❤ |
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 12:19
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- با بچه ها در روز رحلت پیامبراکرم (ص)
- ۩|*|۞|*|۩ یعقوب کربلا *ویژه نامه شهادت سید...
- در سوگ خورشيد سامرا ۩|۩|۩ ويژه نامه شهادت...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه...
- سفير عشق ۩ ۞ ۩ ويژه نامه شهادت مسلم بن عقيل۩...
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام...
- ویژه نامه شهادت مطلومانه نبی رحمت و رافت...
- ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان...
- ۩*۞*۩ غروب غم انگيزصبح صادق*ويژه نامه شهادت...
- ویژه نامه شهادت جانگداز امام جواد علیه...
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017), عهد آسمانى (17-11-2017)
❤ |
در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟
دریاها، زیستن کدام مرد را این گونه می گریند؟
زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان خدا
صفت که می تواند باشد؟!
مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام
فرزند فاطمه علیهاالسلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
گلوی کوچه ها گرفته است. می دانند که نباید فریاد بزنند.
می دانند که باید بنشینند و تماشا کنند. باید این داغ
را شانه به شانه به دوش کشیده و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.
غریبی اش را سال ها پیش مادرش دیده بود که می فرمود:
«هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛
اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر تابوت
داغ سنگین مدینه می بارید.
این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل نمی توانند
کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش می کشند
و خانه بر شانه باد ساخته اند.
اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی
و غربت مدینه را به ارث ببرد. چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله
شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟
شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است
که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می شود!
کاش می شد سوگ سروده های زمین را شنید!
کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این
وقایع عظیم می شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!
فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیهاالسلام دارد
تشییع می شود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017), عهد آسمانى (17-11-2017)
❤ |
ای مادری ترین پسر فاطمه ، حسن!
ای مجتبی ترین ثمر فاطمه ، حسن !
آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
با اینکه هست تاج سر فاطمه ، حسن!
وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند
یعنی شکست بال و پر فاطمه ، حسن!
حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید
یعنی شکسته شد کمر فاطمه ، حسن!
روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد
چشم تو دید درد سر فاطمه ، حسن!
در ناله ها و نافله های شبش کسی
چون تو ندید چشم تر فاطمه ، حسن!
در بین اهل بیت ، خدایی خودت بگو
مثل تو کیست خونجگر فاطمه ، حسن!
چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است
ای قامتت عصا به بر فاطمه ، حسن!
سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند
دیوار بود و زخم سر فاطمه ، حسن!
زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی
آری تویی ، تویی سپرِ فاطمه ، حسن!
الحق که از حسین تو هستی غریب تر
این غربت است ، در نظر فاطمه ، حسن!
یک یار هم کنار تو روز وفا نماند
در غربتی تو هم اثر فاطمه ، حسن!
یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت
ای پاره پارۀ جگر فاطمه ، حسن!
محمود ژولیده
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017), عهد آسمانى (17-11-2017)
❤ |
فعالیتهای فرهنگی- هنری- ادبی- صوتی و تصویری
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 12:20
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017), عهد آسمانى (17-11-2017)
❤ |
مقالات و سایر مطالب مرتبط
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 12:22
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (25-10-2017)
❤ |
زینب جان! چقدر بوی مادرم را می دهی!
چقدر مادرانه غصه ام را می خوری!
چقدر شبیه مادر، گریه می کنی!
گریه مکن زینب علیهاالسلام!
زخم امروز که تازه نیست تا تو را بی تاب کند؛
از همان زخم های قدیمی است که دوباره سر باز کرده است.
کاش صدایت نکرده بودم! اما جزتو چه کسی را داشتم برای صدا زدن؟!
نیشن از مار خانگی خورده بودم، به چه کسی می توانستم پناه ببرم
جز تو که بعد از مادر، مهربان ترین بودی و
آغوش عطوفت و مهرت همیشه گشوده!
زینبم! یاد می آید هرگاه مادر به درِ نیم سوخته ی خانه چشم می دوخت
پرنده ی ذهنمان به یاد کودک نیامده اش ـ محسن علیه السلام ـ بی پر و بال می شد!؟
زخم محسن آن چنان خراسی در قلبم ایجاد کرد که هنوز بعد از
سال ها بهوبد نیافته و جای خالی اش در تنهایی هایم پر نگشته است.
آرام باش خواهرم!
این قدر با چشمان پر از اندوهت به صورتِ رنگ پریده ام نگاه نکن.
این کبودی لب ها با تو از چه می گوید که این گونه
ناله می زنی؟ از کوچه و روی کبود مادر؟!
ین درد، چهل سال است که مرا می آزارد، با که بگویم آن چه
را که درکوچه بر مادرمان گذشت؟ راستی آن چادر خاکی کجاست؟
دلم هوای مادرم کرده است.
غصه مخور زینب!
شنیده ای که لعن و دشنام به علی علیه السلام سنت شده است؟
سنتی که بانی آن پسر هند ـ معاویه ـ است، همانی که جام زهر
به دست جعهده سپرد. اگر پدرغریب نمی ماندکه
من این گونه بی یاور و تنها نمی ماندم تا آن جا که دوستانم
رهایم کنند و مرا به دشمنانم واگذارند با طاقت بیاور خواهرم!
شب هایی بر من گذشت که مثل پدرمان علی علیه السلام غریبانه
در نلخستان های کوفه دنبال چاهی گشتم تا رازدار رنج هایم باشد
و از «صلحی» که یاورانم بر من تحمیل کردند بنالم.
به خدا سوگند اگر یاورانی داشتمکار را به معاویه وانمی گذاشتم
که از جدم رسول خدا شنیدم خلافت بر بنی امیه حرام است.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (26-10-2017)
❤ |
سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
آمده ام؛ با تمام دلم، با قدم های احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتم.
آمده ام؛ تا فانوس های روشن اشک هایم را، بر مزار بی چراغت، بیاویزم!
آمده ام؛ تا شریک غربت بی نهایتت باشم.
آمده ام ـ کبوترانه آمده ام ـ تا از دستان مهربانت، آب و دانه بدهی!
آمده ام؛ با دسته دسته یا کریم های اخلاص و محبّت
تا شاید لحظه ای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (26-10-2017)
❤ |
پاره هاى جگر از گلوى جگرپاره هستى فرو ریخت و کربلا،
همان لحظه در خویش آغاز شد؛ همان جایى که مهربانى بى همتاى
حسن بن على علیه السلام روبه روى یک جفت چشم خیانت کار، پرپر مى زد
و سینه اش در اقیانوس زهر، غوطه ور بود؛
همان جایى که ذره ذره هاى روح امامت، چون تل خاکستر
در تشت فرو مى ریخت و زنى دست در دست ابلیس،
پشیمانى گاه و بى گاهش را دست به سر مى کرد.
دریغا که سفره اطعام شبانه روزى مدینه، اینک برچیده مى شود
و کریم اهل بیت علیهم السلام چون خورشیدى خسته
از خاک، به معراج ابدى مى رود.
آه از بیعت هاى سست!
کفر زمانه، دست از شرارت برنمى داشت
و با نقابى از ریا، دست به کار فتنه هاى تازه بود.
تفرقه، چنگ به گریبان امت افکند و آن گاه که بیعت هاى سست،
به فریب ستمگر زمانه، شکسته شدند، او چاره اى جز این نداشت
که لواى صلح را پیش روى جفاى زمانه برافرازد؛
صلحى که زخم هاى بى شمارش،
همه بر دل مجتبى علیه السلام فرود آمد.
سودابه مهیجى
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (26-10-2017)
❤ |
در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟
دریاها، زیستن کدام مرد را این گونه می گریند؟
زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان خدا
صفت که می تواند باشد؟!
مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام
فرزند فاطمه علیهاالسلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
گلوی کوچه ها گرفته است. می دانند که نباید فریاد بزنند.
می دانند که باید بنشینند و تماشا کنند. باید این داغ
را شانه به شانه به دوش کشیده و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.
غریبی اش را سال ها پیش مادرش دیده بود که می فرمود:
«هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛
اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر تابوت
داغ سنگین مدینه می بارید.
این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل نمی توانند
کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش می کشند
و خانه بر شانه باد ساخته اند.
اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی
و غربت مدینه را به ارث ببرد. چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله
شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟
شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است
که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می شود!
کاش می شد سوگ سروده های زمین را شنید!
کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این
وقایع عظیم می شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!
فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیهاالسلام دارد
تشییع می شود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (26-10-2017)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)