به آسمان خدا يك ستاره مى پيوست
شهيد عشق، به باغ بهاره مى پيوست
گدازه هاى جگر از گلوى يك خورشيد
به ماجراى فدك، پاره پاره مى پيوست
كسى كه مطلع خونين كربلا در او
به جاودانگى يك هزاره مى پيوست
وسيع بود، ولى تا به فهم او برسند
عميق دريا را با كناره مى پيوست
ادامه همه خطبه هاى حيدر بود
كه مشكلات جهان را به چاره مى پيوست
ولى جماعت سنگى چه زود سير شدند
از او كه با غزل و استعاره مى پيوست
دوباره قصه بيعت و دستهاى وقيح
به داستان سقيفه دوباره مى پيوست
و ريختند به كامش شرار زهرى كه
به تاروپود دلش پاره پاره مى پيوست
شبى كه رفت تمام فرشتگان ديدند
به آسمان خدا يك ستاره مى پيوست