نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: آیا میدانیدهای مذهبی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آیا میدانیدهای مذهبی

    آیا میدانید کدام دل نمی میرد؟








    امام رضا عليه السّلام فرمودند: هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن، امر ما احيا می‌شود،

    دلش در روزى كه دلها مى‌ ميرند، نمی‌ميرد.


    متن عربی حدیث :

    قالَ الامام الرّضا عليه السّلام: مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيی فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ

    الْقُلُوبُ.


    منبع : بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۷۸


    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا میدانید هر پولی که در حج هزینه شود هزار هزار برابر باز می‌گردد ؟










    حج در اصطلاح شرع مقدس، مجموعه ‌ای از مناسک خاص است که یکی از ارکان زیر بنایی اسلام

    به شمار می‌آید، چنان که در روایتی از حضرت امام باقر(علیه السلام) آمده است:

    بُنی الاسلام علی خمس؛ علی الصلاة والزکاة والصوم والحج والولایة
    ؛ اسلام بر پنج

    پایه بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. (وسائل‌الشيعه، ج1، ص10)

    حج خواه حج واجب باشد یا مستحبّ، فضیلت و پاداش فراوان دارد و از پیامبر اعظم و اهل بیت

    مطهّر آن حضرت (صلوات الله علیهم اجمعین) روایات بسیاری در فضیلت حج وارد شده است.

    امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: الحاجّ والمعتمر وَفدُ الله، إن سألوهُ أعطاهم و إن

    دَعوهُ اجابهم و إن شفعوا شفّعهم و إن سکتوا ابتدأهم ویعوّضون بالدّرهم ألف ألف درهم

    حج‌ گزاران و عمره‌گزاران، ره‌پ ویان راه خدایند؛ اگر از او طلب کنند، عطا فرماید و چون او را بخوانند،

    پاسخ دهد و چون شفاعت کنند، بپذیرد و آن گاه که خاموشی گزینند، با آنان [به نیکی] شروع نماید

    و آنان در مقابل هر درهم ‍[که در حج هزینه کنند] هزار هزار درهم باز پس گیرند.

    (فروع کافی، ج‏4، ص‏255)


    منبع: افکار نیوز

    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا میدانید که ما شیعیان سه نوبت نماز می‌خوانیم و اهل ‌سنت پنج نوبت؟







    اینکه اهل تسنن ما را متهم می‌کنند که ۳ نوبت نماز خواندن، خلاف سنت نبوی است آیا درست است؟

    شیعه معتقد است نمازهای پنج گانه را در پنج وقت خواندن مستحب است، و ثواب زیادی دارد.

    ولی این تفکیک واجب نیست؛

    خداوند متعال برای راحتی و آسایش بیشتر به بندگانش اجازه داده است که نماز ظهر و عصر را با هم

    و نماز مغرب و عشا را نیز با هم (پشت سر هم) به جا آورند و این باور شیعه مطابق با سنت نبوی

    صلی الله علیه و آله است.





    دقت کنید:

    جمع بین الصلاتین سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در منابع شیعی:

    روي الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ رَهْطٍ مِنْهُمُ الْفُضَيْلُ

    وَ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله جَمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ

    وَ الْعَصْرِ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ.

    زراره از امام باقر علیه السلام نقل كرده كه رسول خدا ميان نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء با

    يك اذان و دو اقامه جمع مى‌كرده است.(الشيخ الطوسي ، تهذيب الأحكام، جلد3 ، ص 18)


    اما تصحیح روایت:

    الحديث السادس و الستون: صحيح.

    روايت شصت و شش، صحيح است.(ملاذ الأخيار في فهم تهذيب، ج 4 ، ص 674)


    جمع بین الصلاتین سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در منابع اهل سنت عمر

    در صحیح ترین کتب اهل تسنن عمر مانند بخاری و مسلم و احمد بن حنبل و داود الطيالسي نقل

    کرده اند : عنْ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ صَلَّي بِالْمَدِينَةِ سَبْعًا وَثَمَانِيًا

    الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ .

    ابن عباس مي گويد : رسول خدا در مدينه نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را ، هشت ركعتی

    و هفت ركعتی خواند.

    (صحيح البخاري، ج1 ، ص182، باب مواقيت الصلاة و ج1، ص186ـــــ صحيح مسلم، ج1، ص491،

    باب صلاة المسافرين ـــــ مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص280 ، ح1918 ـــــ مسند أحمد بن حنبل،

    ج3، ص283 ، ح1929 ـــــ مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص154 ح2465 و ص201 ح 2582 ـــــ

    مسند أبي داود الطيالسي ، ص341، 342، ح 2164، 2629)


    همچنين مسلم در صحيح خود ، مالك بن أنس، رئيس مالكی‌ها در المؤطأ، ابو داود، نسائی و بيهقی

    در سننشان، احمد بن حنبل و ابوعوانه در مسندشان اين روايت را نقل كرده‌اند:

    عنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَلَّي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا وَالْمَغْرِبَ

    وَالْعِشَاءَ جَمِيعًا فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ .

    ابن عباس مي‌گويد: رسول خدا نماز ظهر و عصر را باهم و نيز نماز مغرب و عشاء را باهم خواندند ؛

    در حالی نه ترسی وجود داشت و نه در سفر بودند.

    (صحيح مسلم، ج1، ص489، باب صلاة المسافرين ـــــ الموطأ، ص73، ح327 ـــــ سنن أبي داود، ج2 ،

    ص6 ، ح1210 ، 1214 ـــــ سنن النسائي، ج1، ص315 ح600 ـــــ مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص292 ،

    ح1953 ـــــ مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص191، ح2557 ـــــ صحيح ابن خزيمة، ج2، ص85،

    ح971 ـــــ مسند أبي عوانة، ج2، ص353ـــــ السنن الكبري، ج3، ص166، 167)


    و جالب اين است كه البانی وهابی كه بن باز مفتی اعظم عربستان از او با عنوان «بخارى دوران»

    ياد می‌كرد، در كتاب‌های: صحيح سنن أبي داود، ج1، ص224، ح1068 ـــــ صحيح سنن النسائي،

    ج1، ص130 ح585 ، اين روايت را تصحيح كرده است.

    مسلم بن حجاج در صحيح خود، ترمذی، أبی داود، نسائی و بيهقی در سننشان و نيز احمد حنبل

    و أبی عوانه در مسندشان نقل می‌نويسند:

    عنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ وَالْمَغْرِبِ

    وَالْعِشَاءِ بِالْمَدِينَةِ فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا مَطَرٍ فِي حَدِيثِ وَكِيعٍ قَالَ قُلْتُ لِابْنِ عَبَّاسٍ لِمَ فَعَلَ

    ذَلِكَ قَالَ كَيْ لَا يُحْرِجَ أُمَّتَهُ.

    ابن عباس میگويد: رسول خدا در مدينه ميان ظهر و عصر و مغرب و عشاء جمع كرد؛ در حالی كه

    نه ترسی بود و نه بارانی وجود داشت.

    وكيع (راوی روايت) می‌گويد : از ابن عباس سؤال كردم، پيامبر چرا اين كار را می كرد؟

    گفت : به اين دليل كه امتش به سختی نيافتند.

    (صحيح مسلم، ج1، ص490، باب صلاة المسافرين ـــــ سنن الترمذي، ج1، ص354، ح187 ـــــ

    سنن أبي داود، ج2، ص6 ، ح1211 ـــــ سنن النسائي، ج1، ص315، ح601 ـــــ مسند أحمد بن حنبل،

    ج5، ص81، ح3235 و ص113، ح3323 ـــــ مسند أبي عوانة، ج2، ص353)




    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا میدانید برای اموات چه سوره ای باید خوانده شود؟










    از حضرت امام صادق (علیه ‌السلام) روايت شده كه:«هر كس نزد قبر مؤمنی هفت مرتبه سوره

    إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته ‌‏ای می‏‌فرستد كه پيش قبر میت، خدا را عبادت كند. خداوند ثواب

    عبادت فرشته را برای میت و كسی كه إنّا أنزلنا را خوانده می‏‌نويسد، تا زمانی كه خداوند وی را به

    واسطه این عمل وارد بهشت كند.

    بعد از سوره حمد، هر يك از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آيه الكرسی

    را سه مرتبه بخواند».

    منبع : كامل الزيارات، ابن قولويه القمي، دارالمرتضوية - النجف الأشرف، ۱۳۵۶ق، ص۲۲۲


    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    9287
    نوشته
    1,682
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    1,408 در 846
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیا میدانید شاه ایران توسط چه کسی شیعه شد؟










    روزی سلطان خدا بنده بر همسر خود خشمگین شد و در یک جمله او را سه طلاقه کرد

    ولکن (به دلیل علاقه بسیار زیاد به همسرش)، خیلی زود پشیمان شد؛ لذا علماء اهل سنت

    را گرد آورد و نظر آنها را جهت حال این مشکل پرسید.

    آنها جملگی گفتند: «چاره نیست جز اینکه نخست مُحَلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند

    تا پس از آن مُحَلّل، شما بتوانید باز او را به زوجیّت خود در آورید.»

    سلطان گفت: «این کار بر من بسیار گران است، لکن شما در هر مسأله ای با هم اختلاف نظر

    دارید و در مسائل مختلف اقوال گوناگونی دارید، آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟»

    گفتند: «نه»

    آنگاه یکی از وزرای سلطان گفت: «در شهر «حلّه» عالمی است که چنین طلاقی را باطل

    میداند، خوب است سلطان آن عالم را احضار کند، شاید مشکل را حل کند.»

    عالمان سنّی گفتند: «علامه، مذهب باطلی دارد و رافضیان افرادی بی خرد و کم عقل هستند

    و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد.»

    سلطان گفت: «احضار او بی فائده نیست.»

    پس چون علامه حلی (اعلی الله مقامه) حاضر شد قبل از حضور او، علماء مذاهب چهارگانه

    اهل سنّت در نزد سلطان حاضر بودند.

    هنگامی که علامه (ره) وارد مجلس شد، بدون هیچ ترس و واهمه ای، نعلین خود را به دست گرفت

    و داخل در جمع شد و با صدای بلند گفت: «السلام علیکم» و آنگاه یک راست به سمت سلطان

    رفته و درکنار سلطان نشست.

    علماء سنی حاضر در مجلس گفتند:‌ «آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی سبک سر و

    بی خرد هستند؟»

    سلطان گفت: «درباره اعمال او از خودش سؤال کنید.»

    آنها به علامه گفتند: «چرا سلطان را سجده نکردی و آداب و تشریفات را انجام ندادی؟»

    علامه(ره) گفت: «رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از هر سلطانی برتر بود و کسی بر

    او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام میدادند و خدای تعالی نیز فرموده:

    «فَإذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّموا علی أنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدَ اللهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً»
    [1]

    یعنی: پس چون داخل خانه ها شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند خوش است.»

    از طرف دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.»

    پس از او پرسیدند: «چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟»

    فرمود: «چون جای دیگری برای نشستن موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان با هم

    مساوی اند ولذا جسارتی به محضر سلطان نکرده ام.»

    از علامه پرسیدند: «چرا کفشهای خود را با خود داخل مجلس آوردی؟ هیچ آدم عاقلی در محضر

    سلطان چنین میکند؟»

    علامه فرمود: «ترسیدم حنفی ها آن را بدزدند همانطور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم (صلی الله علیه

    و آله و سلم) را دزدید.»

    ناگهان حنفی ها برآشفتند و فریاد بر آوردند که: «ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله

    و سلم) کجا؟ تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واقع

    شده است.»

    علامه فرمود: «ببخشید، اشتباه کردم، لابد سارق نعلین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

    شافعی بوده است. این بار شافعی ها بر آشفتند که شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده

    است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شده است.

    علاّمه گفت: «شاید کار مالک بوده است.»

    مالکی ها هم مثل حنفی ها و شافعی ها اعتراض و انکار کردند.

    علامه فرمود: «پس قطعاً سارق، احمد بن حنبل بوده است.»

    حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند.

    در این لحظه علامه حلی(ره) رو به سلطان کرد و فرمود:

    «ای سلطان، دانستی که هیچ یک از رؤسای این مذاهب چهارگانه اهل سنت در زمان حیات

    رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبوده‌اند، پس برگزیدن

    ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل به عنوان مجتهد و رئیس مذهب از بدعتهای ایشان

    است بطوری که اگر یکی از خود این علما حاضر در مجلس، افضل و اعلم از این چهارتن باشد،

    به او اجازه و حق اینکه بر خلاف فتوای یکی از آن چهارتن فتوایی بدهد نمیدهند.»

    در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل سنّت سؤال کرد: «آیا درست است که هیچ یک از رؤسای

    مذاهب أربعه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه او نبوده اند؟»

    علماء عامّه همگی گفتند: «آری نبوده اند.»

    آنگاه علامه(ره) گفت: «ولی ما شیعه هستیم و پیروی میکنیم از أمیرالمؤمنین (علیه السّلام) که

    جان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برادر، پسر عمّ و وصیّ اوست.»

    سلطان چون متوجه حقانیّت مذهب علامه(ره) شد از او پرسید: «نظر شیعه درباره‌ طلاق صادره از

    من چیست؟»

    علامه(ره) فرمود: «آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟»

    سلطان گفت: «نه»

    علامه فرمود: «در این صورت طلاقی را که سلطان جاری کرده است باطل میباشد، زیرا فاقد شرائط

    صحّت است.»

    آنگاه سلطان بدست علامه به مذهب حقّه شیعه، مشرف شد، و به خطباء و حاکمان شهرها و

    سرزمینهای تحت سیطره اش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازده گانه (علیهم السّلام)

    خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار(علیهم السلام) سکه، ضرب کنند و نام ایشان را بر دیوار

    مساجد و مشاهد مشرفه حضرات ائمه (علیهم السّلام) بنگارند. [۲]


    **********************************منابع :

    [۱] . سوره نور آیه ۶۱٫

    [۲] . برگرفته از شرح «من لا یحضره الفقیه»



    امضاء


    عـاشقان را سر شوریده به پیكر عجب است

    دادن سر نه عجب ،داشتن سر عجب است

    تـن بـی سر عجبـی نیست رود گـر در خاک

    سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi