فروش وقف وتبديل آن
https://www.uplooder.net/img/image/62/1cca65738b9a7fe0a7ec26fa9355fcc4/hasa-n-a-li____ebrahimi____said______%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8% B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8 C%D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
س 2088: شخصي قطعهاي از زمينهاي خود را براي ساخت حسينيه وقف کرده و ساخت حسينيه مذکور در آنها به پايان رسيده است، ولي بعضي از اهالي قسمتي از حسينيه را تبديل به مسجد کردهاند و درحال حاضر در آن به عنوان مسجد، نماز جماعت ميخوانند، آيا تبديل حسينيه به مسجد توسط آنان صحيح است؟
و آيا احکام مسجد بر آن قسمت مترتّب ميشود؟
واقف و غير او حق تبديل حسينيهاي را که به عنوان حسينيه وقف شده به مسجد ندارند و با اين کار، تبديل به مسجد نميشود و احکام و آثار مسجد هم بر آن مترتب نميگردد، ولي برپايي نماز جماعت در آن اشکال ندارد.
س 2089: اگر شخصي چند سال قبل زميني را که از طريق ارث به او رسيده به صورت بيع لازم بفروشد و سپس معلوم شود که آن زمين وقف بوده، آيا اين بيع باطل است؟ و درصورتي که باطل باشد، آيا بايد قيمت کنوني آن را به مشتري بپردازد يا پولي را که هنگام فروش از او گرفته است؟
بعد از آنکه معلوم شد زمين فروخته شده در واقع وقف بوده و فروشنده حق فروش آن را نداشته، بيع باطل است و واجب است به همان حالت وقف عودت داده شود و فروشنده بايد پولي را که از مشتري در برابر فروش زمين دريافت کرده است، به او برگرداند. و راجع به تنزل ارزش پول بنابر احتياط واجب با هم مصالحه نمايند.
س 2090: شخصي در حدود صد سال است که ملک خود را بر اولاد ذکورش وقف کرده و در وقفنامه ذکر نموده که اگر يکي از اولاد ذکور او فقير شود، شرعا حق دارد سهم خود را به ورثه ديگر بفروشد و بعضي از فرزندان او چند سال پيش مبادرت به فروش سهم خود به بعضي از موقوف عليهم نمودند و اخيرا گفته ميشود که چون کلمه وقف درميان است، بنابر اين شروطي که واقف ذکر کرده صحيح نبوده و خريد و فروش آن ملک هم باطل است، حال با توجّه به اينکه، اين زمين وقف خاص است نه وقف عام، آيا خريد و فروش آن بر طبق آنچه که واقف در ضمن وقفنامه ذکر کرده، جايز است؟
اگر ثابت شود که واقف در ضمن عقد وقف شرط کرده که اگر يکي از موقوف عليهم فقير و نيازمند شد، بتواند سهم خود را به يکي ديگر از موقوف عليهم بفروشد، بيع کسي که سهم خود از وقف را بر اثر فقر و احتياج فروخته اشکال ندارد و بيع او در اين صورت محکوم به صحّت است.
س 2091: زميني را به آموزش و پرورش براي ساختن مدرسه هديه کردم، ولي بعد از مشورت و اطلاع از اينکه با پول آن زمين ميتوان چندين مدرسه در محلههاي ديگر شهر ساخت، براي فروش زمين تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش و مصرف پول آن براي ساختن چند مدرسه در جنوب شهر يا در مناطق محروم، به آن وزارتخانه مراجعه کردم، آيا انجام اين کار براي من جايز است؟
اگر وقف زمين مدرسه با انشاء وقف و تحويل آن به آموزش و پرورش به اعتبار اينکه مسئول و متولّي اين امر است، تمام شده باشد، بعد از آن حق رجوع و دخالت و تصرّف در آن زمين را نداريد، ولي اگر وقف هر چند به زبان فارسي انشاء نشده باشد و يا زمين به عنوان قبضِ وقف تحويل وزارت آموزش و پرورش نشده باشد، در اين صورت زمين بر ملکيّت شما باقي است و اختيار آن در دست شماست.
س 2092: يکي از اولاد ائمه �عليهم السلام� زيارتگاهي دارد و بالاي گنبد مبارک آن، سه کيلوگرم طلا به صورت سه قبّه متصل به هم وجوددارد، اين طلا تا به حال دوبار به سرقت رفته و کشف شده و به مکان خود برگردانده شده است، با توجّه به اينکه طلاي مذکور در معرض خطر و سرقت است، آيا فروش آن و مصرف پول آن براي توسعه و تعمير زيارتگاه جايز است؟
مجرّد خوف تلف و خطر سرقت آن، مجوّز فروش و تبديل آن نيست، ولي اگر متولّي شرعي از قرائن و شواهد احتمال قابل توجهي بدهد که آن طلا براي مصرف در تعمير و تأمين نيازمنديهاي زيارتگاه ذخيره شده و يا آنکه بقعه مبارکه نياز ضروري به تعمير و اصلاح دارد و تأمين بودجه آن از راه ديگر هم ممکن نيست، در اين صورت فروش طلا و مصرف پول آن براي اصلاح و تعميرات ضروري آن بقعه مبارکه اشکال ندارد و شايسته است که اداره اوقاف بر اين امر نظارت کند.
س 2093: شخصي مقداري آب و زمين زراعي را وقف پسران خود نموده، ولي به علت کثرت اولاد و سنگيني کارهاي کشاورزي و کمي محصول، کسي تمايلي به زراعت در زمين ندارد و به همين دليل وقف در آينده نزديک، خراب و از قابليت انتفاع خارج خواهد شد، آيا جايز است به همين دليل، زمين و آب مذکور فروخته شوند و پول آنها در کارهاي خير مصرف شود؟
تا زماني که وقف، قابليت انتفاع و استفاده در جهت وقف را دارد، هر چند با اجاره دادن آن به بعضي از موقوف عليهم يا به شخص ديگر و مصرف اجاره آن در جهت وقف باشد و يا نوع استفاده از آن تغيير کند، فروش و تبديل آن جايز نيست، و در صورتي که به هيچ وجه قابل انتفاع نباشد، فروش آن جايز است، ولي در اين صورت واجب است با پول آن ملک ديگري خريده شود تا منافع آن در جهت وقف به مصرف برسد.
س 2094: منبري براي مسجد وقف شده است ولي به علت ارتفاع زياد عملا قابل استفاده نيست، آيا تبديل آن به منبر مناسب ديگري جايز است؟
اگر با شکل خاص فعلي آن در اين مسجد و يا مساجد ديگر قابل استفاده نيست، تغيير شکل آن اشکال ندارد.
س 2095: آيا فروش زمينهايي که وقف خاص بوده و واقف بر اثر اجراي قانون اصلاحات ارضي آنها را بدست آورده، جايز است؟
اگر واقف در هنگام وقف، مالک شرعي چيزي باشد که وقف کرده است و وقف هم بر وجه شرعي توسط او محقق شده باشد، خريد و فروش و تغيير و تبديل آن توسط او يا ديگري صحيح نيست هر چند وقف خاص باشد، مگر در موارد خاص استثنايي که شرعا در آن موارد فروش و تبديل آن جايز است.
س 2096: پدرم قطعه زميني را که تعدادي درخت خرما در آن وجود دارد براي اطعام در ايّام عاشورا و شبهاي قدر وقف کرده است و اکنون حدود صد سال از عمر درختهاي موجود در آن ميگذرد و از قابليت انتفاع خارج شدهاند، با توجّهبه اينکه اينجانب پسربزرگ و وکيل و وصي پدرم هستم، آيا جايز است اين زمين را فروخته و با پول آن مدرسه و حسينيهاي بسازم تا صدقه جاريهاي براي پدرم باشد؟
اگر زمين هم وقف باشد، به مجرّد خروج درختان وقفي موجود در آن از قابليت انتفاع، فروش و تبديل آن جايز نميشود، بلکه واجب است در صورت امکان به جاي آنها هر چند با صرف پول درختاني که از قابليّت انتفاع، خارج شدهاند درختان جديد خرما، کاشته شود تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود و در غير اين صورت بايد از زمين موقوفه بصورت ديگري استفاده شود هر چند با اجاره دادن آن براي زراعت يا ساخت خانه و مانند آن و مصرف درآمد آن در جهت وقف باشد و بطور کلي تا زماني که به نحوي از انحاء، استفاده از زمين موقوفه امکان دارد، خريد و فروش و تبديل آن جايز نيست، ولي فروش نخلهاي موقوفه در صورتي که ثمره ندهند اشکال ندارد و در صورت امکان بايد پول آنها براي کاشت درختهاي جديد مورد استفاده قرار گيرد و در صورتي که امکان نداشته باشد، بايد در همان جهت وقف مصرف گردد.
س 2097: شخصي مقداري آهن و لوازم جوشکاري را براي ساخت مسجد در مکاني هديه کرده و بعد از پايان کار مقداري از آنها زياد آمده است و با توجّهبه اينکه ساختمان مسجد به علت هزينههاي ديگر بدهي دارد، آيا فروش آن مقدار اضافي و مصرف پول آن براي پرداخت بدهيهاي مسجد و رفع ساير نيازهاي آن جايز است؟
اگر شخص متبرّع، آن ابزار و لوازم را براي ساخت مسجد داده باشد و آنها را براي انجام اين کار از ملک خود خارج کرده باشد، در اين صورت هر کدام که قابل استفاده باشد، هر چند در مساجد ديگر، فروش آن جايز نيست بلکه بايد براي تعمير مساجد ديگر بکار رود، ولي اگر متبرع فقط اجازه استفاده از آنها را در مسجد داده باشد، دراين صورت مقدار اضافي مال خود اوست و اختيار آن هم در دست او ميباشد.
س 2098: شخصي کتابخانه خود را بر اولاد ذکورش وقف کرده است، ولي هيچيک از اولاد و نوههاي او موفق به تحصيل علوم دينيه نشدهاند و در نتيجه استفادهاي از کتابخانه نميکنند و موريانه مقداري از کتابهاي آن را از بين برده و بقيه هم در معرض تلفشدن هستند، آيا جايز است آن را بفروشد؟
اگر وقف کتابخانه بر اولاد او مشروط و معلّق به اين امر باشد که آنها اشتغال به تحصيل علوم دينيه داشته باشند و داخل در سلک علماي دين شوند، اين وقف به علت وجود تعليق در آن از اصل باطل است و اگر وقف آنان کرده تا از آن استفاده کنند، ولي در حال حاضر کسي که بتواند از آن کتابخانه استفاده کند در بين آنها وجود ندارد و اميدي به تحقق اين صلاحيت در آينده نيست، در اين صورت وقف مزبور صحيح است و جايز است که آنان کتابخانه را در معرض استفاده کساني قرار دهند که قابليت استفاده از آن را دارند و همچنين اگر کتابخانه براي استفاده کساني وقف شده باشد که صلاحيت آن را دارند، و توليت وقف با اولاد او باشد، واجب است آن را در معرض استفاده افراد مذکور قرار دهند، و به هر حال حق فروش آن را ندارند و بر متولّي شرعي واجب است به نحو مناسبي، مانع آسيب ديدن و از بين رفتن موقوفه گردد.
س 2099: زمين زراعي وجود دارد که وقفي بوده و سطح آن بالاتر از زمينهاي اطراف آن است و به همين دليل رساندن آب به آن ممکن نيست و مدّتياست که کار مساوي کردن آن با زمينهاي ديگر به پايان رسيده و خاکهاي اضافي در وسط آن جمع شده و مانع زراعت در آن است، آيا فروش اين خاکها و مصرف پول آن براي حرم يکي از اولاد ائمه �عليهم السلام� که نزديک زمين مزبور قرار دارد جايز است؟
اگر خاک اضافي مانع استفاده از زمينهاي موقوفه است، انتقال آن از زمين و فروش آن و مصرف پول آن در جهت وقف اشکال ندارد.
س 2100: تعدادي مکان تجاري وقفي وجود دارد که در زمين وقفي ساخته شدهاند و بدون فروش سرقفلي آنها به مستأجرين، اجاره داده شدهاند، آيا جايز است مستأجرهاي آنها سرقفلي مغازهها را به ديگري بفروشند و پول آن را بگيرند؟
و بر فرض جواز آن، آيا پول سرقفلي مال مستأجر است يا آنکه از درآمدهاي وقف محسوب ميشود و بايد در جهت وقف مصرف شود؟
اگر متولّي وقف فروش سرقفلي را با رعايت مصلحت وقف اجازه دهد، مالي که در برابر آن گرفته ميشود جزو در آمدهاي وقف محسوب ميشود و واجب است که در جهت وقف مصرف شود، ولي اگر معامله را اجازه ندهد، بيع باطل است و فروشنده بايد مبلغي را که از خريدار گرفته به او برگرداند، و به هر حال مستأجري که حق سرقفلي ندارد ولي درعين حال آن را به مستأجر بعدي فروخته است، حقي در آن مال ندارد.
س 1995: آيا اجراي صيغه وقف در صحّت آن شرط است؟ و بر فرض شرط بودن، آيا عربي بودن صيغه، شرط است؟
انشاء لفظي در وقف، شرط نيست زيرا تحقق آن به معاطات هم ممکن است و همچنين در انشاء وقف به لفظ، عربي بودن صيغه آن هم شرط نيست.
س 1996: شخصي باغ خود را به اين صورت وقف کرده که منافع آن تا پنجاه سال صرف گرفتن اجير براي قضاي نماز و روزههاي واقف شود و بعد از پنجاه سال منافع آن در شبهاي قدر به مصرف برسد و چهار پسر خود را هم متولّي وقف قرار داده است و در حال حاضر اين باغ رو به خرابي است و به هيچ وجه قابل استفاده نيست، ولي اگر فروخته شود، ميتوان با پول آن براي نماز و روزه واقف به مدت دويست سال اجير گرفت و چهار پسر او هم با اين کار موافق هستند، آيا جايز است باغ مزبور را بفروشند و پول آن را براي اين کار مصرف کنند؟
اگر قصد واقف از وقف به صورت مذکور، اين بوده که باغ را به نحو ترتيب و تعاقب براي خود و ديگران وقف کند، وقف نسبت به خودش باطل است و نسبت به ديگران وقف منقطع الاوّل ميشود که صحت آن خالي از اشکال نيست و اگر واقف اراده کرده که منافع آن باغ را به مدت پنجاه سال براي خودش استثنا کند، صحّت اين کار شرعا بدون اشکال است و بنابر صحّت وقف مذکور، تا زماني که حفظ باغ براي صرف منافع آن در جهت عمل به وصيّت و وقف هر چند با صرف مقداري از درآمد آن جهت حفظ و اصلاح باغ به قصد افزايش منافع آن، ممکن باشد و يا زمين آن هر چند با اجاره دادن براي ساختمان سازي و غيره و مصرف اجاره آن در جهت عمل به وصيّت و وقف قابل استفاده باشد، فروش و يا تبديل آن جايز نيست و در غير اين صورت فروش آن و خريد زميني مرغوب با پول آن به قصد عمل به وصيت و وقف بدون اشکال است.
س 1997: اينحانب به فضل و توفيق الهي ساختماني را به نيت مسجد در روستا بنا کردم، ولي بإ توجه به وجود دو مسجد و عدم وجود مرکز آموزشي در آنجا، روستاي مزبور در حال حاضر نيازي به مسجد ندارد. با توجّه به اينکه هنوز صيغه وقف آن به عنوان مسجد جاري نشده و دو رکعت نماز به عنوان نماز در مسجد در آن خوانده نشده است، اينجانب آمادگي دارم در صورتي که اشکال شرعي نداشته باشد نيّت خود را تغيير داده و آن ساختمان را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهم، اين مسأله چه حکمي دارد؟
مجرّد ساختن ساختمان به نيّت مسجد، بدون انشاء صيغه وقف و يا بدون تحويل آن به نمازگزاران براي خواندن نماز، براي تحقق وقف و تماميّت آن کافي نيست، بلکه در ملک مالک باقي ميماند و او حق دارد هر تصرفي که ميخواهد در آن بکند، در نتيجه تحويل آن ساختمان به اداره آموزش و پرورش اشکال ندارد.
س 1998: آيا مالي که براي خريد لوازم به حسينيه ها بخشيده ميشود، حکم وقف را دارد يا آنکه لوازمي که با آن مال خريداري ميگردند احتياج به اجراي صيغه وقف دارند؟
مجرّد جمع آوري مال، وقف محسوب نميشود، ولي بعد از خريدن لوازم حسينيه با آن اموال و قراردادن آنها در حسينيه براي استفاده، وقف معاطاتي محقق ميشود و نيازي به اجراي صيغه وقف ندارد.