صفحه 1 از 13 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 121

موضوع: زندگی موفق ===== رازهای خوب زیستن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    زندگی موفق ===== رازهای خوب زیستن






    پیشگفتار

    تنها ویژگی آدمی در میان دیگر موجودات زنده ، عقل است .
    به راستی عقل چیست ؟ آیا عقل همان درک یا شعوری است ؟ آیا عقل همان مغز یا مخ است ؟ مغز چیست ؟
    در وجود و نهاد انسان ، ودیعه ای است که همه زیبایی ها معنوی و کمال ها و پیشرفت های او مرهون همان است و نامش عقل است .
    حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید :
    لا جمال عزین من العقل (1) .
    هیچ زینتی همچون خرد نیست .
    عقل همان توانایی باز شناختن خوب و بد و زشتی و زیبایی و معیار بندگی و عبادت حق است ؛ چنان که در حدیث است :
    العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان .
    عقل همان است که به پرستش خدای
    روی می آورد و بهشت را به ارمغان می آورد .
    پس عقل - ما هست آن هرچه باشد- چراغ زندگی است ؛ معیار بندگی خدا و کسب سعادت و باز شناختن زشتی ها و زیبایی ها و برگزیدن خوبی ها است .
    عقل تنها نردبان تکامل و دوری از لغزش و انتخاب راه بهتر است و گزینش برتر کار عقل است .
    اکنون این سؤ ال مطرح می شود که آیا عقل و قدرت انتخاب در همه انسان ها یکسان است و آیا این عقل توسعه پذیر و رشد یافتنی است ؟
    عقل بر دو گونه است : یک گونه ، همان عقل طبیعی است که هر انسانی با ولادت خود آن را دارد؛ یعنی همان چیزی که او را از دیوانگان و جانوران وحشی ممتاز می سازد . علی (علیه السلام ) می فرماید :
    الانسان بعقله (2) .
    انسانیت انسان به عقل او است .
    گونه دیگر عقل قابل توسعه و تکامل است و در هرکس به گونه ای ویژه می باشد و آن عقل تجربی و عقل زندگی است . امام علی (علیه السلام ) می فرماید :
    العقل عقلان : عقل الطبع و عقل التجربه و کلاهما یؤ دی الی المنفعه (3)
    عقل بر دو گونه است : عقل طبیعی و عقل تجربی که هر دو برای انسان سود آور است (و این عقل قابل رشد است . )
    العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب (4) .
    عقل غریزه ای است که با دانش و تجربه آموزی افزون می شود .
    لا یستعان علی الدهر الا بالعقل (5) .
    تنها به یاری عقل می توان بر مشکلات روزگار پیروز شد .
    امام صادق (علیه
    السلام ) نیز در این باره می فرماید :
    کثره النظر فی العلم یفتح العقل (6) .
    تلاش بسیار در علم و دانش ، درهای تعقل را باز می گشاید .
    و این همان عقل است که از آن به عقل زندگی تعبیر می کنیم . معنای عقل زندی همان تعقل و بهره گیری صحیح از عقل است ؛ زیرا بسیاری از کارهای نادرست ، نتیجه به کار نبردن درست عقل بوده چنان که بسیاری از کارهای سنجیده و حساب شده نتیجه بهره گیری درست از عقل است .
    هستند کسانی که عاقلند ، یعنی دیوانه نیستند ، ولی عقل زندگی ندارند و همیشه پس از انجام کاری به اشتباه خود پی می برند و افسوس می خورند که : ای کاش نگفته بودم ، یا فلان کار را نکرده بودم ، یا ای کاش چنین کرده بودم !
    نبود رشد فکری و تجربه و پختگی در امور زندگی ، یا در بخشی از امور ، نتیجه نبود عقل زندگی است . به عبارت دیگر ، در مقابل عقل طبیعی ، انسان نیازمند عقل دیگری است که آن را عقل زندگی می خوانیم .
    هر دارنده عقلی ، عاقل نیست ، و هر کس نمی تواند برای خویش زندگی درست را بازشناشد و خوب زن داری ، شوهر داری ، بچه داری ، مردم داری ، مدیریت و تدبیر کند .
    در مسائل زندگی ، علاوه بر عقل طبیعی ، باید دارای عقل زندگی نیز بود که از راه های گوناگون به دست می آید؛ مانند به کارگیری عقل طبیعی ، بهره گیری تجربه های خویش یا دیگران ، مشورت و بهره
    گیری از رهنمودهای انبیا و اولیای خدا (علیهم السلام ) و دستورهای ارشادی ادیان الهی .
    وقتی می گویند که یک رهبر ، یک مدیر ، یک رئیس جمهور باید مدیر و مدبر باشد ، یعنی باید عاقل با تدبیر باشد؛ زیرا از هر کسی کار مدیریت ساخته نیست . باید دارای عقل تجربه و عقل اجتماعی یعنی همان عقل زندگی باشد .
    می توان گفت که علم زندگی ، علم برخوردهای اجتماعی ، علم اقتصاد ، علم سیاست و اداره امور ، علم جذب و دفع ، شناخت دوست و دشمن ، شناخت زمان و مکان ، شناخت انسان ها و افراد انسانی ، شیوه هدایت ، شیوه تدریس و تعلیم چگونگی برخورد با خویشاوندان ، جوانان ، بزرگسالان ، علم یا جاهل ، با فرهنگ و بی فرهنگ و . . . همه از عقل زندگی سرچشمه می گیرد .
    بهره مندی از عقل زندگی به پیشرفت و موفقیت انسان کمک می کند و در بن بست ها به یاری آدمی می شتابد و او را از بن بست بیرون می آورد .
    ما در این کتاب می کوشیم راهی پیش روی جوانان برگشاییم که در آغاز زندگی اند و نیازمند به عقل زندگی . بایدها و نبایدها را باز می نماییم که از موارد عقل زندگی است و از بهترین مدیران و خردمندان عالم یعنی راهنمایی امامان و اهل بیت (علیهم السلام ) بهره می جوییم و مصادیق و موارد را بیان می کنیم تا شاید جویندگان حقیقت به درستی آن را دریابند و در زندگی به کار گیرند ، به امید آن که همه ما
    از عقل زندگی برخوردار شویم . انشاء الله .









    امضاء


  2. تشكرها 2


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    1- عقل ، بهترین راهنما

    امام صادق (علیه السلام ) می فرماید :
    العقل دلیل المومن (7) .
    عقل راهنمای مومن است .
    عقل زندگی ، دوست و راهنمای آدمی است ؛ در زندگی هرکه از آن بهره جوید ، سود برد . از رسول خدا صلی الله علیه و اله نقل است که فرمود :
    استرشدوا العقل ترشدو و لا تعصوه فتندموا(8) .
    از عقل ، هدایت و راهنمایی بخواهید تا راه درست را بیابید و هرگز از آن نافرمانی نکنید که پشیمان می شوید .
    و در جای دیگر فرمود :
    انما یدرک الخیر کله بالعقل (9) .
    همه خوبی ها و خوشبختی ها را می توان با عقل به دست آورد .
    امام علی (علیه السلام ) نیز فرمود :
    العقل یهدی و ینجی (10)
    عقل راهنمایی می کند و انسان را نجات می دهد .








    امضاء


  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    2- عقل ، ارزش آدمی

    امام علی (علیه السلام ) می فرماید :
    الانسان بعقله (11) .
    انسانیت انسان به عقل اوست .
    قیمه کل امر عقله (12) .
    ارزش هر کسی به عقل اوست .
    مقصود این روایات عقل معمولی نیست که همه جز دیوانگان دارند بلکه مقصود به کار بستن عقل قدرت مدیریت و انتخاب درست است .
    علیک بالعقل فلا مال اعود منه (13) .
    مبادا عقل را رها کنی که هیچ سرمایه ای مفیدتر و بادوام تر از عقل نیست .
    العقل فضیله الانسان (14) .
    فضیلت آدمی به عقل او است .
    غایه الفضائل العقل (15) .
    نهایت فضیلت ها عقل است .
    کمال الانسان العقل (16) .
    کمال آدمی به عقل او است .






    امضاء


  7. تشكرها 3


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    3- عقل ، وسیله تکامل و ترقی


    امام علی (علیه السلام ) می فرماید :
    العقل رقبی الی علیین (17) .
    عقل نردبانی است به سوی تعالی .
    پیشرفت ملت ها وامدار کوشش های خردمندان است . خردمندان جامعه همواره برای پیشرفت جامعه خود کوشیده اند و حتی گاه خود را در این راه فدا کرده اند .
    انبیای عظام (علیهم السلام ) مصداق بارز خردمندانند که برای اصلاح جامعه و پیشرفت فرهنگ مادی و معنوی امت خویش تلاش کرده اند و از جان و آبروی خود در این راه مایه گذاشته اند و حضرت امام خمینی یکی از خردمندان بود که بیشترین خدمت را به ملت ایران و آزادی و استقلال و حیثیت و شرف ملی ایران اسلامی پیشکش کرد .








    امضاء


  9. تشكرها 2


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    4- عقل ، عامل اصلاح جامعه

    حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید :
    صلاح البرقه العقل (18) .
    اصلاح امور جامعه به عقل وابسته است .
    سعادت و صلاح فرد در گرو صلاح و سعادت اجتماع است و صلاح اجتماع به دست خردمندان جامعه است .
    ملتی که دارای خرد و درک اجتماعی است ، سربلند است ؛ جامعه ای که زمامداران و کارگزاران آن اهل درک و تدبیر باشند و مدیر و مدبر ، کاردان و باتجربه ، همواره رو به سعادت و صلاح می رود .
    اگر مردم کارها را به عقلای خود واگذارند و کارگزاران خود را از میان خردمندان با تدبیر انتخاب کنند ، روز به روز به سوی کمال و شکوفایی و بالندگی پیش می روند .
    امیر مومنان (علیه السلام ) می فرماید :
    بالعقل صلاح کل امر(19) .
    با عقل همه کارها اصلاح می شود .
    و العقل مصلح کل امر(20) .
    به وسیله عقل همه چیز را می توان اصلاح کرد

    مردم در رای دادن ها و انتخاب افراد برای مقام های کلیدی و حساس پیش از آن که به معیارهای دیگر توجه کنند ، باید به کاردانی و عقل و درایت و ایمان فرد مورد نظر بنگرند ، فردی عاقل و کاردان برای کشور مفیدتر از افرادی است که تجربه و کاردانی یا عقل و درایت ندارند .







    امضاء


  11. تشكرها 2


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    5- عقل ، همراه همیشگی دین

    امام علی (علیه السلام ) می فرماید :
    لا دین لمن لا عقل له (21) .
    کسی که خرد ندارد ، دین ندارد .
    دین و دینداری که از روی عقل و منطق و استدلال باشد ، همیشگی و ماندگار است . دینداری از لوازم خرد و خردمندی است به ویژه آن که مبانی و احکام اسلام ، عین فطرت و مقتضای عقل است .
    از این رو قرآن کریم عاقلان و عالمان را به تعقل و تفهم و تفکر در عالم و مبدا هستی و آفریدگار لایزال فرا خوانده و مخاطبان خود را بیشتر عقلا و خردمندان می داند و با جمله های لعلکم تعقلون ، لعلکم تفکرون ، اولی الالباب ، للعالمین ، افلا ینظرون ، افلا یعقلون همه را به تفکر و تعقل می خواند و دین را مقتضای تفکر و تعقل می شمارد .
    موضوع علت و معلول ، علت غایی ، حکمت ، شعور ، نظم و هدفدار بودن هستی از همین مقوله اند ، امیر مومنان (علیه السلام ) فرموده است :
    علی قدر العقل یکون الدین (22) ؛
    دینداری به اندازه عقل و خرد است .
    یعنی هرچه عقل آدمی بیش تر ، دینداری او نیز استوارتر و افزون تر خواهد بود و نیز فرموده است :
    ما آمن
    المومن حتی عقل (23) .
    مومن به ایمن کامل نمی رسد مگر وقتی که خرد را به کار گیرد .
    و فرموده است :
    الدین لا یصلحه الا العقل (24) .
    دین درست و صحیح به دست نمی آید مگر به وسیله عقل و خرد .
    و فرموده است :
    زین الدین العقل (25) .
    زیبایی دین به عقل است .
    و سرانجام فرموده است :
    لا دین لمن لا عقل له (26) .
    کسی که عقل ندارد دین ندارد .
    بنابراین ، صلاح دین و دنیا به عقل است ، شخص عالم هم دنیای خود را آباد می کند و هم آخرت را .







    امضاء



  13. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    6- عقل ، سرمایه و سربلندی زندگی


    علی (علیه السلام ) می فرماید :
    لا فقر لعاقل (27) .
    فقیری نیست برای کسی که عاقل است .
    سرمایه ای گرانمایه تر از عقل نمی توان یافت و سرمایه های مادی و معنوی دیگر در پرتو عقل به دست می آیند و به قول معروف : آن را که عقل دادی چه ندادی و آن را که عقل ندادی چه دادی !
    حضرت علی (علیه السلام ) فرموده است :
    علیک بالعقل فلا مال اعود منه (28) .
    خردمند باش که هیچ مالی بادوام تر از عقل نیست .
    و نیز فرمود :
    العقل شرف کریم لا یبلی (29) .
    عقل سربلندی و بزرگواری همیشگی است .
    و فرمود :
    العقل زین لمن رزقه .
    عقل به هرکه داده شود ، زینتش بخشد .
    و فرمود :
    اغنی الغنی العقل .
    بی نیازترین بی نیازی ها خردمندی است .
    و فرمود :
    لا غنی کالعقل .
    هیچ بی نیازی و غنایی همانند عقل نیست .
    و فرمود :
    ثروه العاقل فی عمله و عمله (30) .
    سرمایه انسان خردمند در علم و عمل او است .
    بنابراین ، کسانی که به
    کمال عقل دست یابند ، چیزی از سرمایه دنیا و آخرت کم نخواهند آورد .






    امضاء



  14. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    7- زمان شناسی و عقل شناسی


    امام صادق (علیه السلام ) می فرماید :العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس (31) .
    هرکه به شرایط زمان خویش آگاه باشد ، شبه ها و اشتباه های گمراه کننده بدو حمله نخواهند برد .
    عقل زندگی ، همان عقل راهنمایی است که راه خیر و شر و سود و زیان و خوب و بد را برای آدمی روشن می سازد و عاقل کسی است که به امور زندگی واقف است و زندگی خود را بر محور عقل و درایت پیش می برد که یکی از آثار آن شناخت زمان و فرصت ها و مناسبت ها است که انسان بر طبق شرایط زمان تصمیم بگیرد .
    امیر مومنان (علیه السلام ) فرمود :
    یا بنی لابد للعاقل من ان ینظر فی شانه و یعرف زمانه (اهل زمانه )(32)
    انسان خردمند باید به حال خویش بنگرد و زمان شناس باشد .
    شناخت زمان و شرایط آن ، انسان را از غافلگیر شدن توسط حودث مصون می دارد . کسی که شرایط زمان را خوب درک کند ، خود را برای حوادث نیازهای آینه آماده می سازد و هرگز غافلگیر حوادث نمی شود؛ چنان که امام علی (علیه السلام ) نیز فرمود :
    من عرف الایام لم یغفل عن الا ستعداد لها(33) .
    هرکه روزگار زندگی و حوادث آن را بشناسد ، از آماده شدن برای برخورد مناسب با آن غافل نمی شود .
    به عکس ، افراد غافل و بی توجه به روزگار ، گرفتار حوادث خواهند شد .
    حضرت فرمود :
    من غفل عن حوادث الایام ایقظه الحمام .
    کسی که از
    حوادث روزگار غفال شود ، کبوتر حادثه او را بیدار خواهد کرد .
    از این رو ، حضرت علی (علیه السلام ) عرفان و شناخت راستین را در زمان شناسی می داند و می فرماید :
    حسب المرء من عرفانه علمه بزمانه (34) .
    در معرفت و شناخت انسان همین بس که زمان خود را بشناسد . بنابراین ، نخستین شرط عقل زندگی ، این است که انسان زمان شناس باشد و پیرامون خود را خوب بنگرد؛ گذشته و آینده را به دقت زیر نظر گیرد؛ از گذشته پند بیاموزد و برای آینده آماده شود؛ موقعیت فعلی خود را درک کند و از شرایط مناسب بیش ترین و بهترین بهره را بگیرد . موقعیت شناسی و حرکت و تصمیم بر حسب موقعیت و شرایط ، نشان عقل زندگی است (علیه السلام ) می فرماید :
    لا دین لمن لا عقل له (21) .
    کسی که خرد ندارد ، دین ندارد .
    دین و دینداری که از روی عقل و منطق و استدلال باشد ، همیشگی و ماندگار است . دینداری از لوازم خرد و خردمندی است به ویژه آن که مبانی و احکام اسلام ، عین فطرت و مقتضای عقل است .
    از این رو قرآن کریم عاقلان و عالمان را به تعقل و تفهم و تفکر در عالم و مبدا هستی و آفریدگار لایزال فرا خوانده و مخاطبان خود را بیشتر عقلا و خردمندان می داند و با جمله های لعلکم تعقلون ، لعلکم تفکرون ، اولی الالباب ، للعالمین ، افلا ینظرون ، افلا یعقلون همه را به تفکر و تعقل می خواند و دین را مقتضای تفکر و تعقل می شمارد .
    موضوع علت و معلول ، علت غایی ، حکمت ، شعور ، نظم و هدفدار بودن هستی از همین مقوله اند ، امیر مومنان (علیه السلام ) فرموده است :
    علی قدر العقل یکون الدین (22) ؛
    دینداری به اندازه عقل و خرد است .
    یعنی هرچه عقل آدمی بیش تر ، دینداری او نیز استوارتر و افزون تر خواهد بود و نیز فرموده است :
    ما آمن
    المومن حتی عقل (23) .
    مومن به ایمن کامل نمی رسد مگر وقتی که خرد را به کار گیرد .
    و فرموده است :
    الدین لا یصلحه الا العقل (24) .
    دین درست و صحیح به دست نمی آید مگر به وسیله عقل و خرد .
    و فرموده است :
    زین الدین العقل (25) .
    زیبایی دین به عقل است .
    و سرانجام فرموده است :
    لا دین لمن لا عقل له (26) .
    کسی که عقل ندارد دین ندارد .
    بنابراین ، صلاح دین و دنیا به عقل است ، شخص عالم هم دنیای خود را آباد می کند و هم آخرت را .







    امضاء



  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    8- عقل زندگی و تغافل و تجاهل


    علی (علیه السلام ) می فرماید :
    لا عقل کالتجاهل (35) .
    هیچ عقلی مانند تجاهل نیست .
    انسان در زندگی با انواع بگو مگوها و کارهای جورواجور روبه رو می شود که اگر بخواهد به همه آن ها ترتیب اثر دهد و عکس العمل نشان دهد ، زندگی بریش تلخ و ناگوار خواهد شد و شب و روز بهترین فرصت های خود را باید صرف عکس العمل ها کند و در آن صورت جز دچار شدن به انواع بیماری جسمی و روحی ، بهترین فرصت های خود را نیز از دست خواهد داد و به هیچ کاری از کارهای زندگی نخواهد رسید .
    به شهید بهشتی گفتند : چرا در برابر تهمت ها و شایعات و بدگویی ها پاسخ نمی دهید ؟
    فرمود : من وقت برای این کارها ندارم ، آن
    ها شاید بخواهند عمدا مرا مشغول به این امور کنند و از مسائل اصلی بازدارند! بهترین راه برخورد با اینم ناملایمات و ناگواری ها تغفل و تجاهل است . یعنی به روی خود نیاورد و خود را به نفهمیدن بزند و گوشش کر و چشمانش کور و نابینا شود تا بتواند به زندگی ادامه دهد .
    علی (علیه السلام ) فرمود :
    نصف العاقل احتمال و نصفه تغافل (36) .
    نیمی از عقل بر تابیدن جهالت است و نیمی دیگر خود را به غفلت زدن است .
    انسان های بزرگ منش و خردمند خود را از بسیاری چیزها کنار می کشند و اگر چیزهایی دیدند یا شنیدند که پرداختن به آن ها در شانشان نیست ، بزرگوارانه از کنارش می گذرند .
    قرآن می فرماید :
    و اذا مروا باللغو مروا کراما . اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(37)
    هنگامی که به کار بیهوده بر می خورند بزرگوارانه از کنار آن می گذرند و اگر مردم نادان آن ها را مخاطب قرار دهند با سکوت و سلام به آن ها پاسخ می دهند .
    و نیز فرمود :
    (و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه (38) )
    و چون سخن بیهوده بشنوند ، از آن روی گردانند .
    علی (علیه السلام ) می فرماید :
    من اشرف افعال الکریم غفلته عما یعلم (39) .
    از بهترین رفتارهای افراد شریف و بزرگوار گذشت است از آن چه می دانند .
    و در جای دیگر فرمود :
    من لا یتغافل و لا یقض عن کثیر من الامور تنقضت عیشته
    کسی که در بسیاری از امور ، خود را به بی خبری نزند ، زندگی برایش تنگ می شود .
    و نیز فرمود :
    تغافل تحمد امرک (40)
    .
    تغافل کن تا کارهایت خوش فرجام شود .
    از امام سجاد (علیه السلام ) نقل است که در وصیت خود به فرزندش باقر العلوم (علیه السلام ) فرمود :
    فرزندم ! بدان که همه دنیا در دو کلمه است : اصلاح امر زندگی و تغافل که تغافل یک سوم ظرف دنیا و زندگی را پر می کند(41) .
    یعنی یم سوم امر زندگی به شیوه برخورد انسان با مردم و رفتار آنان بسته است که نسبت به بسیاری از مسائل باید خود را به بی خبری بزند تا زندگی صفا پیدا کند؛ مثلا خانم شما اشتباهی مرتکب شده و ناراحت است و سخت از کرده خود پشیمان است ، ولی نمی خواهد شما بفهمید ، و اما شما از همه چیز با خبر شدید . این جا جای تغافل است که به روی خود نیاورید و به قول معروف : شتر دیدی ، ندیدی . یا شوهر شما مرتکب اشتباهی می شود یا فرزند عزیز شما یا شریک و همکار شما و یا سرانجام هر فرد دیگری که با شما در ارتباط است ، اگر چنین وضعیتی برایش پیش بیاید ، ولی متوجه اشتباه او بشوید و می دانید که اگر او بفهمد شما فهمیده اید ، شرمنده ، و خجالت زده می شود یا پررو و بی مبالات تر می گردد ، هرگز شما نباید به رویش بیاورید و بادی کاملا خود را به بی خبری و بی توجهی بزنید و از کنار آن بگذرید که اگر چنین کنید ، زندگی بادوام تر و دوستی شیرین تر می شود .
    البته این به معنای برخورد نکردن با افراد
    فاجر و فسق و فجور و به کنار نهادن نهی از منکر نیست .
    آن جا که جای تغفل و تجاهل است ، سخن گفتن و حساسیت نشان دادن خطا است ، چنان که در جای امر به معروف و نهی از منکر ، سکوت و بی تفاوت بودن اشتباه است و نیز غفلت از مسائل حیاتی و دینی نیز تغافل نیست .
    گاهی غفلت مانع پیشرفت می شود و گاهی تغفل نکردن و حساسیت نشان دادن آدمی را به سقوط می کشاند . پس هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد .
    علی (علیه السلام ) فرمود :
    لکل مقام مقال (42) .
    هر سخن جایی دارد .
    عاقل کسی است که جای این دو را با هو نیامیزد و هریک را در جای خود به کار گیرد که مقتضای عقل زندگی است .






    امضاء



  16. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    7- زمان شناسی و عقل شناسی

    9- عقل زندگی و پرهیز از امور غیر ضروری
    امام علی (علیه السلام ) می فرماید :
    من اشتغل بالفضول فاته من مهمه المامول (43) .
    هرکه خود را به کارهای غیر لازم مشغول سازد ، کارهای لازم را تباه می کند ؟
    انسان وقتش عزیز و فرصت هایش پربها و کوتاه است و از فرصت های پیش آمده باید بیشترین استفاده را ببرد . از این رو همیشه باید به کارهای مهم و اولویت بندی شده بپردازد .
    سرگرم شدن به امور غیر ضروری نه صلاح است نه مفید ، بلکه باعث از دست رفتن فرصت ها نیز می شود؛ چنان که امم علی (علیه السلام ) می فرماید :
    من اشتغل بغیر ضرورته فوقه ذلک منفعته (44) .
    هرکه به غیر کارهای ضروری مشغول شود ، منافع خود را از دست خواهد داد .
    سرگرم شدن به امور خیالی
    و غیر واقعی جز عقب ماندگی و فاصله گرفتن از واقعیت ها نتیجه دیگری ندارد . سرمایه عمر و فرصت ها از دست می رود و نتیجه ای حاصل نخواهد شد مگر اندوه و قصه .
    پس مواظب باش و امور خود را اولویت بندی کن و به امور مهم مشغول شو ، زنهار از پرداختن به فروع و ضایع کردن اصول .
    مبادا به شاخه و برگ مشغول شوی و از اصل و ریشه غافل گردی ، مبادا با سرگرم شدن به دشمن خیالی از دشمن اصلی بازمانی و مبادا که سرگرم پوچی و بی هویتی شوی و از مقصد اصلی که شخصیت تو را شکل می دهد و به اهداف بلندت می رساند ، فاصله بگیری .







    امضاء



صفحه 1 از 13 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi