علل استفاده قرآن کريم از قصه
جايگاه واهميت داستان ها، سبب شده تا بخش چشم گيري از آيات قرآن، به بيان قصه ها اختصاص
يابد. حال، به بيان دلايل مهم استفاده قرآن از قالب قصه مي پردازيم:
1. تربيت و آموزش
مهم ترين عامل بهره گيري قرآن از قصه، تربيت و آموزش مي باشد. هدف گوينده (خداوند)،
پرداختن به قصه، عناصر، حوادث و قهرمان و يا قهرمانان داستان نيست، بلکه استفاده از موارد ياد
شده در جهت انتقال نامحسوس پيام خويش به مخاطب است. گاهي اوقات در فضاي داستان، تغييرهايي
ايجاد مي شود. مثلا، قهرمان، نقش کم تري مي يابد، يا حوادث آن، اصلي مي شوند و حتي گاهي،
بين دو صحنه، قسمتي خالي گزارده مي شود، تا مخاطب با نيروي تفکر و تخيل خود، آن خلا را پرسازد.
نکته ديگر اين است که، عناصر قصه هاي قرآني، از واقعيت و صداقت الهام مي گيرند. در آن ها
به نمايش دقيق و حقيقي صحنه ها اهميت داده مي شود. در نقل داستان، به جزئيات و مسائل فرعي
چندان اهميت داده نمي شود. از اين رو، بسياري از موارد مبهم و کلي آورده مي شود، از جمله:
الف) ابهام در مکان:
در قصه قوم ثمود و صالح، (وکان في المدينه تسعه رهط يفسدون في الارض و لا يصلحون) (سوره نمل
، آيه 48) (در آن شهر بزرگ [گفته اند سرزمين احقاف، نزديک حضرموت بوده است.] نُه گروه بودند،
که آن سرزمين را به فساد کشانيده بودند.)
ب) ابهام در شخصيت ها و عوامل انساني
در قصه صالح (کذبت ثمود بطغواها، اذ انبعث اشقاها، فقال لهم رسول الله ناقة الله و سقياها، فکذبوه
فعقروها فدمدم عليهم ربهم بذنبهم فسواها، ولايخاف عقباها) (سوره شمس، آيات 11- 15).
قوم ثمود بر اثر طغيان [پيامبرشان را] تکذيب کردند، آن گاه که شقي ترين آن ها به پا خاست و فرستاده
الهي [صالح] به آنان گفت: ناقه خدا [همان شتري که معجزه الهي بود.] را با آبشخورش واگذاريد
[ومزاحم آن نشويد]؛ ولي آنها او را تکذيب کردند و ناقه را پي کردند [به هلاکت رساندند]. از اين رو،
پروردگارشان آن ها [وسرزمين شان] را به خاطر گناهاشان در هم کوبيده و با خاک يکسان و صاف کرد.
و او هرگز از فرجام اين کار [مجازات ستمگران] بيم ندارد.
ملاحظه مي شود که در اين داستان، نام قوم ثمود آمده، ولي شخصيت اصلي آن، «صالح» با تعبير
«رسول الله» است و شخصيت منفي قصه، با تعبير «اشقاها» ذکر شده است. هدف اصلي قصه،
تکذيب رسالت و آيت آن، ناقه است. بدين گونه، سبک و روش بيان، فقط پيرامون همين محور شکل
گرفته و عناصر قصه، روي بيان اين هدف متمرکز شده است.
هم چنين در بسياري از قصه ها، از زمان مشخص و دقيق وقوع رخدادها يا زندگي امت ها يادي نمي شود
و با توصيف هاي کلي، از آن ها گذر مي شود.
قرآن، هدفش آگاه سازي جامعه است و در آگاه ساختن مردم، بايد از زبان و بياني روشن استفاده کرد.
داستان ها داراي چنين ويژگي هايي هستند.