صفحه 23 از 27 نخستنخست ... 13192021222324252627 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 263

موضوع: سلامتی تن و روان

  1. Top | #221

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حضور قلب

    حضور قلب ، عبارت است از حضور منِ اصلی ، که عین ربط با خدا و نور ساطع شده از خداست .
    حضور قلب ، حضور خداست .
    و در حضور قلب ،
    حضور عقل و حضور همه فضایل و خوبیها پدید می آید .
    موانع حضور قلب عبارتند از :
    تشتّت خاطر
    کثرت واردات قلبی از غیر خدا ، که همان وسوسه های شیطانی و وهم و خیال و منِ مجازی اند .
    برای مبارزه با تشتّت خاطر باید از قوای نفس ، مثل چشم و گوش و قوّه خیال مراقبت کنیم که از وسوسه های نفس و شیطان در امان باشند .
    تعلّق خاطر
    همان گره زدن خود با دنیا و توجه غیر منطقی به آن است .
    تعلّق خاطر به دنیا را اشاره کردیم که به موجب روایت «المرء من یحبّ» انسان را با آن چیز متحد و یگانه می کند و در حقیقت او در اغیار گم می شود .
    رسیدن به حضور قلب
    هر چه تشتّت خاطر و تعلّق خاطر را کم کنیم و به عبارت دیگر هر چه از منِ مجازی دور شویم ، به منِ اصلی ، که همان حضور قلب است و آن هم همان حضور خداست ، می رسیم .
    و در این حالت ، ادب حضور خدا را رعایت می کنیم که همان توجه به خواست اوست و در این احوال ، خواست خدا ، در ما جاری است ، نه خواست منِ مجازی و نفس .
    در این حالت ، حضور قلب ، یعنی حضور الله و دیگر ، حواس و ادراکات و همه مشاعر ما با نور او نورانی می شوند .







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #222

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دریافتها از جانب پروردگار و تجلّی انوار

    پوینده راه حق ، از درجات مختلف تعالی برخوردار است و در هر مرتبه ای اشارتها و معرفتهای خاص آن مرتبه را دریافت می کند و هر چه صفای قلب بیشتر شود ، دریافتها نیز بیشتر می گردد و هر چه دریافتها بیشتر می شود ، معارف نیز بیشتر می گردد و نوری بیشتر بر او حاکم می شود ، تا کم کم بر حسب تعالی خود ، از اسرار الهی انوار قرآنی و ملکوت آسمانها ، بهرهمند می گردد و با آنها مرتبط می شود .

    در این مرتبه ، حجابهای ظلمانی و نورانی برداشته می شود و هر چه بیشتر این حجابها برداشته شوند ، دریافتها و تجلّی نور بیشتر می گردند .








    امضاء


  4. Top | #223

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نتیجه دریافتها و تجلی انوار

    بعد از دریافت انوار ، حواس پنج گانه ظاهر و حواس پنج گانه باطن انسان ، از این دریافتها و انوار بهره می برند و او صاحب ادراکات و برکاتی می شود که قبلا نداشته است و نیز ممکن است برخی مردم نداشته باشند .
    هر چه این انوار بیشتر می شوند ، ادراکات و برکات نیز بیشتر می گردند .
    و علت این امر روشن است .
    این ادراکات و حواس تحت سیطره قلب هستند و اینک ، که قلبِ محجوب حکومت نمی کند ، قلب تطهیر یافته ، حاکم است که در ارتباط مستقیم با خداست و این ادراکات و حواس نیز نورانی می شوند .
    نتیجه ادامه این مراتب و تحوّلات ، همان تجلّی اسمای حُسناست است که در قلب تجلّی می کنند و این همان وضعیّتی است که خداوند می فرماید :
    «بنده من به جایی می رسد که من می شوم
    چشمش که با آن می بیند و می شوم دستش که با آن کار می کند و می شوم گوشش که با آن می شنود . »
    سرانجام ، در ادامه تجلّی حق و صعود به مراتب بالاتر ، لذت انس و ابتهاج به وجود می آید و انسان می رسد به دعای حضرت سجاد(علیه السلام)که فرمود :
    پروردگارا مرا از آنانی قرار بده که چشمانشان با نظر به محبوبشان روشن شده و با دریافت آرزوهای قلبی خود ، به اطمینان و قرار و آسودگی رسیده اند .
    با نورانی شدن قلب ، قوا و مشاعر ظاهری و باطنی به کار می افتند و آنها نیز نورانی می شوند .
    در حالی که مشاعر و قوای محجوبش بازتر و ظاهرتر می گردند .
    مشاعر ظاهری (= گوش دل) و مشاعر باطن (= چشم دل) باز می شوند و به کار می افتند .
    وقتی قلب از حجاب درآید و به سوی مقصد اصلی اش روی آورد و در ورای طلب ، قدم گذارد و روی از اغیار برگرداند ، مشاعر و حواس نیز ، که در حاکمیّت قلبند ، روی از اغیار برمی گردانند و از عالَم آنها منصرف می شوند .
    مشاعر و حواس عالیه ، بروز و ظهور می کنند و البته کیفیت و کمّیت آثار تجلّی نور ، در حواس مختلف ظاهری و باطنی متفاوت است و دارای برداشتها و درجات مختلف .
    بنابراین ، بروز آثار تجلّیات نوری در مشاعر ، چه از نظر تقدّم بعضی مشاعر بر بعضی دیگر و چه از نظر کیفیت ، در افراد مختلف ، فرق می کند و یکسان نیست ، ولی اصل
    موضوع ، یعنی تجلّی انوار ربوبی در مشاعر و حواس سالک الی الله ، با برخورداری همه مشاعر باطن و ظاهری از این انوار است و انجام آثار تجلیّات نوری در بعضی از مشاعر و حواس بروز می کند .
    این ، بدان معنا نیست که در مشاعر و حواس دیگر ، انوار الهی تجلّی نکرده است ، بلکه بدین معناست که آثار تجلّی انوار در آنها ، به لحاظ جهت و عللی ، هنوز بروز نکرده است; چنان که ممکن است مدتها یا هیچ وقت بروز نکند ، ولی معمولا پس از بروز آثار تجلیات نوری در بعضی مشاعر و حواس سالک ، در بقیه نیز به تدریج و یکی پس از دیگری بروز می یابد .
    پنج حس ، با همدگر پیوسته اند
    ز آنکه این هر پنج ، ز اصلی رسته اند
    قوت یک ، قوت باقی بود
    مابقی را هر یکی ساقی شود
    نور دیده می فزاید نطق را
    نطق در دیده فزاید صدق را
    صدق ، بیداری هر حس می شود
    حسها را ذوق مونس می شود
    چون یکی حس در روش بگشاد بند
    ما بقی حسها مبدّل می شوند
    چون یکی حس غیر محسوست دید
    گشت غیبی بر همه حسها پدید








    امضاء


  5. Top | #224

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    لازم به ذکر است که انوار ربوبی ، نافذ و محیط است; یعنی چیزی حاجب آن نیست و محیط بر همه چیز است .
    در این انوار ، جهات و ظواهر و بواطن زمانی و مکانی و مانند آن ، مطرح نیست; چرا که نور نافذ و خدایی است و به همه اشیا و حقایق می رسد و ملکوت آسمانها و زمین را درمی یابد و می بیند و به باطن اشیا و
    انسانها و قلوب و احوال درونی شان راه می یابد .
    آنچه برای دیگران حجاب است ، برای صاحب این نور نافذ الهی حجاب نیست .
    نیست نظر به نور الله گزاف
    نور ربّانی بود گردون شکاف
    خلاصه این که برای سالک الی الله یعنی صاحب مقامات لازم است که در زندگی دنیوی ، با کنار زدن حجابها ، به مرتبه ای از کمال نایل آید و از علم و ادراک برتر و احاطه مخصوصی برخوردار شود و بدین وسیله بتواند عوالم و حقایق پشت پرده را ببیند که البته ، این چشم دل است که با کنار زدن پرده ها ، شاهد ماورای حجاب خواهد بود .
    آینه دل چون شود صافی و پاک
    نقشها بینی برون از آب و خاک
    هم ببینی نقش و هم نقاش را
    فرش دولت را هم فراش را
    پس قیامت شو قیامت را ببین
    دیدن هر چیز را شرطست این
    عقل گردی عقل را دادن کمال
    عشق گردی عشق را ببین جمال
    نار گردی نار را دانی یقین
    نور گردی هم بدانی آن و این ،
    برخوردداری از حیات طیّبه
    حیات طیّبه ، حیاتی است که سالک راه حق ، به مرتبه اصلی و منزلت اصلی حیات می رسد و آن مقام و مرتبه ای است که او ، از همه عوامل غیرخدایی پاک می شود و در ذیل آیه 122 سوره انعام قرار می گیرد که می فرماید :
    (أو من کان میّتاً فأحینیاه وجعلنا له نوراً عیش به فی النّاس کمن مثله فی الظّلمات لیس بخارج منها)
    آیا کسی که مرده بود و سپس ما او را حیات دادیم و برای او نوری قرار دادیم که در بین مردم ، با آن نور خاص ، زندگیکند ، مانند کسی است که در ظلمات است .








    امضاء


  6. Top | #225

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    چگونه به حیات طیّبه می توان رسید؟


    رسیدن به حیات طیّبه ، موقعی است که بنده مؤمن ، به عمل صالح برسد که در سوره نحل ، آیه 97 ، خداوند بزرگ می فرماید :
    (من عمل صالحاً من ذکر أو اُنثی وهو مؤمن فلنحیینّه حیوه طیّبه ولنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانو یعلمون)
    هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد ، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای ، حیات [ حقیقی ] بخشیم ، ومسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد .
    و چه خوش گفته است شاعر :
    حق فشاند آن نور را بر جان ها
    مقبلان برداشته دامانها
    و آن نثار نور هر کو یافته
    روی از غیر خدا برتافته ،








    امضاء


  7. Top | #226

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اردات قلبی

    چنان که تذکر دادیم ، جلوه نور حق ، برای قلب تطهیر یافته ، باب واردات قلبی را باز می کند .
    واردات قلبی ، مربوط به قلب است که بر عکس روابط ما با این دنیا و خلقت ، که تصویرشان را نزد خود داریم ، نه خود آنها را در واردات قلبی آنچه پیش می آید ، در قلب ماست; یعنی قلب ، که از عالم غیب است ، با باطن امور مرتبط می شود و این چیزی جز سیر در خود نیست .
    و این چیزی جز این که آینه وجود ما ، پس از زدودن زنگارها (= حجابها) پذیرش غیب و حق را پیدا می کند ، نیست و در حقیقت ، توان درک غیب در ما پدید می آید .
    واردات قلبی بر دو نوعند :
    واردات قلبی از نوع صوری; و واردات قلبی از نوع معنوی .
    واردات قلبی از نوع کشف صوری
    این واردات عبارتند از کشف ابصاری; کشف سماعی; کشف شمی; کشف ذوقی; و کشف لمسی .
    1 واردات قلبی از نوع کشف ابصاری کشف ابصاری ، خود ، عوامل متعددی دارد و هر چه خلوص و انقطاع بیشتر باشد ، کشف ابصاری مراتب و عوالم بیشتری را طی می کند .
    در کشف ابصاری ، عالم برزخ ، ارواح ، ملائک ، حالالت درونی خود و حالالت درونی دیگران دیده می شود ، اما این کشف و شهود به صورت زیر است :
    الف به صورت ملکوت سفلی که خود عوامل متعددی دارد و به صورت مثالی دیده می شود مانند حالتی که در خواب می بینیم .
    این صورت مثالی را البته به صورت واردات قلبی
    می بینیم ، نه با چشم ظاهر .
    ب به صورت ملکوت علیا ، که خود عوالم متعددی دارد و به صورت اصلی دیده می شود; یعنی مقام اصلی هر چیز دیده می شود .
    دو صورتی که شرح داده شد ، یعنی ملکوت سفلی و ملکوت علیا ، از نوع برزخی اند یا از نوع خیال .
    امّا خیال واقعی ، که حتی حقیقتی بیشتر از حالت بیداری دارد ، بیدارتر از بیداری است .
    ج عوالم اسمای حُسنا که این نیز خود مراتب متعددی دارد و در این مقام ، همه وجود سالک می شود چشم ، و دیگر قوای بیرونی و درونی نیز در حالت وحدت قرار می گیرند و یا در این مقام ، همه وجود سالک می شود عقل ، و همه قوای بیرونی و درونی ، در حالت وحدت قرار می گیرند و کثرتی میان قوای ادراکی او نیست و این همان عوالم اسمای حُسناست .
    وحدتی که سالک در این مقام با اسمای حُسنا پیدا می کند ، محو در آنهاست و دیگر از او خبری نیست .
    او تنها آینه تمام نمای حق می شود .
    به عنوان مثال ، رابطه سالک با خودش (حالات درونی که یکی از کشفهای ابصاری است) ، سه نوع رابطه خواهد بود :
    1) خود را به صورت واردات قلبی و کشفی ، ولی مثالی می بیند; 2) خود را به صورت واردات قلبی و کشفی ، ولی حقیقت خود را می بیند; 3) به مقام اسمای حُسنا و اتحاد با اسما می رسد و دیگر خودی وجود ندارد و رؤیت وجه الله است .








    امضاء


  8. Top | #227

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    لازم به ذکراست که در کشف ابصاری ، آنچه سالک کشف می کند ، واردات قلبی است که پیش خود دارد نه مثل دیدن معمولی که تصویر را پیش خود داریم .
    2 واردات قلبی از نوع کشف سماعی در این مقام ، سالک الی الله به درجه و تناسب منزلت عبودی و به اذن الله ، از سمع محدود خارج می شود و سمع او در قلب کمال می یابد و از درجات بالاتر سمع برخوردار می شود .
    هست در سمع و بصر ، مهر خدا
    در حجب بس صورتست و بس صدا
    و آنچه او خواهد رساند آن به گوش
    از سماع و از بشارت وز خروش
    گرچه هستی ، تو کنون غافل از آن
    وقت حاجت حق کند آن را عیان
    در کشف سماعی ، سالک الی الله با گوش دل اصوات و مسموعاتی را دریافت می کند از نوع واردات و کشف قلبی «ویسمعون ما لا یسمعون»
    و این نیز مراتبی دارد و چون این مقام ، مقام ارتباط با غیب است ، هرچه مرتبه بالاتری پیدا می کند ، به وحدت بیشتری می رسد و این ارتباط به صورتهای زیر است :
    شنیدن اصوات مثالی با گوش دل; شنیدن تسبیح موجودات; وحی با واسطه یا بی واسطه; و سرانجام ، می رسد به مقامی بسیار بالاتر ، که وحدت است و دیگر از نوع کشف صوری نیست و کشف معنوی است که همه وجودش می شود شنیدن و شنیدن ، عین دیدن و . . . همه ، عین عقل .
    یعنی در مقام وحدت بالاتری قرار می گیرد و سخن همه را به اذن خدا می شنود و
    مقصود همه را می داند و می فهمد و تسبیح همه چیز را می شنود و معنای تسبیح همه چیز را می فهمد .
    جمله ذرات عالم در نهان
    با تو می گویند روزان و شبان
    ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
    با شما نامحرمان ما خاموشیم
    از جمادی در جهان جان روید
    غلغل اجزاء عالم بشنوید
    و همین مقام است که در سوره سبأ ، به داوود پیامبر(علیه السلام) اشاره شده است :
    (یولقد آتینا داوود منّا فض یا جبال أوبی معه والطّیر)
    و به راستی داوود را از جانب خویش مزیّتی عطا کردیم .
    [ و گفتیم : ] ای کوهها ، با او [ در تسبیح خدا ] هم صدا شوید ، و ای پرندگان [ هماهنگی کنید ] .
    3 واردات قلبی از نوع کشف شمّی از انواع کشف صوری ، کشف شمّی است; یعنی ارتباط با غیب به صورت درک شمّی ، که این نیز یکی از انواع واردات قلبی سالک و از انواع رابطه با غیب و همان ارتباط با غیب بر اساس شمّ است .
    در حقیقت ، این جا نفحات ربانی به جان سالک راه حق وارد می شود .
    کشف شمّی نیز درجاتی دارد ، و در مراحل نخستین ، به صورت کشف صوری است ، اما در موارد شدید ، به صورت کشف معنوی خواهد بود .
    به عبارت دیگر ، در مراحل نخستین ، از نوع کشف برزخی و در موارد شدیدتر از نوع نفحات ربانی است .
    آثار نفحات شمّی ، راه گشا و سرّگشا هستند و از اسرار درونی افراد و حالات آنان و از خصلتها و صفات باطنی انسانها و نیّاتشان خبر می دهند
    و همین روایحاند که سالک را به سوی مقام اصلی قلب ، که همان اسمای حُسنا باشد ، رهنمود می کنند و همین طور است روایح بهشت و جهنم و احوال درونی و روایح دیگر .
    البته ، کشف شمّی وصف ناپذیر است ، ولی این بو ، نه بوهای ظاهری و جسمانی است ، بلکه بوی درون و احوال است .
    مثال آن ، بوی پیراهن یوسف است که یعقوب به وجود یوسف پی برد یا بویی که رسول الله(صلی الله علیه وآله) با نام نفس رحمان از جانب یمن شنید که در آن روز رسول الله(صلی الله علیه وآله) خارج از مدینه بود و شب که به مدینه رسید ، اویس قرنی ، مدینه را ترک کرده بود .
    بنابراین ، از اویس بوی رحمان (بوی تجلّی اسمای خدا) می آمد ، نه بوی اویس .
    دقت شود که اویس ، فانی در حق و محلّ تجلّی اسما بود .






    امضاء


  9. Top | #228

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یعقوب نیز که بوی یوسف را از پیراهن شنید ، بدین دلیل بود که هم یعقوب در مقام پیامبری و تعالی بود و هم یوسف شایستگی این مقام غیبی را داشت .
    که محمّد گفت از دست صبا
    از یمن می آیدم بوی خدا
    بوی رامین می رسد از جان ویس
    بوی یزدان می رسد هم از اویس
    از اویس و از قرآن بوی عجب
    مصطفی را مست کرده و پر طرب
    چون اویس از خویش فانی گشته بود
    آن زمین ، آسمانی گشته بود
    چنان که روزی حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) به فاطمه زهرا(علیها السلام) می فرمود :
    «تو بوی بهشت می دهی . »
    این بو نیز از انواع بوهای غیبی شمّی است .
    بو ،
    در کشف شمیّ ، گشاینده سرّ و دریچه ای است به سوی غیب و خبر حق است و بنابراین ، راه و نشاندهنده راه است .
    بو ، قلاووز است و رهبر مر تو را
    می برد تا خله و کوثر مر تو را
    بو ، دوای چشم باشد نورساز
    شد ز بویی دیده یعقوب باز
    بوی بد مر دیده را تاری کند
    بوی یوسف دیده را کاری کند




    امضاء


  10. Top | #229

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    4 واردات قلبی از نوع کشف ذوقی توجه به ظاهر ، لذت ظاهری دارد و توجه به باطن ، لذت باطنی .
    اگر تمام فکر خود را صرف دنیا کنیم ، تمام فکرمان دنیوی شود :
    (یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا وهم عن الآخره غافلون)
    و در این صورت با ظواهر و دنیا ، مشغول می شویم و آنها را هدف می گیریم و در نتیجه به باطن نمی رسیم و هر کس عاشق چیزی در این دنیا شد ، چشمش را کور و قلبش را بیمار می کند .
    ولی به هر حال ، با طعامها و شرابهای دنیوی مشغول می شود .
    در مرتبه و مقام کشف ذوقی ، ذائقه سالک از ذائقه این دنیایی به ذائقه آن دنیایی تبدیل می شود و با سلوک و انقطاع ، ذائقه را عوض می نماید و ذائقه اصلی را ، که مربوط به جان و واردات قلبی است ، شهود می کند .
    مستی ما از شرابی دیگر است که این حلاوت جان ماست و حلاوتهای معمولی ، که مربوط به تن و نفس ماست ، موقتی است .
    لازمه کشف ذوقی ، فنا و انقطاع از ما سوی الله است که همان اخلاص و عبودیت کامل است .






    امضاء


  11. Top | #230

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حقیقت خدای متعال از طریق

    تجلّی در خود انسان (در مقام روحی یا به طور نزولی) کشف می شود .
    حقیقت این راه به طور اسرار آمیزی به خدا می رسد و از او نشأت می گیرد .
    اسمای حُسنا
    اسمای حُسنا
    مقام خدا ، مقام ذات پروردگار است و آن ، مقام هویت غیبیّه و مقام سرّ می باشد که یقین و ظهور ندارد .
    صفات خدا نیز عین ذات اویند ، امّا صفات خدا ، جلوه هایی مختلف دارند که این جلوه ها ، اسمای خدا هستند که در ظهور ، هستی را به وجود می آورند .
    بنابراین ، اگر بگویند ، اسم (یا اسما) چیست؟ خواهیم گفت :
    ذات است در موطن نزول ، یا تجلّی به نزول و لذا ما با اسم ، که تجلّی ذات است به نزول ، رو به رو هستیم ، و اسم ، تجلّی خداست در صحنه ، که همان ظهور غیب با اسم باشد .
    اسمای خدا ، یعنی مقام تجلّی غیبی به شکل صفات کمال ، که کمال مطلق تجلّی کرده است به صورت اسمای کمال; مانند رحیم ، رحمان ، حی و . . . .
    می دانیم که اسما در مقام جلوه فرق می کنند (صفات مختلفند) ، در حالی که در مقام ذات ، عین ذاتند; چرا که در مقام ذات ، پروردگار ، بی نهایت همه بی نهایتها را در عین یکدیگر دارد و مقام وحدت است و ذات و صفات یکی هستند .
    بنابراین ، مقام جامع اسما که اسم خدا هستند (نه این که اینها مخلوق باشند که وجه خدایند) ، در ظهور ، هستی را ظاهر می کنند و همین است که
    می گوییم هستی ، آیت خداست .
    اما از طرف دیگر ، مقام جامع اسما در تجلّی ، مقام روح را خلق می کند ، که روح ، عین ربط با اسماست .
    بنابراین ، انسان ، در مقام اصلی خود ، در فضای اسما قرار می گیرد ، یا محلّ تجلّی اسماست :
    «باده از جام تجلی صفاتم دادند . »
    ولی چگونه انسان در فضای اسما قرار می گیرد؟ در قرآن کریم داریم :
    (کلّ شیء هالک إلاّ وجهه)
    جز ذات او همه چیز نابودشونده است .
    و باز در آیه دیگری داریم :
    (کلّ من علیها فان ویبقی وجه ربّک ذوالجلال والإکرام)
    هر چه بر زمین است ، فانی شونده است و ذات با شکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند .
    بنابراین ، آنچه می ماند ، وجه پروردگار است که وجه او ، اسمای اویند .
    و انسان نیز اگر در تعالی و سیر و سلوک خود ، بتواند در فضای اسما قرار گیرد ، بقای در فنا دارد و همین است که درقرآن کریم آمده است :
    (ذلک خیر للّذین یریدون وجه الله واُولئک هم المفلحون)
    (کتاب أنزلناه إلیک لتخرج النّاس من الظّلمات ، إلی النّور بإذن ربّهم إلی صراط العزیز الحمید)
    (ومن یسلم وجهه إلی الله وهو محسن)
    از سه آیه فوق که نظایر آن در قرآن کریم بسیار است; مانند من (من أسلم وجهه لله)
    و (یریدون وجهه . . . )
    برمی آید که اگر انسان بتواند با کوشش در راه رسیدن به وجه خدا ، موفق گردد ، این امر عبارت است از این که سالک الی الله نشاندهنده صفات و اسمای خدا (اصطلاحات مشابه آن :
    مظهر ، واسطه ،
    محلّ تجلّی اشراق صفات و اسمای خدا) می شود .
    البته ، این مقامات ، مقام فعلیت و شدن و رسیدن است و از حالت یوسفی به یوسف زایندگی یا از شکر بودن به شکرزایندگی رسیدن .
    یادمان باشد که کسی نمی تواند متصف به صفات خدا شود ، اما می تواند محلّ تجلّی آن گردد .
    اگر بتوانیم در فضای اسما قرار گیریم ، اسما ما را جذب خواهند کرد و ما را از خود پُر می کنند و سالک در چنین مقامی ، دیگر از تعلّقات تن و نفس ، رهایی یافته و به مقام بقای در فنا رسیده است .
    انسان ، اگر به این مقام برسد (عَلَّم آدم الأسماء کلّها)
    ، مقامی است که مسجود ملائک است و (اُسجدوا لآدم)
    را به ملائک امر می کند (داستان خلقت انسان و اعتراض ملائک و بعد خداوند اسما را به انسان می آموخت و سپس مقام اصلی انسان در فضای اسما به ملائک نشان داد فرمود :
    به او سجده کنید :
    آیه 30 به بعد سوره مبارکه بقره .
    اسم حُسنا ، که در صحنه است ، ذات است که در صحنه است و بنابراین ، جهت گیری هستی ، در جهت اسمای حُسناست .
    انسان نیز از طریق همین اسما به حق متصل می شود .
    اما نکته مهم این است که خلقت و هستی ، که ظهور اسما هستند ، حجاب آن اسما نیزهستند و یادمان باشد که خلقت ، آیت است که اگر به خلقت نگاه کنیم ، باید ملکوت آن را نگاه کنیم; یعنی در خلقت ، اسما را بنگریم (با چشم دل) و از طریق خلقت ،
    که آیت است ، با اسما مرتبط شویم و همین است که در دعای کمیل داریم :
    بأسمائک الّتی ملأت أرکان کلّ شیء .
    به حقّ نامهایت ، که ارکان هر چیزی را پر کرده است .
    عوالم وجود و هستی و خلقت ، در مراتب مختلف ، همه آثار (= آیت) و جلوه اسمایند .
    هر نمودی ، از آثار و تجلّی باری تعالی است; یعنی در حقیقت ، پشت سر عوالم وجود ، حضرت حق با اسمای حُسنا ، که متناسب با هر جلوه است ، قرار می گیرد .
    پس ، اگر این عوالم (که حجاب اسما هستند) کنار رَوَند ، اسمای حُسنا مشهود می شوند و سرانجام ، در آن سوی اسما ، ذات پروردگار است .
    و در دعای امام حسین(علیه السلام) آمده است :
    و أنت الّذی تعرّفت إلیّ فی کلّ شیء فرأیتک ظاهراً فی کلّ شیء وأنت الظّاهر لکلّ شیء .
    تویی همان که در همه چیز ، خود را به من شناساندی و سپس در همه چیز تو را ظاهر دیدم و تویی ظاهر بر همه چیز .
    اینک باید دریابیم که چگونه می توانیم به اسما برسیم .
    به هر یک از اسما ، که می خواهیم برسیم ، باید در عمل خود را به آن نزدیک کنیم .
    اگر می خواهیم به اسم کریم برسیم ، باید بخشنده باشیم; اگر می خواهیم به اسم رزّاق برسیم ، باید به رزق دیگران کمک کنیم; اگر می خواهیم به اسم خالق برسیم ، باید خلاّق باشیم; اگر می خواهیم به اسم علیم برسیم ، باید عالم شویم; اگر می خواهیم به اسم ساتر برسیم ، باید عیب پوش
    باشیم; اگر می خواهیم به اسم عفوّ برسیم ، باید عفو و گذشت داشته باشیم; و بالاخره دیگر اسما نیز چنینند .
    قرآن کریم ، مشحون از اسماست و بیشتر دعاهای وارده پر از اسمایند .
    دعای کمیل ، در شروع با چندین اسم از اسما شروع شده ، دعای سمات سرتاسر ، اسماست ، دعای سحر ، چیزی جز اسما و خواستن از خدا ، برای رسیدن به اسما نیست ، دعای جوشن کبیر ، هزار اسم از خدا را بیان می کند و در قرآن کریم آمده است :
    (ولله الأسماء الحسنی فادعوه بها)
    و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد ، پس او را با آنها بخوانید .
    در این قسمت ، به بعضی از اسما اشاره می شود :








    امضاء


صفحه 23 از 27 نخستنخست ... 13192021222324252627 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi