صفحه 22 از 27 نخستنخست ... 12181920212223242526 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 211 تا 220 , از مجموع 263

موضوع: سلامتی تن و روان

  1. Top | #211

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کلام و سکوت

    خداوند در سوره الرحمن می فرماید :
    (خلق الانسان علَّمه البیان)
    انسان را آفرید ، به او بیان آموخت .
    «بیان» ، از مهمترین ابزاری است که انسان در اختیار دارد و باید مواظب باشد که
    از گفتار حرام دوری کند و گفتار بی فایده نیز نگوید .
    اما یادمان باشد که اصولا کلام زیاد ، وقتی رونق می گیرد که دل و ایمان به خاموشی می نشیند; زیرا اگر منِ مجازی سخن بگوید (که زیاد مایل است سخن بگوید) پُر می گوید و مخرّب ، و گاهی کلام ، جوشش باطن و منِ اصلی است .
    در این صورت ، بیشتر به دل و عمل می پردازد و با زبان میانه ای ندارد .
    کم گوی و گزیده گوی چون در
    تا ز اندک تو جهان شود پر
    و در منِ اصلی ، حالت انسان تحت فرمان عقل و تفکر بر من است و بیان ، بیان الهی است .
    ای خدا بنمای جان را آن مقام
    تا در او بی حرف می گوید کلام
    در این صورت ، بنده به جایی می رسد که خدا زبان او می شود یا با زبان وام گرفته از خدا سخن می گوید .
    به هرحال ، انسانِ خدا ، یا برای خدا می گوید و یا سکوت می کند .
    سکوت آن است که زبان را از زوائد گفتار حفظ کنیم ، و سکوت آن است که حاصل بصیرت باطن باشد ، نه این که به اجبار ، به سکوت وادار شویم .
    سکوت دو نوع است :
    سکوت عام و سکوت خاص .
    سکوت عام ، عبارت است از حفظ زبان از تکلم زائد بر ضرورت ، که گفته اند :
    ألصّمت شعار المحبّین وفیه رضا الرّبّ وهو من الأخلاق الأنبیاء وشعار الأصفیاء .
    سکوت ، شعار محبّان و باعث خشنودی خداست و از اخلاق پیامبران و شعار برگزیدگان است .
    سکوت خاص ، حفظ اسرار حرم
    الهی است برای نامحرمان .
    (گاهی این نامحرم ، منِ مجازی و خودِ ناخود است . )
    عاشق به جوش بهتر دریا خموش خوشتر
    در آینه است بهتر ، در خاموشی بیانها







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #212

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    کلام و سکوت


    خداوند در سوره الرحمن می فرماید :
    (خلق الانسان علَّمه البیان)
    انسان را آفرید ، به او بیان آموخت .
    «بیان» ، از مهمترین ابزاری است که انسان در اختیار دارد و باید مواظب باشد که
    از گفتار حرام دوری کند و گفتار بی فایده نیز نگوید .
    اما یادمان باشد که اصولا کلام زیاد ، وقتی رونق می گیرد که دل و ایمان به خاموشی می نشیند; زیرا اگر منِ مجازی سخن بگوید (که زیاد مایل است سخن بگوید) پُر می گوید و مخرّب ، و گاهی کلام ، جوشش باطن و منِ اصلی است .
    در این صورت ، بیشتر به دل و عمل می پردازد و با زبان میانه ای ندارد .
    کم گوی و گزیده گوی چون در
    تا ز اندک تو جهان شود پر
    و در منِ اصلی ، حالت انسان تحت فرمان عقل و تفکر بر من است و بیان ، بیان الهی است .
    ای خدا بنمای جان را آن مقام
    تا در او بی حرف می گوید کلام
    در این صورت ، بنده به جایی می رسد که خدا زبان او می شود یا با زبان وام گرفته از خدا سخن می گوید .
    به هرحال ، انسانِ خدا ، یا برای خدا می گوید و یا سکوت می کند .
    سکوت آن است که زبان را از زوائد گفتار حفظ کنیم ، و سکوت آن است که حاصل بصیرت باطن باشد ، نه این که به اجبار ، به سکوت وادار شویم .
    سکوت دو نوع است :
    سکوت عام و سکوت خاص .
    سکوت عام ، عبارت است از حفظ زبان از تکلم زائد بر ضرورت ، که گفته اند :
    ألصّمت شعار المحبّین وفیه رضا الرّبّ وهو من الأخلاق الأنبیاء وشعار الأصفیاء .
    سکوت ، شعار محبّان و باعث خشنودی خداست و از اخلاق پیامبران و شعار برگزیدگان است .
    سکوت خاص ، حفظ اسرار حرم
    الهی است برای نامحرمان .
    (گاهی این نامحرم ، منِ مجازی و خودِ ناخود است . )
    عاشق به جوش بهتر دریا خموش خوشتر
    در آینه است بهتر ، در خاموشی بیانها






    امضاء


  4. Top | #213

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ترک تکلّف

    پوینده راه حق ، ضمن این که بایستی با اجتماع بیامیزد و در صحنه زندگی باشد ، و از ضروریات زندگی بهره برداری کند ، باید سخت مواظب باشد که از تشریفات و تجملات و زواید بپرهیزد و از طرفی ، به شدت مواظب باشد که از مشغولیات غیرضروری دوری کند .
    و خلاصه ، باید مواظب باشد که توان خود را صرف چیزهای بی ارزش نکند ، و به هر امری از امور بر حسب اهمیّت آن بپردازد و از هر گونه رسوم و عاداتی که مانع راه سیر و سلوک است ، به شدت بپرهیزید .
    حضرت علی(علیه السلام) در خطبه زیبای همّام ، که اوصاف پارسایان را توضیح می دهد ، می فرماید :
    اهل تکلّف نباش و امور خود را آسان بگیر و خود را به زحمت مینداز .
    و در جای دیگر می فرماید :
    سبک بار باشید تا برسید .
    لذا باید سخت مواظب باشیم که از زرق و برقها و تشریفات ، آنچه جز ملامت و کدورت برای خود و دیگران ، چیزی در بر ندارد ، به شدت پرهیز کنیم .





    امضاء


  5. Top | #214

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رعایت حقوق دیگران

    گاه از دیگران بر ما حقی هست; مثل حقوق والدین ، حق استاد و حق بزرگان و اولیای خدا که باید پاسدار این حقوق باشیم .
    و گاه نسبت به دیگران باید حقوقی را رعایت کنیم; مثل نرسانیدن ضرر و زیان جسمی و روحی به آنها ، غیبت و دروغ و استهزا و عیبجویی نسبت به آنها و موانعی که بر سر راه آنها ممکن است ایجاد کنیم ، و این حقوق را هم باید پاسداری کنیم .
    هر دو نوع حقوق ، بر
    ذمّه ماست و اگر آنها را رعایت نکنیم ، حق را ضایع کرده ایم و این حق برگردن ما باقی می ماند .
    برای توضیح و روشن شدن این حقیقت می گوییم :
    نفس هر کس ، در باطن وسعتی عجیب و بی نهایت دارد که این حالت را بالقوّه همه نفوس دارند ، اما بالفعل عده ای به آن می رسند .
    پس ، این نفس ، که وسعت بی نهایت دارد ، تأثیرپذیری روی نفسهای دیگر در باطن دارد .
    بنابراین ، اگر حق نفسی را ضایع کنیم ، این نفس بر نفس ما اثر می کند و مانع قرب و سیر و سلوک ما می شود ، چه این تأثیر زودرس باشد و چه دیررس و چه ظاهری و چه باطنی .
    و این امر ، اثری تکوینی است .
    حال اگر این حق ، ضایع شود ، ولی صاحب حق به عکس العمل و اسباب و علل متوجه شود ، تا حدی تأثیر باطنی آن روی نفس ما کم می شود ، اما اگر به این اسباب متوسل نشود ، به خدا واگذار می گردد و این حق بر گردن ما می ماند .
    حتّی اگر صاحب حق ، متوجه نیز نشود ، خدا از این امر آگاه است و همه این حقوق را خداوند از ما مطالبه می کند .
    این ، از حجابهای ظلمانی میان ما و خدا و از گناهانی است که در مقابل عواقب آن در این دنیا یا آن دنیا یا هر دو قرار می گیریم .
    نتیجه این که ضایع کردن حق دیگران ، پیامدهای باطنی دنیوی و اخروی دارد .
    بنابراین ، باید حقوق
    دیگران را شناخت و رعایت کرد .
    و در این راه ، از عنایت پروردگار کمک بگیریم ، و در مورد حقهایی که ضایع کرده ایم ، اوّلا تا جایی که می توانیم آن را جبران کنیم; و ثانیاً پیامدهای آنچه را گذشته و یا از یادمان رفته ، با دعا و تضرع و طلب خیر و عفو و غفران پروردگار تخفیف دهیم :
    أللّهم وعلیَّ تبعات قد حفظتهنَّ وتبعات قد نسیتهنَّ وکلّهنَّ بعینک الّتی لا تنام وعلمک الّذی لا ینسی فعِّوض منها أهلها واحطُط عنّی وزرها وخفّف ثقلها واعصمنی من أن اُقارف مثلها .
    پروردگارا بر من ، تبعاتی از حقوق دیگران و مخلوقات تو هست که آنها را یاد دارم و تبعاتی هست که آنها را فراموش کرده ام و همه آنها جلوی چشم تو است که هرگز به خواب نمی رود و در علم تو است که هیچ وقت فراموشی ندارد .
    پس ، در برابر آنها به صاحبان آنها عوض ده و آثار سوء آنها را از من بردار و سنگینی آنها را از من برطرف کن و مرا از تکرار انها محفوظ دار .


    امضاء


  6. Top | #215

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تکلیف الهی


    ما بایستی در زندگی ، هدف خود را فراموش نکنیم .
    هدف اصلی ، قرب به خداست و همه آنچه در این دنیاست و با ما در ارتباط است ، ابزاری است برای قرب به خدا .
    حال ، اگر این ابزار ما را به هدف اصلی برساند ، بسیار خوب و پسندیده است و اگر ما را به هدف اصلی نرساند ، این ابزار ، رهزن و ناپسند است .
    بنابراین ، باید مواظب باشیم که قضاوت ما درباره خودمان و دیگران
    ، قضاوت حق باشد نه قضاوت ظاهری; یعنی بنگریم که آن ابزار تا چه حد ما یا دیگران را به خدا رسانیده و این ابزار خیر است و اگر باعث دوری ما از خدا شده ، شرّ است .
    حال ، این ابزار هر چه باشد ، باید دقت زیادی داشته باشیم که هدف قرار نگیرند ، بلکه وسیله قرب به خدا باشند .






    امضاء


  7. Top | #216

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ابزار چیست؟

    آنچه ما در اختیار داریم ، از مال ، مقام ، اخلاقیات ، نعمتها و یا حتی مشکلات زندگی ، همه ابزارند و باید مواظب باشیم که هر ابزاری دو وجه دارد :
    ابزارمرکب راه حجاب راه امتحان الهی رهزن انجام تکلیف هدف عبودیّت دوری از خداقرب به خدابرخی از ابزار ، مانند راستگویی ، یک اخلاق حسنه است و خوب است و برخی دیگر ، مانند دروغ ، حجاب بین ما و خداست .
    پس ابزار می توانند خوب و زینت باشند که زینت بودن هم پسندیده است ، اما اصل بر این است که ابزار ، ما را به خدا نزدیک کند و این خیر است و خلاصه ، همه چیز را برای خدا خواستن ، همین است .
    ابزار ناپسند
    باید بدانیم که انسان دوست دارد از نقص به کمال برسد و هر چیزی (ابزاری) که او را به این کمال برساند ، دوست می دارد .
    پس ، محبت به ابزار برای رفع نقص است ، نه این که ابزار هدف شود و آنچه منظور و هدف است که به آن برسیم (خودِ اصلی و سرانجام ، خدا) فراموش شود و فکر نکنیم ابزار و اسباب ، نجات دهنده اند ، که خدا نجات دهنده است .
    اگر در ابزار بمانیم ، از رفع نقص دور می شویم .
    اگر کسی ابزار را برای لذّت نفس (بت نفس) بخواهد ، این ، همان حب دنیاست و گرنه دنیا ، فی نفسه ، مظهر جمال و جلال خدا و بسیار خوب است .
    بنابراین ، معنای دیگرش این است که دنیا ، آینه حق است ، یعنی آینه ، نه
    خود حق .
    پس ، همه دنیا و هستی و مافیها ابزاری است برای پی بردن و رسیدن به حق .
    دوستی دنیا از جهت پی بردن به جمال و جلال خدا خوب است که همانا حب جمال و جلال است و این است که در قرآن آمده است :
    (فأینماتولّوا فثمّ وجه الله)
    پس به هر سو رو کنید ، آن جا روی [ به ] خداست .
    آیه شریفه بالا ، بیان همین حقیقت است و نمی شود که وجه خدا مذموم باشد .
    هر دو عالم چیست ، عکس خال اوست هر دو عالم یک فروغ روی اوست بنابراین ، این که می گویند :
    «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئه»
    ، دوستی ابزارها و دنیاست برای لذت نفس و خودِ مجازی که این همان پرستش غیر خداست و مذموم .
    خلاصه این که در ابزارها (= دنیا ، داراییها ، تلخیها و شیرینیها) ، نباید سر از پا نشناسیم و خود را برای آنها به حرام بیندازیم .
    مواظب باشیم که این ابزار ما را از هدف بازندارد و زرنگیها و حسابگریهای دنیوی ، ما را فریب ندهد و محبتهای دنیا ما را سرگرم نسازد .
    خداوند ، در هر چیزی می خواهد خودش را به انسان نشان دهد (سخن امام حسین در دعای عرفه) و انسان باید این مطلب را خوب بگیرد .
    نکته مهمتر این که این ابزار را یک روزی از دست ما می گیرند و ابزاری که بنا باشد از دست انسان گرفته شود ، هراس (= تشویش فکری) نیز دارد; یعنی تا ابزار به دست ما نیامده ، حرص (حرص رسیدن) دارد و موقعی که به دستمان می
    رسد ، هراس نگه داشتن دارد و هر وقت می خواهند آن را از دستمان بگیرند ، غصه داریم و همین است که گروهی همیشه در حال تشویش ناشی از حرص و هراس و غصّه اند .
    اما نکته مهم این که ابزار ، امتحان پروردگار است و همه لحظات زندگی ما امتحان است .
    بنابراین ، مهم نیست که این امتحان در هنگام تلخی و یا شیرینی باشد ، مهم این است که از این امتحان روسپید و سرافراز بیرون بیاییم .






    امضاء


  8. Top | #217

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تکلیف چیست؟

    بحث پیش ، مقدّمه ای بود برای این که وظیفه انسان در دنیا چیست و آن ، چیزی که انجام تکلیف نیست که این را به نام تکلیف الهی می نامیم .
    تکلیف عبارت است از انجام واجبات و دوری از حرام و این چیزی است که بر عهده انسان گذاشته شده است و اگر فردی آن را انجام ندهد ، مورد غضب خدا واقع می شود و اگر انجام دهد ، قرب به خدا در آن است و تقوا نیز چیزی جز انجام واجب و ترک حرام نیست .
    تکلیف ، به خاطر خداست ، نه به خاطرعمل جبرانی و پایاپای .
    (برای مثال ، او محبّت کرده ، من نیز محبّت کنم و یا چون حقوق می گیرم ، پس کار می کنم . ) در برخی موارد ، تکلیف از طرف ما انجام می شود ، اما نتیجه اش ، بسته به عواملی بسیار است .
    پس این نکته نیز مهم است که نتیجه ، فرع بر تکلیف است .
    انجام تکلیف ، اصل عبودیّت است که با اختیار انسان انجام می شود و این برتری
    انسان بر فرشتگان است و انجام ندادن تکلیف ، چیزی جز مخالفت با حق و انقیاد در برابر نفس و شیطان نیست .
    گناه نیز چیزی جز مخالفت با حق و انقیاد در برابر شیطان و نفس نیست .
    سالک ، تکلیف را بار سنگینی بر دوش خود می داند .
    خداوند فردی را که تکلیف را خوب انجام داده ، محلّ تجلّی اراده خود می کند; زیرا انجام واجبات و دوری از محرّمات ، دستور و امر خداست بر بنده .
    و خداوند برای چنین بندهای طاقتش طاق می شود; چرا که خداوند تجلّی اراده خود را در بنده اش دوست دارد .
    خلاصه این که ، تکلیف ما این است که به وسیله ابزار ، به خدا برسیم .
    گاه ابزار را برای لذّت نفس و پرستش نفس می خواهیم و در حقیقت هوای خود را پرستش می کنیم و ابزار و دنیا را خواستن ، عین خود (نفس ، منِ مجازی) را خواستن است که مذموم است; چرا که در حقیقت ، اسیر نفس شده ایم و این امر ، از طرف دیگر تداعی سخن رسول گرامی است که می فرماید :
    المرء مع من أحبّ .
    هر کس با آنچه دوست می دارد ، همراه است .
    محبت به هر چیز ، فانی شدن در آن چیز نیز هست .
    بنابراین ، هر کسی باید در محبوب خود بنگرد و ببیند محبوب او کیست و چیست و کجاست ، آیا خداست یا دنیا; زیرا محبّت ، نوعی وحدت پیدا کردن محبّ با محبوب است .
    بنابراین ، دل ما همانجاست که توجه و محبت ماست و توجه و محبّت شدید (= عشق)
    می شود فنای ما در آن چیز .
    و این فنای ما ، می شود بقای ما به آن چیز .
    اگر این توجه و محبت ، این سویی (= مادی و دنیایی) باشد ، باطنش همان جهنم است و اگر آن سویی (= الهی) باشد ، باطنش بهشت و خداست .
    بنابراین ، هر کس آن چیزی است که در دل دارد .
    عاشق و معشوق را در رستخیز
    دو به دو بندند و پیش آرند تیز
    توجه به هر چیز ، عبارت است از متحد شدن نفس ما با آن چیز .
    و ما می دانیم که نفس ما محدودیّت زمانی و مکانی ندارد ، اما چرا ما فکر می کنیم که همین حالا این جا هستیم؟ چون وجود «من» ، در گرو تن ماست و این تن ، مانع است .
    در حقیقت ، اتحاد نفس ما با نفس هر چیز ، می شود همان وجود ذهنی آن چیز ، که این یک واقعیت است .
    برای روشن شدن مطلب ، مثال مادری را می آوریم که اگر برای فرزند دلبندش در جایی دیگر حادثه ای رخ دهد ، در همان زمان برای مادر حالت دلشوره ، یا تأثری خاص حاصل می شود و این همان اتحاد نفس با نفس و توجه نفس بدان چیز است که البته درجاتی دارد .
    خلاصه این که هر کسی آن است که در دنیای آن چیز زندگی می کند .
    بنابراین ، نگران نباشیم از این که چرا در دنیای بسیاری از افراد نیستیم ، بلکه نگران آن باشیم که چرا در دنیای اولیای خدا نیستیم و نگران این باشیم که چرا در جذبه و عشق
    خدا نیستیم .
    یک زمان است که انسان ، صاحب همه دنیاست ، اما فرعون زمان است; این دنیا و همه نعمات آن برایش رهزن است ، و یک وقت است که همه هستی یک انسان یک بُز است ، اما او ابوذر غفاری است .
    راست گفته است آن شه شیرین زبان
    چشم گردد مو به موی عارفان
    برای آشنایی با اسمای حُسنا به فصل «تحوّل احوال» مراجعه شود ، در این جا اسمای حُسنا در رابطه با صفات نیکو شرح داده می شود .
    در حدیث قدسی هست که خداوند به داوود(علیه السلام) فرمود :
    «تخلّق باخلاقی . »
    (= متخلّق شو به اخلاق من . ) و در حدیث دیگری است که خداوند می فرماید :
    «بنده من به جایی می رسد که من دست و گوش و چشم او می شوم . »
    از دو حدیث فوق درمی یابیم که انسان ، گرچه نمی تواند متّصف به صفات خدا شود (زیرا خداوند همان طور که در مقام ذات بی همتاست ، در مقام صفات نیز بی مثل است) ، اما او می تواند مظهر صفات خدا یا نماینده و واسطه صفات خدا شود و در حقیقت ، آن ارتباط واقعی بین او و خدا پیدا شود یا به عبارتی دیگر آینه وجود او ، محلّ تجلّی حق گردد و در نتیجه صفات خدا را نشان دهد .
    این که می بینیم قرآن کریم همه موجودات را آیات خدا ذکر کرده و انسان را از اعلاترین آیات خدا شمرده ، به این دلیل است که می تواند در آینه وجودی اش ، صفات و اسرار خدا را نشان دهد .
    اما نتیجه مهمی
    که در این بحث به دست می آید ، این است که در قرآن کریم آمده است :
    (کلّ شیء هالِک إلاّ وجهه)
    جز ذات او همه چیز نابودشونده است .
    و همچنین آمده است :
    (کُلُّ مَن علیها فان ویبقی وجهُ ربّک ذوالجلال والإکرام)
    هر چه بر زمین است فانی شونده است و ذات با شکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند .
    به اتفاق نظر همه مفسّرین ، کلمه «ذو» ، صفت است برای وجه; یعنی وجه پروردگار ، که آن وجه ذوالجلال والاکرام است ، چون می دانیم وجه هر شیئی عبارت است از آن چیزی که در مواجهه بدان حاصل می شود .
    بنابراین ، وجه هر چیز مظهر آن چیز است و مظاهر خدا ، همان اسمای حُسنای خداست که مواجهه خدا با تمام مخلوقات ، به وسیله آنها انجام می گیرد .
    نتیجه این که ، تمام موجودات فانی و زوال پذیرند مگر اسمای جلالیه و در نتیجه ، معلوم می شود افرادی که محلّ و مظهر این صفات خدا قرار می گیرند (مظهر اسمای حُسنای خدا می شوند) ، باقی به بقای حق می گردند .
    نتیجه این که ، سالک می تواند مظهر أتمّ صفات جمالیه و جلالیه خدا شود که این ، همه هدف خلقت برای انسان و اعلاترین مقام انسان و باقیات صالحات او می شود .
    بنده وقتی به مرحله تجلّی صفات خدا می رسد ، در حقیقت صفات باری تعالی را مشاهده می کند ، یا اسما را درمی یابد و از مرحله ادراک به مرحله شهود می رسد و در این مشاهدات است که جذبات الهیه او را احاطه می کنند و
    متوجه جمال و کمال علی الاطلاق می گردد و هستی خود و غیر خود را آتش می زند و در برابر طلعت و نور او چیز دیگری نمی بیند که :
    «کان الله ولم یکن معه شیء . »
    خدا بود و چیزی با او نبود .
    در این مرحله ، سالک در دریای لایتناهی مشاهده صفات و تجلّیات ، مستغرق می شود و در این حال ، در حالی که او در عالم مادّه و کثرت است ، این کثرت خود را در وحدت وجودی درمی یابد و مشاهده می کند و این حال ، همان بقای به معبود نامیده می شود و هنگامی به این مرتبه می رسیم که به درجه فنا رسیده باشیم و این احوال زیبا را در عرفان ، حال و مقام می نامند .
    حال یعنی از خود بی خود شدن و مقام ، استمرار حال را گویند .
    بدیهی است که بنده در این احوال و در عین شهود این حالات ، متوجه عالم کثرت نیز هست که این عالیترین مرتبه برای اولیای خداست .
    اما اگر کسی زنگارها و حجابها را از آینه دل خود بردارد ، در آن صورت می تواند دل خود را محلّ تجلّی این صفات کند; چنان که حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) می فرماید :
    لولا تکثیر فی کلامکم وتمریج فی قلوبکم لرأیتم ما أری و لسمعتم ما أسمع .
    اگر این گفتار بسیار در زبانها و این اضطراب و آشوب در دلهای شما نبود ، هر آینه می دیدید آنچه را من می بینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم .
    و باز آنان حضرت(صلی الله علیه وآله)
    می فرماید :
    لولا أنَّ الشَّیاطین یحومون حَول قُلوب بنی آدم لرأوا مَلکوت السّموات والأرض .
    اگر شیاطین پیرامون دلهای فرزندان آدم نمی گشتند ، بیگمان هر آینه ملکوت آسمانها و زمین را می دیدند .
    از این گفتارها به خوبی متوجه می شویم که علّت نرسیدن به کمالات انسانی ، همانا خیالات باطله شیطانی و افعال لغو و بیهوده است .
    از جمله آثار آن مراتب عالی انسانی ، احاطه کلّی است به عوامل الهی ، و نتیجه این احاطه ، اطلاع بر ماضی و مستقبل است و تصرّف در کائنات است .
    در قرآن درباره اسمای حُسنا آمده است :
    (ولله الأسماءُ الحُسنی فادعوه بها)
    و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد ، پس او را با آنها بخوانید .
    نتیجه این که ، روش شناسایی حق تعالی این است که شخص ، اسمای حُسنا را بشناسد; چرا که گفته اند :
    اعرفوا الله بالله .







    امضاء


  9. Top | #218

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    خدا را به وسیله خدا بشناسید .

    و حضرت امیر(علیه السلام) در دعای صباح می گوید :
    یا من دلّ علی ذاته بذاته .
    ای کسی که راهنمایی نمودی بر ذات خود ، به واسطه ذات خود .
    کسی که اسمای حُسنای پروردگار را بازشناسد و باور کند ، به آنها می رسد; یعنی محلّ تجلّی اسمای حُسنای خدا می شود که مرتبه و مقامی بسیار والاست و انسان کاملی که قوّت و سعه صدر را به جایی برساند که حق را به حق بشناسد و آثار جمال و جلال خدایی را در آینه وجود خود و هستی مشاهده نماید و سرانجام ، بنمایاند ، چگونه ممکن است شیئی بر او احاطه یابد یا بهشت حاوی او شود که محیط و
    حاوی بهشت می شود و او فعّال مایشاء است; یعنی قدرت و مشیّتی ، که مظهر و نماینده مشیّت کامل الهی است ، در او پدید می آید .








    امضاء


  10. Top | #219

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    خدا را به وسیله خدا بشناسید .

    و حضرت امیر(علیه السلام) در دعای صباح می گوید :
    یا من دلّ علی ذاته بذاته .
    ای کسی که راهنمایی نمودی بر ذات خود ، به واسطه ذات خود .
    کسی که اسمای حُسنای پروردگار را بازشناسد و باور کند ، به آنها می رسد; یعنی محلّ تجلّی اسمای حُسنای خدا می شود که مرتبه و مقامی بسیار والاست و انسان کاملی که قوّت و سعه صدر را به جایی برساند که حق را به حق بشناسد و آثار جمال و جلال خدایی را در آینه وجود خود و هستی مشاهده نماید و سرانجام ، بنمایاند ، چگونه ممکن است شیئی بر او احاطه یابد یا بهشت حاوی او شود که محیط و
    حاوی بهشت می شود و او فعّال مایشاء است; یعنی قدرت و مشیّتی ، که مظهر و نماینده مشیّت کامل الهی است ، در او پدید می آید .







    امضاء


  11. Top | #220

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تحوّل احوال

    پوینده راه حق ، بعد از پیمودن دو مرتبه طلب و تزکیه نفس ، به مرتبه بعدی می رسد که تحوّل احوال است .
    او ، در این مرتبه ، محلّ انوار لایتناهی حق می شود و به عبارت دیگر ، صدای حق را در خود می شنود و احوال نورانی را در خود می بیند .
    إنّ لله فی ایّام دهرکم نفحات ألا فتعرّضوا .
    به راستی که برای شما ، از طرف پروردگار ، رحمتهایی می وزد ، آگاه باشید تا خود را در معرض آن رحمتها قرار دهید .
    البته ، در این راه بایستی به تدریج و قدم به قدم ، پیش رفت ، راهی طولانی است ، موانع زیادی دارد ، امّا به هر حال ، هرکس به اندازه لیاقت خود بهره می برد .
    در این مرتبه ، احوالی داریم به نام «حال» که احوالی موقّتی است و در تعالی بیشتر او در «مقام» ، که اطمینان و یقین بیشتری است ، حاصل می شود .
    خلاصه در این مرتبه ، پرده ها و حجابها می درد و اشراق نور حاصل می شود .
    در این مرتبه ، نور و شوق ، انسان را فرا می گیرد و عطر جانان ، جان را معطر می کند و انسان ، در حقیقت ، واسطه فیّاضیّت اسمای حُسنا می شود .
    در این بخش ، ناگزیر ، از مطالب زیر بحث می کنیم :
    1 حالات قلب;2 حکومت قلب
    محجوب;3 حکومت قلب تطهیر یافته;4 حضور قلب;5 دریافتها از جانب پروردگار و تجلّی انوار;6 برخورداری از حیات طیّبه;7 واردات قلبی;8 اسمای حُسنا .
    حالات قلب
    مرتبه اصلی و منزلت واقعی انسان ، همان روح انسانی اوست که قلب یا دل می نامندش .
    همه قوای وجودی انسان ، شامل قوای ادراکی و حسّی ، تحت سیطره قلبند و طبق خواست آن عمل می کنند .
    قلب انسان ، یعنی همه انسان ، و آنچه در ما به نام «من» حاکم است ، همان قلب است و فکر و عقل آدمی ، از قلب منشأ می گیرد و تحت سیطره آنند .
    بنابراین ، نقشی که فکر و عقل برای انسان دارند ، بر اساس خواست قلب است .
    اعضا و جوارح نیز تحت سیطره عقلند .
    حال ، اگر قلب از نور الهی بهرهمند شود ، مشاعر و ادراکات و حواس نیز نورانی می شوند و اگر قلب در پرده باشد ، مشاعر و حواس و ادراکات نیز نورانی نیست .
    و اگر قلب از حجابهای ظلمانی و نورانی ، خارج شود ، محلّ تجلّی اسمای حُسنا خواهد بود .
    و این همان هدف اعلای زندگی و حیات طیّبه خواهد بود .
    حکومت قلب محجوب
    قلبی که محجوب باشد و حکومت کند ، به علّت این که چنین حکومتی ، یک حکومت شیطانی و مجازی است و به عبارت دیگر ، منِ مجازی حکومت می کند ، منِ اصلی در صحنه حضور ندارد .
    و در این صورت ، چیزی جز القائات شیطانی و نفسانی و مجازی نخواهد بود .
    قلب محجوب در اثر کثرت اشتغال و شدّت اسارت و غوطه ور و فانی شدن در اغیار ، نوعی توجه خاص به آنها پیدا می کند و گویی قلب ، همان اغیار می شود و یا اغیار ، به جای آن می
    نشینند و خلاصه ، حجابهای ظلمانی حاکمند و هر چه بیشتر حاکم شوند ، ما از مقام اصلی قلب ، دورتریم و کمکم در اغیار فانی می شویم .
    و همین است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)می فرماید :
    یولو أنّ رج أحبّ حجراً لحشره الله معه .
    اگر انسان ، سنگی را دوست بدارد ، خدا او را با همان سنگ محشور می کند .
    همه رذایل و بدیها و مشکلات زندگی ما ، در این وضعیّت حکومت قلب محجوب پیدا می شود .
    و در این حالت ، منشأ القائات شیطانی و نفسانی می شویم و از فطرت اصلی دور می شویم و ادراک واقعی از ما گرفته می شود و انسان در ذیل آیه :
    (کالأنعام بل هم أضلّ)
    (= مانند حیوان و بلکه پایینتر) قرار می گیرد; چرا که او دیگر ادراکات غیر واقعی و وهمی دارد و ادراکات واقعی را از خدا نمی گیرد و خلاصه (حبطت أعمالهم) نصیب او می شود .
    حکومت قلب تطهیر یافته
    در این وضعیت ، منِ مجازی و خودمحوری وجود ندارد ، بلکه خدامحوری مطرح است; چرا که منِ اصلی ، عین ربط با خداست و در این حالت ، «حدّثنی قلبی عن ربی» حادث می شود و انوار حق ساطع می گردد و همین است که در روایات داریم :
    لولا أنّ الشّیاطین یحومون إلی قلوب بنی آدم لرأوا ملکوت السّموات والأرض .
    اگر شیاطین ، پیرامون دلهای فرزندان آدم نمی گشتند ، بی گمان ملکوت آسمانها و زمین را می دیدند .
    ویژگیهای ساطع شدن نور الهی در انسان :
    نوری است ظاهری و باطنی و حواس و ادراکات برونی و درونی را نورانی
    می کند; نوری است محیط که احاطه ای کامل دارد و محدود به زمان و مکان نیست; نوری است حقیقتنگر; به مکاشفات و مشاهدات می رسد .
    و همین است که درسوره تکاثر می فرماید :
    (کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم ثمّ لترونّها عین الیقین)
    هرگز چنین نیست ، اگر علم الیقین داشتید ، به یقین دوزخ را می دیدید .
    سپس ، آن را قطعاً به عین الیقین درمی یافتید .
    در نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) می فرماید که انسانهای متعالی در مرتبه و مقامی هستند مانند آن که دنیا را به آخر رسانیده و پشت سرگذاشته اند و وارد آخرت شده و در آن جایند و آنچه را در ماورای این عالم است ، مشاهده می کنند .
    نتیجه این که ، از حقایق پنهان و از اهل برزخ ، در طول اقامت دنیا ، از آنچه می بینند پرده برمی دارند و خبر می دهند به گونه ای که گویی می بینند آنچه را دیگران نمی بینند و می شنوند آنچه را دیگران نمی شنوند .
    نمونه ای از این حقیقت است آنچه بین پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) و حارثه گذشت ، که حضرت فرمود :
    «در چه وضعی هستی؟» حارثه گفت :
    «بهشت و جهنم و آنان را که در آنند می بینم ، و احوال بهشتیان و جهنّمیان را می بینم . »
    حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)فرمود :
    «دیگر از این اسرار نگو . »








    امضاء


صفحه 22 از 27 نخستنخست ... 12181920212223242526 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi