❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- نماهنگ محرم - (سکینه جان) - فرحان علی وارث
- نماهنگ «حضرت عشق» با صدای حسین طاهری
- ۩~*~۩ دانلود کلیپهای تصویری محرم ۩~*~۩
- مجموعه انیمیشن های حماسه كربلا
- فیلم/ عزاداری با ماسک در کربلای معلی
- مداحی ترکی سید طالع باکویی - قوربان ابوالفظل
- مداحی کربلایی علی پورکاوه، حاج عبدالرضا...
- سید طالع باکویی مداحی الا ای حسین
- غدیر خونین کربلا { مجموعه سخنراني هاي حضرت...
- نوحه دو زبانه بابا جان از سید فرحان علی وارث
❤ |
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته ازماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می امد و رخساره بر افروخته بود
روح او از همه دل کنده به او دل بسته
برتنش دست یدالله همایل بسته
یا علی گفت که برپا بکند محشررا
امده باز هم از جا بکند خیبر را
بی خود از خود به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد
آمد آمد که به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسر ازمیمنه بیرون آمد
ان طر ف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت لاحول و لا قوه الا بالله
مست از کام پدر زاده لیلا مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
مست از کام پدر زاده لیلا سر مست
پیرهن چاک و غزال خوان و صراحی در دست
آه در مثنوی ام آئینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی که از خویش که از خویش به وحدت برسی
پسرم چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر وسپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
به همان حکم که قران خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قران من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آئینه در آئینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری
زخم ها باتو چه کردند جوان ترشده ای
بخدا بیشتر از پیش پیامبر شده ای
پدرت امده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخاسته آه از بابا
آه لب باز کن و انگور بخواه از بابا
گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید
ان طرف گریه ان چلچه را می شنوی
این طرف قهقه حرمله را می شنوی
بازهم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی این بار چرا دست به پهلو داری
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برکشته است
مثل ایینه در خاک مکدرر شدی
چشم من خار شده یا تو مکرر شده ای
من تو را در همه کرببلا می ببینم
هرکجا می نگرم جسم تو را می بینیم
ارب اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای بر خیزی
مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود باتو ضریحم پسرم
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)