کلام و سکوت
خداوند در سوره الرحمن می فرماید :
(خلق الانسان علَّمه البیان)
انسان را آفرید ، به او بیان آموخت .
«بیان» ، از مهمترین ابزاری است که انسان در اختیار دارد و باید مواظب باشد که
از گفتار حرام دوری کند و گفتار بی فایده نیز نگوید .
اما یادمان باشد که اصولا کلام زیاد ، وقتی رونق می گیرد که دل و ایمان به خاموشی می نشیند; زیرا اگر منِ مجازی سخن بگوید (که زیاد مایل است سخن بگوید) پُر می گوید و مخرّب ، و گاهی کلام ، جوشش باطن و منِ اصلی است .
در این صورت ، بیشتر به دل و عمل می پردازد و با زبان میانه ای ندارد .
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو جهان شود پر
و در منِ اصلی ، حالت انسان تحت فرمان عقل و تفکر بر من است و بیان ، بیان الهی است .
ای خدا بنمای جان را آن مقام
تا در او بی حرف می گوید کلام
در این صورت ، بنده به جایی می رسد که خدا زبان او می شود یا با زبان وام گرفته از خدا سخن می گوید .
به هرحال ، انسانِ خدا ، یا برای خدا می گوید و یا سکوت می کند .
سکوت آن است که زبان را از زوائد گفتار حفظ کنیم ، و سکوت آن است که حاصل بصیرت باطن باشد ، نه این که به اجبار ، به سکوت وادار شویم .
سکوت دو نوع است :
سکوت عام و سکوت خاص .
سکوت عام ، عبارت است از حفظ زبان از تکلم زائد بر ضرورت ، که گفته اند :
ألصّمت شعار المحبّین وفیه رضا الرّبّ وهو من الأخلاق الأنبیاء وشعار الأصفیاء .
سکوت ، شعار محبّان و باعث خشنودی خداست و از اخلاق پیامبران و شعار برگزیدگان است .
سکوت خاص ، حفظ اسرار حرم
الهی است برای نامحرمان .
(گاهی این نامحرم ، منِ مجازی و خودِ ناخود است . )
عاشق به جوش بهتر دریا خموش خوشتر
در آینه است بهتر ، در خاموشی بیانها