صفحه 2 از 27 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 263

موضوع: سلامتی تن و روان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    2 قیاسها


    در این وضعیت ، چون و چرا و تعبیرها و تفسیرها و مقایسه هایی است که ابزار آن ، وهم و خیال یا فکری است که در منِ مجازی شکل گرفته; یعنی فکر مجازی .
    در این حال ، انسان در تصورات ذهنی به سر می برد و تصورات ذهنی را با صورتها و ظواهر مرتبط می کند و به چون و چرا می پردازد و بعد نتیجه گیری می کند و عجیب است که از تصورات ذهنی خود ، تصویر بیرونی می سازد ، اما نتیجه این دو پوچی ، حقیقی است و آن هم هلاکت اوست .
    برای روشن شدن مطلب ، مثالی می زنیم :
    در جنگلی ، شیری بود که خود را سلطان جنگل می پنداشت (پندار
    ، وهم ، خیال و غرور) و حیوانات جنگل را طعمه می کرد ، تا نوبت به خرگوش رسید .
    خرگوش با توسل به قیاسهای شیر ، نقشه ای کشید و به شیر گفت :
    «شیر دیگری آمده و می گوید من سلطان جنگل هستم ، با او چه کنیم؟» شیر از خرگوش پرسید :
    «آن شیر دوم کجاست؟» خرگوش گفت :
    «در فلان چاه مسکن دارد . »
    شیر و خرگوش ، بر سر چاه رفتند .
    شیر در آب نگاه کرد ، تصویر خود را دید (تصویر منِ مجازی را دید ، نه تصویر حقیقی خود را) و بر آن پرید (منِ مجازی و تصویر من مجازی که هر دو پوچ بودند) و نتیجه اش هلاکت شیر (نتیجه حقیقی از آن دو پوچی) بود که در چاه افتاد و خفه شد .
    وانگهی از خود قیاساتی کنی
    مر خیال محض را ذاتی کنی
    شیر خود را دید در چه وزغلو
    خویش را نشناخت آندم از عدو
    عکس خود را او عدوی خویش دید
    لا جرم بر خویش شمشیر کشید
    بنابراین ، مثل حالت خواستن ، که منِ مجازی و خواسته های مجازی آن مطرحند و دنبال آن خواسته ای مجازی ، اثرات حقیقی اش ، یعنی مشکلات و رنجها به وجود می آیند ، در قیاسها نیز منِ مجازی و تصویرش ، که آن هم مجازی است ، حاصل می شود ، اما نتیجه نهایی اش ، مشکلات و رنجهای ما خواهد بود .
    البته در این جا نیز قیاسهایی که بر مبنای عقل و منطق باشند ، مطلوبند و عیبی ندارند ، بلکه منظور ما ، قیاسهایی است که اساس آنها ، نفسانیات ومنِ مجازی است .
    خلاصه بحث این که ، در وضعیت قیاسهای مجازی و در منِ مجازی ، به حقیقت امر نرسیده ایم و در تاریکی هستیم ، در حالی که در منِ راستین ، عین علم ، عین دیدن ، عین شنیدن و عین یقین هستیم .
    آن حقیقت که بود عین عیان
    هیچ تأویلی نگنجد در میان
    جانشناسان از عددها فارغ اند
    غرقه دریای بی چوناند و چند
    جان شو و از راه جان ، جان را شناس
    یار بینش شو ، نه فرزند قیاس
    جان چه باشد با خبر از خیر و شر؟
    شاد از احسان و گریزان از ضرر؟
    گفتیم که در منِ راستین ، رسیدن به کمال و عشق و ایثار مطرح است .
    پس ، تأویل و تفسیر و چون و چرا مطرح نیست; چرا که در منِ راستین ، جان ما با جان جهان مرتبط است و در بحر جان ، ذهنیات مطرح نیست; حق الیقین مطرح است .
    نفس نمرود است و عقل و جان خلیل
    روح در عین است و نفس اندر دلیل
    با توجه به این که گفتیم ساختمانی که به نام منِ مجازی در خود به وجود می آوریم ، بر اساس توهمات و افکار مجازی است ، عده ای عقیده دارند که شناخت منِ مجازی معنی ندارد و هر حرکتی را در منِ مجازی ، حرکتی بی هدف می دانند و معتقدند که حرکات فکری و ذهن در چارچوب منِ مجازی ، راه به جایی نمی برند .
    منِ مجازی ، منکر حقیقت است و حجابی است روی منِ اصلی ، و خروج از این حجاب با حرکتهایی از جنس خودش ، محال است و حتی منجر به تقویت بیشتر من مجازی می شود .
    (خون به خون شستن محال است و محال . ) مثال آن ، کسی است که در زندان باشد (زندان منِ مجازی) ، امّا مرتباً در زندان ، معلومات خود را اما در چارچوب خودِ زندان زیاد می کند ، نه در چارچوب خروج از زندان یا خارج از زندان .
    دیده تن دائماً تن بین بود
    دیده جان جان پرفن بین بود
    هر درونی که خیال اندیش شد
    چون دلیل آری ، خیالش بیش شد
    دیده تن ، عین وهم و پندار است .
    چنین دیده ای ، نمی تواند روح و محتوای قضایا را ببیند .
    وقتی ذهن از غبار وهم و پندار پوشیده شود ، هر حرکتی ، حکم غلتیدن بیشتر در وهم و پندار بیشتر را خواهد داشت .
    وهم و خیال ، ابزار ارتباط با قشر و پوسته و ظواهرند .
    پس چه کنیم؟ هیچ کاری نیاز نیست ، بلکه :
    «تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز» همین و بس .
    فقط از خود مجازی بگذر .
    بشوی دفتر ، اگر هم رزم مائی
    حدیث عشق ، در دفتر نباشد
    ای برادر موضع ناکشته باش
    دفتر اسپید نانبشته باش




    امضاء


  2. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3 کینه ها

    پس از این که منِ مجازی ، یعنی شهوات ( = میلها و خواسته ها) و قیاسها ، وجود ما را پر کرد ، وجود ما ، چیزی جز ، سرابهایی که جان ما را سیراب نکرده اند ، نیست و لذا موجودی پرکینه و گرفته و غضبناک هستیم .
    هر چه مجازها در ما قوت می گیرند ، کینه ها نیز در ما بیشتر می شوند ، و این کینه و نفرت ، نسبت به
    خودمان ، نسبت به دیگران و نسبت به هستی ، عکس العمل طبیعی و برآیند طبیعی آن مجازهایند .
    هنگامی که حکومت منِ اصلی و در نتیجه ، رسیدن به کمال و عشق و ایثار ، وجود ما را پر نکنند و منِ اصلی در حجاب من مجازی ، قرار گیرد ، دوری از خدا ، نتیجه آن است و(أَلا بذکر الله تطمئنّ القلوب) :
    «آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد . »
    شامل حال ما نیست ، و درونی عقده دار ، خشمگین ، و مالامال از همه رذایل اخلاقی خواهیم داشت .
    داستانی درباره منِ مجازی و منِ اصلی
    مولوی ، در مثنوی داستانی زیبا دارد .
    در این داستان ، عقل کلّی (= منِ اصلی) را که عاقبت بین است مثال زده که همواره در حال کشش به سوی حق است ، اما می خواهد با ابزار تن و نفس این حرکت را انجام دهد ، و نفس (= منِ مجازی) نیز برای خود ، خواسته هایی دارد و محبوبه ایی که متوجه آنهاست و باید به هوش باشیم که دست کم ، منِ مجازی ، از من اصلی پیشی نگیرد .
    متن داستان ، از اشعار 1533 به بعد در دفتر چهارم است :
    روزی ، مجنون سوار بر شتر خود شد تا به کوی لیلی رَوَد .
    (مجنون ، منِ اصلی و عقل است و ناقه یا شتر ، هوای نفس و تن است ، و لیلی ، هدفی که باید منِ اصلی به آن برسد ، و بچّه شتر ، خواستِ ناقه ، یعنی خواست نفس و تن است . ) مجنون ، شتر
    را می راند ، اما شتر نیز برای خود لیلی دیگری داشت که بچه اش بود ، اما هر چه می راند ، به هدف نمی رسید .
    هوی ناقتی خلفی و قدامی الهوی وانی ایّاها لمختلفون
    یعنی هوای ناقه ، پشت سر من بود ، و هوای من ، پیش روی من ، من و ناقه در هوا ، و مقصد اختلاف داشتیم .
    به موجب مصداق «الضّدان لا یجتمعان . »
    (= دو ضد با هم جمع نمی شوند) همراه مناسبی برای همدیگر نبودند .
    از این رو ، هرگاه ناقه ، افسار خود را سست می دید ، یا درمی یافت که مجنون ، به خواب رفته و از او غافل شده است ، فوراً حرکت خود را معکوس می کرد و به سوی بچه شتر برمی گشت ، و موقعی که مجنون به خود می آمد ، متوجه می شد که از مقصد اصلی دور شده است .
    خلاصه ، برای مسافت سه روزه که تا منزل لیلی فاصله بود ، سالها طی طریق کرد ، و به این نتیجه رسید که مجنون (=منِ اصلی) ، با ناقه (=منِ مجازی) ، به کوی لیلی نخواهند رسید :
    گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
    ما دو ضد بس همره نالایقیم
    نیستت بر وفق من مهر و مهار
    کرد باید از تو عزلت اختیار
    این دو ، گرچه همراه یکدیگر بودند ، راهزن یکدیگر نیز بودند; چرا که اهداف این دو مختلف است .
    جان ز هجر عرش اندر ناقه ای
    تن ز عشق خاربن چون ناقه ای
    جان گشاید سوی بالا بالها
    تن زده اندر زمین چنگالها
    ناگهان ، مجنون به هشیاری عجیبی رسید و تصمیم گرفت
    خود را از ناقه پایین اندازد و این کار را کرد و در حین افتادن ، پایش هم شکست .
    پای را بربست و گفتا گو شوم
    در خم چوگانش ، غلطان می روم
    پس از سالها ، تردد و در جا زدن ، مجنون به عقل کلّی رسید (به منِ اصلی رسید) و دریافت که ناقه (=نفس و منِ مجازی) که با عقل جزئی حرکت می کند ، او را به کوی لیلی نمی رساند .
    عقل کلّی را گفت ما زاغ البصر
    عقل جزئی می کند هر سو نظر
    و مجنون دریافت که در راه عشق (= هدف) ، باید مجازها را رها کرده ، ابزار را هدف قرار ندهد (حتی از مرکب پا هم باید گذشت) و چون گوی ( = سمبل بی شکلی) ، غلطان ، به سوی هدف حرکت کند .
    گوی شو ، می گرد بر پهلوی صدق
    غلط غلطان در خم چوگان عشق
    کاین سفر زین پس بود جذب خدا
    و آن سفر بر ناقه باشد سِرّ ما
    و نتیجه داستان این که :
    چون به بی رنگی رسی کان داشتی
    موسی و فرعون دارند آشتی
    در حالی که در اول داستان مشکل این بود که :
    چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد
    موسیی با موسیی در جنگ شد
    4 عوارض زندگی در منِ مجازی




    امضاء


  5. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه

    منِ مجازی ، مجاز است و حقیقی نیست ، امّا عوارض حاصل از آن ، در انسان حقیقی اند و عبارتند از :
    1 اضطراب;2 تعلق خاطر;3 بینش غلط;4 تنوع طلبی;5 یأس;6 افسردگی;7 ترس;8 تضاد و تشتّت خاطر;9 رذایل اخلاقی .
    چگونی پیدایش این عوارض ، در صفحه های پیش ذکر شد .
    در این قسمت ، برای روشن شدن این مطالب ، هر کدام بیشتر شرح داده می شود .
    ضمناً این عوارض در فصول دیگر کتاب ، در بخش مربوط به رذایل اخلاقی و نفس و بیماریهای روحی نیز شرح داده شده اند .

    1 اضطراب


    هنگامی که انسان ، به خود رجوع می کند ، اگر احساس کند که زندگی و کارهایش بیهوده و بی فایده است ، دچار نوعی پوچی می شود و همین که این حال به او دست می دهد ، نتیجه اش اضطراب خواهد بود .
    چه هنگام زندگی و کارهای ما بیهوده است؟ آن هنگام است که انسان به خود نظر کند و ببیند که چیزی ندارد و در پوچی (منِ مجازی) ، زندگی می کند و گفتیم که نتیجه طبیعی اش اضطراب است .
    امّا هر وقت در جهت حق باشد و به غنیّ حمید رسد ، احساس غِنا و کمال می کند و در حقیقت به ضد پوچی و اضطراب می رسد که آرامش و اطمینان است .
    دل بستن به غیر خدا (شهوات و قیاسها) ، از همان اول ، از جنس اضطراب است (که یقب شرح دادیم); چرا که نگهداری اش اضطراب دارد و از دست دادنش نیز اضطراب دارد ، و همین است که در قرآن کریم داریم :
    (أنتم الفقراء إلی الله والله هو الغنیّ الحمید) :
    «ای مردم ، شما به خدا نیازمندید ، و خدا بی نیاز ستوده است . »
    و همین طور داریم :
    (ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب) .
    (=آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد . ) در آیه قبلی می فرماید ، شما چیزی ندارید و خدا همه چیز دارد
    و در آیه بعد می فرماید ، در ارتباط خداست که آرامش می یابید .
    بنابراین ، معلوم می شود که تا با او ارتباط پیدا نکنیم ، آرامش نداریم و ارتباط با او سرمایه ماست و ارتباط با غیر او ، موقتی و سست است و هر وقت آرامش نیست ، اضطراب هست .
    اساساً در دل هر چیز و هر امری ، که غیر خدا باشد ، اضطرابی نهفته است .
    اگر انسان ، اضطرابهای خود و دیگران را ارزیابی کند ، دقیقاً به این نتیجه می رسد که ریشه همه اضطرابها در متصل نبودن هر چیز و هر امر و هر کس ، با خداست .
    هدف عالی حیات ، قرب به خداست ، و خدا ، کمال مطلق است ، و انسان ، طالب کمال مطلق .
    اگر انسان ، به این هدف اعلا ، نرسد ، یا در راه این هدف نباشد ، احساس پوچی و اضطراب می کند; لذا باید بدانیم که نیروی خود را صرف چه چیز می کنیم ، آیا در جهت منِ اصلی و حق صرف می شود ، یا در راه منِ مجازی و افکار و احوال پوچ; در چارچوب منِ مجازی .





    امضاء


  7. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2 تعلّق خاطر


    تعلق خاطر ، به غیر خدا ، ضمن غفلت از خدا ، ما را در مشکلات عجیبی فرو می برد که عبارتند از :
    اوّلا :
    به آنچه تعلق خاطر داریم ، مادام که در دسترس نیست ، خود را خلع سلاح و بدبخت می دانیم و برای به دست آوردنش حرص می خوریم .
    ثانیاً :
    هنگامی که به آن می رسیم ، چون از همان اوّل ، اضطرابش را
    داریم ، در حال اضطراب نیز هستیم .
    ثالثاً :
    چون روزی آن را از دستمان می گیرند ، دچار غم از دست دادن می شویم .
    اینها ، همه ، از عوارض تعلق خاطر به غیر خداست .
    باید مواظب باشیم که غیر خدا را ابزار بندگی خدا کنیم و بس .
    و ابزارهای آن ، نباید هدف شوند ، بلکه ابزار بندگی شوند .





    امضاء


  9. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    3 بینش غلط


    در منِ مجازی ، ارتباط انسان بر اساس ذهنیات و با ظواهر و صورت و خلاصه توسط حواس ظاهری است .
    این ارتباط و دیدگاه ، در سایه و تاریکی است و از نور و عقل ، مدد نمی گیرد و در حقیقت ، نوعی کوردلی بر ما حاکم است :
    چند بازی عشق با نقش سبو
    بگذر از نقش سبو و آب جو
    چند باشی عاشق صورت بگو
    طالب معنی شو و معنی بگو
    صورت ظاهر فنا گردد بدان
    عالم معنی بماند جاودان
    صورتش دیدی ز معنی غافلی
    از صدف در را گزین گر عاقلی
    بینش غلط ، حقایق را نمی بیند ، باطننگر نیست و حتی وارونه می بیند که «چشم خشمت ، شیر را خون می کند . »
    منِ مجازی ، صورتبین و صورت پرست و از معنی دور است .
    چشم حس همچون کف دست است و بس
    نیست کف را بر همه او و دسترس
    چشم دریا دیگر است و کف دگر
    کف بهل و ز دیده ی دریا نگر
    همان طور که در تاریکی ، اگر طنابی را ببینیم ممکن است قضاوتهای متفاوتی داشته باشیم ، که طناب است ، یا مار ، و یا چیزی دیگر ، در بینش غلط نیز ارتباطات و نتایج ما ، درست و بر اساس ارتباط باطن
    با باطن نیست ، بلکه صورت (= ذهنیات) با صورت (= ظواهر) است .


    امضاء


  11. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    4 تنوّع طلبی


    در منِ مجازی ، ارتباط ما و تعلقات و دلبستگیهای ما ، به مجازهاست و مجازها ، جان ما را سیراب نمی کنند و هدف اعلا نیستند ، بلکه مستی ها و دلخوشیهای موقتی و دروغین ایجاد می کنند و پس از مدتی از آنها دلزده شده ، وضعیت جدیدی را می جوییم و مرتباً به این در و آن در می زنیم و در حقیقت ، ثبات نداریم .
    من به هر جمعیتی نالان شدم
    جفت بد حالان و خوش حالان شدم
    جمله خلقان ز اختیار و هست خود
    می گریزند در سر سرمست خود
    می گریزند از خودی در بیخودی
    یا به مستی یا به شغل ای مهتدی
    تا دمی از هوشیاری وارهند
    ننگ خمر و بنگ بر خود می نهند
    حاصل اشعار این است که آنان که سرگرمیهای بیحاصل را برمی گزینند ، دچار دردی هستند که آن درد ، چیزی جز پاسخ ندادن به ندای وجدان و ندای درون (منِ اصلی) نیست .
    پس ، جایگزینها را انتخاب می کنند و به سرگرمیهای بیحاصل پناه می برند ، امّا تا هنگامی که به هدف اعلای حیات توجه نکنند ، توجه به اغیار ، بیحاصل و پوچ خواهد بود .
    تو مکانی ، جای تو در لا مکان
    این دکان بربند و نگشا آن دو کان
    شش جهت مگریز زیرا در جهات
    شش در است و شش دره مات است و مات
    برخی می پندارند اگر در فلان نقطه از زمین می بودند ، یا فلان شرایط را می داشتند ، خوشبخت می بودند ، اما باید بدانند که «از خود بطلب هر
    آنچه خواهی که تویی . »
    مواظب باشیم که اهداف را عوضی نگیریم ، و گرنه نیرویمان از دست می رود و بهره ای نخواهیم داشت .
    مرغ بر بالا پران و سایه اش
    می دود بر خاک پران ، مرغ وش
    ابلهی صیاد آن سایه شود
    می دود چندان که بی مایه شود
    بی خبر کاین عکس آن مرغ هدا است
    بی خبر که اصل این سایه کجا است
    تیر اندازد بسوی سایه او
    ترکشش خالی شود در جستجو





    امضاء


  13. تشكر

    عهد آسمانى (08-11-2017)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    5 یأس


    یأس ، موقعی است که کاری که انجام داده ایم ، بی فایده باشد ، یا کاری که در حال انجام است ، از نتیجه اش مطمئن نباشیم .
    هواهای نفسانی ، چون حقیقتی ندارند و سرابند ، ناگزیر یأس در آنها نهفته است .
    همین طور ، هر آرزوی دور و درازی که در دسترس نیست ، یأس در پی دارد .
    یأس ، در حقیقت ، در آنان دیده می شود که وجودشان از خدا خالی است و ارتباط با منِ اصلی و خدا را از دست داده اند و در منِ مجازی زندگی می کنند و در حقیقت ، یأس از رحمت خدا دارند و گرنه در قرآن کریم آمده است :
    (لا تقنطوا من رحمه الله)
    و باز داریم :
    (ولا ییأس من روح الله)
    که معنی هر دو آیه این است که انسان باید مأیوس نباشد .
    و چون مأیوس نبودن دستور خداست ، کسانی که در زندگی مأیوسند ، از گناهکارانند و یأس ، جزو گناهان کبیره است .
    علاج یأس ، خروج از منِ مجازی و پیوستن به منِ اصلی و خداست و ضد یأس ، صفت رجا و امیدواری است .



    امضاء


  15. تشكر

    عهد آسمانى (15-11-2017)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    6 افسردگی


    نشاط واقعی انسان ، در رو به رویی با کمال مطلق و زیبایی مطلق ، و خلاصه ، در اتصال با پروردگار عالمیان است .
    اگر به این اتصال نرسیم ، نشاط واقعی نداریم و ضد نشاط ، افسردگی است .
    اینکه بینی مرده و افسرده ای
    زان بود که ترک او را کرده ای
    گر تو خواهی حری دل زندگی
    بندگی کن ، بندگی کن ، بندگی
    کسی که در منِ مجازی گرفتار است ، اگر به باغ یا به
    قصر رود ، چه اتفاقی می افتد؟ من مجازی را با ظواهر مرتبط می کند ، و در حقیقت می خواهد یک خوشیِ فرمایشی را از روی لطف بپذیرد ، امّا متأسفانه چیزی دستگیرش نمی شود; چرا که دو پدیده مجازی (منِ مجازی و ظاهری که او می خواهد با آن مرتبط شود) ، نتیجه ای جز پوچی ندارند ، مگر خوشی دروغی و موقتی .
    ولی اگر انسانِ خدا ، به آن باغ رَوَد ، من اصلی اش نظاره گر و مرتبط با آن باغ که خود آیتی است و او را به باطن رهنمود می کند خواهد شد و نشاط و ابتهاج واقعی پیدا می کند .
    آدمی را فربهی هست از خیال
    گر خیالاتش بود صاحب جمال
    ور خیالاتش نماید آتشی
    می نماید همچو موم در آتشی
    آن یکی در کنج زندان مست و شاد
    و آن دگر در باغ تلخ و بی مراد




    امضاء


  17. تشكر

    عهد آسمانى (15-11-2017)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    7 ترس

    منِ مجازی ، چون شیشه شکنند ه ای است که با کوچکترین ضربه می شکند و ما این شیشه شکننده را به شدت دوست می داریم .
    از یک طرف ، به ضعفهای منِ مجازی آگاهیم و می خواهیم آن را پنهان کنیم و از یک طرف ، پُز دادن و نمایشها را دوست داریم و می خواهیم آن را نشان دهیم .
    از این رو ، سکه ای در دست ماست که دو روی آن ، مجازی است .
    نگهداری چنین سکه ای ، سخت ، ترس دارد .
    مشکل دیگر این که منِ مجازی ، همین سکّه را و همین شیشه شکننده را می خواهد حفظ کنند و بر آن بیفزاید و این
    نیز مشکلی دیگر است که ترس در پشت آن نهفته است .
    علاج ترس ، دور شدن از منِ مجازی و رسیدن به منِ اصلی (و خدا) است که اولیای خدا ، همیشه در آرامش و سکینه به سر می برند و از غیر خدا ترس ندارند .





    امضاء


  19. تشكر

    عهد آسمانى (15-11-2017)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    8 تضاد و تشتّت خاطر


    انسان ، از یک سو می خواهد با اصالت خود و در منِ راستین زندگی کند ، و از سوی دیگر ، دارد در منِ مجازی زندگی می کند ، بنابراین ، مدام در تضاد و کشمکش است .
    و از سوی دیگر ، پیشتر شرح دادیم که خودِ منِ مجازی ، دو روی سکه ای تقلّبی است که یک طرفش پُز دادن و طرف دیگرش مخفی نگاه داشتن است ، و خود منِ مجازی نیز تضادبرانگیز است .
    نتیجه این تضادها ، تشتّت خاطر و سردرگمی است .




    امضاء


  21. تشكر

    عهد آسمانى (15-11-2017)

صفحه 2 از 27 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi