صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: آسمانی ترین عشق ( به شیعه بودن خود افتخار کنید!)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shapark آسمانی ترین عشق ( به شیعه بودن خود افتخار کنید!)








    مقدمه

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ

    خدا عشقی بزرگ در قلب ما قرار داده است و به همین جهت ما باید شکرگزار او باشیم.اگر آن عشق نبود، این همه شور در زندگی ما هم نبود.
    من از عشقی آسمانی سخن می‌گویم، عشقی که تمام وجود ما را در برگرفته است.

    کسانی که خود عشق هم عاشق آنها است!آری، من از عشق به پیامبر و امامان معصوم(ع) سخن می‌گویم.در این کتاب می‌توانی با ارزش این عشق آسمانی، بیشتر آشنا شوی و آنگاه در مسیر رضایت آنها گام برداری.من برای تو گوهرهای زیبایی را انتخاب کرده‌ام که امیدوارم برایت جالب و جذاب باشد.

    کتابم را به چهارده معصوم پاک اهدا می‌کنم، به آن امید که روز قیامت شفاعتشان نصیب خوانندگان این کتاب گردد.

    بسیار خوشحال می‌شوم که از نظرات شما در مورد این کتاب بهره ببرم ، منتظر شما هستم .

    مهدی خدّامیان آرانی
    قم، تیر 1388






    امضاء


  2. تشكرها 2


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تو همواره با ما خواهی بود !

    من مسافری بودم که از راه دوری برای دیدن امام خویش به مدینه آمده بودم.
    حضور در این شهر را برای خود سعادتی بزرگ می‌دانستم، چرا که می‌توانستم از دریای گهربار امام صادق(ع) بهره کافی ببرم.
    در مدّت اقامت خود در شهر مدینه تلاش می‌کردم در هر فرصت ممکن، در خانه آن حضرت حضور پیدا کنم و از رفتار و گفتار ایشان برای خود و دوستانم توشه‌ای بگیرم. برای همین بیشترین وقت من در خانه آن حضرت سپری می‌شد.
    یک روز که در خانه امام صادق(ع) بودم دیدم که پیرمردی که به سختی می‌توانست راه برود وارد خانه شد.
    او با کمک عصای خویش، آرام آرام قدم برمی‌داشت، کمرش خمیده شده بود و ضعف و ناتوانی بر او غلبه کرده بود.
    از ظاهرش معلوم بود که از راه دوری آمده است. گویا روزهای طولانی در سفر بوده تا به مدینه رسیده است.
    او خدمت امام عرض سلام کرد و امام با کمال مهربانی جواب سلامش را داد.
    امام او را به نزد خود فرا خواند. او به نزد امام رفته، دست امام را بوسید و ناگهان شروع به گریه کرد.
    آن چنان با صدای بلند گریه می‌کرد که همه ما منقلب شدیم!
    همه در فکر فرو رفتیم که علّت این گریه چیست؟
    در اینجا امام رو به او کرد و فرمود: ای شیخ! چرا گریه می‌کنی؟
    اینجا بود که پیرمرد پرده از راز درون خویش برداشت و گفت: سال‌های سال است که امید دارم حکومت شما برقرار گردد و روزگار آقایی و بزرگواری شما را ببینم. آرزو داشتم که بتوانم برای شما قدمی بردارم، امّا اکنون پیر شده‌ام و پای من لب گور است، دیگر من چه کاری می‌توانم برای شما انجام دهم؟ آیا آن قدر زنده خواهم بود که عزّت شما را با چشم ببینم؟
    امام با شنیدن سخنان پیرمرد اشک از چشمانش جاری شد. راستش را بخواهی، هر کس در آن محفل بود اشکش جاری شد.
    پیرمرد یک عمر آرزویی داشته است و اکنون دیگر از رسیدن به آرزوی خود ناامید شده است.
    آن هم چه آرزویی! آرزوی فداکاری کردن و شمشیر زدن در رکاب امام زمان خویش.
    ولی اکنون دیگر توان راه رفتن ندارد. او چه می‌توانست بکند، جز اینکه اشک بریزد و بر آرزوی از دست رفته خویش گریه کند.
    همه منتظر بودیم ببینیم که امام صادق(ع) چه جوابی به او می‌دهد.
    امام لحظه‌ای درنگ کرد و سپس فرمود: ای شیخ! اگر آرزویت برآورده نشد، ناراحت نباش که تو در روز قیامت با ما خواهی بود.
    این سخن امام، پیرمرد را آرام نمود. چه وعده‌ای از این بهتر که او در روز قیامت با اهل‌بیت(ع) باشد.
    آیا می‌خواهی من و تو هم چنین آرزویی داشته باشیم؟!
    بیا ما هم مثل آن پیرمرد آرزو کنیم تا برای امام زمان خویش جان‌فشانی کنیم و در لشکر آن حضرت برای نابودی بی‌عدالتی‌ها مبارزه کنیم!
    بیا آرمان بلندی را برای خویش انتخاب کنیم!
    آنگاه چه ضرری به ما می‌رسد، اگر ظهور آن حضرت را درک نکنیم؟ چرا که ما در روز قیامت با امام خویش خواهیم بود.1





    امضاء


  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    طاقت دوری یارم را ندارم !


    نمی‌دانم تا به حال عاشق شده‌ای یا نه؟
    اگر عاشق شده باشی، می‌دانی که در آن حال نمی‌توانی دوری یار خویش را تحمّل کنی و تلاش می‌کنی هر طور هست به وصال دلبر برسی و آنگاه با نگاهی قلب خویش را آرام کنی.
    حالا می‌خواهم تو را از عشق خود باخبر کنم.
    من در شهر مدینه زندگی می‌کنم و مشغول کسب و کار حلال هستم تا بتوانم لقمه نانی برای زن و بچّه‌ام تهیّه کنم.
    امّا از شما چه پنهان، من محبّت عجیبی به رسول خدا دارم و برای همین، گاهی از خود بی خود می‌شوم و دیگر دستم به کار نمی‌رود. آن گاه کار و کسب خویش را رها می‌کنم و به سوی مسجد پیامبر می‌روم و خدمت آن حضرت می‌رسم.
    چون نگاهم به آن حضرت می‌خورد دلم آرام می‌گیرد. من هیچ گاه از دیدن او سیر نمی‌شوم.
    من بعد از مدّتی به محلّ کار خویش برمی‌گردم امّا باز دلم تنگ می‌شود. دل من، هوای یار را می‌کند. نمی‌دانم چه کنم؟! برمی‌خیزم و به سوی مسجد می‌شتابم ...
    اکنون در مدینه زندگی می‌کنم و فاصله من تا مسجد پیامبر زیاد نیست، با این حال، طاقت دوری پیامبر را ندارم، پس هنگامی که روز قیامت شود، چه خواهم کرد؟!
    معلوم نیست که من در کجا باشم؟ شاید جایگاه من به خاطر گناهانم در دوزخ باشد و شاید هم خدا به من رحم کند و گناهانم را ببخشد و در بهشت جایم دهد!
    امّا من کجا و رسول خدا کجا! یارم در بالاترین مقام و جایگاه بهشتی منزل خواهد نمود، اگر دلم برای او تنگ شود و بخواهم او را ببینم چه کنم؟
    این غصّه‌ای است که مدّت‌ها است به دل دارم و امروز تصمیم دارم آن را به پیامبر بگویم.
    به مسجد می‌روم، می‌بینم یاران آن حضرت گرداگرد ایشان حلقه زده‌اند.
    من نیز از فرصت استفاده کرده، درد دل خود را با پیامبر مطرح می‌کنم: ای رسول خدا! روز قیامت هنگامی که شما در بالاترین جایگاه قرار بگیرید، من چگونه دوری شما را تحمّل کنم؟
    پیامبر با شنیدن سؤال من به فکر فرو می‌رود و جوابم را نمی‌دهد.
    بعد از مدّتی، جبرئیل آیه‌ای از قرآن را برای پیامبر می‌آورد: «هر کس اطاعت خدا و فرستاده او را بنماید، در روز قیامت در کنار پیامبران و شهدا و مؤنان و صالحان خواهد بود».2
    اکنون، پیامبر مرا صدا می‌زند و این آیه را برایم می‌خواند و به من بشارت می‌دهد که در روز قیامت در کنارش خواهم بود.3





    امضاء


  7. تشكرها 2


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    آنانی که بر منبرهای نور می‌نشینند !


    من و جمعی دیگر از اهل مدینه در گوشه‌ای از مسجد نشسته، مشغول گفتگو بودیم.
    در گوشه دیگر حضرت علی(ع) مشغول نماز و دعا بود و چنان سرگرم عبادت بود که متوجّه حضور ما نبود.
    در این میان پیامبر وارد مسجد شد، ما از جای خود برخاستیم و به ایشان عرض ادب نمودیم.
    خیلی دوست داشتم که پیامبر لحظاتی در کنار ما می‌نشست امّا آن حضرت به گوشه دیگر مسجد رفت، همان جایی که حضرت علی(ع) مشغول عبادت بود.
    پیامبر در کنار حضرت علی(ع) نشست.
    ما هم تصمیم گرفتیم که در کنار پیامبر باشیم برای همین از آن جا بلند شدیم و خود را به ایشان رساندیم.
    در این میان پیامبر نگاهی به سمت راست خود نموده، سپس نگاهی به سمت چپ خود نمود و فرمودند: خداوند در طرف راست عرش و هم چنین در طرف چپ عرش، عدّه‌ای را بر منبرهایی از نور می‌نشاند و صورت آنان مانند ماه می‌درخشد.
    سخن پیامبر به اینجا که رسید، ابوبکر از جای خود بلند شد و خطاب به پیامبر گفت: ای رسول خدا! آیا من جز آنها هستم؟
    پیامبر در جواب او فرمود: بنشین!
    آن جایگاهی که پیامبر در موردش سخن می‌گوید، جایگاه بسیار بالایی است و هر کسی نمی‌تواند بر آن منبرهای نور قرار بگیرد.
    بعد از آن عُمَر بن خطّاب از جای برخاست و همان سؤال را تکرار کرد و پیامبر هم از او خواست که در جای خود بنشیند.
    به راستی چه افرادی در کنار عرش خدا بر منبرهای نور قرار می‌گیرند؟
    به نظر شما، آیا راهی هست که بتوانیم ما هم یکی از آنها باشیم؟
    سکوت بر فضای مسجد غلبه کرده است، هر کسی در این فکر است که چه کسانی در عرش خدا چنین جایگاهی دارند؟
    در این میان ابن مسعود از جای خود برخاست و خطاب به پیامبر فرمود: پدر و مادرم فدای شما باد، آیا می‌شود ویژگی آن افراد را برای ما بگویید تا آنها را بشناسیم؟
    پیامبر دست خود را به کتف علی(ع) زد و فرمود: کسانی که در عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار می‌گیرند، علی و شیعیان او هستند.
    دوست من! اگر من و تو شیعه واقعی مولای خویش باشیم خداوند ما را بر آن منبرهای نورانی جای می‌دهد.4





    امضاء


  9. تشكرها 2


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    کسانی که صورت‌های نورانی دارند


    پیامبر در جمع یاران خود نشسته بود و برای آنها سخن می‌گفت و همه از وجود پیامبر بهره می‌گرفتند.
    نمی‌دانم چه شد که سخن از روز قیامت به میان آمد و پیامبر به این مناسبت فرمود: وقتی روز قیامت بر پا شود، افرادی را می‌بینی که صورت‌های آنها مانند ماه شب چهارده می‌درخشد و همه آرزو می‌کنند، کاش جای آنها بودند.
    پیامبر این سخن خویش را سه بار تکرار کرد. همه می‌خواستیم بدانیم که این افراد چه کسانی می‌باشند.
    در این هنگام شخصی سؤال کرد: آیا آنها همان شهیدانی می‌باشند که جان خود را در راه اسلام فدا کرده‌اند؟
    پیامبر در جواب فرمود: آنها ثواب شهدا را دارند امّا این طور نیست که در جبهه جنگ شهید شده باشند.
    آیا آنها پیامبرانند؟ آیا آنها جانشینان پیامبران هستند؟
    جواب منفی است. پس به راستی آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها از فرشتگان هستند؟
    آنها از فرزندان آدم هستند و بر روی همین زمین زندگی کرده‌اند. آنها کسانی هستند که همه فرشتگان و شهدا آرزوی مقام ایشان را دارند.
    ای رسول خدا! آیا می‌شود آنها را برای ما معرفی کنید؟
    در این هنگام پیامبر نگاهی به اطراف خود می‌کند. به راستی او به دنبال چه کسی می‌گردد؟
    او نگاهی به علی(ع) کرده و با دست به او را نشان می‌دهد و می‌فرماید: کسانی که روز قیامت صورت‌هایشان چون ماه می‌درخشد و همه آرزوی مقام آنها را دارند، علی و شیعیان او هستند.5



    امضاء


  11. تشكرها 2


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    آنانی که بر منبرهای نور می‌نشینند !

    من و جمعی دیگر از اهل مدینه در گوشه‌ای از مسجد نشسته، مشغول گفتگو بودیم.
    در گوشه دیگر حضرت علی(ع) مشغول نماز و دعا بود و چنان سرگرم عبادت بود که متوجّه حضور ما نبود.
    در این میان پیامبر وارد مسجد شد، ما از جای خود برخاستیم و به ایشان عرض ادب نمودیم.
    خیلی دوست داشتم که پیامبر لحظاتی در کنار ما می‌نشست امّا آن حضرت به گوشه دیگر مسجد رفت، همان جایی که حضرت علی(ع) مشغول عبادت بود.
    پیامبر در کنار حضرت علی(ع) نشست.
    ما هم تصمیم گرفتیم که در کنار پیامبر باشیم برای همین از آن جا بلند شدیم و خود را به ایشان رساندیم.
    در این میان پیامبر نگاهی به سمت راست خود نموده، سپس نگاهی به سمت چپ خود نمود و فرمودند: خداوند در طرف راست عرش و هم چنین در طرف چپ عرش، عدّه‌ای را بر منبرهایی از نور می‌نشاند و صورت آنان مانند ماه می‌درخشد.
    سخن پیامبر به اینجا که رسید، ابوبکر از جای خود بلند شد و خطاب به پیامبر گفت: ای رسول خدا! آیا من جز آنها هستم؟
    پیامبر در جواب او فرمود: بنشین!
    آن جایگاهی که پیامبر در موردش سخن می‌گوید، جایگاه بسیار بالایی است و هر کسی نمی‌تواند بر آن منبرهای نور قرار بگیرد.
    بعد از آن عُمَر بن خطّاب از جای برخاست و همان سؤال را تکرار کرد و پیامبر هم از او خواست که در جای خود بنشیند.
    به راستی چه افرادی در کنار عرش خدا بر منبرهای نور قرار می‌گیرند؟
    به نظر شما، آیا راهی هست که بتوانیم ما هم یکی از آنها باشیم؟
    سکوت بر فضای مسجد غلبه کرده است، هر کسی در این فکر است که چه کسانی در عرش خدا چنین جایگاهی دارند؟
    در این میان ابن مسعود از جای خود برخاست و خطاب به پیامبر فرمود: پدر و مادرم فدای شما باد، آیا می‌شود ویژگی آن افراد را برای ما بگویید تا آنها را بشناسیم؟
    پیامبر دست خود را به کتف علی(ع) زد و فرمود: کسانی که در عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار می‌گیرند، علی و شیعیان او هستند.
    دوست من! اگر من و تو شیعه واقعی مولای خویش باشیم خداوند ما را بر آن منبرهای نورانی جای می‌دهد.4
    کسانی که صورت‌های نورانی دارند
    پیامبر در جمع یاران خود نشسته بود و برای آنها سخن می‌گفت و همه از وجود پیامبر بهره می‌گرفتند.
    نمی‌دانم چه شد که سخن از روز قیامت به میان آمد و پیامبر به این مناسبت فرمود: وقتی روز قیامت بر پا شود، افرادی را می‌بینی که صورت‌های آنها مانند ماه شب چهارده می‌درخشد و همه آرزو می‌کنند، کاش جای آنها بودند.
    پیامبر این سخن خویش را سه بار تکرار کرد. همه می‌خواستیم بدانیم که این افراد چه کسانی می‌باشند.
    در این هنگام شخصی سؤال کرد: آیا آنها همان شهیدانی می‌باشند که جان خود را در راه اسلام فدا کرده‌اند؟
    پیامبر در جواب فرمود: آنها ثواب شهدا را دارند امّا این طور نیست که در جبهه جنگ شهید شده باشند.
    آیا آنها پیامبرانند؟ آیا آنها جانشینان پیامبران هستند؟
    جواب منفی است. پس به راستی آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها از فرشتگان هستند؟
    آنها از فرزندان آدم هستند و بر روی همین زمین زندگی کرده‌اند. آنها کسانی هستند که همه فرشتگان و شهدا آرزوی مقام ایشان را دارند.
    ای رسول خدا! آیا می‌شود آنها را برای ما معرفی کنید؟
    در این هنگام پیامبر نگاهی به اطراف خود می‌کند. به راستی او به دنبال چه کسی می‌گردد؟
    او نگاهی به علی(ع) کرده و با دست به او را نشان می‌دهد و می‌فرماید: کسانی که روز قیامت صورت‌هایشان چون ماه می‌درخشد و همه آرزوی مقام آنها را دارند، علی و شیعیان او هستند.5




    امضاء


  13. تشكرها 2


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    کسانی که صورت‌های نورانی دارند

    پیامبر در جمع یاران خود نشسته بود و برای آنها سخن می‌گفت و همه از وجود پیامبر بهره می‌گرفتند.
    نمی‌دانم چه شد که سخن از روز قیامت به میان آمد و پیامبر به این مناسبت فرمود: وقتی روز قیامت بر پا شود، افرادی را می‌بینی که صورت‌های آنها مانند ماه شب چهارده می‌درخشد و همه آرزو می‌کنند، کاش جای آنها بودند.
    پیامبر این سخن خویش را سه بار تکرار کرد. همه می‌خواستیم بدانیم که این افراد چه کسانی می‌باشند.
    در این هنگام شخصی سؤال کرد: آیا آنها همان شهیدانی می‌باشند که جان خود را در راه اسلام فدا کرده‌اند؟
    پیامبر در جواب فرمود: آنها ثواب شهدا را دارند امّا این طور نیست که در جبهه جنگ شهید شده باشند.
    آیا آنها پیامبرانند؟ آیا آنها جانشینان پیامبران هستند؟
    جواب منفی است. پس به راستی آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها از فرشتگان هستند؟
    آنها از فرزندان آدم هستند و بر روی همین زمین زندگی کرده‌اند. آنها کسانی هستند که همه فرشتگان و شهدا آرزوی مقام ایشان را دارند.
    ای رسول خدا! آیا می‌شود آنها را برای ما معرفی کنید؟
    در این هنگام پیامبر نگاهی به اطراف خود می‌کند. به راستی او به دنبال چه کسی می‌گردد؟
    او نگاهی به علی(ع) کرده و با دست به او را نشان می‌دهد و می‌فرماید: کسانی که روز قیامت صورت‌هایشان چون ماه می‌درخشد و همه آرزوی مقام آنها را دارند، علی و شیعیان او هستند.5




    امضاء


  15. تشكرها 2


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    عبادتی که ادامه پیدا می‌کند !


    من همراه با عدّه‌ای از یاران امام صادق(ع)، خدمت آن حضرت بودیم.
    در این میان امام رو به من کرد و فرمود: شیعه ما چه زنده باشد و چه مرده، خدا را عبادت می‌کند.
    من از شنیدن این سخن خیلی تعجّب کردم، وقتی مرگ به سراغ ما بیاید، دیگر چگونه می‌توانیم خدا را عبادت نماییم؟!
    برای همین رو به امام کرده و گفتم: چگونه وقتی شیعه شما مرگش فرا رسید، عبادت خدا را می‌کند؟! مگر با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می‌شود؟ پس چگونه است که بعد از مرگِ شیعه، هنوز او در حال عبادت است.
    امام رو به من کرده و فرمودند:
    وقتی لحظه مرگِ شیعه ما فرا برسد و جان به جان‌آفرین تسلیم کند، دو فرشته‌ای که مأمور ثبت کردار و گفتار او بودند به سوی آسمان پرواز می‌کنند. آنها مأموریّت خود را پایان یافته می‌یابند و خیال می‌کنند دیگر در روی زمین کاری ندارند.
    هنگامی که آنها به آسمان می‌رسند، خطاب به خداوند عرضه می‌دارند: بار خدایا! ما را مأمور ثبت اعمال بنده خود کرده بودی، اکنون عمر او به سر آمد و مأموریّت ما تمام شد. به ما اجازه بده تا در آسمان یا در زمین به عبادت تو بپردازیم!
    خداوند به آنان می‌گوید: ای فرشتگان من! در آسمان من کسانی که عبادت مرا می‌کنند، زیاد هستند و من به عبادت آنها نیاز ندارم و در زمین هم افراد زیادی عبادت مرا می‌کنند و من از همه این عبادت‌ها بی‌نیاز هستم.
    اکنون به شما مأموریّت تازه‌ای می‌دهم. از شما می‌خواهم که به زمین برگردید و به کنار قبر بنده من بروید و در آن جا نماز بخوانید.
    این دو فرشته خطاب به خداوند عرضه می‌دارند: بار خدایا! چگونه این بنده تو شایسته محبّت تو شده است؟!
    و خداوند در جواب آنها می‌فرماید: این به خاطر محبّتی است که به خاندان پیامبر من داشته است.
    و آن دو فرشته به کنار قبر آن بنده برمی‌گردند.
    آنها تا روز قیامت مشغول نماز و عبادت می‌شوند و ثواب همه آنها برای آن مؤمن نوشته می‌شود. البته ثواب یک رکعت نماز آن فرشتگان به اندازه ثواب هزار رکعت نماز انسان‌ها می‌باشد.
    سخن امام به پایان می‌رسد.
    من با خود فکر می‌کنم که وقتی شیعه‌ای جان بدهد، عبادتش بیش از موقعی است که زنده است.
    وقتی شیعه از دنیا برود آن دو فرشته برای او نماز می‌خوانند و هر رکعت نماز آنها با هزار رکعت نماز انسان برابری می‌کند!6




    امضاء


  17. تشكرها 2


  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    مگر شما علی را می‌شناسید ؟

    پیامبر در سفر معراج خود، وقتی به بیت‌المقدّس می‌رسد و قرار می‌شود به سوی آسمان‌ها حرکت کند، خداوند برای او وسیله‌ای از نور آماده می‌کند و ایشان بر آن سوار می‌شود و به سوی آسمان حرکت می‌کند.
    هنگامی که پیامبر به آسمان دوّم می‌رسد و فرشتگان، آن نور را می‌بینند، به سجده رفته و می‌گویند: این نور چقدر به نور خدای ما شبیه است.
    و جبرئیل فریاد می‌زند: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ اِلاَّ اللّه.
    فرشتگان چون صدای جبرئیل رامی‌شنوند، او رامی‌شناسند و از او می‌پرسند: چه کسی همراه تو است؟
    جبرئیل به آنان خبر می‌دهد که پیامبر آخر الزّمان به آسمان آنها آمده است.
    پس فرشتگان به سوی پیامبر می‌شتابند و عرض سلام و ادب می‌کنند و از او می‌خواهند تا سلام آنها را به حضرت علی(ع) برساند.
    پیامبر سؤل می‌کند: مگر شما علی را می‌شناسید؟
    آنان جواب می‌دهند: چگونه او را نشناسیم و حال آنکه خداوند در مورد او از ما پیمان گرفته است و ما هر روز پنج بار به صورت شیعیان او نگاه می‌کنیم.7
    اکنون پیامبر به سوی آسمان سوّم حرکت می‌کند. چهل نور دیگر بر نور پیامبر اضافه می‌شود. ملائکه چون عظمت این نور را می‌بینند، همگی به سجده می‌روند و همان کلام فرشتگان آسمان اوّل و دوّم را تکرار می‌کنند که این نور چقدر به نور خدای ما شبیه است!
    جبرئیل فریاد می‌زند: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلاَّ اللّه.
    فرشتگان می‌فهمند که حضرت محمد(ص) به آسمان آنها آمده است. پس همه به او خوش آمد می‌گویند: خوش آمدی ای محمّد! ای آخرین پیامبر خدا!
    و جملگی براو سلام می‌کنند و از او در مورد حضرت علی(ع) سؤال می‌کنند.
    پیامبر از آنان می‌پرسد: مگر شما علی رامی شناسید؟
    آنان در جواب می‌گویند: چگونه علی(ع) را نشناسیم در حالی که ما وقتی دور بیت المعمور" طواف می‌کنیم، نام او و فرزندان و شیعیان او را می‌بینیم که بر آن خانه نوشته شده است.8
    حتماً می‌دانی که بیت المعمور، خانه خدا و کعبه فرشتگان است و در آسمان چهارم قرار دارد.
    ای شیعیان! اکنون جا دارد که بر خود ببالید و افتخار کنید که به خاطر این محبّتی به مولایتان دارید آن قدر مقام پیدا کرده‌اید که فرشتگان بر دورِ نام شما طواف می‌کنند.



    امضاء


  19. تشكرها 2


  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    چرا پیامبر گریه می‌کند ؟

    روز قیامت فرا رسیده است و همه انسان‌ها سر از خاک برداشته‌اند. کوه‌ها متلاشی شده‌اند و آسمان شکافته شده است.
    چه غوغایی بر پا شده است!
    همه جا را ترس و اضطراب فرا گرفته است!
    همه مردم در صحرای قیامت جمع شده‌اند و تشنگی بر همه غلبه کرده است. گرمای شدید به گونه‌ای است که نفس کشیدن بر همه سخت شده است.
    نمی‌دانم چقدر زمان گذشته است، آن قدر می‌دانم که اگر به سال‌های دنیا حساب کنی به اندازه پنجاه سال می‌شود که همه مردم در صحرای قیامت جمع شده‌اند و همه در وحشت به سر می‌برند.
    هر کسی با خود فکر می‌کند که سرانجام من چه خواهد شد؟
    آیا خواهم توانست به سلامت از پل صراط عبور کنم؟
    مردم دیگر خسته شده‌اند، پس خدا کی می‌خواهد حسابرسی را شروع کند؟
    گوش کن، صدایی می‌آید!
    این صدا از عرش خدا می‌آید، یکی از فرشتگان از طرف خداوند با صدای بلند فریاد می‌زند: پیامبر مهربانی‌ها؛ محمّد کجاست؟
    اینجا است که پیامبر ما جلو می‌رود و خود را به حوض کوثر می‌رساند.
    بعد از آن، این صدا در همه صحرای محشر می‌پیچد: امیر المؤمنین، علی مرتضی(ع) کجاست؟
    تو با چشم خود می‌بینی که مولایت از جای خود برخاسته، به سمت حوض کوثر می‌رود و در کنار رسول خدا قرار می‌گیرد.
    اکنون خداوند تصمیم گرفته است بندگان خوبش را به دست پیامبر و حضرت علی(ع) از آب کوثر سیراب کند.
    تشنگی بر همه غلبه کرده است، به خاطر همین همه به سمت حوض کوثر هجوم می‌برند!
    امّا همه نمی‌توانند از این آب بنوشند!
    این آب گوارا مخصوص بندگان خوب خدا است و برای همین فرشتگانی مأمور هستند تا نگذارند گنهکاران به کنار این آب بیایند.
    عدّه‌ای از شیعیان برای نوشیدن آب به سمت حوض کوثر می‌آیند امّا فرشتگان آنها را بر می‌گردانند!
    آنها شیعیانی هستند که در دنیا به گناه آلوده شده و فریب شیطان را خورده بودند.
    پیامبر این صحنه را نظاره می‌کند، او شیعیان را می‌شناسد و می‌بیند که چگونه در آتش تشنگی می‌سوزند امّا نمی‌توانند خود را به کنار حوض کوثر برسانند.
    اشک در چشمان دریای مهربانی حلقه می‌زند، پیامبر اشک می‌ریزد و می‌گوید: بار خدایا! شیعیان علی را می‌بینم که نمی‌توانند به کنار حوض کوثر بیایند.
    آیا خداوند دوست دارد اشک چشمان بهترین دوست خود را ببیند؟
    هرگز! خدا فرشته‌ای را می‌فرستد تا پیام او را به پیامبر برساند.
    آن پیام چیست؟ پیام خدا این است: «ای محمّد! من به خاطر تو اجازه می‌دهم تا شیعیانِ علی که در دنیا مرتکب گناه شده‌اند از آب کوثر بنوشند».
    پیامبر خوشحال می‌شود، چرا که خداوند اجازه داده است. فرمان الهی صادر می‌شود که هرکس شیعه علی است می‌تواند از آب کوثر بنوشد!
    شیعیان گروه گروه در حالی که اشک شوق به چشم دارند به سوی حوض کوثر می‌آیند و از دستان پیامبر و حضرت علی(ع) سیراب می‌شوند.9


    امضاء


  21. تشكرها 2


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi