در اصطلاح و فرهنگ قرآنی، حقیقت انسانی را همان قلب تشکیل می دهد. پس مراد
از قلب این تکه گوشت صنوبری در آدمی نیست، بلکه همان چیزی است که با توجه
به تجلیات گوناگون از آن با عناوینی چون روح و نفس و مانند آن یاد میشود و به اموری
چون مدیریت تن، ادراک و فهم، کنش و واکنش های عاطفی و احساسی و مانند آن
می پردازد و مخاطب از سوی خداوند است. از این رو بر سلامت قلب و رهایی از بیماری
و مرگ قلب در آموزه های قرآنی بسیار تأکید شده است. نویسنده در مطلب حاضر به
چیستی قلب و عوامل قساوت و مرگ قلب و یا اصطلاحا دلمردگی اشاره کرده است.
چیستی قلب
واژه قلب در عربی و دل در فارسی، دارای معانی چندی است. آنچه مراد و منظور از قلب در اینجاست
همان قلبی است که حقیقت انسان است و حکیم و فیلسوف، آن را نفس ناطقه می نامد، در
اصطلاحات قرآنی با توجه به کارکردها و تجلیات آن در وجود انسان؛ گاه از آن به روح و جان و گاه دیگر
به نفس و روان یاد می شود و مسئولیت ادارک و علم و فهم و فقه را به عهده دارد و گرایش به سوی
خیر و شر و تقوا و فجور به آن بستگی دارد و مخاطب به خطابات الهی و معاتب و معاقب از سوی
خداوند است و هر کجا در قرآن و سنت از قلب نام برده شده، همین معنا مراد و منظور است.
(نگاه کنید: کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج2، ص 1335-1334، «القلب»؛ لغتنامه، ج 11،
ص 15586-15585، «قلب» و مانند آنها)