قبل از پاسخ به اين سوال و به عنوان مقدمه بايد توجه خوانندگان گرامي را به مقدمات زير جلب نمود:
- بر اساس مستندات تاريخي از روزگاران گذشته تا به امروز، كشتن انسانها به وسيله سم يك عمل ناجوانمردانه به حساب ميآمده است.
- آنچه بايد بسيار، مورد توجه قرار گيرد آن است كه در ميان تمامي خلفاي عباسي، مامون از نبوغ سياسي بالايي برخوردار بود، تا آن جا كه اگر بگوييم كسي همانند او نبود، چندان مبالغه نكرده ايم.
او با تمامي مشكلاتي كه از آغاز خلافتش بر سر راهش قرار گرفته بود، توانست مرحله به مرحله مبارزه كرده و پايگاه خود را نيز نيرومند و حاكميت خود را استوار سازد.
به عنوان مثال او براي رسيدن به حكومت از كشتن برادرش نيز خودداري نكرد و عليرغم اين دستور، با زيركي تمام خود را از اين كار مبري دانست و گناه آن را بر گردن لشكريان خويش انداخت.
همچنين او از كشتن وزير خويش كه براي رسيدن او به خلافت آن همه زحمت كشيده بود احساس نگراني نكرد و با زيركي خاصي موفق به سركوب هواداران وزيرش شد به گونهاي كه همگان مامون را در كشتن وزيرش حق به جانب دانستند.
- مامون از آوردن امام به مرو اهداف متعددي را دنبال ميكرد اما پس از آنكه حضرت به مرو آمده و مامون مطمئن شد امام به مراتب از او آگاهانهتر عمل ميكند و هرگز نخواهد توانست در سايه امام به اهداف و نتايج مطلوبش دست يابد و ادامه حضور آن حضرت در مرو را به ضرر حكومتش ميديد (ضررهايي كه هرگز قابل جبران خلافت عباسيان نبود)، تصميم به قتل ايشان گرفت.
توجه به مقدمات فوق ميتواند پرده از راز شهادت حضرت بوسيله «سم» را بردارد. سم نماد كشتن ناجوانمردانه بود و شمشير نماد مخالفت.
شايد بتوان گفت شهادت حضرت با سم ميتوانست حامل اين پيام براي آيندگان باشد كه حضرت نه به دليل دشمني و مخالفتهاي ظاهري با حكومت بلكه از روي ناجوانمردي و درماندگي دستگاه خلافت توسط مامون به شهادت رسيد.
جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر ميتوانيد به كتابهاي زير مراجعه فرماييد:
- جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه عليهم السلام، قم؛ انصاريان، 1381ش.
- محمد جواد فضلالله، تحليلي از زندگاني امام رضا عليه السلام، ترجمه: محمد صادق عارف، مشهد، آستان قدس رضوي، 1377ش (به خصوص مطالعه ص165 به بعد آن توصيه ميشود)