض فنا و سقوط حتمی قرار گرفته، امام باید با قیام خود آن منکر را به مردم آگاهی دهد و جلوی او را بگیرد.آری آن حقیقت اصیل و اصولی که اجتماع اسلامی از آن انحراف پیدا کرده و احتیاج به اصلاح دارد همان موضوع خلافت و حکومت است.از حسین بن علیعلیهما السلام بیاموزیم:
درس آزادی بدنیا داد رفتار حسین
بذر همت در جهان افشاند افکار حسین
جان خود را در ره صدق و صفا از دست داد
زین سبب تا حشر باشد گرم بازار حسین
با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین
زندگی پیکار باشد در ره اندیشهها
باشد این گفتار شیرین و گهر بار حسین
گر نداری دین بعالم لااقل آزاده باش
این کلام نغز میباشد زگفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است
نغمهای میباشد از لعل درر بار حسین
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
عهد آسمانى (25-09-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)