ژان شاردن متولد 16 نوامبر 1643 پاريس و درگذشته پنجم ژانويه 1713 در محله چيزيک در غرب لندن است. شاردن عمدتا به سفرنامههايش درباره ايران شهره است. سفرنامه او به ايران مفصلترين و يکي از مهمترين (اگر نگوييم مهمترين) آثار غربي منتشر شده در سه سده اخير در شناسايي و معرفي ايران و ايرانيان به غربيان است.
شاردن که فرزند يک جواهر فروش ثروتمند پروتستان فرانسوي بود، سفرهاي شرقي خود را در حدود سال 1664، به منظور تجارت و به نيابت از پدرش، در جستجوي جواهرات به هند و از طريق ايران آغاز کرد. اطلاعات پراکنده درباره اين سفر کوتاه به ايران، حاکي از آن است که شاردن 21 ساله موفق شد تا با راه يافتن به دربار شاه عباس دوم، به عنوان تاجر و طراح رسمي جواهرات خاندان صفوي منصوب شود.
سفر بعدي شاردن در سال 1667 و از طريق بندر هرمز به اصفهان و در پايان همان سال به سوي هند انجام شد. او مجددا در 1669 به مدت شش ماه ديگر به ايران بازگشت در اوان دهه 1670، به دليل بروز مشکلاتي، شاردن مصمم شد تا به شرق و به ويژه ايران برگشته و با گسترش دانش ايراني خود، کارش را در آن منطقه ادامه دهد. او در تابستان 1671 پاريس را ترک کرد و به منظور سياحت و تجارت جواهرات و ساعت، از طريق ايتاليا، عثماني، گرجستان ارمنستان و پشت سر گذاشتن حوادثي خطرناک، در سال 1673 براي سومين بار به ايران وارد شد و از مسير تبريز، زنجان، قم و کاشان، در 14 ژوئن آن سال وارد اصفهان وارد شد.
شاردن در اين سفر حدود چهار سال و نيم در ايران به سر برد که از اين مدت، دو سال و نيم آن در اصفهان سپري شد. در اين مدت او به بندرعباس و چندين شهر ديگر نيز سفر کرد. شاردن در پايان سال 1677 از ايران به هند رفت. او پس از خروج از ايران سفرهاي بسياري از طريق زمين و دريا در شرق انجام داد و سپس به فرانسه بازگشت.
شاردن دست کم يک بار ديگر در سال 1681 به ايران بازگشت تا به حل و فصل داراييهاي يکي از شرکاي درگذشته خود در بندر عباس رسيدگي کند. او مدتي بعد از اين سفر، عمدتا به دليل اختلافات مذهبي، از فرانسه مهاجرت کرد و در انگلستان ساکن شد. او بيشتر مدت بقيه عمرش را در اين کشور سپري کرد. بقيه داستان زندگي شاردن، اگرچه خواندني و جالب است، ولي تا جايي که به ايران مربوط ميشود، مهمترين نکته آن، تلاش براي انتشار سفرنامه مفصل او به ايران است. سفرنامه ايران او، چه از نظر کمي و چه از نظر کيفيت و بيان جزييات، يکي از مهمترين منابع بيبديل غربي ايرانشناسي محسوب ميشود.
سفرنامه شاردن در ابتدا به فرانسه نوشته شد، ولي به تدريج به ديگر زبانهاي اروپايي و شرقي ترجمه و منبع پژوهشهاي متعددي در مطالعات ايراني در جهان شد.
او نخست با احتياط و ترديد ماجراي تاجگذاري شاه سليمان صفوي (شاه صفي دوم) را در سال 1671 به عنوان بخش نخست کتابش در لندن منتشر و چون از کتاب استقبال خوبي به عمل آمد، متن تجديد نظر شده کتابش را در سه جلد، در آمستردام منتشر کرد. استقبال از اين سفرنامه حجيم و آکنده از اطلاعات ناگفته درباره ايران به حدي بود که علاوه بر ترجمههاي متعدد، در زمان حيات خود شاردن پنج بار تجديد چاپ شد که در آن زمان، اين مساله درباره کتابي پيرامون مشرق زمين امري کم نظير بود. با اين همه در سال 1811 و 98 سال پس از درگذشت شاردن بود که نسخه کامل کتاب او در ده جلد منتشر شد.
يکي از ويژگيهاي اثر شاردن، ساده نويسي و پرهيز او از تکلف و پرهيز از اغراقهاي مثبت يا منفي رايج در شماري از آثار سفرنامه نويسان و شرق شناسان غربي قبل از او و در مقابل، سرشار از توصيف دقيق ايران بود. چاپ پنجم کتاب که کمتر از دو سال قبل از درگذشت مولف منتشر شده، نسخه تجديد نظر شده کتاب و شامل گزارشهاي سفر، تشريح کلي وضع ايران (حکومت، ارتش، قوانين، سنتها، امور اقتصادي، اجتماعي، مسايل فرهنگي، باورها، اعتقادات ديني، عادات ايرانيان، تاريخ و جغرافياي ايران، شرح مفصل اصفهان و سفر او به شهرهاي مختلف، به همراه تصاويري از بناها و مناطقي از سراسر ايران است. علاوه بر آن، از نگاه شاردن تا حد زيادي ميتوان به زاويه ديد غربيان داراي انگيزه هاي استعماري و همچنين فعاليتهاي کمپاني هند شرقي در غرب آسيا نيز پي برد.
در زمان حيات شاردن، بسياري در درستي و دقت نظر نوشتههاي او درباره ايران ترديد داشتند، ولي انتشار ديگر سفرنامه هاي مربوط به زمان وي، از جمله آثار تاورنيه و همچنين تعليقات ولاديمير مينورسکي بر تذکرهالملوک، درستي، دقت نظر و اهميت اطلاعات ارايه شده توسط شاردن را نشان دادند. با اين همه بايد توجه داشت که هر چه از مدت حضور او در ايران بيشتر گذشته، همگام با افزايش دانش و تجربه او درباره ايران، اطلاعات او نيز دقيقتر و مفصلتر شده است. از سوي ديگر، هنوز کاملا معلوم نيست که چه بخشهايي از کتاب او کاملا براساس مشاهدات شخصي او نوشته شده و چه بخشهايي شامل شنيدههايش از ديگر غربيان مقيم ايران و يا مطالعاتش بر اساس آثار ديگراني بوده که شاردن بر آنها وقوف کامل داشته است.
اثر شاردن علاوه بر جذابيت عمومي و تخصصي، الهام بخش آثار فکري، سياسي و ادبي برخي از نويسندگان و متفکران مطرح غربي بعد از او، از جمله منتسکيو، گيبون، ولتر، روسو و ويليام جونز بوده است.
از زمان انتشار نخستين جلد از سفرنامه شاردن، اين کتاب بارها با ويرايشهاي گوناگون، به زبانهاي مختلف به چاپ رسيده و چندين بار، سه بار به طور ناقص و يک بار توسط توسط اقبال يغمايي (متن نسبتا کامل، در پنج جلد) به فارسي ترجمه و منتشر شده است. با اين همه هنوز بررسي و تحليل جامعي در ايران، درباره اين اثر و تاثير آن در نگاه غربيان به ايران و ايران شناسي صورت انجام نشده است. هرچند کتابها، مقالات و پاياننامههاي بسياري با الهام از آثار شاردن يا درباره او به زبانهاي اروپايي و ژاپني تهيه و يا منتشر شده است.
شاردن در آثار منتشر شدهاش، از يادداشتهاي پراکنده بسياري، از جمله يادداشتهاي روزانه 1676 و 1677 و ترجمهاش از نزهتالقلوب حمدالله مستوفي سخن ميگويد که هرگز مجال انتشار نيافته و امروزه از اکثر آنها اثري نيست. علاوه بر آن برخي از نوشتهها و مکاتبات خاندان شاردن، اکنون در بخش مخطوطات کتابخانه ملي پاريس، دانشگاه ييل، کتابخانه ملي بريتانيا، موزه اشمولين آکسفورد، نشنال گالري لندن، آرشيو ملي بريتانيا و ديگر موسسات آرشيوي جهان نگهداري ميشود.
به نظر ميرسد که با گذشت سيصد سال از درگذشت شاردن و توجه نسبتا کافي غربيان به زندگي، زمانه و کارنامه او، اکنون نوبت فرهيختگان ايراني است تا به بررسي انتقادي و تحليلي جدي و جديدي درباره مهمترين خاطرهنگار و سفرنامه نويس غربي درباره ايران و تاثير او بر شرق شناسي و نگاه کلاسيک غربيان به ايران و ايراني بپردازند
منبع